چین آینده هنگکنگ است، نه دشمن آن
منبع: گاردین (لندن)
٣٠ سپتامبر ٢٠١۴
نویسنده: مارتین ژاک
تارنگاشت عدالت
ناآرامی که سراسر هنگکنگ را فرا گرفته پیچیدهتر از آن است که ممکن است به نظر برسد. اعتراضات بر سر انتخابات مستقیمی است که قرار است سه سال دیگر برگزار شود، کنشگران دموکراسی ادعا میکنند که نقشههای چین به آن اجازه خواهد داد نامزدهایی را که نمیخواهد حذف کند.
اما، باید بیاد آورد که هنگکنگ به مدت ١۵۵ سال تا بازگشت آن به چین در سال ١۹۹۷، یک مستعمره بریتانیا بود، که در پایان جنگ تریاک اول، با زور از چین گرفته شده بود. همه ٢۸ فرمانروای متوالی آن توسط دولت بریتانیا منصوب شده بودند. گرچه هنگکنگ بمروز زمان از حکومت قانون و از حق اعتراض برخوردار شد، اما تحت حکمرانی بریتانیا حتا نشانهای از دموکراسی وجود نداشت. از فاصله ۹٫٠٠٠ کیلومتری از لندن بر آن حکومت میشد. ایده دموکراسی نخستین بار توسط دولت چین معرفی شد. در سال ١۹۹٠ دولت چین «قانون پایه» را تصویب کرد که شامل این تعهد میشد که رییس احرایی قلمرو از طريق حق رأی همگانی برگزیده خواهد شد؛ «قانون پایه» همچنین مشخص میکند که موضوع نامزدی کاندیداها به کمیته تعیین کننده کاندیداها مربوط خواهد بود.
به این پشنهاد باید در بستر چیزی که یک رویکرد قانون اساسی بسیار خلاقانه- و برای غربیها کاملاً ناآشنا- چینیها است، نگاه کرد. ایده «یک کشور، دو سیستم» که هنگکنگ تحت آن نظام حقوقی و سیاسی متمایز خود را برای ۵٠ سال نگه خواهد داشت. هنگکنگ در حالیکه تابع حاکمیت چین است در این زمینهها بطور یگانه با باقی چین متفاوت خواهد ماند. بالعکس، نظر غرب همیشه اصل «یک کشور، یک نظام» را پذیرفته است، بعنوان مثال در یکپارچگی آلمان. اما چین بیشتر یک تمدن-دولت است تا یک ملت-دولت: از نقطه نظر تاریخی بدون اجازه دادن به یک انعطافپذیری زیاد، یکپارچه نگه داشتن آن کشور پهناور غیرممکن میبود. تاریخ بسیار متفاوت آن، به تفکر «یک تمدن، نظامهای متعدد» آن شکل داده است
منکرین هر چه میخواهند بگویند، اما چین طی ١۷ سالی که از بازگشت هنگکنگ گذشته است، کاملاً به اصل یک کشور، دو نظام پایبند بوده است. نظام حقوقی برپایه حقوق انگلیسی باقی مانده، حکومت قانون برقرار است، و حق تظاهرکنندگان-همانطور که در روزهای اخیر بروشنی دیده میشود هنوز بی عیبونقص است. چینیها به آنچه که میگفتند عمل کردند. در واقع، منطقاً میتوان بحث کرد که آنها طبق خواست خود برای آنکه کارشکنی نکنند، تا حد افراط پیش رفتند: مختصرومفید میتواند رویکرد چین به هنگکنگ را توصیف کند. در زمان بازدادن، و طی سه سالی که من از ١۹۹۸ در هنگکنگ زندگی کردم، مشخصکردن علائم قابل رویت حکومت چین دشوار بود: بیاد دارم که من فقط در یک مورد پرچم چین را دیدم.
با این وجود، هنگکنگ- و رابطه آن با چین- در واقع سریعاً در حال تغییر بود. دلیلی اصلی ناآرامی کنونی در اینجا است: احساس فزاینده جابجایی در میان بخشی از جمعیت هنگکنگ. طی حدود ٢٠ سال پیش از بازدادن، نه به علت بریتانیا بلکه به علت چین، قلمرو دوره طلایی خود را قرار داشت. در سال ١۹۷۸ دنگ شیائوپینگ برنامه اصلاحات خود را آغاز کرد، و چین رشد سریع را شروع کرد. اما، چین هنوز یک جامعه نسبتاً بسته بود. هنگکنگ ذینفع بود- و به نقطه ورود به چین مبدل شد، و در نتیجه آن شماری از شرکتهای چندملیتی و بانکهایی را که میخواستند به بازار چین دسترسی داشته باشند، جذب کرد. هنگکنگ به علت چین ثروتمند شد. این همچنین موجب یک رفتار مبتنی بر بادسر و نخوت شد. چینیهای هنگکنگ از یک سطح زندگی بسیار بالاتر از چینیهای سرزمین اصلی برخوردار شدند. آنها به چینیهای سرزمین اصلی بمثابه دهقانان فقیر، جاهل و ژندهپوش، بسیار مادون خود، نگاه میکردند. آنها، تا حدی، نه بخاطر دموکراسی (انگلیسییها هرگز کمترین اجازهای به آنها نداده بودند) بلکه عمدتاً به علت پول و موقعیتی که با آن میآمد، ترجیح میدادند در ارتباط با غربیها- بجای مردم سرزمین اصلی- شناسایی شوند.
از سال ١۹۹۷ تاکنون خیلی چیزها تغییر کرده است. اقتصاد چین، و سطح زندگی چینیها، چندین برابر رشد کرده است. امروزه شما اگر بخواهید به بازار چین دسترسی پیدا کنید، زمانیکه میتوانید مستقیماً به پکن، شانگهای، گوانگجو، چنگدو و بسیاری از شهرهای بزرگ بروید، چرا به هنگکنگ بروید؟ هنگکنگ نقش خود بمثابه دروازه ورود به چین را از دست داده است. هنگکنگ که قبلاً مرکز مالی بیرقیب چین بود، اکنون در مقابل شانگهای بنحو فرایندهای کوتوله بهنظر میرسد. تا این اواخر، هنگکنگ بزرگترین بندر چین بود: اکنون شانگهای و شنژن بر آن پیشی گرفتهاند و گوانگچو بزودی بر آن پیشی خواهد گرفت.
دو دهه پیش بخش عمده گردشگران هنگکنگ را غربیها تشکیل میدادند، امروز مردم سرزمین اصلی اکثریت قاطع گردشگران را تشکیل میدهند، بسیاری از آنها بسیار ثروتمندتر از اکثر چینیهای هنگکنگ هستند.
علاوه براین، شمار زیادی از چنیهای سرزمین اصلی به قلمرو نقلمکان کردهاند- که منبع رنجش فزایندهای است. اگر در دوره گذشته چین به هنگکنگ احتیاج داشت، این دیگر مانند گذشته واقعیت ندارد. بالعکس، بدون چین، هنگکنگ غرق در مشکلات خواهد بود.
متأسفانه، بسیاری از چینیهای هنگکنگ با پذیرش واقعیات جدید مبارزه میکنند. آنها یک بحران هویتی و یک احساس بیخانمانی را تجربه میکنند. آنها میدانند که آینده آنها بطور تفکیکناپذیری به چین بسته است اما این با پذیرش واقعیت متفاوت است. با این وجود گزینهای وجود ندارد: چین آینده هنگکنگ است.
همه این موضوعات، به پیچیدهترین شیوه، در بحثهای کنونی برسر انتخابات همگانی بازی میکنند. هنگکنگ به دو بخش تقسیم شده است. حدود نیمی از جمعیت، یا چون فکر میکند گامی به جلو است یا چون این نظر پراگماتیک را دارد که در هرحال اتفاق خواهد افتاد، از پیشنهادات چین پیرامون حق رأی همگانی حمایت میکند. نیم دیگر مخالف است. اقلیت نسبتاً کوچکی از اینها هرگز حاکمیت چین را نپذیرفتهاند. آنسون چان، رییس پیشین خدمات ادارای تحت کریس پاتن، و جیمی لای سرمایهدار بزرگ، و همچنین برخی از دموکراتها، در این گروه قرار دارند. بعلاوه، گروه بسیار بزرگتری وجود دارد- در میان آنها دانشجویان بسیاری- که با نقشههای پکن به دلائل بیشتر ایدهآلیستی مخالفند.
یک سناریو را میتوان در جا کنار گذاشت. چین انتخاب یک رییس اجرایی دشمن حکومت خود را نخواهد پذیرفت. اگر ناآرامی کنونی ادامه یابد، در آنصورت یک گام متصور میتواند ادامه نامحدود وضع موجود باشد، که از نقطهنظر تغییر دمکراتیک، هم در هنگکنگ و هم در چین، گامی به عقب خواهد بود. احتمال این بیشتر این است که دولت چین، شاید با امتیازاتی کوچک، بر پیشنهادات خود پافشاری کند، و منتظر بماند که اپوزیسیون آهسته فروکش کند. این محتملترین سناریو است.
با این وجود، این رویدادها یک ضعف حکمرانی چین را آشکار کردهاند. یکی از برجستهترین ویژگیهای هنگکنگ غیبت نسبی حضور سیاسی سرزمین اصلی است. چینیها به چیزی که میتوان آنرا بمثابه یک رویکرد عدم مداخله توصیف کرد، ادامه دادهاند. رابطه آنها با اداره هنگکنگ یا غیرمستقیم است یا در پشت صحنه. گرچه ممکن است عجیب بهنظر برسد، اما چینیها در تدوین و حرکت بحث سیاسی دخالتی ندارند. آنها لازم است راههای مؤثرتری برای روشنکردن نظرات و ارایه بحث خود-نه در پکن بلکه در هنگکنگ- پیدا کنند.
http://www.theguardian.com/commentisfree/2014/sep/30/china-hong-kong-future-protesters-cry-democracy
شگفتآور است که چرا مقامات غرب از شدت بیماری روسهراسی و چینهراسی دقمرگ نمیشوند! بیتردید، دلیل اصلی این است که…
با سلام خدمت شما دوست عزیز، از توجهی که به این مقاله نشان دادید ممنونم. همان طور که اشاره فرمودید،…
درودبر جنابعالی، امیدوارم همیشه خوب و سلامت باشید،مطلب چپ دروغین را از طریق مجله هفته دیدم وخواندم، به نظرم خیلی…
اسرائیل درمورد نازیسم در اوکراین ابدا خود را به نفهمی نمیزند. اسرائیل خوب میداند چه کار میکند. برای اینکه خودش…
بار ها رفقا نگاشتند که در جنگ انسان ها هستند که تعیین کننده سرنوشت جنگ هستند و نه ادوات جنگی!…