حربه تحریم «کاخ سفید» علیه «کرملین»
حربه تحریم «کاخ سفید» علیه «کرملین»
احمد وخشیته . سردبیر سایت ایراس
هنگامی که«ادوارد اسنودن» افسر اطلاعاتی ایالاتمتحده از 23ژوئن تا دوم آگوست 2013 بهعلت ابطال گذرنامهاش توسط دولت آمریکا در فرودگاهی در مسکو بهسر میبرد و درخواست پناهندگی از دولت روسیه کرد، برخی از تحلیلگران معتقد بودند این رخداد آغازگر جنگ سردی دیگر میان روسیه و آمریکا خواهد بود. آمریکا با وضع قانون ماگنیتسکی علیه روسیه، فهرستی از افراد روس را اعلام کرد که به موجب آن تحریمهایی علیه آنان صورت میگرفت. چندی بیشتر به طول نینجامید که روسیه نیز در اقدامی متقابل قانون ضدآمریکایی دیمایاکوولف را وضع کرد و شماری از آمریکاییها را مورد تحریم قرار داد.
شدتگرفتن جنگ نیابتی در سوریه و اعلام بیانیههایی علیه یکدیگر، نظریه جنگ سردی دیگر میان این دوکشور را تشدید میکرد. این جنگ سرد با تشدید ناآرامیها در اوکراین و اعتراض نسبت به عملکرد «ویکتور یانوکوویچ» درست در شرایطی که روسها از حوادث تروریستی ولگوگراد شوک شده بودند و برای المپیک زمستانی سوچی آماده میشدند، شدت گرفت؛ جنگ سردی که با فرار یانوکوویچ و رویکارآمدن رهبران مخالفان شدت بیشتری گرفت و با جدایی کریمه از اوکراین به اوج خود رسید.
اما آیا روسیه و آمریکا وارد جنگ سردی جدید شدهاند؟
اگر زاویه نگاه خود را از بستر این حوادث بالاتر ببریم و از بالا به روابط این دو کشور نگاهی بیندازیم، متوجه میشویم دو کشور بهخوبی زمین بازی خود را میشناسند و بر قواعد آن تسلط دارند. «ویتالی نائومکین» رییس انستیتو شرقشناسی آکادمی علوم روسیه در جلسهای که در موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) داشت، چندین و چندبار تاکید کرد: «ما روی کرهزمین زندگی میکنیم و باید قواعد زندگی روی این کره را رعایت کنیم. ما روی کرهمریخ که زندگی نمیکنیم.»
هدف نائومکین در آن جلسه این بود که به ما بگوید ما اگرچه در برخی موارد با ایالاتمتحده اختلاف نظر اساسی داریم، اما در بسیاری از موارد دیگر نیز با یکدیگر همکاریهای مشترک داریم؛ از اینرو روابط خود را تیره نخواهیم کرد. این گفته کاملا درست بود چراکه ما شاهد هستیم در بحران اوکراین و همزمان با موضعگیریهای تند سیاستمداران دو کشور، همکاریهای فضایی میان آنها ادامه دارد و روی آن تاکید ویژهای نیز میشود. همانطور که حجم مبادلات اقتصادی دو کشور نیز دستخوش آسیب نبوده است.
موضوع اوکراین و بهخصوص کریمه از منظر دیپلماتیک، سیاستمداران دو کشور را بهشدت با یکدیگر گلاویز کرده است. اما چقدر این منازعه جدی است و حق با چه کسی است؟
پس از فروپاشی شوروی ناوگان روسیه همچنان در دریایسیاه حضور داشت. اوکراینیها معتقد بودند این ناوگان متعلق به آنهاست ولی روسها بر این باور بودند که باید تقسیم شود. سرانجام در سال 1997 به موجب قراردادی، مقرر شد بهمدت 20سال (تا سال 2017) نیروهای نظامی روس در منطقه سواستوپل کریمه باقی بمانند و در مقابل، روسیه انرژی اوکراین را تامین کند. در سال 2010 بر اساس گفتوگوهای انجامشده میان«مدودف» و«یانوکوویچ» روسایجمهور وقت دو کشور این قرارداد برای مدت 25سال دیگر (تا سال 2041) تمدید شد. به موجب این قرارداد، دولت روسیه بهطور قانونی اجازه دارد در کریمه نیروهای نظامی خود را مستقر کند، اما مشاهده میکنیم دولتمردان غربی و آمریکایی با وجود اینکه از این توافقنامه مطلع هستند بهگونهای سخن میگویند که گویا استقرار نیروهای روس در کریمه خلاف قانون و در تمامیت ارضی کشور اوکراین دخالت شده است.
در واقع بهنظر میرسد این منازعه، ادامه بازی سوریه است. غرب در بازی ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خود درصدد است با فشار بر روسیه توسط مهره اوکراین، سوریه را بهطور نسبی از آن خود کند. اما «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه در این مدت هوشمندانه عمل کرد و موضعگیریهای دموکراتیک و بسیار خوبی انجام داد. بسیاری منتظر بودند پس از به قدرترسیدن مخالفان یانوکوویچ، گرجستانی دیگر در اوکراین تحقق یابد؛ اما روسیه تلاش کرد تا کمتر از ابزار نظامی برای رسیدن به اهدافش استفاده کند.
آمریکا و متحدان غربی آنها در موضوع سوریه، روسیه را به دخالت در کشور سوریه متهم میکردند اما اینبار با تغییر زمینبازی، آنها بودند که در امور اوکراین بهطور آشکار دخالت کردند و در مقابل روسها، چهرهای حقوقبشری به خود گرفتند.
روسها میتوانستند بهراحتی و با توجه به اقبال عمومی که در شرق اوکراین نسبت به آنها وجود دارد نهتنها کریمه بلکه خارکف، دونتسک و لوهانسک را نیز به تصرف خود درآورند. اما روسیه خواستار برگزاری همهپرسی شد. تفاوت دموکراسی کریمه با دموکراسی کییف آن بود که در کریمه با همهپرسی روسیه مدیریت کرد و این منطقه را به خود پیوند زد، حال آنکه در کییف غرب با توسل به زور و شورش، دولت را ازآن خود کرد.
کشورهای غربی باید این واقعیت را بپذیرند که اگر دموکراسی کف خیابانی را برای غرب اوکراین پذیرفتهاند، باید این نوع دموکراسی را در شرق این کشور نیز بپذیرند. در کییف مخالفان دولت یانوکوویچ با حمایت آشکار غرب، مسند قدرت را به دست گرفتند، اما اکنون همین دموکراسی را برای مردم شرق کشورشان برنمیتابند. جدایی کریمه از اوکراین بر اساس معیارهای رویکارآمدن مخالفان، عین دموکراسی است.
دولتمردان اوکراینی بهخوبی میدانند ادعایی که آنها علیه حضور نیروهای روس مطرح میکنند، ادلهای محکمهپسند ندارد و به همین خاطر تنها در رسانهها بر آن تاکید میکنند و بر موج رسانهای غرب سوار هستند. حال آنکه اگر این ادعاها خاستگاه قانونی داشت، بدون تردید از راه دادگاههای بینالمللی پیگیری میکردند.
یکبار دیگر به ابتدای سخن برگردیم. از تحریمها علیه روسیه با ورود اسنودن شروع کردم و میخواهم با تحریمهای اینبار غرب به بهانه کریمه علیه روسیه خاتمه دهم.
آمریکا و متحدانغربی آنها که با اعمال تحریمها علیه ایران، خود نیز دچار ضررهایی شدهاند، بهخوبی آگاه هستند تحریم کشور بزرگی همانند روسیه که پنجمین اقتصاد بزرگ دنیاست و سالانه به میزان 460میلیارددلار با اروپا و 40میلیارددلار با آمریکا حجم تجارت خارجی دارد، نهتنها کار آسانی نیست بلکه حتی میتوان گفت نشدنی است. از اینرو مطرحشدن تحریمها علیه روسیه تنها میتواند خوراکی برای افکارعمومی باشد و یقینا دولتمردان دو کشور بزرگ همچون فدراسیون روسیه و ایالاتمتحده آمریکا بر اهمیت همکاریهای مشترک خود آگاه هستند.
بهنظر میرسد آمریکا با مطرحکردن گزینه تحریم علیه روسیه میخواهد در اذهان عمومی قدرت اقتصادی بالای خود را نشان دهد به این معنا که مردم احساس کنند هر کجا که کشوری در مقابل ایالاتمتحده بایستد، این کشور بهراحتی میتواند با استفاده از ابزار تحریم آن کشور را نابود کند؛ در مقابل نیز روسیه از همین ابزار در بعد رسانهای استفاده میکند و آمریکا را به تحریمهایی تهدید خواهد کرد؛ اما همه اینها تنها بعد رسانهای دارد. سیاستمداران و دولتمردان آمریکایی و روس بهخوبی میدانند که روی کرهزمین زیست میکنند و قوانین آن را بهخوبی میدانند، از اینرو حفظ همکاریهای مشترک و در قدرتماندن نیز برای آنها بسیار ارزشمند خواهد بود.
نگاشته اید: ««در مبارزه با حقیقت تاریخی، Saeima جمهوری لتونی تصمیم گرفته است تا بنای یادبود آزادیکنندگان ریگا و سایر…
جای تعجب ندارد. زیرا، خود اتحادیه اروپا و ناتو منبع اصلی فاشیزم و پدرخوانده آن هستند.
.. وقتی پای چپ در لجنزار اپورتونیسم فرو رود بناچار باید بر پای „راست“ تکیه کند .. یکی از مشخصه…
آقای خادم اشرافی کی میخواهید بیدار شوید، تا کی میخواهید خوانندگان را نادان فرض کنید؟ بالاخره روزی باید شما هم…
در این که رژیم آخوندی ایران شیطان صفت است شکی وجود ندارد.