منبع: www.Kommunisten.de
تارنگاشت عدالت
امپراتوریهای در حال زوال تا لحظه آخر از قدرت خود برای جنگافروزی استفاده میکنند. در روم باستان اینطور بود و در «روم جدید» متروپولهای سرمایهداری نیز کوشش میشود تا با جنگ و خشونت از تباهی و فرسایش قدرت جلوگیری به عمل آید. آمریکا در ٧ سطح در حال جنگ دايمی است، که همه آنها با حقوق بشر و با منشور سازمان ملل متحد مغایر هستند: جنگهای تجاوزکارانه مثلاً در افغانستان و عراق، بمبارانهای هوايی سوریه و عراق، حملات موذیانه پهپادی علیه مردم غیرنظامی در یمن و پاکستان، جنگهای نیابتی با سلاحهای آمریکايی مثلاً در عراق و یا اوکرائین، به کار گرفتن مزدوران و ارتشهای خصوصی مثلاً در اوکرائین، جنگ اقتصادی مثلاً علیه روسیه و یا ایران و سرانجام جنگ سایبری سازمانهای جاسوسی آمریکا علیه تمام دنیا. حتا در جنگ علیه ویروس ابولا در آفریقا، این «تنها ابرقدرت» به قول برژینسکی باقیمانده میتواند فقط سرباز اعزام کند.
دیگر در هیچ یک از جنگهای این قدرت بزرگ رهبری کننده مغربزمین نمیتوان خبری از جنگ برای ارزشها یافت، نه حتا به عنوان بهانه و این قدرت بزرگ دیگر قادر نیست، با استفاده از نیروی خود، صلح به ارمغان آورد. همه چیز در خدمت «مبارزه علیه تروریسم» است. جورج دبلیو بوش هنگامیکه بدعت جنگ را مینهاد و اغتشاش، قتل و کشتار را در منطقه اشاعه میداد، حداقل در مورد «بازسازی کشورها» و ایجاد «دمکراسی و صلح» داد سخن میداد.
در سخنرانی اوباما خطاب به ملت، صحبت تنها در مورد «نابود کردن» و «سیاست کاربردی گسترده و پایای ضدترور» از طریق بمبارانهای هوايی و «نابودی داعش» است. او هم مانند بوش به ملت وعده مبارزه طولانی را میدهد. اما نمیتوان با بمب بر تروریسم اسلامی غلبه کرد. از هر یک از حفرههای ناشی از انفجار، مبارزین اسلامی جدیدی بیرون خواهند خزید. برای تروریستهای داعش هم مطلبی که «اروندهاتی روی» قریب ١٠ سال پیش در مورد بنلادن فرموله کرده بود، صادق است: «او از دنده جهانی ساخته شد که سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا آن را ویران کرده بود.» در غرب تنها ارتشیان ظفرمند مانده اند.
اکنون دولت آلمان هم برخلاف نظر اکثریت مردم کشورش به «ائتلاف متفقین» جدید برای جنگ علیه عراق و سوریه، پیوسته است. آلمان میخواهد انواع و اقسام اسلحه و موشکهای میلان و جلیقههای ضدگلوله به منطقه صادر کند… جلیقههای ضدگلوله برای مردم سیاهپوست فرگوسون بیشتر معنی داشت. با ارسال این سلاحها به منطقه جنگی، آلمان نیز درگیر جنگ شده و میرود که در گرداب آن غوطهور شود که در آن صورت پیآمدهایش غیرقابل پیشبینی خواهد بود.
همین امر در مورد جنگ اقتصادی علیه روسیه نیز، که دولت آلمان هم در آن شرکت دارد، صادق است. آنچه که عجیب به نظر میرسد، مرحله سوم این تحریمها هنگامی آغاز شد که در اوکرائین با ابتکار روسیه آتشبس بین طرفین مخاصمه برقرار شد. این امر نشان میدهد: مسأله ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپايی صلح در اوکرائین نیست. روسیه باید برای همیشه به زانو درآید و رژیم پوتین از میان برود. این سیاست، سیاست بازی با آتش است. مضاف بر آنارشی و هرجومرج سیاسی که بعد از آن در منطقه یوروآسیا پدید خواهد آمد، میتواند این خودکشی سیاسی/ اقتصادی، کل اقتصاد جهانی را به ورطه سقوط بکشد. هماکنون همین تحریمات و مقابله به مثل آن لطمات سنگینی به اقتصاد آلمان وارد آورده است. اقتصاد متروپولهای سرمایهداری در حال حاضر بسیار شکننده و آسیبپذیر و بین حداقل رشد (آمریکا)، رکود (اروپا) و تورم منفی (ژاپن و کره جنوبی) در نوسان است.
شکوفايی اقتصادی نه در افق غرب و نه در جای دیگری مشهود نیست. تشدید فشار منگنه تحریمها میتواند تأثیرات روانی بر بازارهای مالی به دنبال داشته باشد که مجدداً به ترکیدن حباب مستغلات و بازارهای بورس بیانجامد. در آن صورت ترکشهای ناشی از انفجار اقتصاد مالی جمعیت جهان را به خطر خواهد افکند.
و همه این کارها برای چه؟
برای اینکه گروه جی٧ و به ویژه ایالات متحده آمریکا نمیخواهند بپذیرند که جهان یکقطبی آنها منسوخ است و زیر سؤال رفته. غرب باید به ویژه کشورهای رشدیابنده عضو BRICS را ادب کند. رکود اقتصادی غرب همزمان با «صعود جنوب» با «سرعتی بینظیر»(UNDP) دلیل واقعی ناآرامی امپراتوری است. اگر سهم کشورهای عضو جی٧ در تولید ناخالص جهانی در سال ٢٠٠٠ قریب ۶۶٫۴ درصد بود، این رقم در سال ٢٠١٣ به ۴۶٫۴ درصد نزول کرد، در حالیکه کشورهای عضو BRICS سهم خود را در همین دوره زمانی از ۸٫۶ درصد به ٢١٫۵ درصد افزایش دادند. (ISW-report 97, S. 17)
غرب در مبارزه پرتشنج خود برای حفظ سلطه خویش روزبهروز بیشتر در جنون نظامیگری فرو میرود. توان اقتصادی ایالات متحده آمریکا نسبت به قدرت خرید آن تنها یکچهارم بیشتر از تولید ناخالص ملی جمهوری خلق چین است. اما هزینه نظامی ایالات متحده آمریکا بیش از ۵ برابر هزینه نظامی چین است (٢٠١٣؛ ۶٠٠٫۴ به ١١٢٫٢ میلیارد دلار) (SIPRI). هزینه نظامی ناتو در اروپا سه برابر بیشتر از BRICS و روسیه است. اما به زور اسلحه نمیتوان سلطه غرب را استوار نگاه داشت و از ظهور یک جهان چندقطبی جلوگیری به عمل آورد.
کشورهای عضو BRICS روزبهروز بیشتر به هم نزدیک میشوند و خواستار ایجاد یک جهان چندقطبی هستند. آنها در مقابل حاکمیت جهانی که زیر نفوذ غرب است ساختارهای بدیل ایجاد میکنند. در گردهمآيی سال جاری سران این کشورها، آنها «بانک جدید توسعه» New Development Bank را به عنوان وزنه مقابل و یا مکمل بانک جهانی و Contigency Reserve Arrangement در مقابل صندوق بینالمللی پول با سرمایه اولیه ۵٠ میلیارد دلار برای بانک توسعه و ١٠٠ میلیارد دلار برای CRA تأسیس کردند.
روز ١١ و ١٢ سپتامبر در دوشنبه پایتخت تاجیکستان، سازمان همکاری شانگهای تشکیل جلسه داد که در آن رؤسای کشور و دولت اعضای اصلی این سازمان، متشکل از قزاقستان، قرقیزستان، چین، روسیه، تاجیکستان و ازبکستان شرکت داشتند. در این جلسه تمهای داغی از جمله اوکرائین و سوریه مطرح شد و به قول گلوبال تایمز پکن نظرات دیگری از نظرات غرب اعلام گردید. در بیانیهای گفته شد که کوشش برای گسترش چتر موشکی، امنیت و ثبات جهانی را به مخاطره میاندازد. مهمترین نتیجه این نشست تصویب سندی بود که پیششرطهای لازم را برای قبول کشورهای دیگر برای همکاری در این سازمان مشخص میکند. هندوستان و پاکستان که تاکنون عضو ناظر در این سازمان هستند، در ژوئیه سال آینده به عضویت رسمی آن درخواهند آمد. این سازمان که در سال ٢٠٠١ تأسیس شد، نیمی از جمعیت کره زمین را در برمیگیرد. اهداف اصلی سازمان همکاری شانگهای تقویت اعتماد متقابل و همجواری خوب کشورهای عضو و ارتقاء همکاریهای آنان در سیاست، تجارت، اقتصاد، فرهنگ، محیط زیست و سایر امور و همچنین تضمین مشترک برای حفظ صلح و امنیت منطقه است. سازمان همکاری شانگهای میتواند گامی در جهت ایجاد جهانی صلحآمیز و متساویالحقوق باشد.