چه کسانی وچرا میخواهند به رضا شهابی جایزه “رها” و یاطوق بردگی بدهند (3)
احمد مزارعی
نخورد شیر نیم خورده سگ گر به سختی بمیرد اندر غار (سعدی)
اخیرا مرکز “رها” که در اتریش فعال و ظاهرا غیر دولتی است تصمیم گرفته برای احترام به “حقوق بشر” به کارگر فعال ایرانی رضا شهابی جایزه بدهد ، دولت اتریش چند سال پیش در مقابل قراردادی ششصد ملیون دلاری با رفسنجانی زمینه امنیتی قتل عبد الرحمن قاسملو وهمراهانش را فراهم کرد وحتی امکان داد که قاتل نیز به راحتی فرار کند و همین دولت در مورد قتل حمید رضا چیتگر از همکاران زنده یاد شاملو در انتشار مجله هفتگی ” جمعه” در اوایل انقلاب و از اعضای قدیمی سازمان توفان ، که در پایتخت اتریش بتوسط تروریستهای جمهوری اسلامی بقتل رسید نیز اقدامی برای شناسایی بموقع قاتل انجام نداد . حال چگونه این دولت مدافع حقوق بشر شده است ؟ .
خانم شیرین عبادی که مد تی بود امریکاییها برای دستبوسی دالا یلا ما این مزدور سی ای ا ، و خا خا مهای صهیونیست او را به اینجا و انجا میبردند ، اکنون وادارش کرده اند تا به رضا شهابی کارگر ایرانی جایزه “رها ” بدهد آیا این جایزه یک بازی سیاسی وبرای لوث کردن جنبش کارگری ایران نیست؟ جنبش کارگری ایران با سابقه ای بیش از یکصد سال وگذر از فراز و نشیبهای فراوان اکنون به قدرتی تبدیل شده که نمیتوان آنرا بآسانی سرکوب نمود ، ورژیم سرکوبگر جمهوری اسلا می علیرغم همه ترفندهایش نتوانسته است این طبقه بالنده را از حرکت باز بدارد ،از این نظر پیشگامان این جنبش نباید خود را وارد بازیهای سیاسی موسسات بیگانه کنند که موجب خدشه دار شدن اعتبار سیاسی انان شود .هشدار که این جایزه هدفی جز به بند کشیدن جنبش کارگری ایران در چهار چوب مناسبات لیبرالیستی ندارد
در بیشه گمان مبر که خالیست شاید که پلنگ خفته باشد
طبقه کارگرایران و تاریخ پر افتخار این جنبش نباید به هیچ عنوان بیدی نیست که با این بادها بلرزد وتسلیم توطئه وفریبکاری بیگانگان گردد . نزدیک به یکصدو ده سال از اولین اعتصاب کارگران چرمسازی تبریز میگذرد طی این دوره طولانی جنبش طبقه کارگر ایران بمانند رودخانه ای خروشان از فراز و نشیبهای فراوانی سرفرازانه گذرکرده واز میان خود رهبرانی مقاوم صادق شریف و فدا کار تا حد دادن جان پروریده که در راه ابادی ازادی عدالت و استقلا ل وطن عزیزمان ایران به مبارزه ای سر سختانه برخاسته اند . بیاد شان داشته باشیم : سید محمد دهگان مهدی کیمرام عباس کارگر چاپخانه که با گلوله مزدوران پهلوی شهید شد ومردم جسد او را بدوش گرفته به مسجد بردند و برایش روضه عباس علمدار خواندند علی امید که در راس مبارزات کارگری سالهای بعد از 1320 به رهبری حزب توده قرار گرفت ودر سالهای 1350 درفقر وفاقه شدیدی بسر برد در گمنامی جانسپرد ، چندی پیش بمناست سالروز وفاتش مقالاتی در امد اما نویسندگا ن مقالات مذکور با هدف خودی نشان دادن و سوء استفاده از وی مقاله نوشته واز اینکه علی امید در چه فقر و مسکنتی جان داد ننگشان امد بنویسند . کارگران دیگری که تا پای جان از منافع طبقه خود دفاع کردند وارطان سالا خانیان بود که : ” وارطان سخن نگفت ، سر فراز دندان خشم بر جگر خسته بست و رفت ” . و ارمنی دیگری بنام آرسن آوانسیان بود که تسلیم جلادان شاه نشد و سرفرازانه د ر برابر چوبه اعدام در جواب دادستان گفت : ” من کارگری هستم که جز دو بازوی خود سرمایه ای نداشتم و اکنون سعادتمندم که با همین سرمایه شرافتمندانه در راه مردم بگور میروم” .هردو اینان از اعضای حزب توده بودند.
اری کارگران ایران در رژیم سرکوبگر کنونی نیز قربانیهای فراوان داده که اشکار ترین و وقیحانه ترین آن کشتار کارگران خاتون اباد شهر بابک بود که تا امروز هم جنایتکاران حاکم در ایران پاسخی به آن نداده اند.
رضا شهابی بدون شک با این پشتوانه های عظیم ومعتبر برای دفاع از مبارزات طبقه کارگر ایران و بقصد ایجاد تشکیلاتی که بتوان از طریق آن به خواسته های کارگران ایران جامه عمل پوشید، وارد میدان شده و تا امروز هم بخوبی ایستادگی کرده است .
وعده وعیدهای بیگانگان برای به انحراف کشیدن مبارزات کارگری ایران نخواهد توانست بر تاریخ این جنبش سایه افکند . پشتیبانان جنبش کارگری ایران تحت هیچ شرایطی نباید مسحور تبلیغات وترفندهای بیگانگان گردند .
اینروزها در خارج کشور عده ای که حیات ومماتشان بدست بیگانگان و همه سرمایه هایشان در برنامه های رادیو تلوزیون و سایتهای اینترنتی خلاصه میشود فرصتی بدست آورده تا مبارزات رضا شهابی با رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی را تبدیل به پیراهن عثمان کرده شاید از این “نمد کلاهی برای خود ببافند” از این نظر مبارزان جنبش کارگری ایران نباید به این سفلگان میدان دهند..