لیلا قبادی
به تازگی نمایش مستاجر به نویسندگی و کارگردانی هنرمند نامدار سینما و تئاتر ایران، پرویز صیاد، برای یک شب در لوس آنجلس روخوانی شد.
متن بسیار قوی و منسجم و اجرای قابل تحسین بازیگران از جمله کارکتر اصلی پسر بچه نمایش، باعث شد که مخاطبان در سالن با اثری بسیار متفاوت از نمایشهایی که در سالهای اخیر در این شهر به صحنه رفته بود روبرو شوند.
اما دغدغه اجرای نمایشنامه های کلاسیک هم هرگزرهایم نکرد به خصوص وقتی جوانانی با سابقه کار تئاتر با من تماس می گرفتند که از ایران آمده بودند و هدفشان دنبال کردن حرفه تخصصیشان تئاتر در خارج کشور بود،
همه اینها انگیزه ی شد که به همراه جمعی از هنرمندان قدیمی و تازه نفس جوان تصمیم به راهاندازی یک گروه تئاتری بگیریم با این هدف که هر ماه یک نمایش را به شکل «روخوانی» به اجرا در آوریم که هم خودمان و جوانها کمی به فضای کاراصلی مان صحنه نزدیک شده باشیم هم علاقمندان به تئاتر این فرصت را پیدا کنند که به تماشای کاری زنده و متفاوت بنشینند…»
مستاجر نوشته و کارگردانی پرویز صیاد نخستین اثری بود که برای روخوانی انتخاب شد و روز سیام نوامبر به اجرا در آمد. نمایشنامه با طنزی اجتمأعی وروان، در قالب درگیری مستاجرین محلهای در جنوب تهران با حاج آقای صاحبخانه به بررسی حساسترین مسائل اجتمأعی، فرهنگی و سیاسی ایران سالهای دور -و امروز- می پردازد و اینکه چگونه درعمل فرودستان و محرومان جامعه در مقابل دستگاه زر و زور و شیّادی حاج آقاها عملاً بی سلاح مانده و به سختی امکانی برای اتحاد و رهایی مییابند…
» نمایش» مستاجرنخستین بار در سال ۱۳۴۵ زمانی که صیاد جوانی بیست و چند ساله بیشتر نبود به نگارش در آمد و با حضور مطرحترین هنرمندان آنزمان جشید مشایخی ، محمدعلی کشاورز وزنده یادان جمیله شیخی ،اسماعیل داورفرو پرویز فنی زاده در تئاتر ۲۵ شهریور (سنگلج فعلی) به روی صحنه رفت که با استقبال فراوان روبرو شد و حالا پس از نزدیک به نیم قرن این بار نه در تهران بلکه در لوس آنجلس و با حضور جمع توانمندی از هنرمندان در تبعید به اجرا در آمد.
صیاد درباره نگارش این نمایشنامه در آغاز کار تاتریش توضیح می دهد: » در سالهای ۴۰ با نگارش این کار و محور قرار دادن تشکیل اتحادیه مستأجرین توسط کاراکتر اصلی نمایش قصد داشتم تصویری طنز گونه ارائه دهم از شرایط جامعه ی که گروهها و اتحادیههای بسیاری به بهانه «مردم و محرومین» راه میافتاد اما در عمل عدهای فرصت طلب تنها با بهره گیری از فلاکت و نیازمندی بخشی از جامعه به فکر رسیدن به رفاه و موفقیت شخصی بودند که متاسفانه تا به امروز هم همان شرایط مسموم و فرصت طلبانه حتا در سطحی گسترده تر در فضای سیاسی و فرهنگی جامعه حاکم است امری که باعث بهره جویی بیشتر حاج آ قاها بوده و هست.»
و در این بازارمکاره سیاست و سیاست بازی، نویسنده با ظرافت نقش مخرب هنرفروشان نان به نرخ روزخوررا در قالب شخصیت خطاط ( معلم خط ) به نمایش می گذارد فردی که می تواند همزمان هم عضو اتحادیه مستاجرین باشد و هم در خدمت حاج آقاها!
شخصیتی عوام فریب که امروزه شاهد نمونههای بسیاری از آن در دستگاه هنروفرهنگ دولتی ایران هستیم هنرفروشانی که از یک سؤ از هنرشان برای فریب خلق دربند سود میبرند و از سویی سر در آخور قدرت ویرانگر حاکم دارند:
حاجى. – خسته نباشى آقا خوش قلم، خوش قلم ميزنى
خوش قلم – اختيار دارين حاج آقا
حاجى- تو ديگه چرا، توكه حقوق بگير دولتى مواجبت روبراهه
خوش قلم- من خط مي نويسم حاج آقا ، هنرمندم، هنر بايد صنار سه شاهى
براى صاحبش نون كنه يا نه؟
حاجى – هركس بهت پول بده، براش مى نويسى؟
خوش قلم – چرا كه نه
حاجى – پس كارت كه تموم شد يك تك پا بيا حجره من
خوش قلم – تابلو ميخواى بنويسى حاج آقا ؟
حاجى – نه! ميخوام يه چيزى بنويسم بدم أهل
محل زيرش إمضاء كنن ، ميخوام خط و ربطش خوب باشه
خوش قلم – باشه
حاجى – مياى ديگه
!خوش قلم – پس چى كه ميام حاج آقا ، من خط مى نويسم…
صیاد با اشاره به زوایای مختلف این اثر متفاوت اجتمأعی اضافه میکند: «مستاجر» همچنین در لایه درونی ترروایتگر سرگذشت سرزمینی است که از۱۲۰۰ سال پیش تا به امروز تحت اشغال یک فرهنگ بیگانه عرب/اسلامی بوده و در حقیقت طی چندین قرن صاحبخانه این سرزمین یک فرهنگ مهاجم و هویت تحمیلی بوده که ما هرگز امکان رهایی از آن را نیافتیم، یک بی خانمانی و سرگشتگی فرهنگی دیرینه…».
استقبال فراوان از اجرای این نمایش گویای این واقعیت بود که یک اثراوریژ
ینال تاریخ مصرف ندارد و در هر زمان و مکانی می تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و همینطور حکم تائیدی بود به نقش مهم و تاثیر گذار هنرمند مستقل در تبعید که به رغم تمامی سختیهای راه تن به همسویی با دستگاه فرهنگی سیستم فاسد در قدرت نمی دهد.
می توانست آثار ارزشمند بسیار بیشتری برای نسل های بعدی باقی بگذارد با محدودیتهای فراوان کار در غربت عملا فرصت به اجرا در آوردن بیشتر پروژهای هنری اش را از دست داد
اما با جرات میتوان گفت که با همه این محدودیتها هنوز هم در زمنیه نقد اجتمأعی چند اثر او از جمله نمایش «مستاجر» و فیلم » صمد دربه در می شود» فرسنگهای نوری از بسیاری از فیلمهای به اصطلاح اجتمأعی تولیدی رژیم حاکم فراتراست فیلمها و سریالهایی که نقد اجتمأعی شان هم در حد موعظههای آخوندی باقی میماند و به جأی زیر سوال بردن نقش رژیم فاسد، تنها قربانی و جامعه قربانی شده سیستم حاکم را مقصر جلوه می دهند.
و کلام آخر آنکه اجرای مجدد مستاجر بعد از حدود نزدیک به نیم قرن حکم تایید بر قابلیتهای بسیار این هنرمند نامدار سینما و تئاتر ایران بود که باید به فال نیک گرفته شود آنهم در شرایطی که آثار بسیار بی مایه ای به نام «تاتر» در لوس آنجلس به صحنه می رود که تنها با استفاده از حضور چند چهره شناخته شده دوزیستی قصدشان سرکیسه کردن مخاطب علاقمند است وبس.
صیاد درباره امکان اجرای مجدد نمایش مستاجر ابراز امیدواری کرده و میگوید: » با توجه به استقبال انجام شده امیدواریم امکان اجرای دوباره این کار در چند شهر کالیفرنیا به زودی فراهم شود.»
داریوش ایران نژاد هنرمند قدیمی تئاتر ایران که در نقش اصلی نمایش مستاجر خوش درخشید کارگردانی روخوانی نمایش بعدی این گروه تازه تاسیس را به عهده دارد که قرار است روز ۲۸ دسامبر به روی صحنه برده شود «آی با کلاه آی بی کلاه» نوشته هنرمند همیشه ماندگارو متعهد در تبعید زنده یاد «غلامحسین ساعدی».
نقش خوانان نمایشنامه مستاجر: سمیرا پور حسن، داریوش ایران نژاد، ساناز پیروزرام، آرین ریس باف،امیر طبیبیان، کامران ملک مطیعی، فرید نیکنام، فرزاد ترکی، عرفان ملکوتی، هومن طبیبیان، پویا نایبی، علی عزیزیان، پرهام اسدی و پرویز صیاد.
……
لیلا قبادی