اشپیگل انلاین- یاکوب اُوگ اشتاین
برگردان: ظفردخت خواجه پور
رویترز
ایالات متحده آمریکا دولتی شکنجه گر است. فاش کردن جنایت”سیا” کافی نیست، اگر غربیها عزُت خود را دوباره می خواهند، باید مرتکبین، در مقابل دادگاه قرار گیرند.
ایالات متحده آمریکا دولتی شکنجه گر است؛ این را ما می دانستیم. حالا می توانیم در گزارش کتبیِ سنا
ی
آمریکا، دوباره در باره آن بخوانیم. در بارتاب جهانی می توان دید که: فرق است مبان نظری که رایج شده با آنچه که ثابت گشته است. برای غربیها الان موقعیتی حیاتی است؛ اکنون مسئله ارزشها،موجودیت وماهیت غرب مطرح است.
جنایات “سیا “را به آگاهی عموم رساند ن یک مسئله ی سیاسی بود ونموداری
از قدرت سیستم آمریکائی، ولی همین ممکن است نموداری از ضعف این
سیستم بشود. اگر این اطلاع رسانی بدون عواقب حقوقی بما ند، اگر مرتکبین به دادگاه
خوا نده نشوند، از غرب فقط یک خاطره باقی میما ند. سر در درون آب کردن، (واتر بورد ینگ)، با سرما شوک وارد آوردن، کتک زدن، خفه کردن وآویزان کردن در سلول؛ فهرست انواع واقسام شکنجه ی ” سیا” طولانی است. در آمریکا در حق سیستم ناحقی روا گشته وسیستم به این خاطر تبدیل به یک دولت بی عدالت شده است.
جنایت “سیا” که در زمان حکومت “جورج دبلیو بوش” به وقوع پیوسته، چهره ی آمریکا در واقع چهره ی غرب را آلوده کرده است؛ این مدتها میماند. کسی که روش ومتد خشن شکنجه ی دولتهای خود کامه ای مثل چین وایران را باز تاب می دهد، باید دوبار سنجیده فکر کند وببیند که: آیا مقیاس رفتاری ما(غربیها) در این زمینه این قدر پائین تر است؟.
“جورج دبلیو بوش”که بی شک یکی از بزرگترین بلاها ئی است که برآمریکا و برغرب، در دهه ی گذشته نازل شده است، در دفتر خاطراتش در سال دوهزاز وده می نویسد اوباید بین ” امنیت وارزشها”، یکی را انتخاب می کرده است. این یا حماقت است یا خودخواهی وخود برزگ بینی؛ این بدون آن وجود ندارد؛ این دو بهم وابسطه اند؛ اینها ذات دموکراسی ا ند. این قدرت یک حکومت عادلانه وبرحق است.
“بوش” سیاستی بر محور اخلاقیات دنبال نکرد؛ بلکه از اخلاقیات سیاسی استفاده کرد، تا مقررا تش را آن گونه که در جهت منافع اوست شکل دهد.
این ایده از” امانوئل کانت”بر خاسته که: “تنها دولتی که حق را ریز پا بگذارد، دولتی بر حق است” او منظورش آدمی مانند “بوش” است، موقعی که از
” چرخش ما ر پیچی سیستم عاقلانه وغیر اخلاقی” صحبت کرده که اخلاق را تابع دلائل و مصالح دولتی و نیزقدرت طلبی خود می کند.
دموکراتهائی از سازمان ملل متحد، مانند سیاستمدار دست راستی فرانسوی “مارین د
لوپن” هستند که به شکنجه اعتقاد دارند. پدر او در جنگ الجزایر این روش را به کاربرده وموفق شده است. خانم لوپن بعد از جریان فاش شدن “سیا” گفته است: “ممکن است موردی باشد که بمبی تیک تاک تیک تاک تیک تاک ..کند و د ر ظرف یک یا دو ساعت منفجر شود ودویست تا سیصد نفراز افراد غیر نظامی را بکشد. شکنجه
لازم وضروری برای وادار کردن فرد به سخن گفتن است.”
تا کی این استدلال همیشگی بیشر مانه؟!. کمیته سنا هیچ مدر کی را رو نکرده است که دال بر اقراری ناشی از شکنجه باشد، که از انفجاری جلوگیری به عمل آورده یا در پی آن زندگی فردی نجات یافته باشد.
اگر انسان فردی را در جعبه نگهدارد، اگر او را با دستهایش در سلول آویزان کند، اگر صدو هشتاد ساعت جلو خواب او را بگیرد، وی همه چیز را اعتراف می کند حقیقت، دروغ. چه فرقی دارد؟
درماندگی دستگاه قضائی، همانا درماندگی غرب است
داستان شکنجه به ما می آموزد: کسی که برای او بنا به ضرورت، هر وسیله ای مجاز است، در آخر برایش هیچ چیز مجاز نخواهد بود وودر نتیجه صلاح و مصلحتش هم خطا می شود.
در فیلم مستند وتاثیر گذار “گُیت کیپر”(در وازه بان)که در مورد سازمان امنیت داخلی اسرائیل، “شین بِت” و جنایاتش است، از یک فیلسوف اسرائیلی، “یِشا یا هو لَیبوویتز” گفته ای نقل می کند: “دولتی که بر دشمنی خارجی تسلط می جوید، خواه ناخواه به رژیمی برتری طلب وفاسد بدل می گردد.”
ایلات متحده آمریک که در جنگِ نابخردانه اش علیه ترور، در سراسرِ جهان، به مانند یک قدرت سلطه جو عمل می کند، اگر مصالح ومنافع خود را در خطر ببیند، همان تجربه ای راتکرار میکند که اسرائیل کرده است: جنایتی که انسان به دیگران میکند ، آن جنایت را نسبت به خودش روا می دارد.
چی چیزی دنباله و بر خاسته از رنج، تحقیر، درد ونا امیدی است که عوامل “سیا” به نام همه ی ما، به نام غرب، انجام داده است؟
چه چیزی به دنبال دارد، مرگ “گول رحمان”، که تحت شکنجه “سیا” بزیر دوش آبِ سرد، برده شده ونیمه برهنه، به زنجیر کشیده شده، د ر سلولش رها می شود؟ او در اثر سرما می مرد.
آیا این جنایت مجازاتی در پی دارد؟ آیا این جنایت جبران می شود؟ بدون کفاره ی این اعمال بی شرمانه، عزت غرب جریحه دار می ماند. واین دیگر قابل جبران نیست.
بدونِ پیگیری حقوقی این جنایات هیچ دولت غربی نمی تواند، دیکتاتورها ومستبدین جهان را تقبیح کند.
بدون قضاوت یک دادگاه بی طرف، هیچ تضمینی نیست که جنایتی این گونه دوباره تکرار نشود.
دستگاه قضائی آمریکا باید گزارش سیا رابپذیرد. اگر این دستگاه موفق نشود، عدم موفقیت غرب حتمی است.
اشپیگل انلاین: جنایت توسط “سیا”: مسئولان سیاسی
در زمان حکومت “بوش” به عنوان رئیس جمهور وبالاترین قدرت حاکم، ازسال دوهزارویک تا دو هزارو نه، بیشترین موارد شکنجه گزارش شده است.
از پشیمانی اثری نیست. او کار “سیا ” را به مناسبت مطرح شدن آن در گزارش جدید، بار دیگر آشکارا تا یید وتشویق کرد.
“دیک چِنی” یکی از قدرتمندترین معاون ریاست جمهوری آمریکا، معاون بوش بود. او اشکارا از شکنجه به عنوان روش بازجوئی نام برد. او اخیرا گفته است.” به این وسیله ازحمله های تروریستی بعدی در آمریکا می تواند جلوگیری شود.” گرچه گزارش به این نتیجه می رسد که شکنجه های اعمال شده، اصلا در این مورد یافته ای بدست نداده اند..
“دونالد رامز فیلد” وزیر دفاع قبلی، بهمراه “بوش” از مسئولان اصلی سیاسی بوده است
“خانم گودُ لِزا رایس” در حکومت “بوش” رلِ مهمی داشته است. متخصص علوم سیاسی از دانشگاه” استن فورد” ، بوش را در جریان انتخابات، در زمینه مسائل خارجی اموزش می داده است. “بوش او را به سمت مشاور امنیت ملی و بعد به عنوان وزیر امور خارجه منسوب کرد. در سال دو هزار ودو به “سیا” اجازه داد که فردعربی را به نام “ابو سا بَیدا” را با روش “واتر بوردینگ” (به آب بستن)، شکنجه کنند.
“جورج تِنِت” از سال هزارو نهصد ونودوهفت تا اواسط دو هزارو چهارده رئیس”سیا” بود.او بکار گیری شکنجه را اجازه داد. از آن جمله بی خواب نگهداشتن و”واتر بوردینگ.
” جان اَشکِرافت” در وزارت دادگستری زیرِ نظر او، کا رکنان یادداشتی را نوشته و باین طریق روشهای شکنجه را که ماموران امنیتی در زندانهای مخفی، در مورد “ابو سا بَیدا”، فرد مظنون به وابستگی به گروه “القاعده”، بکار برده بودند را تایید میکند: در قفس نگهداشتن، اشترس درد آور ایجاد کردن، بی خواب نگهداشتن، به آب بستن ،استفاده از حشرات ودفن تصنعی.
.
د