منبع: اومانیته
٢٢ اکتبر ٢٠١۴
تارنگاشت عدالت
برای مقاومت کوبانی
در حالیکه وضعیت هر ساعت تغییر میکند، به نظر میرسد که احتراز از بدترین سناریو ممکن خواهد بود: تکرار ورشو، له شده توسط نازیها، زیر چشم ارتش سرخ، که منتظر ماند کار کثیف برایشان انجام شود. آمریکاییها سرانجام با نیروهای زمینی هماهنگ میشوند و حتا ترکیه به نظر میرسد متعهد شده است مرز خود را بخشاً باز کند، به نیروهای کمکی اجازه ورود بدهد. بیایید امیدوار باشیم که شهر بتواند نجات پیدا کند، نتیجتاً پیشروی «دولت اسلامی» را متوقف کند. با فضای کوچکی که در اختیار من است، و با اطلاعاتی که دارم، میخواهم به دو نکته اشاره کنم.
در یکسو، در سرتاسر و در دو سمت مرز، شکلهای همبستگی، در خود-مدیریت و تعیین سرنوشت خویش، که به جنبش مقاومت نه فقط اهمیت یک مبارزه ناسیونالیستی بلکه اهمیت یک تجربه در دموکراسی را میدهند، رشد میکنند. این یک گسست با سنتهای «حزب کارگران کردستان ترکیه» و «حزب اتحاد دموکراتیک سوریه» است، که دولتهای غربی همیشه اکثر تفسیرهای خود را معطوف به آنها میکنند.
ثانیاً، این مقاومت در منطقه-از دانشجويان ایرانی تا گروههای زنان کرد-در حال ایجاد یک واکنش احساسی است. این بدین معنی است که در کوبانی چیزهای حیاتی در شُرف وقوع است. سیاست حقوق مدنی، که درصدد است از رفتن کل منطقه بسمت افراطگرایی که کشتارها و مداخلات بسیار شرایط کامل را برای آن فراهم کردهاند جلوگیری نماید. و سهامدارانی که برای استبداد، قشریگری، پوپولیسم و امپریالیسم یک تهدید میباشند.
این امیدی ضعیف اما حیاتی است.
***
«مقایسه تهوعآور با وقایع اول اوت ١۹۴۴ ورشو»
هرو فیوت در وبلاگ خود و در زیر نوشته بالیبار یادداشت «مقایسه تهوعآور با وقایع اول اوت ١۹۴۴ ورشو» را نوشت.
طبیعتاً، من از مبارزه کردها در کوبانی حمایت میکنم، همانطور که اتین بالیبار فیلسوف حمایت میکند، و در واقع تا جاییکه به من مربوط میشود از مبارزه ترقیخواهان در دونباس اوکرائین نیز حمایت میکنم. با این وصف مقایسهای که بالیبار بین ارتش ترکیه که منفعلانه شاهد کشته شدن کردها در کوبانی است با وقایع در ورشو در اوت ١۹۴۴ میکند، به نظر من، تهوعآور، کاملاً نادرست و بیجا است.
در واقع، همانطور که روزنامه «وظیفه» (Le Devoir) چاپ کِبک بدرستی در ٢٢ اکتبر [٢٠١۴] نوشت: «قیام ورشو، که اغلب با محلههای یهودی نشین (گتو) سال ١۹۴٣ اشتباه گرفته میشود، در اول اوت ١۹۴۴ آغاز شد. حدود ۵٠ هزار شورشی، عمدتاً پیشاهنگان جوان، سربازان غیرنظامی مقاومت که به دولت در تبعید لهستان در لندن پاسخگو بودند، علیه اشغالگران نازی دست به اسلحه بردند. طی ۶٣ روز نبرد، تقریباً ٢٠٠ هزار غیرنظامی کشته شد و شهر به تلی از خاک مبدل شد. آدلف هیتلر سپس دستور داد آنچه که باقی مانده بود عملاً با خاک یکسان شود. قیام علیه آلمانها، به همان اندازه به دنبال حمایت سیاسی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی استالین بود: شورشیان امیدوار بودند از ارتش سرخ بمثابه صاحبخانه خود استقبال کنند.»
طبق اسنادی که اکنون در دسترس است، ارتش سرخ قبل از درگیر شدن در نبرد، سریعاً تاجایی که ممکن بود نیروهای خود را دوباره متشکل کرد. ارتش سرخ از «ارتش داخلی» خواست قبل از آنکه وارد نبرد شود منتظر بماند تا ارتش سرخ نیروهای خود را دوباره متشکل کند. واقعیت این است که مورخین در تحلیلهای خود از نبرد ورشو اختلاف دارند. بهتر بود بالیبار خود را در این تلاش مشکوک و لاجرم تهوعآور برای مقایسه درگیر نمیکرد.
***
یاداشت هنری کراپو بر نوشته بالیبار
آقای بالیبار همچنین نظرات تحقیرآمیزی در باره بخشهایی از مقاومت کردها مطرح کرده، میگوید اتحادی که «حزب کارگران کردستان» و «حزب اتحاد دموکراتیک» در نبرد خود علیه نیروهای مزدوری که به سوریه حمله میکنند به آن دست یافتهاند، یک «گسست» از «سنتهای» آنها است.
ظاهراً بالیبار فقط به جنبشهایی امید بسته است که ایالات متحده و متحدین آن اکنون آمادهاند بگویند به آنها اسلحه میدهند، و برای آنها صفتهای «دموکراتیک»، «معتدل» و غیره را بکار میبرند. این جریان فکری است که از واشنگتن سرچشمه میگیرد، استراتژی آن تجزیه سوریه است، درحالیکه وانمود میکند به همان نیروهایی که ایالات متحده آموزش داده، مسلح کرده و فرستاده است حمله میکند.
http://www.humanite.fr/etienne-balibar-pour-les-resistants-de-kobane-555342