منبع: روزنامه سفیر٬ چاپ لبنان
برگردان و زیرنویس: احمد مزارعی٬ ۲۲ فوریه ۲۰۱۴٬
*تظاهر کنندگان عامدانه٬ مراکز زیربنایی کشور را خراب میکنند:«بولنت کلیلیشن٬ «خبرگزاری فرانسه»
* «روسیه پیروز گشت٬ اروپا رضایت حاصل کرد و آمریکا شکست خورد»
این خلاصه توافقنامه بحران اکراین است. این قرارداد خطر جنگ داخلی را از میان برد و «آرزوی تاریخی دشمنان روسیه را٬ برای تقسیم اکراین با شکست روبرو ساخت.
برعکس آنچه در ظاهر در شهرها و خیابانها و بخصوص در کیف٬ پایتخت اکراین میگذشت و مناظر تخریب و آتش سوزی آنچنان دامنه ای بخود گرفته بود٬ اما دسترسی به صلح و تفاهم نیز چندان مشکل بنظر نمیرسید٬ هنگامیکه دادگستری دستور آزادی تظاهرکنندگان را صادر نمود و تعدادی از ساختمانهایی که قبلا باشغال مخالفان درآمده بود٬ اوضاع بخوبی برای همگان روشن گردید که «آمریکا خواستار آنست تا سر پوتین در کیف قطع شود».
برعکس شایعات زیادی که از طرف رسانه های غربی تبلیغ میشد٬ این تظاهرکنندگان از گروه ۷۵۷ ٬ که به خشونت معروف بودند٬ به مأموران پلیس حمله کرده و بسیاری از آنان در اثر پرتاب کوکتل مولوتف دچار حریق شدند٬ مأموران پلیس از جمله واحدهای ویژه ای (AMON)٬ در عین حالی که آسیبهای زیادی دیده بودند٬ اما به عکس العمل دست نمیزدند و بسیاری از شاهدان٬ متوجه این امور میشدند. گزارشهای دیگری از خبرنگاران وجود داشت مبنی براینکه تک تیراندازان٬ از پشت بامها به قتل افراد دست میزدند و گروههای خشونت طلب نیز در چند مورد به پادگانهای نظامی حمله بردند که مأموران پلیس توانستند آنها را متوقف کنند.
تظاهر کنندگان عامدانه و بدون ضرورت به مراکز زیربنایی حمله کرده و پس از تخریب آنجا ها را در کنترل خود میگرفتند. تلویزیون رسمی روسیه گزارشاتی در مورد شرکت افسران اسرائیلی وابسته به موساد در همراهی با مأموران سی آی ای(CIA)٬ انتشار داد که با گروههایی از مزدوران ارتش سرگرد لحد(۱)٬ در خیابانهای کیف به تخریب و هرج و مرج دست میزدند.
سرعت و گسترده شدن حوادث نشان میداد که این برنامه ای تازه و خلق الساعه نبوده و ازمدتها پیش برای آن برنامه ریزی کرده بودند٬ اما تشدید و تخریب و آتش سوزیهای گسترده٬ در اینزمان مشخص که روسیه در المپیاد سوچی٬ مشغول بود٬ سیاست برنامه ریزی شده واشنگتن بود تا بتواند با استفاده از آن٬ پوتین را وادارد به خواسته هایش تن در دهد.
توافقنامه «ممکن فعلی» تعبیر دقیقی از وضعیت فعلی بود که رئیس جمهور اکراین٬ ویکتور یانووکویچ با رهبران مخالف٬ بامضاء رسانید با این هدف که برنامه آمریکا را با شکست روبرو سازد. بموجب توافقنامه جدید٬ اکراین قانون اساسی سال ۲۰۰۴ ٬ را بکار می بندد که در آن سیستم نظام پارلمانی برقرار میشود که صلاحیتهای رئیس جمهور محدود میشود٬ امضا کنندگان توافقنامه جدید پذیرفته اند که دولت وحدت ملی را در خلال ده روز آینده تشکیل دهند٬ سپس٬ انتخابات تازه ای برگزار کرده و قانون اساسی تازه را بتصویب برسانند٬ همچنین توافق شده تا مقررات انتخاباتی براساس اصول سازمان امنیت و همکاری اروپا و کمیته منتخب برگزار شود. دولت اکراین نیز متعهد شده است تا حالت فوق العاده را در کشور اعلام نکند.
براساس تحلیل صاحبنظران امور کشور اکراین:«اگر به ماهیت توافقنامه با دقت نگریسته شود٬ با وضوح آشکار میگردد که روسها از نظر سیاسی پیروز شده و اروپائیها با شرکتشان در تنظیم توافقنامه٬ رضایت حاصل کرده اند ٬ اما آمریکائیها شکست خورده اند٬ زیرا هدفی را که برای فلج کردن روسیه در درون خانه خود دنبال میکرده و برایش سرمایه گذاری فراوانی کردند٬ برآورده نشد».
روسیه در حالی که به سختی درگیر مسئله سوریه بود و این امر همزمان با برگزاری المپیاد سوچی و انفجارهای ولگاگراد بود٬ براین اساس کوشید تا مسئله اکراین را امری داخلی تلقی کرده و رئیس جمهور را آزاد گذاشت تا به اوضاع سرو سامان دهد٬ اما یاکونوویچ نتوانست آنگونه که روسیه امید داشت جریان را هدایت کند٬ بنابراین اقدام به قربانی کردن مرد قدرتمند خود در اکراین٬ یعنی نخست وزیر٬ آقای میکلا آزاروف نمود و پذیرفت که پست نخست وزیری را مخالفان اشغال کنند٬ اما آنان خواستار تغییر در ساختار حکومت بودند.
روسیه از ابتدا میدانست که آمریکا درنطر دارد تا از اکراین٬ بمثابه کلید و یا حربه ای٬ برای گرفتن امتیازات از روسیه استفاده کند٬ از طرف دیگر واقف بود که اروپا توان کمک اقتصادی به اکراین را ندارد٬ بنابراین با یک اقدام سریع مبلغ پانزده میلیارد دلار٬ کمک در اختیار اکراین قرار داد.
روسیه٬ از ابتدا اعلام نمود که در اکراین تنها راه حل سیاسی٬ کارساز خواهد بود٬ و همه راهها را برای پیشبرد حل سیاسی باز نگهداشت٬ مگر اینکه واشنگتن بخواهد دست به بازی »خونین» بزند. اینرا نیز نباید مخفی گذاشت که پوتین به نخست وزیر اکراین٬ آزاروف٬ اطلاع داد که در صورت ضرورت٬ واحدهای چترباز ارتش روسیه در آمادگی کامل بسر میبرند تا در اکراین دخالت کنند.
در مقابل تهدید روسیه٬ نه آمریکا و نه اتحاد اروپا٬ آمادگی مقابله را بطور قطع نداشتند٬ از آنسو٬ اتحادیه اروپا٬ بوضوح از طریق کاترین اشتون٬ اعلام داشت که توانایی کمک مالی به اکراین را ندارد. اما نقش واشنگتن عمدتا این بود که اروپا را در اکراین٬ آنچنان زمینگیر- غرق کند تا خطر یورو٬ را از سر دلار کوتاه کند ولی خود هیچ کمک مستقیمی به هیچکس نکند. بدون شک واشنگتن کمکهای غیرمستقیم در اختیار آشوبگران قرار میداد.
برعکس واشنگتن که مایل بود در اکراین که تا مسکو یکساعت و نیم با هواپیما فاصله دارد٬ برای روسیه مشکل بیافریند تا به مقاصد خود دسترسی پیدا کند٬ اتحادیه اروپا و در رأس آن٬ آلمان قدرتمند٬ مایل نبود برای روسیه مشکل آفرینی کرده و میان دو کشور اختلاف بوجود آورد٬ از این نظر آنجلا مرکل٬ صدر اعظم آلمان٬ از همان ابتدا کوشید تا با روسیه روش ملایمی در پیش گیرد. دولت آلمان بخوبی میداند که مخالفان اکراین٬ آنچنان توانایی را ندارند که بتوانند به موقعیت روسیه در اکراین ضربه وارد کنند٬ باضافه اینکه این مخالفان فاسد بودن خود را در تظاهرات رنگین سال ۲۰۰۴ ٬ اکراین نشان داده بودند. از سوی دیگر٬ همگان این مطلب را درک کرده بودند که روسیه بهیچ عنوان٬ اجازه جنگ داخلی را در اکراین نخواهد داد٬ زیرا در آنصورت مخالفان روسیه٬ به آرزوی دیرینه خود خواهند رسید و «ناتو» همسایه روسیه خواهد شد٬ امری که روسیه تحت هیچ شرایطی آنرا نخواهد پذیرفت.
اختلاف میان روسیه٬ اروپا و آمریکا٬ سه گزینه را در برابر اکراین قرار داد:
۱- جنگ داخلی که بهای سنگین آنرا همه مردم اکراین میپرداختند؛
۲- تقسیم اکراین٬ که به منفعت هیچ طرفی نبود؛
۳- توافقنامه محرمانه و از زیر میز٬ چیزیکه دیروز اتفاق افتاد٬ ارتش با اعلام بیطرفی نیز٬ سهم بزرگی در انعقاد موافقنامه بازی کرد.
چرا این توافقنامه بنفع همگان است؟
در مورد روسیه: مسکو بخوبی درک میکند که اکراین دروازه صدور گاز خود به اروپا است٬ براین اساس امکان ندارد روسیه اجازه وقوع جنگ داخلی را در اکراین بدهد٬ زیرا موقعیت آنرا در برابر همپیمانان خود از دوره اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی٬ در خطر قرار میدهد و باعث میشود که بحرانهای متعدد دیگری نیز٬ برایش ایجاد شود٬ از طرفی موقعیت روسیه را بویژه در برابر پنج جمهوری اسلامی٬ بسیار ضعیف خواهد کرد.
اما در مورد اتحادیه اروپا٬ باید گفت که آنان موفق شدند از طریق مخالفان در تغییر و تحولات درونی اکراین شریک شوند.
آمریکا در این میان دستش خالی ماند(سرش بی کلاه ماند)٬ زیرا اکنون کاملا میداند که هیچ قدرتی بر روی کره زمین وجود ندارد که بتواند بر روسیه تأثیر گذاشته و آنرا وادار کند٬ که در مورد سوریه٬ بطور مشخص٬ در برابر آمریکا عقب نشینی کند.
سئوالی که اکنون در برابر ما قرار دارد٬ اینست که٬ چگونه یاناکوویچ میخواهد کشور را اداره کند٬ در حالیکه٬ روسیه از وی ناراضی است و دلیل آن اینست که٬ در دو روز گذشته٬ یاناکوویچ کوشید چهار بار با پوتین صحبت کند٬ اما موفق نشد. از نظر روسیه٬ وی مهره ایست سوخته٬ زیرا عملا نشان داد که ضعیف عمل کرده و از حل مشکلات عاجز مانده است٬ باضافه اینکه کلاهبردار و فاسد نیزمیباشد. از طرف دیگر٬ اتحادیه اروپا و آمریکا نیز میدانند که چگونه یاناکوویچ٬ پس از پیروزی در انقلاب نارنجی ۲۰۰۴ ٬ آنانرا فراموش کرده و بدامن مسکو پناه برد.
پایان
زیرنویس از مترجم است:
(۱)- سرگرد لحد٬ افسر لبنانی که در سال ۱۹۸۲ ٬ بهنگام اشغال لبنان توسط اسرائیل٬ با آنها علیه کشورش همکاری کرد و «حفظ» امنیت مرز لبنان و اسرائیل٬ در مقابل چریکهای فلسطینی را بعهده گرفت. در سال ۲۰۰۰ ٬ که حزب الله لبنان٬ اسرائیل را مجبور به خروج از لبنان کرد٬ تشکیلات سرگرد لحد نیز برچیده شد٬ اما دولت صهیونیستی مزدوران وی را در اسرائیل و بعضی کشورهای دیگر حفظ نمود و از آنان همچنانکه اینروزها در اکراین میبنیم٬ در کشورهای دیگر برای عملیات تروریستی و جاسوسی استفاده میکند. در اوائل جنگ آمریکا برعلیه سوریه٬ ۵۰۰ نفر از این مزدوران را٬ ابتدا وارد بندر اسکندرون در ترکیه کرده و سپس سمیر جعجع٬ رهبر فالانژهای لبنانی٬ آنها را به کردستان عراق برد تا در کمپهای بارزانی٬ تحت نظر صهیونیستهای اسرائیلی آموزش ببینند٬ و به سوریه برگردند و برعلیه دولت این کشور بجنگند. چندین سازمان ایرانی همچون حزب کمونیست ایران- کومله و حزب دمکرات و غیره در کردستان عراق پایگاه داشته و اسرائیلیها آنان را زیرنظر دارند و از طریق بارزانی به آنها امکانات میدهند که در صورت بهم ریختن اوضاع در ایران٬ به ایران آمده و «سوسیالیسم نوع اسرائیلی- کومله ای» را در ایران پیاده کنند. کومله و حزب دمکرات چند ماه پیش اطلاعیه ای دادند مبنی براینکه میخواهند بزودی استقلال کردستان را اعلام کنند و دولت اسرائیل هم(محض رضای خد) به آنها کمک خواهد کرد!
درضمن چندی پیش سرگرد لحد که در تل آویو فلافل فروشی دارد٬ مخفیانه برای دیدن خانواده اش به پاریس رفت ولی از ترس لبنانیها صورت خود را با روزنامه میپوشاند٬ اما میهنپرستان لبنانی وی را شناخته و با دشنامهای رکیک و آب دهان از وی استقبال جانانه ای میکنند. این از این نظر گفته شد تا رهبران حزب دمکرات کردستان و کومله٬ چشمانشان را باز کنند.