اشپیگل آنلاین – جرج دیتز
برگردان: ظفردخت خواجه پور
نقد کننده: در جستجوی مشتاقانه معنا
سال دوهزار و چهارده، سال نا امنی ها و نا آرا می ها بود.
سالی که گذشت از دید آیندگان چه خواهد بود؟ ببینیم کتاب ها در این باره چه می گویند؟ مروری بر آنها.
آیا سال دو هزار و چهارده، سالی توام با سختی بود؟ ویا نه، سال خوبی بود؟ آیا سالی پر ازابهام وترسِ برحق بود که در آن شمائی از آینده نمود ار گشت؟ آیا آن چیزی بود که خیلی ها را سرا سیمه کرد؟ آیا جنگ ها، نیز بیماری ها ورنج ها قدیمی بودند؟ آیا همه یِ این ها بخشی از گذشته است که مبنای کتاب هائی می شود که به نقل در می آیند؟
پس آیا ما ارواح، وحوش،جنایتکار یا آدمخواریم؟ یا ما خائنیم بدون آن که خود بدانیم؛ خائنینی به خویش یا خائنینی به عقل ودرایت وبه آینده. اگر همه ی اینها بگذرد، در مورد این گذشته جه می اندیشیم؟ کتاب های امسال در این مورد چه می گویند؟
مرور وبرداشت از سال دوهرازوچهارده، از دید دوهزار سال بعد چه خواهد بود؟ از دید ماشینهائی که بر ما مسلط می شوند، از حالت انقلابی که ازدل زمان حاضر بر آمده که هی چشمک ،چشمک می زند ولی در هم نمی شکند. آری هنوز هیچ نشانی از آن چه پیش خواهد آمد، نیست.
خشم ِ محرومان
بهر صورت، سالی که گذشت سالی نا امن بود. از یک طرف انحطاط، از طرف دیگر، سال نا آرامی وحرکت. هیچ کتابی بخوبی ِرمان “یا نیک هِنِل” : رو با هایِ رنگ پریده” از” انتشارات رُ وُلت”، آین سال را به قلم نکشیده است. کتاب محبوب من! داستانی به مثابه چراغ دریائی! داستان مردی است که از طبقه یِ متوسط اجتمائی سقوط می کند(ترس دوهزارو چهارده) وبعد به پناهنده هایِ حومه یِاریس می پیوندد (خشم دو هزارو چهارده)، آفریقائی ها که بالاخره انقلاب را به شهر می برند.
ولی این حرکت چگونه انجام می گیرد؟ از چپ ، از راست ، از بالا یا از پائین؟ چگونه می بایست تغییری که ضروری است به وقوع بپیوندد؟، این پرسش اصلی این سال است، که جوابی برایش نیست.
“هِنِل” با نثری آتشین، ترس را به جان کلملات می ریزد، رمان برایش وسیله ایِ برای تحقیق است. او در تلاش است که: سختی، دشواری ومشکل سرمایه داری، سختی بحران اروپا، دشواری قانون ونظم را در مقابل خشم اساطیری واجتناب ناپذیرمحرومان قرار دهد.
“در زیر ماسک ما چیزی وول می خورد، صدای روباه رنگ پریده بلند است. او سرود خواندن را آغاز کرده است. کلامش درهر یک از ما، انتظاری بر می انگیزد و آتش به همه یِ ماسکها می زند و به آسمان وستاره ها سلام می دهد.” به این طریق رمان به پایان میرسد و نشان میدهد که نه تنها با قيامی که در راه است”، چیزی بسان “کمیته های نا آشکار”، تنگاتنگ با “افکار جاری”، همراه است، نیز انسان شناسی که “کلوده لِوی-اشترواس” در فلسفه یِ اروپا وارد کرده است: ” هیچ زمانی به ارزشمندی امروز نبوده است.”
ویراستاری حقیقت
همچنین این ” لِوی-اشترواس ” نویسنده کتاب “ما همه آدمخواریم” که درپائیز(دو هزار وچهارده) توسط انتشارات زور کامپ منتشر شد، برای بار دیگر نشان داد که: رودر رو قراردادن علم و اسطوره شناسی نه تنها بی معنی ، جبونانه، ونهایتا خطرناک است، بلکه این خود نوعی افسانه شناسی است که به خرافات نزدیک است.
ویراستاری حقیقتی که شناخته شده است، خود اعتلا ئی در سال دو هزار وچهارده بود.
“لِوی- اشترواس”، برایِ اولین بار، با نشر مقاله های روزنامه هایِ قرن بیستم، با مهارت، موفق شد که در زمان حال رخنه ای برای پرسش ها و ظن وشک، باز نماید؛ برهمان منوال که رسم روشنگریست. واقعیت ما ساخت وساز وفورمی از قدرت، منافع وخواستها، وجهل ونادانی ست. داستان هائی از این دست به اعماق آنچه که -انسان بودن- نامیده می شود، می پردازند و به شکستن این ساخت وساز وفرم کمک می کنند.
پس این قابل درک است که انتقاد ازوضعیت موجود از طرف حاشیه های آن سوی مرزهائی که ما بنام غرب می شناسیم، بیاید.. نیز شاید عمیق ترین نقدها از یک متفکر اندیشمند، نمونه آن است:” نقد عقل وفهم سیاه ” از انتشارات “زور کامپ ” تالیف بزرگی از ” آشیل مبِمبه ” ، آفریقائی مها جر (اهل کامِرون-م) که به این نتیجه می رسد که: ” در استیلای سرمایه، همه یِ ما سیاه پوستیم .”
فلسفه یِ آنتی هومانیسم
“مِبِمبِه” کلمه ي – نگِر- (سیاه پوست) را – که اتفاقا در محاوره های آلما نی ها روزمره شده است- در خدمت و برعلیه روح جهانی بکار می گیرد. او با برگشت به تاریخ تفکر سیستم استثماری – که دوباره بطور غریبی ، موضوع روز است- فلسفه ي رهائی و آزادی را شکل می دهد و از واماندگی و زوالِ اروپا نیروئی می گیرد که بسیار موثر است.
این (آفریقائی) اهلِ کامرون، نیز شکلی از تاریخ بعدی استیلای اروپائی ها را توصیف می کند. تاریخ قبلی را ” دیکرِز” – شاعر رومی- در کتابی با قدمت دوهراز ساله توصیف و تشریح کرده است: ” در باره ي طبیعت واشیاء ” –نشر گالیانی برلین- که با ترجمه ي نو، نه تنها نشانی از زیبائی وروشنی تفکر است بلکه نشان می دهد که چگونه مسیحیت با علم کیهان شناسی مبارزه کرده است.
داستان” لوکرِز” به نوبه خود نشانی از سمت تاریک عقل ومنطق در این بخش از جهان است که امروزه، عده ای مجبورند آن را سرزمین غروب (غرب) بنامند.
انقلاب او، کنجکاوی و دانستن بود؛ شکلی از اومانیسم که انسان را رها از قید قوانین وقدرت، در پیوند با قانون طبیعت می یافت. –”جان بروکمن” در کتابِ” کلمات بعدی” انتی تز ها- را به نوبه خود، در فلسفه ي آنتی اومانیسم، شرح می دهد. نسخه ي اصلی در سال هزار ونهصدو هفتاد انتشار یافت و حالا براي اولین بار با باز بینی خود وی به آلمانی ترجمه شده است.
دیدگاه هائی بین دروغ، خرافات، وخود پرستی
پس جهانی که بروکمن، قبلا، متفکر جهانی و حالا، بنیانگذار وب-سایت، می بیند، جهانیست که در آن خرد، حقیقت، آزادی وپیشرفت فقط، توهمات روح انسانند که مشتاقانه معنا رامی جوید و بهمین خاطر، مخصوصاً، بدلخواه، آن را تولید می کند. این تفکریست که همراه با فلسفة سیبِرنِتیک ( تکنیک نظم وکنترل ) متولد شد.
و استیلاي ماشین و نیز کامپیوتر و هوش مصنوعی را خواب می بیند.
این ها تفکراتی هستند که نه راحتی وآسایش می بخشند ونه می خواهند ترس ایجاد کنند.برعکس؛ بروکمن با طرح تاریخ انسان وپایانش بر روی زمین، دیدگاه هائی را بین دروغ، خرافات، خود پرستی ودیوانگی که از خصوصیات انسانند، می گشاید، تا امکان دیدن جهان از منظری دیگر را میسرسازد. حالا هم به همین خاطر است، بخاطرآنجه برای لوکرِز،مبمبه، لِوی اشترواس و هِنِل مطرح بود، وگر نه احتیاجی به مطالعه نیست.
نثرهای دیگر مورد علاقه من با همین معنا در سال دوهزارو چهارده:
” شکارچی” – نشر برلین – از ” جیمز سالتر “: شبی زمستانی تاریک و یخبندان بر ژاپن سایه می افکند، بر آب های خشن در شرق، بر جزایر نا هموار و شناور، برهمه شهرها و مکانها، خانه هایِ کوچک، خیابا ن هاي ترسناک.” آنچه جنگ از انسان می سازد.
” ادارة حدسیا ت ” – نشر دِ فو آ – از ” جنی اوفیل ” تو گفتی بز هاي کوهی ده برابر بهتر از ما می بینند. اَوائل بود ، تقریبا. این به این معنی است که در یک شب پر ستاره و روشن، حلقه های زحل را می توانند ببینند.” آنچه ازدواج از انسان می سازد.
” همه اش حقیقت است” – نشر ماتس و زُیتر- از ” امانوئل کارر “:
قبل از این نا آرامی در مورد جدائی از همدیگر صحبت کرده بودیم، هیچ چیزی پیچیده نبود. ما زیر یک سقف زندگی نمی کردیم، بچه ای با هم نداشتیم، ما حتی می توانستیم تصور کنیم که با هم دوست بمانیم، با همه این ها غم انگیز است.” آنچه تصادف از انسان می سازد.
و همچنین آنچه این بحران اقتصادی از انسان می سازد. ” یانیک هِنِل” در رو با های رنگ پریده” – نشر روَ وولت – با نقل قول زیبائی از ” والتر بنیا مین “شروع می کند: ” غلبه مها جرت بر سرمایه داری.”