آرزو (۸) i
(به آزادی (۲))
مهران زنگنه
در آرزوی خوشبختی به تو گوش دادم
طنین آوای دلكشت را شنیدم
به زیر و بم لحنت بیآویختم
و آنگاه خود را یافتم
آرزو (۹)ii
مهران زنگنه
خیام! ایکاش ترا بر این فلک دست بُدی
آنرا ز نو ساخته چون مست بدی
«کازاده بکام دل رسیدی آسان»
گر طرح فلک به تو، دربست بدی
شدنiii
مهران زنگنه
به کودکی ندانیم و نگوییم این و آن
به نوجوانی چشم گشاییم بر این و آن
به جوانی گوییم که این است و نه آن
به پیری گوییم هم این است و هم آن
i چارپاره ی ۷۰
ii چارپاره ی ۵۰
مقایسه شود با خیام:
گر بر فلکم دست بدی چون یزدان
برداشتمی من این فلک را ز میان
وز نو فلکی دگر چنان ساختمی
کازاده بکام دل رسیدی آسان