معنای اجتماعی پول از نظر زنان
شایسته مدنی
منتشر شده در تارنماي انسان شناسي و فرهنگ
همه ما میدانیم که پول در زندگی ما چقدر مهم است و برای همین نیز، همواره دربارهی آن حرف میزنیم، و بخشی از وقت روزانهمان را به خیالپردازیهایی در باب قدرت و ارزشهای حاصل از پول اختصاص داده و آن را روی دیگر سکّهی زندگی خویشتن میدانیم. این موضوع، مقدار زیادی از انرژی هیجانی و روانی ما را به خود معطوف میکند. برخلاف رویکرد اقتصادی که «پول را پول میداند»، به هر سو که مینگریم، میبینیم که افراد، فهم متفاوتی از پول داشته و انواع مختلفی برایش متصور هستند. فهم اینکه پول چه معنای متفاوتی بین مردم دارد و چگونه بر رفتار آنها تاثیر میگذارد، پرسشی است که محقق علوم اجتماعی درصدد پاسخ به آن است. باید در نظر داشت که مفهوم پول و مفهوم پولی شدن (monetization) متمایز از یکدیگرند و نباید یکی تلقی شوند. این تمایز از یکسو شاید به این دلیل باشد که پول، قدمتی طولانی دارد و گذار از معاملات پایاپای به سمت استفاده از پول، روندی بوده که در توسعهی اجتماعی تاثیر زیادی داشته است و از سوی دیگر ممکن است دلیل آن، حضور همه گیر پول در جامعه باشد. هر چند از یکسو، پول به بخش جدایی ناپذیری از طبیعت انسانی تبدیل شده است و استفاده از آن، بهمانند هوایی که تنفس میکنیم، از ضروریات زندگی میباشد، واز سوی دیگر پولی شدن بر مناسبات اجتماعی ما تاثیر عمیقی میگذارد و به گفتهی زیمل «پول به عنوان نمادی معرفی شده است که همهی روابط اجتماعی را در خود خلاصه کرده و یکجا بیان میکند»، اما طبیعت پول و ارزشهای برآمده از آن و بهطور کلی ذات دگرگونساز آن مغفول مانده است و این غفلت زمانی آشکار میشود که جامعه، دچار رکود اقتصادی میشود.
در تفاسیر کلاسیک از توسعهی جهان مدرن، پول چون کلیدی در عقلانی سازی زندگی اجتماعی عمل میکند و در مقام غایت شیئی شدن، همهی تمایزات کیفی را به کمیّت انتزاعی تشبیه میکند. همچنین تحقیقات جدید نشان میدهد که پول ارزشها، احساسات را به طرف مبادلات عددی میبرد و خود نیز در ضمن این فرایند شکل میگیرد.
پول، کارکردها و قابلیتهای گوناگونی در حوزههای مختلفی دارد که ما بیشتر با کارکرد پول در حوزهی عمومی و در حیطهی اقتصاد و بازار آشنایی داریم اما در قلمروهای خصوصی چون؛ مراقبت، دوست داشتن، عشق و …، تاثیرات و قابلیتهای پول، آنچنان که باید، شناخته نشده است و این در حالیست که این قلمرو در جامعهی جدید به اندازهای گسترده و پیچیده است که میتواند برابر معیارهای قلمرو عمومی بازار تعریف شود. انسان کنشگری فعال است و اجازه نمیدهد پول، همهی معناها را از بین ببرد. معنای سودگرایانه از پول با مفاهیمی که انسانها از پول میسازند، همدیگر را بازتولید میکنند. اگر فرهنگ را شامل هنجارها، ارزشها، نمادها، رفتارها و معانی بدانیم، هریک از این عناصر در شکلگیری معانی و مفاهیم پول در ذهن ما موثرند و نقشی را بر عهده دارند.
والزر (1983) در کتاب «حوزههای عدالت»، فهرستی از آنچه با پول میتوان و نمیتوان خرید را ارائه میکند. هدف او این است که نشان دهد بین قلمروی پول و حوزهای به نام «حقوق» مرزی وجود دارد: «عشق و دوستی را نمیتوان بر پایهی فهم مشترک ما از معنای این دو مفهوم، خرید. البته یک نفر میتواند همهی چیزهایی را بخرد که او را نامزد بهتری برای عشق و دوستی میکند یا به او اعتماد به نفس بیشتری میبخشد تا به دنبال دوستان و رفیقان بیشتری برود – چیزهایی همچون لباس، اتومبیل، غذاهای خوب و امثالهم. تبلیغات معمولا روی همین امکانات مانور میدهند و به واقع همینها کافی است. اما خرید عشق به طور مستقیم ممنوع است، نه به حکم قانون بلکه در بعدی ژرفتر در اخلاقیات و حساسیت مشترک ما. هستند زنان و مردانی که برای پول ازدواج میکنند ولی «دانایان» این طور ازدواج نمیکنند. رابطهی جنسی فروشی هست، اما این فروش زمینهی مناسبی برای برقراری «یک رابطهی بامعنا» نیست. این فهرست را میتوان با موارد متعدد دیگری ادامه داد.
هدف از این مقدمه اهمیتی است که پول در زندگی دارد، به ویژه زمانی که وارد حوزهی خصوصی و روابط خانوادگی شده معنای جدیدی پیدا میکند. پول به خودی خود فاقد قدرت است اما زمانی که با معانی ویژهای همراه میشود، لبریز از نیرویی خاص میگردد. با مطالعهی شیوهی تصمیمگیری افراد در مورد مسائل مالی میتوان نیروهای بزرگتر حاکم بر بازار را درک نمود. این کار در سطح فردی و با مطالعه و تحقیق برروی افراد انجامپذیر است.
جامعهشناسی در سالهای اخیر به مسائل زیادی چون، سرمایه اجتماعی و رضایت شغلی، تحقیقات توسعهای و دیگر پژوهشها پرداخته و بخش زیادی از مطالعات را به خود اختصاص داده است. موضوعات آسیب شناختی فراوانی چون؛ اعتیاد، طلاق، خشونت و غیره، به رشته تحریر درآمده و پژوهشهای گوناگونی انجام شده است، بهطوریکه شمار زیاد مقالات که در این خصوص وجود دارد گواه مدعاست. اما تعداد تحقیقات جامعهشناختی در مورد پول به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد. ما در مورد معنایی که پول در خانواده دارد یا چیزی نمیدانیم و یا اگر هم بدانیم بسیار اندک میدانیم. حتی کتب و مقالات ترجمه شده در این حوزه هم بسیار کم هستند. با اینکه پول و مسائل مربوط به آن، در بخش مهمی از زندگی همهی ما نقش اساسی دارد، اما تحقیقات این حوزه تا کنون فقط بر عهدهی اقتصاددانان بوده است و به همین دلیل نیز بخشی از تجربهی زیسته و تعامل فرهنگ و اقتصاد مغفول مانده است. بنابراین نیاز به تحقیقات جامعهشناختی در این حوزه، یکی از ضروریات جامعهی دانشگاهی ما به شمار میآید چرا که دستاوردهای این تحقیقات میتواند در جامعیت تصمیمگیریهای اقتصادی در سطح خرد و کلان موثر باشد.
جامعهشناسی پول به عنوان بخشی از جامعهشناسی اقتصادی، موضوع مهم و درخور توجهی است که به امروز کمتر به آن پرداخته شده است. امروزه بیش از هر زمان دیگری شاهد تسلط حوزهی اقتصاد و پول بر فرهنگ و زندگی روزمره هستیم. نگاهی اجمالی به رسانهها، حجم بالای تبلیغات بانکها، جایزههای پولی با عناوین و جذابیتهای مختلف، همه و همه بخشی از بازنمایی جذاب پول هستند. شیوع ناگهانی انواع کارتهای بانکی یا همان پولهای پلاستیکی در میان همهی اقشار جامعه به ویژه خانوادهها، هدایای پولی وابسته به این کارتها و یا انواع دیگر پول در شکل چک پول و غیره، ساختارهای ارتباطات خانوادگی و کنشهای متقابل افراد را در حوزههای غیررسمی تغییر داده است. پول به لحاظ ظاهری هم به اشکال گوناگونی در آمده است. اسکناس دیگر تنها شکل پول نیست بلکه کارتهای اعتباری، چک، بن خرید کالا، طلا و وجوه خارجی مانند دلار و یورو و … نیز پول به شمار میآیند منتهی چگونگی مصرف آنها در میان مردم، متفاوت بوده و معایب و محاسنی دارد. مثلا؛ استفاده از کارت اعتباری آسان و فراگیر شده است اما مشکلات خاص خود را دارد و یا وابستگی به شبکه اینترنتی برای دریافت و پرداخت پول، افراد را سرگردان میکند چرا که قطعی ناشی از مشکلات فنی در شبکه به یک عادت همیشگی تبدیل شده است و برای همین نیز در چنین مواقعی داشتن پول پلاستیکی (کارت بانک) با بیپولی یکی است. در سوی دیگر، اسکناسهای بانکی رایج بوده، و نگهداری از آن نیز آسان است اما کهنه میشوند و امروزه اگرچه هنوز جایگاه ویژهای دارند اما از کیفیت مطلوبی برخوردار نیستند. اسکناس از یک سو این مزیت را دارد که به آسانی بدست میآید و به آسانی نیز خرج میشود، اما از سوی دیگر همین مزیت، چهرهی منفی آن نیز به شمار میآید چرا که سختی ردیابی و شناسایی آن، قابلیت تقلبی شدنش را بالا برده و به بیارزشی پول منجر میشود که البته این قضیه، شامل چک پول هم میشود.
از بخش نمادین پول که بگذریم به فضایی میرسیم که پول وارد فضای خصوصی زندگی میشود و معنای دیگری پیدا میکند. به منظور تبیین موقعیت جامعهشناختی پول در این فضا میتوان آن را در خانواده مورد بررسی قرار داد، مثلا پول شوهر، پول همسر و پول فرزندان، و اینکه چگونه تغییرات در مفاهیم زندگی خانوادگی و روابط جنسیتها با یکدیگر و با جامعه در نحوهی استفاده از پول خانواده تاثیر دارند. این بخشی است که جنبهی نمادین پول به کنار رفته و پول وارد فضای خصوصی زندگی میشود و معنای دیگری پیدا میکند.
اشتغال زنان در شرایط کنونی جامعه، تغییراتی را در ساختار روابط اقتصادی ایجاد کرده است. «پول خانواده، نوع مخصوصی از پول رایج است. بدون در نظر گرفتن منابع پولی آن، زمانی که پول وارد اقتصاد خانواده میشود، تخصیص (از نظر زمان و مبلغ) و استفاده از آن، به طور کلی تابع قوانینی متمایز از بازار است. هر نوع تغییراتی در نقش جنسیت و ساختار خانواده در معنا و نحوهی استفاده از پول تاثیر میگذارد. کاربرد پول در خانواده و نگرش نسبت به آن، حاکی از مدل منطقی و سودمندی پول است، که تمایل به اقتصاد بازار دارد. پول در خانواده بر اثر ساختار روابط اجتماعی و سیستم ویژهی هر خانواده دگرگونی مییابد، بدین ترتیب پول سازمانی، خیریه، جایزه و یا کثیف، همگی معانی اجتماعی منحصر به فردی دارند» (فرنهام، آرگایل، 1384: 50).
یک اسکناس در حوزهی اقتصاد فقط یک اسکناس است ولی وقتی وارد جامعه میشود دیگر تنها یک اسکناس نیست. معمولا اسکناسهای نو بهلحاظ ارزشیهای زیباییشناختی، عرفی وسلیقهای با اسکناسهای کهنه تفاوت دارند و تمایل برای خرج کردنشان در بین تودهی مردم کمتر است. در این میان اسکناسهایی هم هستندکه خرجکردنی نیستند. اسکناسهاییکه ممهور به مهر و امضاء اشخاص خاصی هستند و این البته نشانگر قداست پول و ارزش آن اسکناسی است که با موجودیت قبلیاش –یعنی پیش از مهر و امضاء- تفاوت پیداکرده است. پول در فرهنگ و ادبیات ما یکی از ریشههای خیروشر است. تشبیه»چرککف دست»، نشانگر بیاهمیت و بیمقدار بودن پول بوده و گاهی نیز به این معنی است که پول، ضمن کثیف بودنش، به سادگی نیز از دست میرود. این سخن صائب که میگوید: » به زر هرآنچه برآید به زور نتوان کرد»، نشانگر قدرت پول است. » آدم پول را پیدا میکند، پول، آدم را پیدا نمیکند» و بسیاری از امثال دیگر، نشانگر این است که پول، گرچه در فرهنگ ما مذمت شده است اما از سوی دیگر قدرت مسلط آن در بخش مهمی از زندگی، غیرقابل انکار است هرچند که برای این اهمیت و قدرت نیز بایستی حد و حدودی قائل شد.
به نظر میرسد این روزها هر سخنی که آغاز میشود، پایانش با سخنی دربارهی پول رقم میخورد و یا دستکم پول بخشی از گفتگو را تشکیل میدهد. حضور مسلط و موثر پول در بیشتر عرصههای مهم و حیاتی به اندازهای فزونی گرفته است که ما آن را کلید همهی قفلها و برطرف کنندهی همهی نحوستها و صعوبتها تصور میکنیم. هرچند ممکن است پول فقط یک مفهوم باشد اما افراد انسانی به دلیل درهمتنیدگی و تعامل تنگاتنگ با پول، به گونهای با خصوصیات و کیفیات آن عجین شده و بر آن مسلط گشته است که خود انواع گوناگونی از آن را در اشکال مختلفی ساخته و پرداخته کرده است. افراد به روشهای مختلفی پول را دسته بندی، تعریف، طبقه بندی، استفاده، نگهداری و ذخیره میکنند و بر اساس ذهنیت و عملکردشان به آن هویت میبخشند. اما در عین حال از این نکته نیز نباید غافل شد که این تفکر که پول مفهومی واحد و غیرشخصی بوده و زندگی مدرن را عقلانی ساخته است، میتواند دوباره مطرح شده و مجدد مفهوم پردازی شود.
جامعهی ایران در دهههای اخیر شاهد ورود چشمگیر زنان به فضاهای اجتماعی، از جمله دانشگاه و بعد از آن بازار کار است. طرحهای اقتصادی چون؛ هدفمند سازی یارانهها، نحوهی دخل و خرج و شئون زندگی را تغییر داده است. تورمهای مقطعی و تحریمهای خارجی از جمله مسائل کلانی است که اثر خود را بر زندگی و دیدگاه افراد نسبت به تعاملات اقتصادی میگذارد. این تغییرات کلان باعث تغیرات مسائل خردی میشود که به پول ارتباط دارند. مثلا نوع هدیهها تغییر کرده و از صورت جنسی به صورت نقدی تبدیل گشته است. و یا نوع پساندازها که قالبهای گوناگونی به خود گرفته است و همچنین اشکال دیگری از اینگونه جابجاییها که میتواند بهعنوان پدیدههای نوظهور جامعهشناختی بررسی شوند.
دیدگاه زنان امروز نسبت به پول چیست؟ پول چه نقشی در زندگی شخصی و اجتماعی آنان دارد؟ آیا مناسبات قدرت در خانوادههایی که زنانشان شاغل هستند تغییر کرده است؟ زنان چگونه به پول هویت میبخشند؟ چگونه طبقهبندی کرده و آن را سازمان میدهند؟ مسئلهی دخل و خرج چگونه سامان میابد؟ زنان، پول را چگونه تفکیک میکنند؟ روش ذخیره سازی و یا پس اندازشان چگونه است؟ از چه کسانی و چگونه شیوهی پسانداز کردن را میآموزند ؟ آیا پدیدهی مستقلی بهنام «پسانداز زنانه» وجود دارد؟ رویکرد زنان نسبت به پول چیست؟ عقل معاش چگونه و با چه رفتاری تعریف میشود؟ زنان چگونه پول را نمایش میدهند؟ اینها سوالاتی هستند که این پژوهش قصد پاسخ به آنها را دارد. بدون شک دامنهی سوالات با ورود به میدان تحقیق گسترده تر خواهد شد.
برگزیدن موضوع این تحقیق، مانند سایر موضوعات مبتلا به اجتماعی، یک دغدغهی شخصی بود که دیرگاهی بود در ذهنم جولان میداد. هرچند که این موضوع، تماما عین تجربهی شخصی خودم نبوده و بخشی از آن را عموما در میان برخی از خانوادههایی که به دلایلی چون؛ قرابت، رفاقت، همجواری، همکاری و … با آنها ارتباط داشتم، مشاهده نمودهام، اما حساسیتهای ذهنیام برانگیخته شده بود که بدانم و بفهمم که حضور پول در بیشتر کنشهای اجتماعی چگونه حس میشود، در عین حال که در بسیاری از تعاملات اجتماعی سعی میشود این حضور انکار شود. البته در اینجا منظور از تعاملات، تعاملات گروه نخستین است، اگر نه حضور پول باعث سهولت در تعاملات گروه ثانوی نیز شده است که پیش از این و در زمان معاملات پایاپای به سختی امکانپذیر بود.
بدین منظور، از فرصت تهی بودن ذهنم از هرگونه داده و پیشفرضی بهره جسته و نخستین مصاحبه را با خودم انجام دادم و نظراتم راجع به پول را در یک فایل صوتی ضبط و بر روی کاغذ پیاده نمودم. اما آنچه در پی خواهد آمد عین توصیف تجربهی زیستهی خودم نیست بلکه یک نگاه کلی به قضیه است که بخشی از آن برگرفته از مصاحبهی پیشگفته و تجربهی زیستهی خودم و بخشی هم عین تجربهام میباشد و من سعی کردهام آن را با اندکی جرح و تعدیل بازگو نمایم.
تجربهی بیست سالهی زندگی مشترک و داشتن دو فرزند، مرا را وارد حوزهی جدیدی از تجارب زندگی کرد. این تجارب در حوزهی پول، اعم از مدیریت آن در زندگی، تصمیمگیری در هزینه کرد، پسانداز، سرمایهگذاری و غیره با دوران پیش از ازدواج متفاوت بود.
متفاوت بودن نگاه ارزشی به یک زن خانهدار را در دورهی زندگی مشترک درک نمودم. من به تجربه دریافتم که در یک جابجایی فرهنگی، ارزشدار بودن زن خانهدار به خاطر مدیریت زندگی و فرزندانش، جای خود را به ارزشمند بودن زن به خاطر درآمد پولیاش داد و من در تجربهی زیستهی خودم نیز غلبهی این جابجایی فرهنگی را به شدت احساس میکردم. به این معنی که سرمایهی فرهنگی و اجتماعیام با گذشت زمان و ادامهی تحصیلات و ارتقای مدارج علمی و دانشگاهیام افزایش یافت، اما برای دیگران همواره این پرسش وجود داشت که چرا با وجود اینهمه سرمایهی علمی و اجتماعی هنوز نتوانستهام سرمایهی اقتصادیام را متناسب با سرمایههای دیگرم افزایش دهم.
مطابق تربیت خانوادگیام که یک تربیت سنتی و ایرانی غالب بر جامعهی آن روزگار بود، سخن گفتن از پول به عنوان عنصر صرفا مادی و تجاری، ناروا شمرده میشد. چرا که علاوه بر پذیرفتن جنبهی مادی پول، به دلیل کارسازی آن در حوزههای انسانی، قداستی نیز برای پول قائل بودند و این قداست حرمت پول را در پی داشت و برای پاسداشت این حرمت، حریمی تعریف شده بود که ورود و خروج به این حریم، قواعد خاصی داشت و هرگز نمیشد پول را فقط یک وسیلهی داد و ستد تلقی نمود، بلکه بسیاری از مفاهیم عرفی و اجتماعی را در دل خود داشت که عدول و عبور از آنها قهرهای گوناگون عرفی و اجتماعی و خانوادگی و دینی را در پی داشت.
در اوایل دههی هفتاد که با پیشنهاد ازدواج خواستگارم (همسرم) روبرو شدم، اطمینان داشتم که حق انتخاب با خودم است و خانوادهام نیز چونان یک خانوادهی متمدن و اصیل، موافقتشان را به موافقت من منوط خواهند نمود اما تردید داشتم که با ورود من به جزئیات خواستگاری و شریک زندگی آیندهام و مطمئن شدن از آیندهی مالی در زندگی مشترکم موافق باشند بنابراین در اثر همان تربیت خانوادگی، هرگز به خودم اجازه ندادم که در جریان خواستگاری و مذاکرات مربوط به آن که ظاهرا همهی حقوق این مرحله متعلق به عروس و داماد آینده است و اما عملا در سیطرهی عرف و اجتماع و زیر ضربهی قوانین نانوشتهاش میباشد، سخن از یکی از مهمترین ارکان تشکیل یک خانوادهی سالم و آسوده یعنی میزان درآمد سرپرست آیندهی خانواده بر زبان جاری سازم چرا که از یکسو تشکیل خانواده یک امر مقدسی تلقی میشد و ضمانت مالی آن را یک ضمانت الوهی دانسته و هرگونه کنجکاوی در میزان درآمد خواستگار را نوعی بیاعتمادی به رزاقیت باریتعالی که در عبارتهایی چون؛ خدا روزی رسان است و هرآن کس که دندان دهد نان دهد و غیره متجلی شده است میدانستند و از سوی دیگر در دل سنت و تربیت پیشگفته، مردسالاری، فرهنگ غالب بود و در این فرهنگ نیز بسیاری از جنبههای اساسی زندگی همچون مسائل مالی، جنبههای مردانهی زندگی به شمار میآمدند و زن هیچگونه ورود اساسی در آن نداشت.به بیان دیگر، وضع مقررات سختگیرانهی عرف و سنت در حوزهی پول، به منظور جلوگیری از غلبهی جنبهی شیطانی پول است که در فرهنگ ما سرمنشأ بسیاری از ناراستیها و نابهنجاریها قلمداد میشود.
یکی از الزامات این جنبهی مردانهی زندگی اینست که میزان درآمد شوهر و سرپرست خانواده همواره باید برای زن و مدیر خانه، نامکشوف بماند و زن نیز هیچگونه حقی در دانستن این راز زندگیاش ندارد که دست بر قضا یکی از آسیبهای جدّی خانوادهها نیز همین پنهان بودن درآمد شوهر و شریک نبودن شریک کل زندگی یک مرد در تصمیمات جزء همان زندگی یعنی مسائل مالی میباشد.
با آغاز زندگی مشترکم، بیآنکه در بودجهی سالانه و ماهانهی زندگیمان، ردیفی برای بودجهی شخصیام داشته باشم از بیشترامکانات یک زندگی خوب و رضایتبخش همواره بهرهمند بودم و هرآنچه برای یک زندگی خوب ضرورت داشت، اعم از اسباب و اثاثیه و دیگر مایحتاج خانه که عموما متعلق به حوزهی مدیریتی زن خانه (زن خانهدار) میباشد فراهم میشد منتهی به سیاق همان سنت غالب جامعه، مدیریت مالی همهی نیازمندیهای این زندگی با همسرم بود. اما برخی اوقات که برای داشتن یک کالایی، سلیقهی شخصیام را در میان میآوردم و دست آخر به سلیقه و نظر همسرم تمکین نموده و منصرف میشدم، داشتن استقلال مالی وسوسهام مینمود. و برای همین، از فرصتهایی که برای اشتغالم به وجود آمده بود استفاده نکردم. البته این تصمیم مدلیل دیگری نیز داشت و آن پایبندیام به پیمان نخستینم با همسرم بود.
تجربهی زیستهی دیگری مربوط به دوستی بود که چندسالی از من بزرگتر بود و زودتر از من هم ازدواج کرده بود اما تقریبا در شرایط یکسانی با من قرارداشت و تا اینجای سخنانم نیز اشتراکاتی با هم داشتیم. وی میگفت: من برعکس شما که هیچ نیازی به داشتن پول شخصی در خود احساس نمی کردید، داشتن آن را حق خودم میدانستم و انتظار داشتم تا همسرم تمایز بین مخارج خانه و حقوق شخصی مرا به رسمیت بشناسد و چون نه تنها این اتفاق نمیافتاد بلکه به این بهانه که مطالبهی پول (خرجی یا همان نفقه) توسط زن از شوهرش، ادبیات ناپسندی در حریم خانواده است و در شأن من نیست که چنین درخواستی داشته باشم، با واکنشهای قهرآمیزی نیز مواجه میشدم و برای همین نیز روز به روز نیازم به داشتن استقلال مالی را بیشتر احساس میکردم.
وقتی سخن از تعاملات مالی به خارج از خانه وتقابل زن و شوهر کشیده شد، از تقابل همین زن و شوهر با نزدیکانشان سخن به میان آمد که مرزبندیهای جدیدی را در روابط خانوادگی نشان میداد که عمدتا از عدم تعامل صادقانهی نزدیکان ناشی میشد. ایشان با توصیف تجربهی خود، این بخش از سخن به روشنی هرچه تمامتر بیان نموده و گفتند: وقتی در شرایطی قرار گرفتیم که میبایست صاحبخانهای میشدیم، با اندک کمکی از سوی نزدیکانمان میتوانستیم صاحبخانه شویم و به اعتبار روابط خانوادگی و تعاملات پیشین با نزدیکانمان این انتظار را داشتیم که آنها علاقه و محبت خود را با کمک خود برای خانهدار نمودن ما ابراز نمایند، و با اینکه چنین امکانی برایشان وجود داشت اما از هرگونه کمکی دریغ نمودند و این رفتار یا به عبارت دقیقتر تغییر رفتار آنها، موجب تغییر رفتار من نسبت به آنها شد و خونگرمی و صمیمیت، جای خود را به احترام بیروح و فرمایشی داد.چرا که هیچ دلیل موجهی اعم از نگرانی از برگشت یا تاخیر در برگشت پولشان برای کمک نکردنشان وجود نداشت.
در سوی دیگر کسانی قرار داشتند که بر ما پیشدستی نموده و پیش از آنکه ما از آنها درخواستی داشته باشیم خالصانه اعلام آمادگی نموده بودند که هرآنچه در توان دارند را در اختیارمان میگذارند تا ما صاحبخانه شویم که اتفاقا با کمک همین گروه، صاحب خانه شدیم، و برای همین نیز این افراد، بیش از پیش برایمان عزیزتر شدند.
صرفنظر ازاینکه پول چه میزان ارزشمند است، ارزش تصمیم کسانی که داوطلبانه و صمیمانه به یاری ما شتافتند نزد ما بیشتر از ارزش ریالی آن بود و به نظر ما جان تازهای به پول و نقش آن در روابط اجتماعی بخشید و نگاه ما نیز به این پول، متفاوت از نگاه ما به پولهای دیگر بود.
آنچه از تلفیق تجربهی زیستهی خودم با توصیف دوستم از تجربهی خودش دریافتم این بود که رفتارهای متفاوت با پول هم سوال برانگیز است. پرسشهایی از این دست که؛ چرا یک زن پساندازش را از شوهرش پنهان میکند اما آن دیگری با شوهرش حساب مشترک دارد؟ چرا یک مرد بیشتر اموالش را به نام همسرش انتقال میدهد اما آن دیگری زن را دارای چنین حقوقی ندانسته و آن را نوعی سرکش نمودن زن تلقی میکند. عقل معاش کجاست و با چه رفتار مالی محقق میشود؟ چرا یک زن برای تسلیم نمودن شوهرش، مهریهاش را به اجرا میگذارد و آن دیگری مهریهاش را به نگاه مهربانانهی همسرش میبخشد و دوام زندگی را در فراسوی مهریه و نفقه جستجو میکند؟ چه میزان از مشاجرات خانوادگی بر سر مسائل مالی است؟ و آیا مشکل اصلی این مشاجرات پول است یا پول بهانهای است برای پنهان نگه داشتن مسائل بزرگتر؟
به ممجموعهی این سوالات در پژوهشی با عنوان معنای اجتماعی پول پاسخ داده شده است که به تدریج در سایت انسان شناسی و فرهنگ منتشر خواهد شد. سوالات اصلی این پژوهش به این ترتیب است که:
در تجربهی زیستهی زنان متاهل، پول چند نوع است و چه معنایی دارد؟
چه تنوعهایی در استراتژیهای پولی زنان وجود دارد؟ و زنان چه موقع، چرا و چگونه استراتژیهای پولی خود را تغییر میدهند؟
شگفتآور است که چرا مقامات غرب از شدت بیماری روسهراسی و چینهراسی دقمرگ نمیشوند! بیتردید، دلیل اصلی این است که…
با سلام خدمت شما دوست عزیز، از توجهی که به این مقاله نشان دادید ممنونم. همان طور که اشاره فرمودید،…
درودبر جنابعالی، امیدوارم همیشه خوب و سلامت باشید،مطلب چپ دروغین را از طریق مجله هفته دیدم وخواندم، به نظرم خیلی…
اسرائیل درمورد نازیسم در اوکراین ابدا خود را به نفهمی نمیزند. اسرائیل خوب میداند چه کار میکند. برای اینکه خودش…
بار ها رفقا نگاشتند که در جنگ انسان ها هستند که تعیین کننده سرنوشت جنگ هستند و نه ادوات جنگی!…