هنری کیسینجر دیپلماسی قرن بیست و یکم، منازعات اسرائیل با اعراب، بخش اولدوستان ارجمند، من از این به بعد از کتاب دیپلماسی قرن بیست و یکم، اثر هنری کیسنجر ترجمه ابولقاسم راه چمنی، خلاصه مهمترین نظرات او را بطور دقیق نقل قول خواهم کرد… برای قابل کنترل بودن صداقت نقل قولها بطور مشخص شماره صفحات را خواهم نوشت… سپس نظرات او را تایید تا نقد خواهم کرد.در این پروسه تلاش خواهم کرد به دیدگاهی برسیم که بتوانیم ریشه ها و پیامدهای اصلی این جنگ ها را که آتش افروزان اصولا نمی گویند، درک کنیم.بقول تالیران ” زبان برای آنست که انسان بتواند مقاصد اصلی خود را پنهان کند!”بقول مارکس ” اگر قرار بود نمود با ماهیت یکی شود تمامی علوم زاید می شدند!”
احمد پوری
خواست اسرائیل چیست؟
” اسرائیل، خواستار به رسمیت شناخته شدن به عنوان یک کشور است. اساس چنین ادعایی، از کتاب مقدس یهودیان گرفته شده است. آنان معتقدند، تشکیل این کشور به معنی پایان نمادین دو هزاره اذیت و آزار یهودیان است. که نقطه اوج آن، کشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم بود.از دیدگاه اعراب بویژه فلسطینیان، اسرائیل در پی تصاحب میراث فرهنگی، دینی و سرزمینی آنان است. ” ص 266 کتاب دیپلماسی قرن بیست و یکم اثر هنری کیسینجر ترجمه ابولقاسم راه چمنی
منازعات اعراب و اسرائیل؟
” مذاکرات اعراب و اسرائیل ، مستلزم حل و فصل موضوعات راهبردی و ارضی – مسائل مربوط به دیپلماسی – بر اساس احکام و اصول ایدئولوژی، دین و مشروعیت است،که در حوزه الهیات قرار دارند.اعراب از اسرائیل می خواهند تا سرزمین های اشغالی را باز پس دهد. ( اقدامی که ملموس و عینی است.) تا در مقابل آنان حق اسرائیل را برای بقا به رسمیت بشناسند ( اقدامی که قابل لغو و برگشت پذیر و نقطه آغاز بیشتر مذاکرات پذیرش حق مشروع طرفین برای بقا و حیات است. ) ولی این مسئله می تواند به نتایج نامعلومی درمذاکرات اعراب و اسرائیل منتهی شود…. اگر بخواهیم انصاف به خرج دهیم، باید بگویم شعارهای مقدس و مذهبی نیز بخشی از گفتمان اسرائیل را تشکیل می دهد. ( برای مثال، آنچه بر تقسیم ناپذیری بیت المقدس تاکید می کند. )ص 269 و 270 کتاب دیپلماسی قرن بیست و یکم اثر هنری کیسینجر ترجمه ابولقاسم راه چمنی” در سالهای 1954 و 1955 جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر، … خواستار عقب نشینی اسرائیل به مرزهای 1948 و بازگشت تمامی آورگان فلسطینی به خانه هایشان بود.مصر در برابر پذیرش این خواستها آمادگی داشت تا اسرائیل را بعنوان یک کشور یهودی به رسمیت بشناسد. …از اسرائیل خواسته شده بود تا در مقابل به رسمیت شناخته شدن، نیمی از قلمروی خود را تسلیم کند و با بازگشت آوارگان، خطر از پای در آمدن و درهم شکسته شدن خود را بپذیرد!”
ص 271 کتاب دیپلماسی قرن بیست و یکم اثر هنری کیسینجر ترجمه ابولقاسم راه چمنی
*****************************
نقد نظرات کیسینجر:
اینجا چند مسئله مهم و قابل توجه وجود دارد که باید برسی شود.اسرائیل، خواستار به رسمیت شناخته شدن به عنوان یک کشور است. اساس چنین ادعایی، از کتاب مقدس یهودیان گرفته شده است.جمال عبدالناصر حاضر بود اسرائیل را به رسمیت بشناسد ولی اسرائیل قبول نکرده است و کیسینجر حق را به اسرائیل می دهد!دلایل کیسینجر کدامند؟جمال عبدالناصر خواهان پس دادن سرزمین های اشغالی جدید به صاحبان اصلی آن و موافقت اسرائیل با بازگشت پناهندگان و آوارگان فلسطینی به خانه های خود می باشد، تا اسرائیل را به عنوان یک کشور به رسمیت بشناسند.کیسینجر همراه با رهبران اسرائیل معتقد است، اگر اسرائیل با شروط موافقت کند در حقیقت اسرائیل درهم شکسته شدن خود را پذیرفته است!معنی استدلال فوق این است که :یک: آوارگان فلسطینی هرگز حق ندارند به خانه های خودشان برگردند! زیرا اسرائیلی ها احساس عدم امنیت می کنند! یکی از مهمترین دلایلی که بعدا در این کتاب مطرح می شود این استکه با برگشتن 4.7 میلیون پناهنده و آواره فلسطینی به خانه هایشان دیگر نمی توان از دولت خالص یهودی حرف زد!! ذات و ماهیت دولت مذهبی یهودی از بین می رود! در این مورد بعدا مسئله را در رابطه با نقل قولهای دیگر … در ابعاد مختلف و همه جانبه باز خواهم کرد…دو: سرزمین های اشغالی هرگز پس داده نخواهد شد زیرا درآنصورت اسرائیل در موقعیت تضعیف شده قرار می گیرد و بازهم احساس عدم امنیت می کند!توجه دارید که این بحثها مربوط به سالهای 1948 تا 1955 است … تمامی جنگهای تجاوزگرانه اسرائیل بعد از آن تاریخ تا به امروز نشان میدهد که خبری از دادن زمین های اشغالی نیست که هیچ، در هر جنگ تجاوزگرانه ای زمین های جدیدی از فلسطینی ها دزدیده شده و به کشور اسرائیل اضافه می شود!اگر به آن چهار عکسی که کشور اسرائیل را از روز اول تاسیس تا حالا نشان می دهد نگاه کنید متوجه خواهید شد که دولت اسرائیل با تجاوزگری همذات شده است. و این چهار عکس که حقایق عینی در چهار مقطع تاریخی به نمایش می گذارد، حقانیت تاریخی موضوعی را که مطرح کرده ام تایید می کند! آن چهار عکس بیش از چهار کتاب قطور برای چشم های بینا اطلاعات می دهد!سه: به رسمیت شناخته شدن دولت یهودی برای اسرائیل مطلقا مسئله جدی و اساسی نیست!اگر دولت اسرائیل در مقابل پس دادن زمین های اشغالی که چیزهایی “عینی و ملموس هستتند” توسط حریف به رسمیت شناخته شود چه چیزی نصیب اسرائیل شده است؟ یک قول بی ارزش تئوریک که قابل پس گرفته شدن هست!پرسیدنی است پس چرا اسرائیل اینهمه تاکید می کند که اولین و مهمترین شرط هر مذاکره و سازش و بده بستانی به رسمیت شناختن این حقی است که در عمل اسرائیل حاضر نیست سرزمین هایی را که با قلدری از فلسطینی ها دزیده به خودشان پس بدهد! واقعیت این استکه در دنیایی انسانی و عادلانه این سرزمین ها را که دزدیده شده باید بدون قید و شرط و با غرامت به صاحبان اصلی برگردانند! ولی اسرائیل برای برگرداندن چیزی که از دیگران دزیده است، پیش شرط به رسمیت شناخته شدن را قایل شده است. در صورتیکه طرف مقابل پیش شرط او را بپذیرد بازهم کافی نیست! اسرائیل مدعی است که “احساس” خوبی ندارد، ممکن است حریف در آینده زیر حرفش بزند!سئوال بینهایت مهم این است که اسرائیل با داشتن بیش از 400 بمب اتمی چه نیازی دارد توسط حریفی به رسمیت شناخته شود که با سنگ و فلاخن به میدان آمده است! در بهترین حالت راکت های دست سازی دارد که در مقابل سلاحهای اسرائیل از اسباب بازی بچه گانه هم بی ارزشتر است! کشوریکه این همه بمب اتمی دارد و از بالاترین تکنولوژی نظامی جهان برخوردار است و تنها ابرقدرت جهان یعنی ایالات متحده آمریکا بعلاوه تمامی کشورهای قدرقدرت غربی مدافع دائمی و بی چون و چرای او هستند چرا اینهمه ” احساس ” بد و نا امنی می کند؟اسرائیل برای احساس آرامش چقدر جنگ و کشتار فلسطینی ها و اشغال مناطق جدید را لازم دارد؟در این مورد کیسینجر مصاحبه ای با یک مجله طنز داشته که بظاهر طنز می گوید ولی در عمل خیلی از طنزهایش جدی تر از مصاحبه های رسمی اوست!چنان زمانه بدی است که مردم اعتماد خود را به رهبران سیاسی بالکل از دست داده اند و کمدین ها طنز پردازان را جدی تر از رهبران سیاسی می شمارند! و به جکهای سیاسی بیشتر از سخنرانی های جدی سیاسی باور دارند!عنوان مصاحبه هست: ” اگر شما صدای کوبیده شدن بر طبل جنگ را نمی شوند، احتمالا ناشنوا هستید.”در نهایت تاسف جمهوری اسلامی این مصاحبه طنز را به نام مصاحبه جدی منتشر کرده و رعایت امانت نکرده است!” …کیسینجر برقراری امپراتوری جهانی آمریکا را در گرو کنترل نفت، ذخایر غذایی … می شمارد… تصریح می کند: … شما باید اسلحه خود را نیز به همراه ببرید. چرا که جمعیت گرسنه ها و قحطی زده ها در حوالی شما پرسه خواهند زد. …… در پایان سخنان خود می گوید: ما به ارتش گفته ایم که آمریکا مجبور است هفت کشور خاورمیانه را به دلیل منابع غنی آنان تحت کنترل خود قرار دهد و این در حالی است که دولت آمریکا تقریبا در حال به پایان رساندن این مرحله از برنامه خود است…این در حالی است که آخرین پله این راه پله صعود آمریکا یعنی ایران، واقعا در صدد برهم زدن و یک طرفه کردن توازن موجود است. اکنون سوال این است که چین و روسیه تا چه زمانی می توانند غیر فعال بمانند و شاهد اقدامات آمریکا در این زمینه باشند.روسیه و چین سرانجام زمانی که اسرائیل مجبور شود با تمام امکانات و سلاح های موجود خود وارد عمل شود و هر تعداد عرب را که می تواند از پا
ی درآورد، از خواب بیدار خواهند شد. این امید وجود دارد که در صورتی که شرایط خوب پیش رود، نیمی از خاورمیانه به سرزمین اسرائیل تبدیل خواهد شد.کسینجر افزود: … ما می توانیم یک جامعه جهانی جدید بسازیم، جامعه ای که در آن تنها یک ابرقدرت باقی خواهد ماند و آن ابرقدرت حکومت جهانی را تشکیل خواهد داد. فراموش نکنید که آمریکا بهترین سلاح ها را در اختیار دارد، بهترین کارکنان ارتش که هیچ یک از دیگر کشورهای دنیا از آن برخوردار نیستند. ما زمانی که وقتش فرا برسد، آن سلاح ها و آن امکانات را به جهانیان معرفی خواهیم کرد.”در نهایت تاسف به نظر می رسد واقعیات منطقه بیشتر در جهت این طنز حرکت می کند تا ادعاهای رسمی مقامات سیاسی آمریکا که دائم در باره صلح و حقوق بشر داد سخن می دهند!مسئله این استکه هیچ کس نمی تواند و نمی داند “احساس” امنیت اسرائیلی ها با چه میزان از اشغالگری اراضی کشورهای منطقه و چه میزان از قتل عام فلسطینی ها ارضاء خواهد شد تا احساس عدم امنیت نکنند! این احساس با هیچ منطق و معیار علمی و عینی برای دیگران قابل تشخیص و سنجش نیست! جهان خارج از اسرائیل تنها با ادعاهای اسرائیل از چگونگی این احساس با خبر می شود!بزبان دیگر اسرائیلی ها از عدم اعتماد مطلق به فلسطینی ها حرکت می کنند ولی انتظار دارند فلسطینی ها بدون قید و شرط و چشم بسته به آنها برده وار اعتماد کنند تا احساس عدم امنیت اسرائیلی ها را کمی تخفیف دهند!پرسیدنی است که اسرائیلی ها با چنین دیدگاهی چرا دم از صلح و سازش و … می زنند؟ آنها امنیت بیشتر را با جنگهای تجاوزگرانه جدید و اشغال اراضی بیشتر پیدا می کنند، چه نیازی به صلح دارند؟چهار: شعارهای مقدس و مذهبی نیز بخشی از گفتمان اسرائیل را تشکیل می دهد. ( برای مثال، آنچه بر تقسیم ناپذیری بیت المقدس تاکید می کند. ) … حل و فصل موضوعات راهبردی و ارضی … بر اساس احکام و اصول ایدئولوژی، دین و مشروعیت است،که در حوزه الهیات قرار دارند.پیروان هر دینی معتقدند باورهایشان از حقیت مطلق یعنی خدا نازل شده است!کسانیکه معتقدند حقیقت مطلق را نقدا در جیبشان دارند هرگز لازم نیست به منطق و حرفهای دیگران گوش کنند! چنین افرادی تنها یک وظیفه پایان ناپذیر دارند انتشار دائمی حقیقت مطلق به هر طریق ممکن… چه از طریق منطق زور شمشیر داعش و چه از طریق بمب افکن های اسرائیلی، مردم باید به حقانیت الهی این باورها گردن نهند! این منازعات هرگز در میدان مذهب حل نخواهد شد! مذهب به ایمان ربط دارد و ایمان با منطق کاری ندارد! اگر هم داشته باشد گزینشی است و تنها زمانی به منطق متوسل می شود که صد در صد به نفع اوست! در بقیه موارد براحتی مدعی می شوند که عقل بشر ناقص است! و هرگز نمی تواند با عقل و منطق ناقص خود خداوند را بشناسد!… پس چیزهایی هستند که در شناخت آنها به حماقت انسانها بیشتر از عقل شان می توان امید بست!حقایق مطلق امکان سازش با همدیگر را ندارند! سازش در مورد تئوریهای انسانهای ناقص العقل امکان پذیر است نه در مورد خدایان قادر مطلق! خدایان قادر مطلق و گروندگان بنیادگرایش تنها با نابودی طرف مقابل می توانند حقانیت مطلق خود را ثابت کنند و احساس رضایت داشته باشند! پیروزی نسبی در این میدان معنی ندارد! یک میلیمتر عقب نشینی و سازش در این میدان به معنی اثبات ضعف و انکار فدرت مطلق خدای دانا است!این گروه ها تنها زمانی ممکن است با هم بسازش برسند که اول مذهبشان و حقیقت مطلق شان را در خانه هایشان جابگذارند، سپس بر روی میز مذاکره با منطق عینی و زمینی حاضر شوند نه با منطق الهی و جاودان! این کار از دولت بنیادگرای مذهبی یهودی اسرائیل ساخته نیست! همینطور از گروه بنیادگرای اسلامی حمس ساخته نیست! بنیادگرایی هر نوعش فاجعه آفرین است! چه اسلامی، چه یهودی، چه نئولیبرالی…لازم به یادآوری است که مذهب در تمام طول تاریخ اصولا ریشه واقعی جنگها نبوده بلکه آلت دست رهبران دنیاپرست بوده است…
نتیجه:منازعات اسرائیل با فلسطینی ها و کشورهای عرب منطقه به این زودیها تمام شدنی نیست؟ پس هدف واقعی چیست و این جنگها با کدام منطق به پیش می روند؟…امیدوارم در اولین بخش این بحث ها کمی از سطح به عمق رفته باشیم تا نیات اصلی نیروهای جنگ افروز را که بقول تالیران به کمک زبان پنهان می کنند، پی گیری کنیم.
من از هرگونه نقد شما و پیشنهادات تکمیلی و ابتکاری شما جهت اصلاح این بحث ها استقبال می کنم.
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...
مرتبط