مصاحبه با امین قضایی، فعال سابق دانشجویی به مناسبت روز دانشجو:
1- جنبش دانشجویی (صرف نظر از این بحث که آیا چنین جنبشی در ایران وجود دارد)، چه امکاناتی را می تواند برای جنبش های مدنی و حرکت های سیاسی و جنبش های معطوف به بحث زنان، محیط زیست و کارگری و … داشته باشد؟ به عبارت دیگر جنبش دانشجویی تا چه حد می تواند بطور مستقل نقش آفرین باشد و موج اجتماعی ایجاد نماید؟
جنش دانشجویی وجود دارد اما نباید آنرا به صورت یک کلیشه در آورد بدین معنا که دانشجویان حتما باید در داخل دانشگاه و برای مسائل صنفی دانشگاهی فعالیت کنند. فعالیت سیاسی هر دانشجویی لزوما به این معنا نیست که در قالب یک جنبش دانشجویی عمل کند. دو فاکت مشخص است: خفقان سیاسی موجود، امکان فعالیت سیاسی علنی را از دانشجویان سلب کرده است و جنبش دانشجویی مانند دیگر جنبش ها، ذاتا علنی است. بنابراین دانشجویان به محض تشکل یابی علنی حتی در پوشش نشریه دانشجویی به سرعت توسط اطلاعات شناسایی و در موقع مناسب دستگیر می شوند. پس باید شرایط عینی را درک کرد و قبول کرد که دوران فعالیت علنی گذشته است. دانشجویان سیاسی چپ گرا روش کار جدیدی را پی بگیرند. آنها باید از روابط خود در دانشگاه و نیروی های جوان و با استعداد برای تشکل یابی مخفی استفاده کنند. این قضیه در مورد جنبش زنان و یا جنبش های صنفی کارگری هم صدق می کند. همه آنها باید به یک جنبش مردمی علیه سرنگونی رژیم بپیوندند و خود را در یک پیکره واحد ببینند. در این پیکره، دانشجویان مسلما می توانند مستعدترین و توانمندترین اعضای این جنبش واحد باشند.
هیچکدام از فعالیت های صنفی، سیاسی نخواهد شد چرا که جمهوری اسلامی آنها را در همان نطفه و در شکل صنفی شان خفه می کند. خوب، پس اگر ما با این سیستم طرفیم، چرا از اول حرکت مان را سیاسی تعریف نکنیم؟ تعهد داشتن به چیزی به نام جنبش دانشجویی مستقل، مضحک و ناشی از عدم درک شرایط موجود است. ما در وهله اول به عنوان یک انسان توسط این سیستم سرکوب می شویم و برای رهایی از این سرکوب به سازماندهی و تحزب نیازمندیم.
2-يکي از پيش فرض هاي تحليل گران در بررسي جنبش هاي دانشجويي و نقش آنها اين است که مي گويند خصلت دانشجويان فعال “عدم وابستگي و عدم نگاه شخصي و دنيوي به فعاليت هاست و دانشجو وابستگي افراد ديگر جامعه را ندارد“. اين پيش فرض را براي ايران قبول داريد؟
عبارت عدم وابستگی و عدم نگاه شخصی و دنیوی به فعالیت ها درست نیست. کسی که این حرف را بزند این پیش فرض را قبول کرده است که فعالیت سیاسی اصولا ربطی به منافع مادی ندارد. اگر دانشجویان سیاسی تر از بقیه به نظر می آیند این به خاطر سطح آگاهی نسبتا بالا، جوانی، زندگی و فعالیت دسته جمعی در خوابگاه ها و محیط دانشگاه و البته اندکی هم فراغت از مسئولیت های خانوادگی هست.. بنابراین این حرف فقط از این جهت که دانشجویان تشکیل خانواده نداده، در محیط های کاری ایزوله نشده اند و فراغت بیشتری دارند، قابل پذیرش است. البته در همین گزاره هم نباید مبالغه کرد. دانشجویان به شدت درگیر درس های کسل کننده و طاقت فرسا، فقر ناشی از زندگی دانشجویی و البته زندگی شخصی خودشان هستند. این را هم باید گفت که دانشجو بودن الزاما به کسی آگاهی سیاسی نمی بخشد.
3-چرا در طول تاريخ اغلب فعالين دانشجويي ايران بر خلاف ديگر کشورها وابستگي هاي سازماني و حزبي داشته اند؟ آیا اساسا این وابستگی مذموم است؟
وابستگی سازمانی و حزبی هیچ ایرادی ندارد و اتفاقا نشانه بلوغ و پختگی یک فعال سیاسی است که به ضرورت تشکل سیاسی پی برده است. در ثانی، این ادعا کاملا غلط است در دیگر کشورها، دانشجویان سیاسی وابستگی سازمانی و حزبی ندارند. تنها تفاوت در مقایسه با کشورهای اروپایی این است که در ایران تحزب ممنوع است و بنابراین عضویت در سازمان های ممنوع، برای دانشجویان سیاسی شکل حاد و مخاطره آمیزی پیدا کرده است. برای مثال در دانشگاهی که من اکنون مشغول تحصیل هستم (دانشگاه آمستردام) اگرچه تعداد دانشجویان سیاسی نسبتا اندک است ولی هر تعدادی هم که باشند حتما عضو یا سمپات یک حزب هستند و در مواقع انتخابات حتما برای حزب مطبوع خود فعالیت خواهند کرد. تنها تفاوت در اینجاست که این احزاب رسمی و قانونی اند.
4-چرا دانشجوي امروز هر روز بيشتر نسبت به جامعه و بخصوص طبقات زحمتکش بي ارتباط تر و بي تعهد تر و بيگانه تر مي شود؟
من هیچ فاکتی در دست ندارم که نشان بدهد دانشجویان هر روز بیشتر از طبقه کارگر دور می شوند. اتفاقی که افتاده است تهاجم سیستم به فعالین سیاسی چپ گراست که در دانشگاه منافع طبقه کارگر را نمایندگی و تبلیغ می کردند. دستگاه های امنیتی ایران مداوما در حال شناسایی و دستگیری فعالین دانشجویی است که علنی کار می کنند. اتفاقا بهترین اشخاص برای نمایندگی کردن منافع طبقه کارگر و تبدیل شدن به ایدئولوژیست ها و روشنفکران این طبقه ، دانشجویان هستند. هر طبقه ای روشنفکران خود را دارد و طبقه کارگر باید روشنفکران خود را در سازماندهینش خود بیابد و نه در چند تا تحلیل گر رسانه ای.
5- آيا فعاليت در تشکل هاي رسمي دانشجويي مثل انجمن اسلامی که همه فعاليت هاي آنها بايد مورد تاييد دولت ها باشد و زیر ذره بین هاست، را فعاليتي اصيل و دانشجويي مي دانيد؟
فعالیت سیاسی به اصیل و غیراصیل تقسیم نمی شود. اما مشخصا انجمن های اسلامی، ارگان های رسمی نیروهای حکومتی در داخل دانشگاه هستند. آخوند ها به خوبی بر اهمیت این نکته واقف اند که باید در دانشگاه سلطه ایدئولوژیک شان را حفظ کنند. اگر در دانشگاه تفکر اسلامی حاکم باشد، در کل جامعه هم تفکر اسلامی حاکم خواهد بود. به همین خاطر آنها چنین ارگان هایی را تاسیس کرده اند. منتها در مقطعی اصلاح طلبان موفق شدند که ابتکار عمل انجمن های اسلامی را برخلاف بسیج و جامعه اسلامی و… از دست اصول گرایان خارج کنند که البته سر آن جدال هم شد و انجمن اسلامی به دو طیف علامه و شیراز تقسیم شده بود. در دوره اصلاحات، امکان استفاده از انجمن های اسلامی وجود داشت البته بدوا برای حامیان اصلاح طلبان. اما این کاملا مقطعی بود. همانطور که گفتم، دانشجویان باید مخفی فعالیت کنند و از بقیه چیزها تنها می توان به عنوان ظرفی برای ارتباط گیری استفاده شود. حتی من به لیبرال هم امروزه توصیه نمی کنم که از انجمن اسلامی برای فعالیت خودش استفاده کند.
6- رکود در جنبش دانشجويي ايران را داراي علل بيروني مي دانيد يا قشر دانشجوي امروز را دچار استحاله فکري مي بينيد؟
مهمترین دلیل سرکوب و خفقان سیاسی است. اگر دلیل دیگری هم وجود داشته باشد نتیجه همین سرکوب است. اما یک نکته قابل ذکر است، وقتی رژیمی شدت سرکوب و استبداد را به حد اعلا می رساند به طوریکه هیچ فعالیت علنی نمی توان کرد، پس باید مخفیانه سازماندهی کرد. بنابراین چیزی به نام رکود جنبش دانشجویی را می توان به این صورت تفسیر کرد که مبارزه وارد فاز مخفیانه خود شده است. البته این فقط تا حدی درست است و متاسفانه جنبش دانشجویی هنوز ضعیف تر از آن است که با آمدن سرکوب، بتواند خود را با موفقیت مخفی سازد. در هر حال، این را می خواهم بگویم که حتی لازم نیست ما عده ای دانشجو علنی فعالیت کنند تا اثبات شود که چیزی به نام جنبش دانشجویی زنده است.
7-نظر شما در باب بحث انقلاب فرهنگی که هنوز در بخش هایی از ساختار سیاسی ایران از دولت ها مطالبه می شود چیست؟ انقلاب فرهنگي اصيل مورد نظر شما در جامعه و دانشگاه بايد چه ويژگي هايي داشته باشد؟
اگر منظورتان درخواست هایی مبتنی بر انقلاب فرهنگی دوم است که خوب مشخصا این ها را باید محکوم کرد و سرسوزنی جلوی آن خم نشد. من به چیزی به نام انقلاب فرهنگی اصیل اعتقاد ندارم. آنچه مورد نیاز هست، سازماندهی حول منافع مردم و طبقه کارگر است. این یک راه سخت و دشوار است ولی راه میانبر ندارد.