جهاد الخازن
اواخر این هفته سعی کردم تمام اخبار از تحولات اوکراین را مطالعه کنم تا اوضاع کشور را به بهترین نحو ارزیابی کنم اما روبهرو شدن با این رویدادها، گیجم کرده بود به طوری که از خودم میپرسم آیا اوکراین گرفتار جنگی اعلان نشده است یا به سوی صلحی پیش میرود که از هر جانب تهدید میشود؟ آنچه مطمئن هستم این است که اوضاع کنونی اوکراین بسیار بحرانیتر از زمانی است که غرب این کشور علیه ویکتور یانوکوویچ، رئیسجمهور شورید و وی مجبور به فرار به شرق این کشور که غالب ساکنان آن را روستبارها تشکیل میدهند، شد. فساد همچنان باقی مانده و بلکه افزایش یافته است، بسیاری از عوامل دولت یانوکوویچ متهم به فساد شدهاند و برخی دیگر از آنها نیز محکوم یا زندانی شدهاند. این فساد مشخصه بارز دولت فعلی اوکراین- دولت طرفدار غرب- است. این فساد در کنار چالشهایی است که شهروندان اوکراینی با آنها دست و پنجه نرم میکنند. اقدام روسیه در افزایش بهای گاز صادراتی به اوکراین و درخواست دولت کییف به پرداخت بدهیهای معوقه گازی، بهای گاز مصرفی شهروندان اوکراینی را تا سقف 63 درصد افزایش داده، در این میان دولت کییف میگوید درصدد است 24 هزار کارمند دولتی و 80 هزار نیروی امنیتی را از کارشان اخراج کند. کشورهای غربی و صندوق بینالمللی پول وعده ارائه وام به مبلغ 23 میلیارد دلار به اوکراین را دادهاند اما در مقابل شروط سختگیرانهای را مطرح کردهاند که این امر سختیها و دشواریها را بر شهروندان اوکراینی دوچندان میکند. با توجه به این شرایط، آیا برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در موعد مقرر آن یعنی در 25 ماه آینده میلادی ممکن است؟ نامزدهای این انتخابات چه وعدههایی میتوانند به رایدهندهای بدهند که هیچ اعتمادی به گفتهها و شعارهای آنها ندارند و هنگامی که به اطراف خود مینگرد میبیند که از یک ویرانهای به ویرانهای بزرگتر منتقل شده است؟ جناح راست حزب جمهوریخواه آمریکا که برای تحمیل رهبری این کشور به جهان دست و پا میزنند، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه را متهم میکنند به اینکه تلاش میکند امپراتوری شوروی و تزارها را احیا کند. جو بایدن، معاون رئیسجمهوری آمریکا به کییف رفت تا بر ادامه حمایت کشورش از دولت انتقالی اوکراین و انتخابات ریاستجمهوری این کشور تأکید کند. پوتین اواخر ماه گذشته میلادی با باراک اوباما، همتای آمریکایی خود تماس تلفنی برقرار کرد تا درباره راهکارها برای حل بحران اوکراین گفتوگو کند اما من شنیدم دولت آمریکا تصمیم گرفته با پوتین از زاویه بازگشت به جنگ سرد، تعامل کند. سران دو کشور آمریکا و روسیه موافقت کردند که جان کری و سرگئی لاوروف، وزرای خارجه آنها با هم ملاقات کنند و این دیدارها با توافق در ژنو که هفته گذشته با حضور نمایندگان روسیه، آمریکا، اوکراین و اتحادیه اروپا صورت گرفت، پایان یافت. توافق معقول بود اما اجرای آن باقیمانده، اجرای چنین توافقهایی همیشه و بویژه درباره بحران اوکراین دشوار است. واکنش «انقلابیون» در شرق اوکراین اینگونه بود که آنها از طرف واشنگتن یا مسکو دیکته نمیشوند بلکه درصدد هستند ساختمانهای دولتی را در شهر دونتسک و دیگر شهرهای این منطقه اشغال کنند و این امر بزرگترین چالش پیشروی دولت کییف است. راهکار آن بحران چیست؟ از اینکه نمیتوانم راهکاری پیشنهاد دهم که حتی به ذهن برجستهترین استراتژیستهای شرق و غرب خطور نکرده است. به نظر من، «برد- برد» تنها راهکار برای این بحران است. طبعا حزب راست تندرو در آمریکا این راهکار مسالمتآمیز را قبول نمیکند بلکه خواهان آن است که دولت متبوعشان نیروهایی به اوکراین اعزام کند، همچنانکه آمریکا نیروهایی را به لهستان روانه کرده است، و تحریمها علیه روسیه را تشدید کند و در غیر اینصورت، به رویارویی نظامی با روسیه متوسل شود. با اعتماد به نفس بیشتر میگویم که جنگ نظامی رخ نمیدهد زیرا هیچ رهبر عاقلی با دشمنش در حیاط خلوت وی نمیجنگد؛ اوکراین حیاط خلوت روسیه و در دروازههای روسیه واقع شده این در حالی است که آمریکا هزاران کیلومتر با این کشور فاصله دارد از سوی دیگر باراک اوباما جنگطلب نیست. او ریاستجمهوری را موقعی ترک میکند که پای کشورش را از تمام جنگهایی که سلفش، بوش در آنها وارد شد، خارج کند. اضافه میکنم که کشورهای اروپایی به طور عمده به گاز وارداتی از روسیه متکی هستند بویژه آلمان که بینیاز از گاز روسیه نیست. در چنین شرایطی راهکار منطقی آن است که نه پیروزی باشد و نه شکستخورده بلکه «برد- برد» را انتخاب کنیم. اوکراین اینک در شرایطی بسر میبرد که نه میتوان صفت جنگ بر آن اطلاق کرد و نه هر عنوان دیگری.
* ستوننویس «میدل ایست آنلاین»