ترجمه رضا نافعی
هنگامی که نلسون ماندلا در سال 1994 در انتخاباتی آزاد از سوی همه شهروندان با حقوق برابر به ریاست جمهوری افریقای جنوبی انتخاب شد، نخستین رئیس جمهور سیاهپوست آن کشور بود. رزمنده جنبش مقاومت که 27 سال در زندانهای سرکوبگران نژادپرست زندانی بود بریاست جمهوری انتخاب شد. این انتخاب نقطه پایانی بود بر سلطه 350 ساله استعمار که نزدیک به 50 سال آن همراه با تبعیض نژادی بود.
ماندلا برای رسیدن به رؤیای خود، رؤیای جامعه ای آزاد که در آن سیاه و سفید، بتوانند با گردن افراشته، با دلی تهی از ترس، و مطمئن از حق انکار ناپذیر کرامت انسانی خود زندگی کنند، هنوز راهی دراز در پیش داشت. آن مرد رؤیا گرا خود دیگرشاهد رسیدن به پایان این راه نشد.
روز پنجشنبه نلسون ماندلا در 95 سالگی در خانه خود در ژوهانسبورگ، در پی یک بیماری ریوی دیرینه در گذشت. ماندلا برای بسیاری از کسان، یک نماد بود، هرچند که خود از نماد بودن خویش خرسند نبود. او برای جهانیان نماد پیکارگرِ سرکشِ آزادی، ستیزنده خستگی ناپذیر با نژادی پرستی و عمیقا خواستار آدمیگری بود. در دورانی که محکوم به کار اجباری در معدن سنگ در » رابن آیلند » بود، در پی محرومیت های ناشی از زندان و تبعید مبتلا به بیماری ریوی سل گشت که تا پایان عمر رنجوراز آن بیماری، هزینه پیکار بی امان در راه آزادی را پرداخت. ماندلا از سال 1994 تا 1999 فقط یک بار موفق به گذراندن دوران خدمت بعنوان ریاست جمهوری شد و پس از آن از زندگی سیاسی کناره گرفت.
در سال 1918 در روستائی کوچک متولد گشت و نخستین عضو خانواده بود که به مدرسه راه یافت. …
1941 با شانه خالی کردن از زیر بار یک ازدواج قرار دادی به ژوهانسبورگ گریخت و در آنجا بعنوان نگهبان در معدنی مشغول بکار شد و پس از آن به تحصیل حقوق پرداخت. در دوران دانشجوئی در دانشگاه «ویتواترز راند » با کسانی چون Joe Slovo آشنا شد که بعد ها از چهره های کلیدی نبرد با تبعیض نژادی گشت و سرانجام در دفتر خانه ای مشترک با Oliver Tambo بکار پرداخت که بعدا سالیانی دراز رهبر ANC گشت ودر پرورش سیاسی ماندلا نیز موثر بود. ماندلا در»شهر طلا» برای نخستین بار با اعضای حزب کمونیست افریقای جنوبی روبرو شد و در جلسات آنها حضور یافت ولی از منظر او چالش هائی که آفریقای جنوبی با آن روبرو بود بیشتر چالش نژادی بود تا نبرد طبقاتی. هرچند که این وکیل جوان در آغاز هوادار مقاومت خالی از خشونت بود ولی در سال 1934 خود از پایه گذاران سازمان جوانان کنگره ملی آفریقا ANC شد که سازمانی تند رو بود. ماندلا عضو هیئت اجرائیه سازمان شد که نخستین پرزیدنت آن » آنتون لمبده » نیز چون او مخالف شرکت دادن سفیدپوستان در صف مبارزان بود – برغم دوستی با کمونیست های سفید پوست.
این موضع ماندلا در سالهای دهه 50 پس از نزدیک شدنش به آرمانهای کمونیستی و خواندن آثار مارکس و انگلس و با نگارش منشور آزادی ، تغییر کرد. در سند رهنمون سازمان ANC که در سال 1955 به تصویب رسید تصریح شد که «ثروت نهفته در منابع زیرزمینی ، بانک ها و صنایع انحصاری باید به مالکیت مجموع خلق در آید».. البته رهبری کنونی این سازمان این اصل را نیز کافی برای ملی کردن معادن نمی داند . ماندلا نیز در تمام طول عمر، خود را یک فرد انقلابی می دید که بیش از آن که کمونیست باشد خواستار تمرکز بر وحدت آفریقاست.
با این همه نبرد او تندتر شد. تظاهرات به سرپیچی مدنی تبدیل شد که ماموران سر سپرده رژیم آن را باخشونت سرکوب کردند. از آن پس بسیاری از سیاهپوستان از شرکت در این اقدامات نمادین خودداری کردند. بیم آن می رفت که ANC نفوذ خود را در میان سرکوب شدگان از دست بدهد و آنها به گروههای خشونت گرا روی آورند – باید کاری صورت می گرفت.
سرانجام پس از کشتار Sharpeville در 1960 ، که پلیس 69 تن از تظاهر کنندگان را از پای در آورد – ماندلا از پایه گذاران Umkhonto we Sizwe ( نیزه های ملت) گشت. بازوی مسلح ANC دست به عملیات تخریبی و بمب افکنی در ساختار زیربنائی دولتی زد. ولی بزودی سلول پایه گذار آن لورفت. در دادگاه Rivonia در سال 1963 و 1964 بیم آن می رفت که ماندلا به مجازات مرگ محکوم گردد. سخنان پایانی دفاعیه او امروز زینت بخش دیوار های موزه هاست: «من با حکمرانی سفیدپوستان پیکار کردم و با حکمرانی سیاهپوستان پیکار کردم. من آرمان جامعه دموکرات و آزادی را ارج می نهم که همه انسان ها در آن هماهنگ و با امکانات برابر زندگی کنند. این آن آرمانی است که من به امید آن زنده ام و امیدوارم به آن دست یابم. ولی اگر ضرورت حکم کند این آن آرمانی است که من برای رسیدن به آن حاضرم از زندگی نیز بگذرم» .
برغم محکومیت به زندان دائم، برغم کار اجباری استخوان فرسا در معدن سنگ رابن آیلند ، ماندلا زنده ماند. امروز سلولهای کوچک زندان سابق و بدنام آیلند تماشاگه گردشگران شده است.
مشی سیاسی نئو لیبرال
ماندلا به آرمانهای خود وفادار ماند – حتی پس از آزادی – و این احتمالا والاترین مرتبه شایستگی اوست. فیضل موسا رئیس بخش امنیتی ANC در منطقه «کاپ اشتاد» نقل می کند که در فوریه 1990 ما مجبور شدیم برای آوردن ماندلا هر طور شده یک اتومبیل تویوتا دست و پا کنیم چون او وقتی از زندان آزاد شد حاضر نبود سوار اتومبیل بزرگ مرسدس بنز شود. بالاخره با این اتومبیل ساده در رژه بزرگ وسط شهر حضور یافت و در آنجا، ماندلای نترس ، از هواداران خود خواست که نبرد را در تمام جبهه ها تشدید کنیم و با صراحت گفت مقاومت مسلحانه یگانه راه دفاع در برابر خشونت تبعیض نژادی است.
اما مذاکرات از مدت ها پیش آغاز شده بود. مدت ها پیش از آزادی ماندلا، سران ANCکنگره ملی آفریقا کنگره ملی آفریقا و «تابو مبکی«، کسی که بعدا بعنوان رئیس جمهور جانشین او شد، مذاکرات محرمانه با نمایندگان اقتصاد و هیئت حاکمه سیاسی آفریقای جنوبی را آغاز کرده بودند. آنها خط مشی عبور از مرحله کنونی و رسیدن به جامعه فاقد تبعیض نژادی را مشخص کرده بودند. هنگامی که ماندلا از بالکون شهرداری کاپ اشتاد خطاب به مردم گفت که » مذاکرات نمی توانند از بالای سر خلق ما و یا پشت سر آنها صورت پذیرند » مدت ها بود که مذاکرات صورت گرفته یودند. از این رو آنچه پس از انتخابات آزاد 1994 و پیروزی خیره کننده ماندلا روی داد آن «زندگی بهتر برای همه » نبود که ANCکنگره ملی آفریقا همه جای کشور بر پلاکات ها و پارچه نوشته های خود قول آن را داده بود. لیبرال کردن بازار، محدود کردن حقوق کارگران و کارمندان و از بین بردن مشاغل که از منظر صندوق بین المللی پول و بانک جهانی داروی همه دردهاست، تبدیل شد به سیاست اقتصادی کنگره ملی آفریقا ANC . دولت ماندلا از سال 1966 برنامه » رشد، کار و توزیع ثروت» را در پیش گرفت. توزیع ثروت صورت گرفت ولی از پائین به بالا. دو تیغه قیچی اختلاف میان دارا و ندار بازهم از هم دورتر شدند. موانع گمرکی کنار نهاده شد و بخش هائی از اقتصاد در کل نابود گشتند. مثلا در بخش منسوجات، بیش از یک میلیون کارگر اخراج شدند. بین 1996 تا 2000 تعداد بیکاران از 19،3 به 23،3 افزایش یافت. در عمل کنگره ملی آفریقا ANC که بعنوان جنبش انقلابی پای به میدان نهاده بود در کوتاه ترین مدت ثروت کشور را که در دوران تبعیض نژادی گرد آمده بود با برنامه های بزرگ خصوصی سازی در اختیار شرکت هار بزرگ داخلی و بین المللی گذاشت.
هدف : مرزهای نژادی نمی خواهیم
اما بخش عمده خشم مردم نصیب تابو مبکی شد که از 1994 معاون رئیس جمهور بود و از 1999 خود به ریاست جمهوری رسید. ماندلا نماد آزادی بود و باقی ماند .
ارزیابی دست آوردهای اقتصادی و اجتماعی دولت ماندلا مورد مناقشه است. آنچه او برپا کرد یک دولت رفاه اجتماعی بود که در قاره آفریقا همتا ندارد. دولت کنگره ملی آفریقا ANC از سال 1994 سه میلیون خانه برای خانواده های ساکن حلبی آباد ها ساخت و رایگان در اختیار آنها نهاد. تنگدستان آفریقای جنوبی امروز از حق دریافت کمک هزینه برای کودکان، حقوق بازنشستگی حقوق بازنشستگی از کار افتادگی، برخوردارند. تا قبل از سال 1994 فقط 9 در صد از مردم آفریقای جنوبی به برق و آب، بهداشت و آموزش دسترس داشتند و امروز همه مردم از این حقوق برخوردارند. با این همه اخنلاف بین مراقبت های خصوصی پزشکی ثروتمندان و بیمارستانهای دولتی بسیار است. حاصل کار اکثر مدارس شهرک ها و «هوم لاند» های تنگدستان آفریقائی با مدارس درجه اولی که در گذشته ویژه سفید پوستان بود قابل قیاس نیستند. اختلاف شدید اجتماعی در جامعه آفریقای جنوبی را نه ماندلا توانست برطرف سازد و نه جانشین هایش. اختلاف در آمد و رفاه اجتماعی امروز بیش از سال 1994 است .
شکست انقلاب آفریقای جنوبی ناشی از آبکی کردن منشور آزادی است. امروز نوع قرائت این منشور در درون کنگره ملی آفریقا چنان است که دیگر منشاء حرکتی پیشرو نیست. همۀ دولت های پس از ماندلا چنان شرائطی برای سرمایه گذاران قائل شدند که به شرائط دوران بردگی شبیه است، این دولت ها عملا مانع اصلاحات ارضی گشتند.
واقعیت این است که امروز شانس یک کودک سیاهپوست برای رسیدن به دانشگاه پنج بار کمتر از یک کودک سفید پوست است. امروز در آمد یک خانوده سفید پوست شش برابر در آمد یک خانواده سیاهپوست است. آنها که در راس کنگره ملی آفریقا قرار دارند همه این ها را نتیجه و میراث نظام تبعیض نژادی می دانند.
نفاق در کنگره ملی آفریقا نفاق زده و میراث آن
آزاد شدن ماندلا و رسیدن او به ریاست جمهوری حاصل پیروزی نظامی کنگره ملی آفریقا نبود. سه عامل در کسب این پیروزی سهیم بودند:
1- فشار بین المللی
2- حمایت کوبا از جبهه آزادی بخش سواپو در جنوب آنگولا که به سقوط رژیم تبعیض نژادی انجامید
3- رسیدن کنسرن ها به این بصیرت که در یک آفریقای جنوبی بدون باریکاد های سوزان در Townships ( حلبی آباد ها ) به سود بیشتری می توان دست یافت.
کنگره ملی آفریقا ترکیبی بود از جریان های سیاسی مختلف که تنها حلقه واسط و مشترک آنها بایکدیگر نبرد آنها با نژاد پرستی بود . اتحاد برمبنای این تنها عامل وحدت میدان مانور در عرصه سیاست اقتصادی را بسیار محدود می ساخت.
به این صورت ماندلا عصیانگری ماند با دست های بسته، یک انقلابی بازمانده از انقلاب، قهرمان خستگی ناپذیر مبارزه با نژادپرستی، دولتمردی میانه رو با اعتباری بین المللی که نمی توانست خواستار تقسیم بنیادین ثروت گردد. دست آوردهای تاریخی او را از دوران زمامداریش بدشواری می توان با ارقام برشمرد. یکی از دست آوردهای او ثباتی است که امروز آفریقای جنوبی از آن بهره مند است، هدایت مسالمت آمیز جامعه از حکومت اقلیتی ضد بشری و نژاد پرست به یک جامعه دموکرات. بخشی از سیاست آشتی جوئی او تشکیل کمسیون های حقیقت یاب و آشتی بود. این کمیسیون ها حتی بیرحم ترین عمال رژیم پیشین را نیز مجازات نکردند، محاکمات را عملگرایانه به پایان بردند، در جامعه ای که هنوز هم زخم هائی عمیق بر پیکر دارد. ماندلا انتقامجو نبود، او به آرمانهای رؤیا گرا ئی خود وفادارباقی ماند.
او میراث اخلاقی عظیمی برای آفریقای جنوبی باقی گذاشت که جانشین های نفاق زده او با پارتی بازی ها، سوء استفاده ها و رشوه خواری های افتضاح آمیزی که امروز کنگره ملی آفریقا را بلرزه در آورده است ، ذره ای حرمت برای میراث او قائل نیستند. مردم آفریقای جنوبی ، چه سیاه چه سفید او را بزرگ می دارند. مردی فرهمند را که برغم فره همیشگی اش ، پیوسته آرام بود، مردی که برای مینهش معیار اخلاق بود و امروز دیگر نه در میان مردم است ونه در کنگره ملی آفریقا. در اندوه از دست دادن او همه مردم آفریقای جنوبی از خورد و کلان ، فرو دست و فرادست سوگوارند.
http://www.jungewelt.de/2013/12-07/054.php