بعد از سخنانِ جنجال برانگیز وزیرخارجهی ایالات متحده ،جان کری، مبنی بر اینکه تبدیل شدن اسراییل به “ایالتی آپارتایدی” خطرات فراوانی را به همراه خواهد داشت ، واقعیتهایی را دوباره به ما یادآوری کرد؛ داده ها و جزییات شفاف وخسته کنندهی قانون بین المللی، در اغلب اوقات، برای بحث وتبادل نظر دربارهی آنچه در عالیترین سطوح اسراییل رخ میدهد بردباری اندکی دارد. …پرسش در واقع این نیست که چرا واژهی “آپارتاید” به اسراییل منتسب می شود، زیرا آپارتاید، فقط واژهای برای اهانت کردن نیست بلکه واژهای است که معنای قانونی ویژهای به همراه دارد.
بعد از سخنانِ جنجال برانگیز وزیرخارجهی ایالات متحده ،جان کری، مبنی بر اینکه تبدیل شدن اسراییل به “ایالتی آپارتایدی” خطرات فراوانی را به همراه خواهد داشت ، واقعیتهایی را دوباره به ما یادآوری کرد؛ داده ها و جزییات شفاف وخسته کنندهی قانون بین المللی، در اغلب اوقات، برای بحث وتبادل نظر دربارهی آنچه در عالیترین سطوح اسراییل رخ میدهد بردباری اندکی دارد. واکنشهای سیاسی به هشدار جان کری، زودگذر و احساساتی بودند؛ در این باره، سناتور باربارا بوکسر از ایالت کالیفرنیا گفت:”اسراییل تنها دموکراسی موجود در خاورمیانه است و هرگونه ارتباط برقرار کردن بین اسراییل و آپارتاید ،خنده آور و چرند است”.
شاید تاکیدهای سطحی، کم مایه وغیر دقیق برای سیاستمداران جذاب باشد، اما هر کسی که بخواهد این رازِ سر به مهر را اندکی بگشاید ممکن است، دقایقی فزونتر، به طور جدی در مورد این واژه و کاربردِ آن برای رژیم اسراییل بیندیشد.
“آپارتاید” فقط واژهای برای توهین نیست؛ این واژه معنای قانونی ویژهای به همراه دارد، همانطور که کنوانسیون بین المللی در مورد مجازات و توقیف جرمِ آپارتایدی تصریح میکند، این کنوانسیون توسط شورای عمومی سازمان ملل در سال 1973 میلادی و با اکثریت آراء به تصویب رسید.( اسراییل و ایالات متحده خودشان را از این معاهده مستثنی کردند)
در بند دوم این کنوانسیون آمده است: این واژه برای اعمال مجرمانهای به کار میرود که برای ایجاد وتقویت عامدانهی سیطرهی یگ گروه قومی بر هر گروه قومی دیگر و تعدی کردن به آنها بشود را در بر میگیرد. انکار کردن حقِ زندگی و آزادی دیگران ، آنها را در معرض توقیفِ دلبخواهی قرار می دهد،از آنها سلب مالکیت میکند، ازحقشان برای ترک کشورشان وبازگشت به آن محروم میشوند، آزادی آنها برای جابهجایی واقامت در یک مکان سلب میشود، اقامتگاهها و گتوهایی برای گروههای قومی مختلف ایجاد میکند، از ازدواج گروههای قومی با یکدیگر جلوگیری میکند.(همهی موارد فوق،نمونههایی از جرم آپارتایدی است که به طور ویژهای در معاهدهی فوق ذکر شده اند.)
در اینجا وبا توجه به ارجاع به گروههای قومی، عده ای ممکن است نژاد را از دیدگاه صرفا بیولوژیک یا همچون موردی از یک رنگ خاص درنظر بگیرند؛ این دیدگاه ،روشِ ساده انگارانهای برای تفکر در مورد هویت قومی است. علاوه بر نکات فوق، تعریفِ عملیاتی هویت قومی در “کنوانسیون بین المللی سال1965،حذف همهی اشکال تبعیضات قومی را در نظر گرفته( معاهده ای که اسراییل آن را امضا کرده است) و کنوانسیون آپارتاید نیز، آنها را مد نظر قرار داده است.
فراتر از آن که برویم در تمامی ابعاد زندگی، از تولد تا مرگ، روشها و تدابیر، به طور هوشمندانه ای برای جداسازی جمعیتهای مختلف به کار میرود. واژهی “تبعیض قومی” این گونه تعریف میشود:هر گونه تمایز،مستثنی کردن، ایجاد محدودیت یا ارجحیت قایل شدن برمبنای نژاد،رنگ،نیاکان،ملیت یا اصالت قومی که با داشتن هدف یا اثر برای ملغی کردن یا آسیب زدن به حقوق به رسمیت شناخته شدهی انسانی در موقعیتهای برابر و آزادیهای بنیادی در زمینههای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی، فرهنگی یا هرگونه زمینهی مربوط به زندگی عمواست را در بر میمیگیرد.
هم اکنون چند واقعیت اساسی در این زمینه ذکر خواهند شد.
این مرد چقدر ساده لوح است. آیا سیاهان در آفریقای جنوبی ، احزاب سیاسی دارند؟آیا آنها می توانند کرسیهایی در پارلمان داشته باشند؟ آنها می توانند قضاوت بکنند؟ آیا آنها می توانند در دادگاه عالی به قضاوت بپردازند؟آیا آنها می توانند در ارتش به رتبهی افسری ارتقا پیدا بکنند؟ میتوانند تا حد ژنرال ارتقا یابند؟ اسراییل تنها کشوری است……(نویسندهی مقاله این قسمت را عامدانه با نقطه چین به پایان رسانده است.)
رژیم یهودی( همان نامی را که خودش برای تعریف کردن به کار میبرد)، یک بخشبندیِ سیستماتیک رسمی و غیر رسمی برای اسکان، در هر دو قسمت اسراییل( نویسنده با توجه به اینکه فلسطینی تبار است،سعی کرده در این مقاله با استفاده از ادبیات رایج در سرزمینهای اشغالی، وجود آپارتاید سیستماتیک را تشریح نماید.) و سرزمینهای اشغالی به کار میبرد. البته روشن است که شهرک نشینان یهودی در کرانهی باختری از درآمیختن با فلسطینیها جلوگیری مینمایند. هر چند، درون اسراییل،صدها اجتماع برای ساکنان یهودی ، در زمینهایی که از فلسطینیان سلب مالکیت کرده اند،ایجاد میشوند، به عنوان مثال، با حمایت و تصدیق کمیتههایی این کار را انجام میدهند که معیارهای
ومی به کارگرفته شده در ایالات متحده- در زمانهای دورتر- را اِعمال میکنند، یا از شهروندان فلسطینی خلعِ ید میشود تا زمینهایشان به طور اختصاصی در اختیار یهودیان قرار بگیرد واین کار با حمایت صندوق ملی یهودیان ، انجام میشود.
ساکنان یهودی سرزمینهای اشغالی، از حقوق وامتیازت فراوانی برخوردارند به گونهای که، همسایگان فلسطینیشان از آنها محروم اند؛ در حالی که شهروند اولی از حمایت حقوق مدنی اسراییلی برخوردار است، دومی، در معرض زننده ترین رفتارهای قانون نظامی ،خواهد بود. در حالیکه همسایهی یهودی به راحتی رفت وآمد میکند، فلسطینیان کرانهی باختری ، هرلحظه امکان دستگیر شدن و توقیفشان میرود وآزادی جابهجایی آنها نیز مورد انکار قرار میگیرد؛ فلسطینیان، مکررا از دستیابی به تسهیلات آموزشی و بهداشتی بازداشته میشوند،اماکن مذهبی برای عبادت مسیحیها و مسلمانان،به راحتی در اختیارشان قرار نمیگیرد.
طبق گزارش یک سازمان حقوقی فلسطینیاسراییلی بهنام “عداله”، تبعیضهای آشکاری بر علیه فلسطینیان و به نفع اسراییلیها ، اِعمال میشود. یکی از مولفههای کلیدی قانون ملی اسراییل، قانونِ “بازگشت” است، به عنوان مثال، این قانون برای اسراییلیها اجرا میشود ولی، فلسطینیهایی که حتی در اسراییل متولد شدهاند(ولی از آنجا خارج شده اند) از این قانون مستثنی میشوند. در حالیکه شهروندان یهودی ،بدون هیچگونه مانعی میتوانند آمد وشد داشته باشند، قانون اسراییل به طورآشکار، همسرگزینی شهروندان فلسطینی از سرزمینهای اشغالی و آوردن آنها به اسراییل را منع کرده است.
تا حد زیادی، سیستمهای آموزشی برای هر دو جمعیت درون اسراییل( حتی اگر سرزمینهای اشغالی را در نظر نگیریم) به طور گسترده ای، نابرابرانه جریان دارد. در حالی که مدارس مملو از جمعیت فلسطینیها فرومیریزند، دانشآموزان یهودی از امکانات و منابع آموزشی بیشتری برخوردار خواهند بود.
ممکن و قانونی نخواهد بود که یک شهروند یهودی با یک شهروند غیر یهودی ازدواج بکند. شبکهای از قوانین، مقررات و دستورات نظامی ، مردم را به گونهای سازمان دهی کردهاند که در فضاهای مخصوصی قرار گرفته و ازدواجشان، در سرزمینهای اشغالی یا بین مرزهای 1967 ، که بین اسراییلیها وفلسطینیها بهوجود آمد، غیر ممکن گردید.
این فرآیند در همهی ابعاد زندگی جریان دارد، از تولد تا مرگ. جداسازی روشمند و سیستماتیک جمعیت و تحقیر خفتبار اصل آزادی به شدیدترین شکل. یک گروه از حقوق و مالکیت محروم میشود، بیرون رانده میشود،مجازات میشود، تحقیر میشود، خانهاش ویران میشود،به زندان رانده میشود و به مرزِ گرسنگی سوق داده میشود به طوری که، پژمرده شود. گروهِ دیگر، آزادی جابهجایی دارد، رشد وتوسعهاش تشویق وتقویت میشود و نمادهای فرهنگی و مذهبیشان، برای آراستنِ نشانهای دولتی به کار میرود.
پرسش این نیست که چرا واژهی “آپارتاید” در اینجا به کار رفته است. پرسش این است: هنگامی که این واژه به کار میرود، چرا باید سبب ِچنین غریوِ بلندی باشد؟
ساری مکدیسی؛استاد زبان انگلیسی و ادبیات تطبیقی در دانشگاه UCLA است. وی نویسندهی کتاب”اندرونبرونِ فلسطین: اِشغال روزمره” است.
Source: http://www.latimes.com/opinion/op-ed/la-oe-makdisi-israel-apartheid-20140518-story.html
مه 2014
ایمیل مترجم: