جنگ غزه واستراتژیهای چهار گانه

نوشته : حسام مطر ، سایت : انباء
 
ترجمه : احمد مزارعی
27 جولای 2014
 
براد فورد لی ” در مطالعات خود ، در مورد ” عملکردهای استراتژیکی” : نظریه وتاریخ ، در میدان عمل ، که در سال 2012 ، تالیف نموده ، بر روی دو کتاب ” استناد میکند ، کتاب :”در مورد جنگ” تالیف کلاو فیتز ، و کتاب : ،هنر جنگیدن ، اثر سان تزو ، تا چهار مورد مفاهیم استراتژیک را که در رقابت ، چه هنگام صلح ویا زمان جنگ ، میتوان از آنها استفاده برد ، از آنها استخراج کند . این مفاهیم چهارگانه عبارتند از :” بازداشتن ویا محروم کردن” ، “تحمیل مخارج گزاف” ، ” تهاجم به استراتژی دشمن” ، و ” هجوم به نظام سیاسی دشمن” .
 
اکنون باید دید که مقاومت فلسطین ، چگونه چهار استراتژی فوق را در جنگ غزه بکار مببرد؟
 
در بکار گیری استراتژی ” بازداشتن ویا محروم کردن” اینچنین عمل میکند که باید بتوان دشمن را در وضعیتی قرار داد که قانع شود به اینکه پیروزی به آسانی بدست نخواهد آمد ، و آنرا در جهتی سوق داد تا بسوی تهاجمات گسترده دست زده ویا اساسا بی عمل بماند و یا به جنگی با مخارج بسیار زیاد دست بزند . استرا تژی بعدی ، “تحمیل مخارج بسیار گزاف ” خواهد بود که دشمن را وارد مرحله استراتژی بسیار گزاف و تحلیل برنده ، که توانا ئیهایش را ببلعد و استقرار نظام سیاسی دشمن را مورد تهدید قرار داده آنرا از توانائی ادامه جنگ باز دارد.
 
از ابتدای شروع جننگ تجاوز کارانه بر علیه غزه ،مقاومت فلسطین با سرعت کوشش نمود که با تهاجمات گسترده موشکی ، از نظر کمی وکیفی ، مراکز زیادی را از جمله شهر تل اویو و حومه اش را مو شکباران کند و به دشمن بفهماند که بمبارانهای هوائی ، نتوانسته است خواسته های اسرائیل را تحقق بخشد ، پیام این بود که مقاومت ذخیره های عظیمی از انواع موشک را در اختیار دارد و مهمتر اینکه مقاومت دارای اراده و توانائیها ئی است که میتواند از آنها بخوبی استفاده کرده ، وکوششهای تعقیب و مراقبت گوناگون ، ازجمله از طرف نیروی هوائی دشمن نخواهد توانست ، مانعی برای مقاومت ایجاد کند.
 
اسرا ئیل در ابتدای عملیات نظامی خود ، به فکر حمله زمینی نبود بلکه میکوشید با عملیات هوائی نیروی مقاومت را تحلیل برده و با صرف نیرو ئی اندک ، انان را وادار به تسلیم کند .
 
را فائیل کوهن ، این استرا تژی اسرا ئیل را در سایت مرکز ( مصلحت ملی ، 17 – جولای 2014 ، اینچنین توضیح میدهد : ” با مرور زمان ما دستاوردهای بسیار خوبی با مخارجی مقبول خواهیم داشت ، کمکهای بین المللی گسترده نیز بسیار مو ثر خواهد بود ، اسرائیل امیدوار است که حماس را با این شیوه در هم خورد کند ، این ضربه خورد کننده به مقاومت فلسطین ، میتواند پاسخ کوبنده ای باشد تا برای مدتی طولانی ، آرامش را در منطقه برقرار کند ، این در حقیقت استراتژی ” چمن زنی ” است که ضرورت دارد هر از چند سالی ما انرا بر علیه حماس بکار ببریم . همین نظریه را افرایم اینی بار ، و ایتان شامیر نیز در مرکز مطالعاتی ( بیگن – سادات ) در تاریخ 11 – 12 – 2013 ، شرح داده اند.
 
مقاومت فلسطین ، توانائی ورود به چنین بازیهائی که اسرائیلیها ازقبل در نظر گرفته بودند، نداشتند . حماس به عنوان حکومت در غزه ، به علت محاصره ، در تنگنای واقعی بسر میبرد ، از سوی دیگر حماس به عنوان نیروی مقاومت ، نمیتوانست تنها ، در برابر بمبارانهای هوائی اسرائیل ، پاسخگوی آنها باشد ، بر این اساس اینچنین بنظر میرسد که حماس پیشقدم موشکباران تل اویو گردید ، همچنین با دو عملیات استفاده از مردان قورباغه ای ، تعدادی از افسران اسرائیلی را در یک منطقه بندری ، به قتل رسانید ، عملیات دیگر که بطریقه استفاده از تونل بود نیز بهمین شیوه ضربه ای ناگهانی و سنگینی به اسرائیلیها وارد اورد ، همه اینها قبل از حمله زمینی اسرائیل به غزه بود که هدفش کشانیدن پای اسرائیلیها به درون خاک غزه و وادارشان به جنگ رو در رو بود واین سیاست در ست به نفع مقاومت بود.
 
در اینجا ا ستراتژی سوم آغاز میگردد و آن ” تهاجم به استراتژی دشمن” از طریق ، فریب و وانمود کردن خود به عنوان ” نیروی شکست خورده” ، این سیاست همیشه از طرف نیروی ضعیف برای به دام انداختن نیروی قوی ، بکار میرود ، به معنی دیگری میتوان گفت ، سوق دادن دشمن آنچنانکه وارد رقابتی شود که مناسب قوانین بازی ما باشد ، بازی که ترجیحا ما برنده اش باشیم ، ، انچنانکه استیون روزان شرح میدهد. ،اما چه چیزهائی دشمن را بطرف این دام سوق میدهد ؟ کمبود معلومات ، فشارهای ترس از وضعیت ، عقلیت ناقص ، و در نظر نگرفتن تجربیات سابق. به این شکل مقاومت توانست از خلال دست زدن به عملیات ” پر سر و صدا و حساب شده ، در جهت کشاندن دشمن به ورطه حمله زمینی .در ساعتهای اولیه عملیات معلوم شد که مقاومت از قبل خودرا برای وارد کردن ضربات خرد کننده ، آماده کرده بوده ، و تعداد کشته ها و رتبه های نظامی انها دلیل کافی بود تانشان دهد که اسرائیل در چه باتلاقی گرفتار آمده است ، اگر اسرائیل به امید” بند نجاتی” اصرار در ماندن نمود ، سر نوشتی بهتر از جنگ 33 روزه سال 2006 لبنان نخواهد داشت .
 
و درپایان استفاده از استراتژی “تهاجم به نظام سیاسی
شمن” ، چیزی که وحدت و یکپارچگی نظام و همچنین پشتیبانی مردم را از آن ، مورد تهدید قرار میدهد. این موضوع نیازمند فهم عمیق از آن نظام سیاسی است که قرار است مورد هدف باشد ، همچون فرهنگ اجتماعی و استراتژیک ، عملکرد درونی آن جامعه و توزیع قدرت در داخل. هنگامیکه مقاومت وارد این مرحله گردید ، دست به تبلیغات بسیار گسترده و همه جانبه ای ، بسوی درون اسرائیل زد ، واین در حالی بود که جامعه اسرائیل شاهد ظهور انواع تقسیم بندیها و تضادهای گوناگونی شده ، که به علت ضربات مقاومت و زیانهای مادی و معنوی به آن دچار آمده بود .اختلا فات در میان دو جناح راست وچپ هیئت حاکمه اسرائیل شدت یافته ، میان سیاستمداران و ارتش و همچنین میان واحدهای مختلف جنگجویان ارتشی واطلاعات ، همه اینها در مجموعه تصمیم گیری را در مورد مسائل مهم کشور مشکل و از روند سالم آ ن جلوگیری میکند.
 
در مقابل اسرائیل میکوشد با متمرکز کردن نیروهایش در جهت کشتار هر چه بیشتر و انهدام برنامه ریزی شده خانه های مردم در غزه ، شاید بتواند مقاومت فلسطین را رو در روی مردم قرار دهد . اما در برابر نگرانی آمریکا و جامعه بین المللی ، اسرائیل تا چه وقت فرصت دارد تا به این وضع ادامه دهد ؟ اسرائیل بنا به دلا یلی چند، حساسیت زیادی نسبت به جامعه بین المللی دارد ، که میتوان چنین بر شمرد : رشد و گسترش افکار عمومی وتاثیر آن در سالهای اخیر از طریق “انقلاب رسانه های ارتباط جمعی ” ، بالا گرفتن مناقشات در غرب مبنی بر اینکه تا چه حد باید از اسرائیل دفاع کرد و اینکه اسرائیل هم اکنون تبدیل به وبالی بر گردن آنها گردیده و باعث هدر رفتن نیروهای نرم افزاری غرب در خاورمیانه گردیده است ، از طرفی غرب بر این باور است که اسرائیل باید در میان اینهمه کشورهای استبدادی عرب، تبدیل به دولتی لیبرال و اخلا قیات لیبرالی باشد تا بتواند یکی از ابزارهای حضور غرب در خاورمیانه باشد ، با کاسته شدن از قدرتهای نظامی اسرائیل در دهه اخیر ، این کشور موقعیت نا مناسبی را در برابر کشورهای عربی پیدا کرده و این وضعیت هر روز بدتر خواهد شد.
 
اشکال درگیریها موجود در منطقه انسنکه بسیار بسیار پیچیده بوده و منافع بازیگران متعددی در هم تداخل پیدا کرده است ، شکل تسویه ای که در مورد جنگ غزه انجام بگیرد ، در وضعیت مصر تاثیر میگزارد ، رابطه مصر وحماس ، رابطه حماس با اخوان المسلمین ، رابطه عربستان با قطر وترکیه ، رابطه حماس با ایران و حزب الله ، رابطه حماس و الفتح و دولت وحدت ملی ، حماس و سایر گروه های مقاومت ، معادله فلسطین و اسرائیل، دورنمای در گیری میان حزب الله و” اسرائیل ” وسپس آ ینده سیاسی نتنیاهو و حکومتش . و مهمتر اینکه “اسرائیل ” خطر از هم پاشی هیستریک خشونت در خاور مانه را میداند ، وسطح خطرناک بودن بی سابقه در آن را احساس میکند ، با در نظر گرفتن همه اینها ، اگر اسرائیل شکست خورده از جنگ غزه بیرون آید ، موجب تشویق بسیاری از بازیگران و گروهها خواهد شد تا با تحلیلات تازه ای از پایگاه پاسخ دهی ، جرات کرده و اسرائیل را مورد هدف قرار دهند.
 
مقاومت پیروز شده و همگان اینرا میدانند ، هم اکنون معضل اصلی در مقابل هم پیمانان اسرائیل و شرکایشان ، در این است که چگونه صورت ظاهری و تطهیر شده ای بنام پیروزی از جنگ مطرح کنند و بتوانند به اتفاقیه ای برسند که با برداشتن محاصره از سر غزه و به هر قیمتی و زمانی ، همگان را، راضی نگهدارند ، و یا اینکه از این میان اسرائیل و بیکباره اعلام بدارد که همه خواسته هایش تحقق یافته و بطور یکجانبه ، با اعان آتش بس همه را در بن بست قرار دهد.