هرجومرج کنترل شده: حزب توسعه و عدالت، داعش، ایالات متحده… آیا آنها همه دیوانهاند؟
این روزها دلیلی وجود ندارد که گفته شود بازیگران مشخصی از کنترل خارج شدهاند یا غیرقابل مدیریتاند. ما دایماً درباره گروههای اسلامگرا، القاعده، طالبان، النصره، و اکنون داعش حرف میزنیم و سعی میکنیم مشخص کنیم این گروهها چه موقع دوست ایالات متحده و چه موقع دشمن آن بودند. اجازه بدهید به یک مورد متفاوت، مثلاً صدام، نگاه کنیم. مگر صدام حسین که با اشغال عراق توسط ایالات متحده سرنگون شد توسط ایالات متحده برای جنگ با ایران هدایت نشد؟ مگر نه اینکه واشنگتن بعداً به او برای اشغال کویت «چراغ سبز» نشان داد؟ و مگر نه اینکه او بلافاصه پس از آن به فهرست دشمنان ایالات متحده اضافه شد؟ آیا صدام از کنترل خارج شده بود یا اینکه امپریالیسم ایالات متحده «استراتژی» متحرکی را دنبال میکرد که سریعتر از آنکه کسی در این منطقه پیچیده بتواند آنرا دنبال کند شکل گرفته بود؟
منبع: شبکه همبستگی
نویسنده: کمال اوکویان*
تارنگاشت عدالت
به ما گفته میشود که روند از کنترل خارج شده، که عملیات بازیگران اصلی از منطق فاصله گرفته است، که ممکن است ائتلافات و درگیریهای غیرقابل پیشبینی در راه باشد. و داعش است که در صف مقدم قرار دارد. اعلام شد که این سازمان خونزیر حاصل فقدان چشمانداز، فقدان برنامهریزی، کوتهبینی امپریالیسم و قشریگری است. گفته میشود که بازیگر (داعش) که برای نقش متفاوتی روی صحنه گذاشته شده بود بداههگویی را آغاز کرده است و اینکه کارگردان، داستاننویس طراحان صحنه و لباس مات و مبهوتاند.
در بحث از موضوع سیاستهای ایالات متحده در منطقه، ما اغلب با مفهوم «هرجومرج کنترل شده» برخورد میکنیم. واضح است که شخص نباید این مفهوم را بمثابه طراحی و آفرینش وضعیت هرجومرج با همه جزییات آن تفسیر کند. در منطقهای که انرژی ویرانگر میتواند از طريق دادن خوراکی که انرژی را آزاد میکند به بازتولید خود ادامه دهد، ایالات متحده سعی دارد همهجانبه بسمت وضعیت و میدان گستردهای فشار وارد کند که در آن عناصر گوناگون در جهتهای گوناگون حرکت میکنند و در آن با یکدیگر درگیر میشوند. با برقراری روابط آشکار و پنهان با همه عناصر و با بازکردن دایمی کانالهای جدید مداخله برای خود…
بطور خلاصه، این روزها دلیلی وجود ندارد که گفته شود بازیگران مشخصی از کنترل خارج شدهاند یا غیرقابل مدیریتاند. ما دایماً درباره گروههای اسلامگرا، القاعده، طالبان، النصره، و اکنون داعش حرف میزنیم و سعی میکنیم مشخص کنیم این گروهها چه موقع دوست ایالات متحده و چه موقع دشمن آن بودند.
اجازه بدهید به یک مورد متفاوت، مثلاً صدام، نگاه کنیم. مگر صدام حسین که با اشغال عراق توسط ایالات متحده سرنگون شد توسط ایالات متحده برای جنگ با ایران هدایت نشد؟ مگر نه اینکه واشنگتن بعداً به او برای اشغال کویت «چراغ سبز» نشان داد؟ و مگر نه اینکه او بلافاصه پس از آن به فهرست دشمنان ایالات متحده اضافه شد؟
آیا صدام از کنترل خارج شده بود یا اینکه امپریالیسم ایالات متحده «استراتژی» متحرکی را دنبال میکرد که سریعتر از آنکه کسی در این منطقه پیچیده بتواند آنرا دنبال کند شکل گرفته بود؟ این استراتژی که دایماً به دیوار برمیخورد را میتوان شبیه یک ماشین اسباببازی دانست که هر بار که به دستانداز یا مانع برمیخورد تغییر جهت میدهد. بدین طريق، ایالات متحده کنترل میدان را تا زمانی به دست میگیرد که کس دیگری پا روی ماشین اسباببازی بگذارد یا ماشین تواناتری را در این منطقه، که شبیه میدان مین است، رها کند.
داعش از کنترل خارج شده، دیوانهها بر ترکیه حکومت میکنند، ایالات متحده مات و مبهوت است…
آیا واقعاً میتوان همه اینها را اینگونه توضیح داد؟
اگر شخص توجه کند، میتوان دید که داعش به شیوهای قابل پیشبینی و منطقی عمل میکند. آیا آنها میخواهند ما باور کنیم که رهبران داعش جنایتکاران روانی هستند؟ بله، این یک روی داعش است. اما آنها بیشتر از کسانی که در واشنگتن یا آنکارا حکومت میکنند جنایتکار روانی نیستند! در اینمورد، چه چیزی رفتار داعش را تعیین میکند؟
قشریگری مذهبی… بیشتر در پایین، کمتر در رهبری.
پول… به مقدار زیاد.
تمایل به حکمرانی، حکومت کردن… به شیوهای که هر روز افزایش مییابد.
نفوذ خارجی… بدون تردید، مطلقاً!
پرسشی که در اینجا باید مطرح کرد این است که آیا ایالات متحده آمریکا در مقابل اقدامات اخیر داعش غافلگیر شد.
اجازه بدهید به آن پاسخ بدهم. واکنش دولت ایالات متحده به تصرف موصل توسط داعش شبیه واکنش داوواغلو به حمله ریحانلی است (در ریحانلی، یک شهر مرزی ترکیه با سوریه، سال گذشته بیش از ۵٠ نفر در یک بمبگذاری کشته شدند. داوواغلو به یک پرسش درباره کشتار، با لبخند ملیحی که بر لب داشت پاسخ داد). دولت ایالات متحده از برنامه داعش بسیار خشنود است. به مرور زمان ممکن است با پیامدهای ناخواسته، نتایج پیشبینی نشده مواجه شود، اما آن چیزی است که آنموقع به آن فکر خواهد کرد.
آیا همیشه اینطور نبوده است؟
یک پرسش دیگر در ارتباط با این موضوع مطرح میشود. ترکیه چه میکند؟ آیا آنها نقش جدیدی را بازی میکنند که بمثابه بخشی از بازتوزیع نقشها توسط ایالات متحده به بازیگران محول شده است یا تیم اردوغات- داووداغلو مسیر دیوانگی را دنبال میکنند که آنها را در سمت تضاد با ایالات متحده قرار خواهد داد؟
هیچکدام. دقت کنیم، خود پرسش درست نیست.
ترکیه صرفاً با برنامهای که ایالات متحده داده است در منطقه حرکت نمیکند. بمثابه یک نیروی مهم، ترکیه در روندهای تصمیمگیری خود به اولویتهای ایدئولوژیک و سیاسی خویش نیز فضا میدهد. این تصمیمات لازم نیست همیشه با استراتژیهای متحرک ایالات متحده همسو باشند، این غیرممکن است.
اجازه بدهید موضوع داعش را کمی بیشتر بشکافیم. آیا در میان کشورهایی که به ائتلاف آمریکا علیه داعش پیوستهاند همان کشورهایی وجود ندارند که هنوز پول داعش را تأمین میکنند؟ بله، وجود دارند. اگر عربستان سعودی، قطر و اردن میخواستند جریان پول و اسلحه به داعش را متوقف کنند، در عرض کمتر از یک هفته کل ماجرا تمام شده بود. اما، به استثنای چند اقدام نمادین، چیز اساسی در آن جبهه صورت نگرفته است. بهعبارت دیگر، ائتلاف ارتجاعی به تغذیه سازمانی که آنرا بمثابه «دشمن» اعلام کرده است، ادامه میدهد. بعد از این چه کسی شما را باور خواهد کرد؟ اما آنها میخواهند ما باورشان کنیم. داعش از کنترل خارح شده (!) اجازه بدهید درست بگوییم: خواست این بود که داعش از کنترل خارج شود!
و درست در این نقطه، دولت حزب توسعه و عدالت علناً تعهد خود را به داعش اعلام میکند، در پیوستن به ائتلاف ابراز تردید میکند، نمیتواند داعش را «تروریست» اعلام کند، و گاهبهگاه با دولت ایالات متحده درگیر میشود. وجود پیوندهای نظامی، اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک ترکیه و داعش اطلاع عمومی است. وجود این پیوندها مورد بحث نیست، گستره و ژرفای این پیوندها است که مورد بحث است.
اردوغان این همه آزادی حرکت را چگونه بدست میآورد؟
زیرا، اگر ایالات متحده در صدد است تحت نظارت خود از این هرجومرج یک «نظم» بیرون بیاورد، به یک عامل تعیینکننده بیرونی که به همان زبان حکومتهای قبیلهای اسلامگرا حرف بزند نیاز دارد. حزب توسعه و عدالت میداند که این عامل تعیینکننده بغیر از آنها نمیتواند باشد. هیچ نیروی مناسب دیگری برای این نقش وجود ندارد. یک دولت سکولار متمایل به همدستی با ایالات متحده نیز در ترکیه میتواند نقشهای گوناگونی بازی کند اما آنها نمیتوانند به زبان ایدئولوژیک ارتجاعی حزب توسعه و عدالت حرف بزنند. حزب توسعه و عدالت برای اینکه در قدرت بماند، باید مراقب داعش و دیگران باشد. ایالات متحده این را میداند. و برای ادامه بهانههای مداخله آمریکا در منطقه، حداقل برای مدتی، داعش لازم است حمایت شود، لازم است نیرومند شود. ایالات متحده میداند و چشم خود را بر وضعیت میبندد.
و در حالیکه همه اینها در جریان است، حزب توسعه و عدالت همزمان با آن، گور خود را میکند. با تمایل به نیروی مرکزی بودن در یک «اتحاد خاورمیانه» (اتحاد واقعی حکومتهای قبیلهای) بمثابه نوعثمانی، به ماجراجوییهایی فراتر از ظرفیت خود دست میزند. بدون در نظر گرفتن این احتمال که یک روز ارباب «استراتژی متحرک» میتواند بگوید «اکنون تو دشمن ما هستی».
* عضو کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست ترکیه
٢۴ سپتامبر ٢٠١۴، پایگاه خبری soL
ما سالهاست خواننده و مبلغ مطالب هفته هستیم، تصور نبودن مجله هفته یک فاجعه است، هیچ سایتی با این تنوع…
سپاس از شما. من هم بر این امر اصرار دارم که چراغ مجلۀ هفته هیچوقت نباید خاموش شود!
من منحیث یکی از علاقمندان مجله هفته از افغانستان، از شنیدن این خبر خیلی متاسف شدم، چراغ مجله هفته در…
با تشکر از همه ی مقالات و زحمات شما، دوباره خواهش میکنم، لینک های مستقیم مقالات رو در انتهای اونها…
با درود، گمان دارم مستقیم و متمرکز باید به پدیده تحریم یا تحریم های آمریکا پرداخت و بدون عمیق شدن…