بیرقِ داد

 

بیرقِ داد

 

رفته ست بیداد،

بس که در این باغ،

برهر سپیداری،

سری در حلقه ی دار…

مانده ست نا چار،

چشم وطن ،

بیدار و خونبار

در انتظارِ کاوه‌ای با بیرقِ داد.

جعفر مرزوقی (برزین آذرمهر)

 

 

 

2 Comments

  1. چرا کاوه با پرچم داد را، حزب پیشاهنگ و سازمان ده وانقلابی طبقه ی گارگر تصور نکنیم؟

  2. تا روزی که در انتظار ناجی بهر شکل آن از مذهبی گرفته تا ملی و انقلابی باشیم، آب در هاون کوبیده ایم و از تجارب و تاریخ خونبار گذشته هیچ درسی نگرفته ایم! من باید ما بشود ما بماند و این ظمیر مفرد باید از ذهن و باورمان پاک بگردد تا نسلهای آینده این چنین مفت و مجانی سربدار نشوند. باید جمعی ، با جور و جهل این دو عفریته زمان بمارزه برخواست و فرهنگ نماد سازی فردی را بگور سپارد. تک قطره آب را نتوانی نیست اما چون با یکدیگر باشند، سیلابی خروشان خواهند شد!

Comments are closed.