ایالات متحده آمریکا تروریست اصلی جهان

برو دست عمو سام به همراهت

 

ایالات متحده آمریکا تروریست اصلی جهان

اولگا شدروا


(Olga schedrova)


مترجم: ا. م. شیری

۲۹دی- جدی ۱۳۹۲

پدیده تروریسم همزاد تاریخ بشریت است، اما سازمانهای اطلاعاتی آمریکا آن را به یک تهدید جهانی تبدیل کردند. سالهای ۷۰، سالهایی را که سازمان سیا با هدف درگیر ساختن اتحاد شوروی به جنگ در افغانستان، سازماندهی «بریگادهای اسلامی» را آغاز کرد، می توان نقطه مبداء این خطر جهانی نامید. در سال ۱۹۹۸ بژزینسکی نوشت: «بر اساس اسناد رسمی، کمک سازمان سیا به مجاهدین از سال ۱۹۸۰، یعنی پس از ورود ارتش اتحاد شوروی در ۲۴ دسامبر سال ۱۹۷۹ به افغانستان شروع شد. اما واقعیت رازی که تاکنون فاش نشده است، بطرز کاملا دیگری بنظر می آید. عملیات سازمان سیا در واقع از ۳ ژوئن سال ۱۹۷۹، بعد از صدور فرمان رئیس جمهور کارتر مبنی بر کمک مخفیانه به مخالفان رژیم طرفدار شوروی در کابل آغاز گردید. ما روسها را به تجاوز تحریک نکردیم، اما احتمال مداخله را عمدا تشدید کردیم».

در همین دوره هم آمریکائیها اسامه بن لادن را بخدمت گرفتند. بگواهی شمس الدین یوسف، یکی از سران جدایی طلبان چچن، بن لادن در سال ۱۹۹۲ با پاسپورت آمریکائی به چچنستان سفر کرد. شمس الدین اضافه می کند: «دولت آمریکا بعدها از او روی برگرداندند». آیا چنین رابطه کاری «تروریست شماره ۱» با خانواده رئیس جمهور سابق، جورج بوش بزرگ شگفت انگیز است؟

دولت آمریکا بمنظور جلب همه کشورهای مسلمان به جنگ علیه اتحاد شوروی از مجاهدین افغان پشتیبانی کرد. در سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۲ اتباع ۴۰ کشور مسلمان در عملیات جنگی در افغانستان شرکت کردند. در ماه مارس سال ۱۹۸۵رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا فرمان امنیت ملی شماره ۱۶۶ را دایر بر گسترش کمک نظامی، از جمله تحویل سلاح به مجاهدین افغان که مقدار آن در ۱۹۸۷ به ۶۵ هزار تن رسید، امضاء کرد. بموازات این، تحت حمایت آمریکا و با پول عربستان سعودی و پاکستان هزاران مکتب (مدرسه دینی) تأسیس گردید. بگفته عبدالمنامه سعید علی، کارمند مرکز مطالعات «الاهرام» (قاهره)، بن لادن و «اعراب افغان» دوره آموزشی ویژه «برنامه بسیار پیچیده تدوینی سازمان سیا» را گذراندند.

شبه نظامیان «القاعده» بمثابه «لژیون خارجی غرب» در جنگ یوگسلاوی هم شرکت کردند. در گزارش سال ۱۹۹۷ کمیته سنای حزب جمهوریخواه آمریکا، دولت کلینتون آشکارا در «تبدیل بوسنی به پایگاه نظامی اسلامی» متهم شده است. اسلامگرایان از کشورهای خاورمیانه و آسیای مرکزی به صفوف «ارتش آزدیبخش کوزوو» پیوستند و بعنوان نیروهای تقویتی در عملیات ناتو در جنگ شرکت کردند. برنامه تسلیح و
موزش «ارتش آزدیبخش کوزوو» بوسیله اداره اطلاعات نظامی آمریکا و سازمان جاسوسی ام آی-
۶ انگلیس به اجرا در آمد. واشنگتن هم برای اولین بار شنائی دیپلوماتیک ساختارهای تروریستی بین المللی را رسمیت بخشید. در عین حال، مادلن اولبرایت، وزیر خارجه وقت آمریکا «ارتش آزدیبخش کوزوو» را بعنوان طرف رسمی در مذاکرات رامبویه شرکت داد.

حادثه ۱۱ سپتامبر دلیلی برای امتناع از حمایت از تروریسم نشد

جنگ اعلام شده آمریکا پس از حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر علیه «تروریسم»، تنها به تقویت گروههای تروریستی بین المللی انجامید و عملا آنها را در برخی کشورها به حاکمیت رساند. افغانستان، عراق، لیبی و سوریه قربانی جنگ آمریکا علیه «تروریسم» شدند. از جمله آنها در عراق، آمریکا گروههای سنی را ظاهرا برای جنگ با «القاعده» تسلیح می کند. افسران آمریکائی خسته از این «برنامه پل زدن» با سنی ها، تصریح می کنند، که بسیاری از آنها قبلا با «شعبه بین النهرین القاعده» مرتبط بودند. تأمین مالی تروریستها در افغانستان، بعقیده بارزس ویژه بازسازی در افغانستان، ج. ساپکو، ۱۵۰میلیون دلار هزینه به روی دست مالیات دهندگان آمریکائی گذاشت. روزنامه نگار مستقل، د. ویسینگ در کتاب «تامین مالی دشمن: مالیات دهندگان آمریکایی چگونه از طالبان حمایت مالی می کنند»، می نویسد: «شرکتهای امنیتی با شورشیان افغانستان در باره حفاظت از پروژه های ساختمانی بطور منظم مذاکره می کنند. طرح ۶۴ میلیون دلاری کاملا غیرعقلانی جاده هوست- گردیز از قراز معلوم ۱۷۶ میلیون دلار برای مالیات دهندگان آمریکائی هزینه خواهد داشت. بیش از۴۳ میلیون دلار از آن را شرکت امنیتی فورا برای استخدام مردی هزینه کرد که بر اساس لیست تنظیمی آمریکا از رهبران شورشیان، باید دستگیر و یا کشته شود. آنها ماهانه ۱۶۰ هزار دلار برای حفاظت از ساخت و ساز خود در برابر خود به جهادیان پرداختند» (البته بسیاری از تحلیلگران نیز چنین تصور نادرستی دارند که گویا هزینه جنگها، مداخلات، جاسوسی های آمریکا و اختصاص بودجه های کلان به سازماندهی و توسعه تروریسم بین المللی بحساب مالیات دهندگان آمریکائی تأمین می گردد. در صورتی که واقعیت غیر از این است. همه این هزینه ها بحساب چاپ پول بی هیچ پشتوانه و به تبع آن، غارت ثروتهای ملی مردم جهان تأمین می گردد. مترجم).

با این حال، این یک نمونه خاص است. از همه جالبتر این است، که دولت آمریکا برای بقدرت رساندن تروریستها به هر کاری دست می زند.

در کتاب «اسلام و بیداری اعراب» نوشته فیلسوف و اسلام شناس مشهور طارق رمضان، اسناد و مدارک مربوط به «آموزش حرفه ای» جوانان عرب در مؤسسات آموزشی ویژه، که بودجه آنها توسط وزارت خزانه داری آمریکا تأمین می شود، ارائه شده است. چنین مؤسسات آموزشی حتی در سال ۲۰۰۷ در قفقاز و صربستان نیز تأسیس گردیدند. عملا تاکتیک کودتای ضددولتی «فلش- موب» در همه کشورهای آشوب زده بکمک ارسال پیامها راجع برگزاری تظاهرات از طریق شبکه های اجتماعی، پست الکترونیکی و تلفنهای همراه تحت مدیریت فیسبوک، تویتر، هات میل، یاهو و جی میل که از آمریکا اداره می شوند، به کار بسته شد. در نتیجه آن، در تمام موارد اسلامگرایان افراطی به قدرت رسیدند. و امروز نزدیکترین متحد آمریکا در سوریه، سازمان مسلح «جبهه النصره» وابسته به القاعده است که رسما از سوی دولت آمریکا بعنوان سازمان تروریستی شناخته می شود.

تعجب آور نیست، که این سیاست کاخ سفید با مخالفت آن دسته از نظامیان آمریکائی مواجه شد، که جنبش «اوباما! من به حمایت از شورشیان القاعده تو نخواهم جنگید» را در اینترنت سازمان دادند.

جنگ تروریستی آمریکا علیه روسیه

من در تنظم عنوان مقاله از کلمات کارمند سابق پلیس فدرال آمریکا، سایبیل ادمونز (Sybil Edmonds) استفاده کردم. آنها ابعاد جنگ تروریستی آمریکا علیه روسیه را دقیقا منعکس می سازند. بگواهی ابوبکر، مأمور سازمان سیا، او در سالهای ۶۰ مأموریت یافت به بررسی «مشکل چچن» بپردازد. اما بلافاصله پس از تجزیه اتحاد شوروی، مأموران القاعده، از جمله بن لادن، و مربیان آمریکایی، تحت پوشش «خادمان اسلام» بصورت گله ای به چچنستان سرازیر گشتند.

آمریکائیها همراه با شرکای پاکستانی، عربستانی و ترکیه ای خود، شبه نظامیان چچن را آموزش دادند. شامل باسایفو تعداد دیگری از فرماندهان گروههای چچنی دوره فشرده فرآوری ایدئولوژیکی و جنگی را در استان خوست افغانستان، در اردوگاه آموزشی تأسیسی توسط سازمان سیا و سازمان جاسوسی بین المللی پاکستان در سالهای ۱۹۸۰ گذراندند. پس از آن، باسایف برای آموزش تاکتیکهای جنگ پارتیزانی به اردوگاه داور در پاکستان انتقال یافت. تامرلان تسارنایف، متهم عملیات تروریستی در بوستون، با پلیس فدرال آمریکا مرتبط بود و در نیمه اول سال ۲۰۱۲، در سمینار متشکله با پول سازمان سیا و تحت قیمومیت بنیاد جیمزتاون که با هدف بی ثبات سازی قفقاز شمالی در گرجستان برگزار گردید، شرکت کرد.

در آمریکا صدها سازمان حامی تروریسم علیه روسیه فعالیت می کنند. در انتخاب قفقاز شمالی بعنوان موضوع کمک خود به تروریسم، بر اساس اطلاعات وزارت کشور روسیه، بیش از ۶۰ سازمان افراطی جهانی، در حدود ۱۰۰کمپانی خارجی و دهها گروه بانکی شرکت دارند. دفاتر کار اکثریت آنها در آمریکا و اروپا واقع است. تنها در آمریکا در حدود ۵۰ سازمان به جمع آوری کمک مالی به افراطیون قفقاز شمالی مشغول است. در اینجا فقط نام برخی از آنها را ذکر می کنم: انجمن وکلای مسلمان آمریکا، مرکز اسلامی آمریکا، شورای اسلامی آمریکا، بنیاد خیریه اسلامی «صدای چچن» (ثبت شده در وزارت امور خارجه آمریکا!)، کمکهای شهری اسلامی، بنیاد اسلامی «زکات» آمریکا، مرکز مساعدتهای اسلامی، جامعه چچن- اینگوش آمریکا، انجمن کمکهای بین المللی، کمکهای اسلامی جهانی.

باضافه اینها، محافل مخفی زیادی هم فعالیت می کنند. مثلا، «کمکهای اسلامی آمریکا» بوسیله شیخ هشام محمد قبانی که در عین حال ریاست شورای عالی اسلامی آمریکا، متحد کننده ۱۵ میلیون مسلمان آمریکایی را بر عهده دارد، اداره می شود.

در سال ۱۹۹۹ زبگینیو بژزینسکی کمیته آمریکائی صلح برای قفقاز را تشکیل داد که در آن الکساندر هیگ، وزیر خارجه سابق آمریکا؛ جیمز ولسی، رئیس سابق سازمان سیا؛ ریچارد پرل، مشاور پنتاگون؛ کنت آدلمان، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل متحد؛ بریوس جکسون، معاون سابق کمپانی لاکهید مارتین؛ رئیس کمیته غیردولتی متنفذ آمریکائی پشتیبانی از ناتو ؛ گاسپار واینبرگر، وزیر دفاع سابق آمریکا؛ روبرت مک فارلن، مشاور سابق رئیس جمهور آمریکا در امور امنیت ملی، الیوت آبرامس، معاون مشاور سابق رئیس جمهور آمریکا در امور امنیت ملی عضویت دارند. کمیته آمریکائی صلح برای قفقاز تحت قیمومیت «خانه آزادی» فعالیت می کند.

ابعاد بودجه های تخصیصی برای فعالیتهای تروریستی علیه روسیه واقعا بسیار بزرگ است. فقط کمک دفتر بنیاد اسلامی فتح الله گؤلن ترکیه واقع در ایالت پنسیلوانیا به ۵۰ میلیارد دلار بالغ می شود. صدها مکتب و مسجد ساخته شده توسط این بنیاد در آسیای مرکزی و روسیه به مرکز تجمع افراطیون و پوششی برای مأموران سازمان سیا تبدیل شدند. در پشت حرفه سرگیجه آور گؤلن در آمریکا، گرم فوللر و مارتون آبرامویتس، عضو کمیته چچن، مهره بزرگ در سیاست سایه آمریکا و ناتو قرار دارند. گرم فوللر ، خاورشناس، سابقا شاغل در سازمان سیا، یکی از آن افرادی است که خط سیاست خارجی آمریکا را در رابطه با اسلام سیاسی تنظم کرد. فوللر تنها پس از حادثه تروریستی بوستون بعنوان پدر زن سابق روسلان تسارنایف و رئیس بنیاد اسلامی آمریکا که بودجه «القاعده قفقاز» را تأمین می کند، در روسیه شهرت یافت.


آنچه که به عملیات تروریستی ولگاگراد (استالین گراد) در آستانه سال ۲۰۱۴ مربوط می شود، این است که گفته می شود بواسطه «امارات» خودساخته «قفقاز شمالی روسیه» و دوکو عمراوف، صاحب تارنمای «قفقاز سنتر» برنامه ریزی شده بود. یادآوری کنیم، که هزینه های مالی «قفقاز سنتر» را تا زمانی که سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۱ عمراوف را به فهرست تروریستهای «القاعده» وارد کرد، توسط وزارت خارجه آمریکا تأمین می شد. نیوییورک تایمز با استناد به مأموران جاسوسی آمریکا، انفجارات ولگاگراد را چنین تشریح کرد: «کارشناسان هشدار می دهند، که این حملات می توانند سرآغاز کارزار ترورهای پیروان دوکو عمراوف، تروریست تحت تعقیب در روسیه باشد، که بر هم زدن المپیک را وعده کرده است».

چرا ایالات متحده آمریکا به تروریستها نیاز دارد؟

کاشت تروریسم بین المللی که موجب قربانی شدن انسانهای زیادی، حتی از میان اتباع آمریکایی گردید، در اولین نگاه بی معنی بنظر می رسد. اما همان زبگینیو بژزینسکی چنین تصور نمی کند. در پاسخ این سؤال، که آیا او از اینکه آمریکا بنیادگرائی اسلامی را تغذیه کرد و توسعه داد، متأسف نیست، در کمال خونسردی جواب می دهد: «کدامیک در تاریخ جهان مهم است؟ وجود طالبان یا نابودی امپراطوری شوروی؟ تعداد انگشت شماری مسلمان هیجان زده یا آزادی اروپای مرکزی و ختم جنگ سرد؟» به همین دلیل هم نظرسنجی بنیاد گالوپ نشان می دهد که اغلب مردم آمریکا را بعنوان کشوری که صلح جهان را تهدید می کند، می شناسند.

سؤال: بنظر شما امروز کدام کشور بزرگترین تهدید برای صلح جهان است؟

ایالات متحده آمریکا ************************ ۲۴ درصد

پاکستان ******** ۸ درصد

چین ****** ۶ درصد

افغانستان
***** ۵ درصد

ایران ***** ۵ درصد

اسرائیل ***** ۵ درصد

کره جنوبی ***** ۵ درصد

هند **** ۴ درصد

عراق **** ۴ درصد

ژاپن **** ۴ درصد

سوریه *** ۳ درصد

روسیه ** ۲ درصد

استرالیا * ۱ درصد

آلمان * ۱ درصد

اراضی فلسطین * ۱ درصد

عربستان سعودی * ۱ درصد

سومالی *۱ درصد

جره جنوبی * ۱ درصد

انگلیس * ۱ درصد

هزاران نفر «لژیون خارجی غرب» بعنوان تروریست شرایطی را فراهم می آورند تا آمریکا مهمترین وظایف ژئوپلیتیک، قبل از همه، وظیفه تضعیف روسیه و چین، بمثابه مخالفان اصلی آمریکا را بانجام رساند.

علاوه بر این، گسترش تروریسم تحت لوای اسلام موانع زیادی در راه اتحاد جهان اسلام ایجاد می کند. دنیای تکه تکه شده، آشوب زده و ویران شده عرب، دقیقا بسود اقتصاد آمریکاست. اتفاقی نبود، که «بهار عربی» بلافاصله پس از آنکه معمر قذافی برای انتشار دینار طلا تصمیم قطعی گرفت، فرارسید.

افسانه «جنگ علیه تروریسم»، ایالات متحده آمریکا را در بهانه تراشی برای حمله به هر کشور دلخواه با اتهام حامی تروریسم قادر می سازد.

همراه با این، وضعیت وخیم اقتصاد آمریکا، تروریسم بین المللی را به مکانیزم مؤثر ارعاب جمعیت آمریکا و کاربست تدابیر پلیسی در آمریکا مبدل می سازد. دولت آمریکا از سال ۲۰۰۱ با توجیه تصمیمات خود تحت پوشش خطر عملیات تروریستی، عملا یکسری قوانین کاملا مخالف آزادیهای شهروندی در کشور را به تصویب رسانده است. قوانین «ضد تروریستی موجود» اجازه شنود گفتگوهای خصوصی و خواندن نامه ها، دستگیری «مشکوکان» و حتی منتقدان سیاست دولت بدون اجازه دادگاه، تأسیس زندانهای میلیون نفری، مصادره دارائیها و غیره را می دهد.

***

موفقیتهای سیاست خارجی روسیه در سال گذشته، تحقق پیشرونده همگرائی آوراسیا، بازگشت تدریجی روسیه به جایگاه قدرت جهانی بدان انجامید، که در واشنگتن، بار دیگر از ضرورت «مبارزه مشترک علیه تروریسم» دم زدند. بی تردید، این مبارزه بایستی در بیرحمانه ترین شکل آن انجام بگیرد، اما فقط نه بر اساس دستورالعمل آن دولت که تروریسم در سایه کمکهای آن پرورش یافت. روسیه همراه با میلیونها شهروند مسلمان خود قادر است مستقلا راه مبارزه با تروریسم در پوشش اسلامی را تعیین نماید، و بظهور یک واقعیت ژئوپلیتیک جدید در آوراسیا کمک کند…

2 Comments

  1. گلادیو بازوی ترور ناتو

    طرح مارشال که پس از جنگ جهانی‌ دوم ظاهرا به قصد کمک به باز سازی کشور‌های در گیر و ویران شده جنگ با اهدا وام‌های سخاوتمندانه برای آمریکا اعتبار و حیثیت بی‌ نظیری به وجود آورده بود و همه به خصوص کشور‌های اروپای غربی خود را مدیون آن کمک‌ها می‌دانستند یا حداقل در تعارفات دیپلماتیک ابراز میکردند ، پس از ۶۰ سال رنگ باخت و حقایق تکان دهنده آن فاش شد.

    جنبه بی‌ آزار آن این بود که آن کمک‌ها بلاعوض نبودند و با پرداخت ۴ میلیارد دلار، ۸ میلیارد دلار با بهره دریافت کردند ،بیشتر آن کمک‌ها به خرید کالا‌های ساخت آمریکا اختصاص یافت و تدابیری اندیشیده بودند که آن پول دوباره به صندوق کارتل‌های آمریکائی بازگردد.

    تا اینجا ۲ سر سود با انگیزه‌های اقتصادی بود که در معادلات و بده بستان‌های بانکی و سرمایه مشروع هم بوده و اشکالی در آن نیست ،کسی‌ که پول میدهد میتواند شرایط هم تعیین کند.

    اما حقایق تکان دهنده کدام بودند ؟

    آمریکا هم در مقام فاتح جنگ ،اما فاتح خوب و خیر خواه که طرح مارشال هم شاهد آن بود ! و هم با سؤ استفاده از این کمک‌ها و حمایت‌ها ، مناطقی را در اروپا به اشغال خود در آورد و در حکومت‌های اروپای نفوذ کرد تا طرح‌های پنهان خود را به اجرا در آورد.

    پروژه‌ای به نام جنگ سرد آغاز شد ، از اهداف این جنگ مبارزه با گسترش کمونیست و حرکت‌های تروریستی چپ‌ها در اروپا بود.

    پس از تشکیل ناتو و جنگ سرد ، موجی از عملیات ترور و بمب گذاری اروپا را تکان داد ، همه انگشت‌ها به سمت کمونیست‌ها نشانه رفت و در دنیای آزاد همه مردم خدا را شکر میکردند که آمریکا برای حمایت و حفاظت از آنان در برابر کمونیست‌های تروریست با قدرت حضور دارد.

    اما با دسترسی‌ به اسنادی که پیش از این ممکن نبود ، روشن شد که همه ترور‌ها را تشکیلاتی مخفی‌ ، سربازان ارتش سری ناتو به نام ” گلادیو ” انجام داده بود و حتی یک ترور و بمب گذاری توسط نیروی چپ که از جانب شوروی سازمان یافته باشد وجود نداشت ، بدون استثنأ همه بمب گذاری‌ها و ترور ها در ایتالیا ، آلمان ، و… ( به جز انگستان که هیچ ترور و بمب گذاری صورت نگرفت !) ،مستقیما توسط ناتو و به دست ارتش سری ناتو که در هر کشور اروپایی نام دیگری داشت و در ایتالیا به نام ” گلادیو ” ( شمشیر ) انجام گرفته بود .

    آمریکا با نفوذ در تشکیلات فوق محرمانه این کشور ها با کمک ناتو ، و بهره بردن از حمایت و امکانات آنان ،چنان محرمانه عمل میکرد که حتی وزیر دفاع سویس، از وجود چنین ارتشی در کشورش بی‌ اطلاع بود و در مصاحبه تلویزیونی زمانی‌ که مقام دیگر نظامی وجود آنرا تائید کرد ، در برابر دیدگان مردم حیرت زده و شوکه با ناراحتی‌ ، از در جریان نگذاشتن او در این تشکیلات گلایه کرد .

    آمریکا در سال ۱۹۵۳ اطلاعات محدودی در باره این ارتش مخفی‌ در اختیار برخی‌ مقامات دولت‌های اروپایی قرار داد.

    گلادیو بازوی فاشیستی ترور ناتو :

    پس از پایان جنگ جهانی‌ دوم پنتاگن پیمان دفاعی مشترک آتلانتیک شمالی را به منظور دفاع مشترک در صورت حمله شوروی به یکی‌ از عزا یی‌‌ اتحادیه بنیان می‌گذرد و قاعدتاً میبایستی پس از فرپاشی شوروی همچون پیمان ورشو منحل گردد ،اما نه تنها منحل نشد بلکه پس از آن کشور‌های دیگری هم به عضویت ناتو در آمدند و ناتو گسترش یافت.

    ساختار و سلسله مراتب ناتو :

    ۱- پنتاگون

    ۲-فرماندهی ناتو مستقر در اروپای غربی ، بلژیک

    ۳- م ای‌ ۶ – سیا

    ۴- ا – سی‌ – سی‌ – کمیته مشترک سری

    ۵- سی‌ – پ – س – کمیته مشترک برنامه ریزی سری

    • بنیان گذاری گلادیو :

      در سال ۱۹۴۶ ، افسر اطلاعاتی‌ اس‌ اس‌ ، مسول بخش ضد کمونیست نازی‌ها ، راینهارد گلن ، در سفر به آمریکا و تماس با مقامات امنیتی ،آمادگی خود را برای همکاری و مبارزه با شوروی کمونیست اعلام می‌کند ،آمریکایی‌‌ها که تا آن زمان کمترین اطلاعاتی‌ در باره شوروی ندشتند به او به عنوان تنها کارشناس آگاه اعتماد و شروع به همکاری کردند .

      گلن از جانب مقامات امنیتی آمریکا به آلمان فرستاده شد تا با ایجاد تشکیلات مخفی‌ ، ارتش سری گلادیو ( در آلمان ، ب د ج ) را به منظور مقابله با گسترش کمونیست در قالب پروژه بزرگ جنگ سرد را بنیان گذشته سازماندهی کند ،سپس از میان اسیران جنگی آلمانی‌ بیشتر افسران اس‌ اس‌ و نازی ضد کمونیست یار گیری کردند و بسیاری از آنان را به استخدام این تشکیلات سری در آوردند.

      اکثر به کار گرفته شده در گلادیو، همان نازی‌های سابق بودند و بیشترشان با همان نام و آدرس قبلی‌ که در حکومت آلمان نازی ثبت شده بود و بدینترتیب تشکیلات ” نئو نازی ” را به وجود اوردند، بازوی فاشیستی نظامی (ناتو ) آمریکای دموکرات !

      از طرف دیگر آمریکا در مقام یک فاتح جنگ ، به آلمان تنها اجازه باز سازی ارتش به شرط وابستگی به ناتو و آمریکا داد و بدین شکل در مراکز حساس نظامی و امنیتی هم آمریکا می‌توانست با کنترل مقامات در پست‌های حساس ، پروژه جنگ سرد خود پیش ببرد که گلادیو بازوی نظامی آن بود و این تشکیلات مخفی‌ بدون اطلاعات حکومت و دولت‌ها ،در نقاط بسیاری از مرز و یا شهر‌های مختلف ، پادگان‌های مخفی‌ و زارد خانه و انبار مهمات ، به بهانه یا به منظور مقابله با حمله نظامی شوروی به اروپای غربی بر پا کردند.

      پس از مدتی‌ که از حمله شوروی خبری نشد ، این تشکیلات برای توجیه فلسفه وجودی خود و حیاتی شمردن آن ، و دریافت بودجه‌های کلان برای فرمانده هان و گردانندگان این تشکیلات ، بر آن شدند که عملیاتی تروریستی را به نام گروه‌های کمونیست وابسته به شوروی سازمان دهند تا در این راه حکومت‌های اروپایی وحشت زده بیشتر به دامن آمریکا پناه برده، وابسته و گوش به فرمان آمریکا باشند.

      پس از انجام هر عملیات تروریستی ، ناتو با کمک عوامل و نفوذ خود در سازمان‌های امنیتی و نظامی همان کشور ، ردّ پا‌ها را مخدوش و با دستکاری‌های اطلاعاتی‌ ، هر گونه پیگیری و بازرسی توسط مقامات دیگر را ناممکن می‌ساختند.

      پس از جنگ سرد :

      زمانی‌ که دیگر دشمنی در کار نبود ، این تشکیلات مافیایی خود دشمن ساختند با کمک همان همکاران قدیمی ” القاعده “، دشمن اینبار تروریزم اسلامی افراطیون مذهبی‌ بود . که ۱۱ سپتامبر نقطه عطف آن بود ، تنها ۳ ساعت پس از انجام عملیات القاعده مسول آن عملیات تروریستی معرفی شد ، ۳ روز بد اسامی قلّابی افرادی را اف بی‌ ای‌ منتشر کرد و درست ۳ هفته بپس از آن حمله به افغانستان آغاز شد و این همه صورت عمل نشان از برنامه ریزی داخلی‌ این برنامه‌ها توسط خود ناتو و پنتاگون را ثابت میکند ، ولی‌ زمانی‌ که جرج بوش برای اولین بار فراخوان به کشور‌های متحد برای جنگ علیه کشور متخاصم داد چرا که تا آن زمان هیچگاه مورد استفاده قرار نگرفته بود و تشکیلات انگلی و باطلی بود ، هلموت اشمیت صریحا گفت که هیچ مدرکی‌ دال بر دخالت کشور خارجی‌ در این حملات وجود ندارد.

      گلادیو این سازمان مافیایی که ، مافیای سیسیل در برابرشان کودکان و فرشتگان معصوم مینمودند ، نه تنها در دهه ۶۰ اروپا را به خاک و خون کشید ، بلکه دامنه ترور سپس تا ۱۱ سپتامبر ، بمب گذاری در ایستگاه‌های اتوبس لندن ، و بمب گذاری در مترو و انفجار قطار‌های اسپانیا هم ادامه پیدا کرد، در تمامی‌ عملیات یاد شده هم در ۱۱ سپتامبر ، هم لندن ، هم اسپانیا ، همزمان مانووری با همان سناریو به شکل موازی در همان محل‌های بمب گذاری شده در حال اجرا بود ، و تنها در لندن بیش از ۱۰۰۰ مامور در همان عملیات مانور بمب گذاری با سناریویی کاملا منطبق با آنچه روی داد در همان ایستگاه‌ها در همان زمان اجرا میکردند . که نشان میدهد کارگردان همه ترور‌ها ناتو ، پنتاگون ، کاخ سفید و البته باکینگهام پالاست بود.

      همین تشکیلات سفارش چاپ کتاب و اختراع فلسفه جدید را به نام ” نبرد تمدن‌ها ” داده تا جنگ‌های گسترده پیش رو را که به نام ” جهانی‌ سازی ” ،میخواهد به راه بیاندازد را جبر تاریخ قلمداد کند ، در حالیکه نویسنده همان کتاب یکی‌ از طراحان جنگ و ۱۱ سپتامبر بود و سعی‌ کرده در آن کتاب سناریوی جنگ گسترده ” ۱۰۰ ساله ” را با فلسفی‌ کردن و آمیختن با روند پیشرفت تمدن و جامعه شناسی‌ علمی‌ و .. مشروع و ” ناگزیر ” جلوه دهد.

      بزرگترین چالش‌های سر راه ” -جنگ افروزی جهانی‌- به نام -جهانی‌ سازی تمدن- ” ، اروپای متحد در راس آن آلمان و چین ، متحدانش در اجلاس ” شانگ های” هستند که هر دو تشکلات برای مقابله با جهانی‌ سازی آمریکایی‌ به وجود آماده اند.

Comments are closed.