پرش به محتوا

عراق: بحران ساختۀ بوش و بلر

 
منبع: مورنینگ استار

١۷ ژوئن ٢٠١۴

نویسنده: اندرو موری

تارنگاشت عدالت


اگر قرار باشد افتخار در جای خود قرار گیرد، پرچم‌های «دولت اسلامی عراق و شام» که اکنون بر فراز موصل، فلوجه، و رامادی در اهتزازند، باید با تصاویر تونلی بلر و جروج بوش آذین شوند.
پیروزی‌های نظامی ناگهانی و حیرت‌انگیز رزمندگان «دولت اسلامی عراق و شام» (معروف به داعش) هم پیامد و هم فروپاشی سیاستی است که با کارزار آنگلو-آمریکایی در سال ٢٠٠٣ در عراق شروع شد.
سرنگونی رژیم دیکتاتوری صدام حسین در عراق توسط ابزار غیرقانونی تجاوز، یک حکومت بطور فزاینده فرقه‌گرا، خودکامه و فاسد را سرکار آورد که اکنون بر حول بیش از یک محور در لبه فروپاشی است.
ظاهراً اتحاد درهم و برهمی از داعش، بعثی‌ها، و گروه‌های مقاومت سنی که در مخالفت خود با رژیم شیعه نوری المالکی نخست‌وزیر متحد هستد- اکنون کنترل بخش اصلی شمال کشور را، با حداقل میزانی از حمایت عمومی گزارش‌شده، در دست دارد. اوباما که اکنون تهدید به بمباران هوایی می‌کند، اگر واقعاً مداخله کند، ممکن است جلوی پیش‌روی بیش‌تر داعش به‌سمت بغداد (جایی که اکثریت شیعه به آن خیرمقدم نخواهد گفت) گرفته شود، اما بدون یک نیروی زمینی مایل به مقابله با شورشیان مشکل بتوان پیروزی‌های کنونی آن‌ها را بالعکس کرد.
رهبری منطقه خودمختار کردستان، که همیشه بدنبال فرصت برای ارتقای خودمختاری خود به شالوده‌های یک حکومت مستقل کرد بوده است از هرج‌و‌مرج برای بدست آوردن کنترل کرکوک و میدان‌های نفتی اطراف آن بهره‌برداری کرده است، موضعی که آن‌ها داوطلبانه واگذار نخواهند کرد، زیرا این می‌تواند در ظرفیت برای نشکیل یک حکوکت ماندگار در آینده تعیین کننده باشد.
نتیجتاً صحنه برای تقسیم دفاکتوی سه جانبه عراق آماده است- کردستان عملاً مستقل که قطب جذب کردها در دیگر کشورها، از جمله ترکیه، ایران و سوریه خواهد بود؛ شمال تحت حکومت بنیادگرایان و یک ساتراپ آمریکایی اقتدارگرای شیعه در جنوب.
واقعیت تلخ این است که این تجزیه بمثابه یک پیامد قابل پیش‌بینی تجاوز ٢٠٠٣ در کنار فهرستی طولانی از هشدارهای آینده نگر قرار داشت که از جانب تونی بلر خود‌سر و موعد‌ باور نادیده گرفته شد.
بدون تردید تحقیر آمیز‌ترین جنبه از نقطه‌‌نظر لندن و اشنگتن این است که پیروزی داعش نه تنها در سرتاسر بخش عمده‌ای از عراق بلکه در بخش بزرگی از سوریه است، جایی که آن‌ها برای شورش علیه اسد از حمایت غرب و عربستان سعودی برخوردار بوده‌اند.
این است فینال «جنگ با ترور»- و گروه تروریستی اسلام‌گرا بمثابه یک نتیجه مستقیم تجاوز غرب، در ناحیه حیاتی جهان عرب حکم می‌راند. این را به قدرت رشد یابنده طالبان پاکستان- که در سال ٢٠٠١ وجود نداشت- اضافه کنید و منصفانه خواهد بود اگر جنگ بوش- بلر بمثابه یک فاجعه استراتژیک تقریباً غیرقابل مقیاس توصیف شود.
به‌نظر بلر، البته، هیچ‌کدام از این‌ها تقصیر او نیست. او، بطور عجیب و غریبی در سایت «بنیاد ایمان» خود – به نظر می‌رسد ایمان مورد بحث علم لامتناهی خود او باشد- می‌گوید اگر غرب در سوریه مداخله نظامی کرده بود، می‌شد از صعود داعش اجتناب نمود. اما مداخله در سوریه که او ترغیب می‌کرد- او برای یک سفیر صلح خاورمیانه میزان غیرعادی از جنگ در خاورمیانه را دوست دارد- علیه دولت اسد می‌بود، نه علیه داعش؛ در نتیجه تنها می‌توانست شورشیان اسلام‌گرا را حتا نیرومندتر کند.
اوباما اکنون امکانات خود را برای تحت کنترل آوردن مجدد وضعیت بررسی می‌کند. ممکن است ثابت شود که مشکل اصلی او داعش نیست، بلکه دولت فرقه‌گرا در «منطقه سبز» است، که مالکی علیرغم حمایت مردمی محدود خود- که در انتخابات اخیر در یک میدان تکه‌تکه شده جلو افتاد اما نتوانست به نوعی اکثریت دست یاید، و در شکست او در ساختن دولتی که بتواند کار کند برملا شد- در رأس آن قرار دارد.
مالکی بعنوان وزیر دفاع، وزیر امنیت و وزیر کشور خود خدمت می‌کند که تمرکز افراطی قدرتی که او در پروژه فرقه‌گرایانه خود مهندسی کرده است را نشان می‌دهد.
اگر مالکی با دولتی جایگزین نشود که بتواند بر یک شالوده فراگیر و غیرفرقه‌ای عمل کند، همه تلاش‌ها برای مقابله با داعش و متحدین آن احتمالاً بی‌ثمر خواهد بود. ارتش جدید عراق، که توسط ایالات متحده آمریکا پس از آن‌که اشغال آن نیروهای مسلح موجود را نابود کرد تشکیل شد، ماهیت فرقه‌ای خود را داشته است و این توسط مالکی تا جایی تقویت شده که به‌نظر می‌رسد علاقه‌ای به نبرد در خارج از قلمرو «خودش» در بغداد و جنوب آن ندارد. و تعداد کافی از نمایندگان تازه انتخاب شده پارلمان را نمی‌توان برای حضور در پارلمان عراق فریب داد تا به اعلام مشهور مالکی از وضعیت اضطراری، و همه تفاوتی که آن برای دموکراسی واقعی در وضعیت عراق دارد، مشروعیت بدهد.
بنابراین، اوباما با فکر تجزیه حقیقی حکومت دست نشانده‌ای که بوش در عراق آفرید مشغول است. صحبت او از بمباران داعش اگر عملی شود به دلایلی که در بالا ذکر شد احتمالاً ثابت نشان خواهد داد که فقط تأثیر محدودی دارد. این همچنین بسیار عجیب خواهد بود اگر او اکنون کسانی را که علیه دولت سوریه شورش کرده‌اند بمباران کند در حالی‌که سال پیش این موقع او برای بمباران نیروهای همان دولت خیز برداشته بود.
به‌ندرت تضادهای سیاست‌های امپریالیستی چنین عریان آشکار شده است، و مشکلاتی که قدرت‌های بزرگ اکنون برای گردآورن یک کاست قابل قبول از دست نشاندگان برای حفظ منافع خود در منطقه دارند چنین برجسته شده است.
طرفه‌ها- و خطرات- فراوانند. ایران اکنون به‌نظر می‌رسد در نگه‌داشتن رژیم مالکی، که بر آن نفوذ قابل توجهی دارد، با ایالات متحده همکاری می‌کند. و ترکیه در حالی‌که حکومت کردستان ظهور می‌کند بی‌تفاوت می‌ماند، یا در حالی‌که حکومت عراق ناپدید می‌گردد مدعی حق دفع از جمعیت ترکمن اطراف کرکوک است.
در کل، تصویر صریح‌‌تر از هر چیزی که از زُهدان غول‌پیکر گزارش چیل کات ظهور کند، کیفر خواست علیه سیاست‌های جنگی بلر است. هر چه که جنبش ضد جنگ در سال ٢٠٠٣ گفت- از جمله خطر شعله‌ور شدن یک درگیری در سرتاسر منطقه- کاملاً تأیید شده است.
البته، کسانی وجود دارند که می‌خواهند بر روی فاجعه دوبار شرط‌بندی کنند. جان مک‌ترنان، مشاور سابق بلر، که در زمانی‌که ایاد علاوی توسط ایالات متحده برای مدتی کوتاه نخست‌وزیر شد، فرد دوم در عراق بود و با علاوی عامل قدیمی «ام. آی ۶» و «سیا» همکاری می‌کرد، هفته گذشته در گاردین لندن خواهان اقدام نظامی برای نگه‌داشتن مالکی شد.
اعزام نیروهای زمینی غیرمحتمل به‌نظر می‌رسد. اما خطر شکلی از مداخله مسلحانه به اندازه کافی واقعی است، و جنبش ضدجنگ باید علیه آن بسیج شود. بریتانیا، پس از یک قرن مداخله فاجعه‌بار و خونین، به مردم عراق این بدهی را دارد که اکنون کاری نکند.
یک چیز روشن است. در موصل، در اوکرائین شرقی و در دریای چین جنوبی نظم جهانی ١۹۹١ آخرین نفس را می‌کشد. نظم نوین مملو از خطر جنگ‌های جدید و گسترده، و همچنین مملو از امکان درهم شکستن امپریالیسم در مقیاس جهانی است.

اندرو موری معاون ریاست «ائتلاف جنگ را متوقف کنید»

http://www.morningstaronline.co.uk/a-eedb-Iraq-A-crisis-of-Bush-and-Blairs-making

 
%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: