بازگشت افكار ناصري به مصر

احمد مزارعی٬ ۱۳ نوامبر ۲۰۱۳

ویرایش و حروفچینی آمادور نویدی مدیر تارنمای اشتراک

چهره خاورمیانه با شکست های پی درپی آمریکا در افغانستان٬ عراق و اخیرا در سوریه و همچننین مقاومت و ایستادگی ملت ایران در برابر تحریم های ظالمانه و غیر انسانی٬آمریکا و غرب همراه با شکست انواع توطئه های دیگر هم چون تجزیه طلبی٬ تروریسم و فدرالیسم اسرائیلی- امریکایی٬ در منطقه در حال دگر گونی است. شکست ارتش صهیونیستی اسرائیل از مقاومت لبنان در سال ۲۰۰۶ همراه با اوجگیری مقاومت مردم فلسطین و تصمیم قاطعانه شش میلیون آواره برای بازگشت به سرزمین غصب شده٬ افشا گر جنایات روزانه دولت فاشیستی اسرائیل است که آخرین گزارش آن مرگ یاسر عرفات بوسیله «پولوتونیم» بوده و به تازگی انقلاب شکوهمند مصرنیز سر برون آورده است که به رویاهای سیاسی حکومت دست نشانده فرعونی آمریکا پایان می دهد . ملت مصر هم اکنون با شور و شوق فراوان با بقایای سلطه آمریکا و اسرائیل درجهت برقراری استقلال ملی و عدالت اجتماعی به پیش می رود.
بدون شک تا ایجاد تغییراتی اساسی در مصر٬ راه درازی در پیشش روی مردم مصر است٬ چرا که بیش از ۳۰ سال حاکمیت بیگانگان و تخریب همه زیربناهای صنعتی و کشاورزی و فرهنگی در مصر٬ آسیب های بزرگی براین کشور وارد آورده است. اما هرآنگاه که ملتی اراده کند تا بر سختی ها و مشکلات غلبه نماید پیروز خواهد شد.
هم اکنون شور و شوق و فعالیت عظیمی در میان نیروهای ملی٬ کمونیست٬ کارگران٬ زنان٬ جوانان و سایر اقشار زحمتکش٬ به چشم میخورد. در گوشه و کنارخیابان ها٬ مغازه ها و بسیاری از اماکن عمومی عکس جمال عبدالناصر رهبر فقید مصر در کنار فرمانده ارتش کنونی مصر سرلشکر سیسی به چشم می خورد. سایت های الکترونیکی هواداران جمال عبد الناصر ٬ گروه های کمونیستی٬ کارگران٬ زنان وهمچنین بر دیوارهای «فیسبوک» مملو از گزارشات فعالیت های آنان بوده که به خوبی می توان آن ها را دید که چه شور و هیجان و سرزندگی در آنها به چشم می خورد. هواداران جمال عبد الناصر با داشتن پشتوانه و کمک شماری دانشمند٬ پژوهشگر و متخصصانی که پست های مهمی در ارگان های دولتی دارند٬ برنامه های بسیار گسترده ای را برای آینده مصر در دستور کار خود دارند. جبهه «تمرد» که از گسترده ترین و قدرتمندترین ارگان هواداران راه جمال عبدالناصر است٬ باداشتن میلیون ها عضو جوان٬ هم چون جویباری که از تپه ها و کوهپایه ها درفصل بهار«عربی» سرازیر شده است ٬ دشت و دمن را خرم می کند. این موج همه جای سرزمین مصر را در بر گرفته و بذر امید٬ شادی و سرزندگی می افشانند. رهبر «تمرد» محمود بدر که فرزند یکی از مبارزان قدیمی هواداران ناصر است «چفیه فلسطینی» را که رمز مقاومت و دفاع از مظلومان و مبارزه با صهیونیسم است را فراموش نکرده است. محمود بدر هنوز چفیه را به دور گردن خود می اندازد وسایر اعضای کمیته مرکزی جبهه تمرد از جمله دختر و پسر از فرزندان خانواده های مبارزان نیز از او پیروی می کنند. اینان تصمیم دارند آخرین بقایا و تفاله های آمریکا و اسرائیل و مزدوران داخلی آنها را از سرزمین مصر جارو نمایند. وزیر کار کنونی مصر٬ کارگر مبارزی است که سال گذشته از محل کارش به علت دفاع از همکاران خود ٬ اخراج شد.
کمال ابوعطیه٬ در سی سال گذشته مبارزی سرسخت و خستگی ناپذیر و از پیروان صادق جمال عبدالناصر بوده که ۳۴ مورد زندان در پرونده دارد٬ هدفش تأسیس سندیکای مستقل برای کارگران بوده است. نشانی وی در فیسبوک: «المناصل کمال ابوعطیه» می باشد. ایشان چند ماهی که از کار بیکار شده بود٬ به وزارت کار ارتقا پیدا کرده و اقدامات بسیار مهم و تأثیرگذاری برای کارگران انجام داده است. دو سایت دیگر متعلق به هواداران ناصر و کمونسیت ها نیز مملو از گزارشات گوناگون٬ مقالات٬ رهنمودها٬ شب شعر٬ مبارزات روزانه و فعالیت های گسترده است: این ها به تریتب عبارتند از:«التیار الشعبی المصری» و «حزب الشیوعی المصری» (حزب کمونیست مصر) که هردو به زبان عربی بوده٬ اما با تلنگر (کلیک کردن) بر دکمه «برگردان» نوشته ها را به انگلیسی نیز می شود خواند. نیروهای سیاسی بویژه هواداران ناصر در پی یک شاخه گل بودند اما هم اکنون به باغچه ای پر گل رسیده اند.
انقلاب ژانویه ۲۰۱۱ در مصر هنگامی اتفاق افتاد که آمریکا و اسرائیل بر اوضاع داخلی و روابط خارجی تسلط کامل داشتند. ارتش٬ پلیس٬ اقتصاد٬ سیاست گزاری داخلی و خارجی همه با خواست و اراده اسرائیل و آمریکا بود. کار دخالت فاشیستی و بی شرمانه تبهکاران صهیونیست بدانجا رسیده بود که با ارسال نامه از وزیر فرهنگ مصر می خواستند که مطالبی در مورد «قوم بنی اسرائیل» در کتب درسی تغییر دهد و آن نوکر زنجیری نیز «اطاعت امر» می کرد. از آنجا که در صحنه بین المللی نیز اردوگاه سوسیالیسم از میان رفته و دولت های دمکراتیک نیز یا از میان رفته اند و یا بسیار ناتوان بودند٬ از این نظر نیروهای انقلابی مصر و در رأس آنها هواداران ناصر که تاحدی حضور خود را در جامعه حفظ کرده بودند٬ مجبور بودند٬ بسیار دست به عصا و آرام حرکت کنند٬ از آن سو اسرائیل و آمریکا که از نظر منافع درازمدت و استراتژیک و ژئوپولیتیک٬ اهمیت مصر را در دو قاره آفریقا و آسیا می دانستند٬ می کوشیدند که از هرگونه حرکتی که از آن بوی آزادی خواهی بدهد جلوگیری کنند. آن ها این را می دانستند که رژیم حسنی مبارک به مثابه لاشه گندیده ای است که هرلحظه ممکن است سقوط کند و برایشان «درد سر» درست نماید.
تمهیدات آمریکا برای دوره پس از مبارک
از سال های ۲۰۰۴-۲۰۰۵ ٬ که احتمال خیزش و مبارزات مردمی می رفت٬ آمریکا با راه اندازی انواع سازمان های جامعه مدنی که همگی وابسته به سازمان جاسوسی« سیا» بودند تحت عناوین:حقوق بشر٬ حقوق کودک٬ «برقراری دمکراسی»٬ «دفاع از کارگران و زنان و کودکان» و حتی به قول احمد عبد الحلیم حسین یکی از مبارزان کمونیست پیشین مصر اگر کسی می خواست سازمانی برای نجات گوسفندان هم درست کند٬ فورا آمریکایی ها مبلغ هنگفتی برای نجات آن گوسفندان «بی زبان» در اختیارش قرار می دادند. برای آمریکا مهم این بود که بیشترین افراد را تحت هرعنوانی مزدور کرده و وجدان و شرفش را گروگان بگیرند و فاسدش کنند.
سازمان هایی که در این دوره با کمک آمریکایی ها در مصر و در بسیاری از کشورها بوجود آمدند بیش از پنجاه سازمان میباشد که این سازمانها توانستند در مصر عده زیادی را به خدمت بگیرند تا در راستای سیاست های آنها عمل کنند و همه آنها نام های فریبنده و «حقوق بشری» داشتند.
بنابه تحقیقاتی که یک محقق روسی به نام «خانم آنا وارفو لومییوا٬» انجام داده و در کتابی به نام:«همکاری مشترک آمریکا در خاورمیانه» انتشار داده و بخش های مهمی از آن در تاریخ دسامبر ۲۰۱۱ ٬ در روزنامه «الاهرام» انتشار یافته ٬ در مورد سیاست آمریکایی ها برای پیشبرد اهداف آن ها شرح خوبی آمده است و می نویسد: در سال ۲۰۰۵ تعداد ده هزار مصری٬ تحت عنوان «دمکراسی و اداره دولت» توسط آمریکایی ها بکار گرفته شده و برای آموزش به کشورهای مختلفی فرستاده شدند. در سال ۲۰۰۷ ٬ این رقم به چهل و هفت هزارو سیصد نفر افزایش یافت٬ و در سال ۲۰۰۸ ٬ تعداد کسانی که در برنامه آمریکا برای برقراری دمکراسی در مصر فعال بوده و حقوق ماهیانه دریافت میداشتند به یکصد و چهل و هشت هزار و هفتصد نفر رسیدند. غیر از آمریکایی ها منابع دیگری نیز از کویت٬ قطر و بحرین برای برقراری «دمکراسی و آزادی» در مصر کمک میکردند که آمار و مقدار پول و تاریخ آن همه موجود است. برای جلوگیری از وقت کشی از ذکر آن خود داری می شود. در حقیقت این ها با دادن مبالغ گزاف گروههای «جاسوس انقلابی و دمکرات» آموزش می دادند تا در روزهای انقلاب و پس از آن بتوانند مانع پیدایش یک حرکت انقلابی در مصر گردند.
در همین گزارش آمده است که این حقوق بگیران آشکارا و بیشرمانه در جلوی باجه های سازمان های حقوق بشری موسوم به «فریدوم هاوس؛ و خرد و ریزهای دیگرف صف می کشیدند تا حقوق ماهیانه خود را در مقابل خیانت به وطنشان دریافت کنند. در گزارش الاهرام آمده است بعضی از این مزدوران که «حس میهن دوستی» داشتند٬ می کوشیدند تا صورت خود را در پشت برگ روزنامه پنهان کنند تا شناخته نشوند.
انقلاب مصر در حالی انجام گرفت و انقلابیون مصری در حالی به پیشواز آن رفتند که هزاران مزدور آمریکایی در گوشه و کنار مصر رخنه کرده و آماده بودند تا جبهه ضدانقلاب را تقویت کنند و انقلاب را به بیراهه ببرند٬ اما تاریخ مبارزات ملل از گذشته و امروز نشان داده که با مزدور نمی شود برای پیشبرد انقلاب به گفتگو نشست چرا که انقلاب را به شکست می کشانند. انقلاب دیر و زود دارد٬ اما سوخت و سوز ندارد. البته در مصر انقلاب اتفاق افتاد٬ اما علیرغم وجود نیروهای مترقی و احزاب پیشرو٬ به خاطر تسلط آمریکایی ها و اسرائیلی ها از دیر باز بر کشور مصر توانستند اخوان المسلمین را به قدرت برسانند.
آمریکایی ها و دولت نئو عثمانی ترکیه توافق کرده بودند تا برای یاری آمریکا بر سر اسلامی کردن منطقه به سبک آن ها و عادی سازی رابطه با اسرائیل و از همه مهمتر برای جلوگیری از نفوذ سیاسی و اجتماعی ایران در منطقه٬ اخوان المسلمین را در کشورهای عربی از جمله مصر بر سر کار آورند و از سال ۲۰۰۷ ٬ با اشاره آمریکایی ها٬ اخوان المسلمین در انتخابات مصر شرکت کرده و هفتاد کرسی پارلمان را اشغال کردند و زمینه به قدرت رسیدن در مصر فراهم شده بود٬ اما اراده ملت بزرگ مصر در روز سی ام ژوئن ۲۰۱۳ ٬ اخوان را از قدرت بزیر کشید و مرحله تازه ای در حیات سیاسی مصر آغاز شد که اکنون همگان شاهد آن هستیم. یاد آور می شود که آن نیروی عمده ای که توانست ضربه اصلی را در واژگونی اخوان المسلمین وارد کند٬ «جبهه تمرد» بود که بوسیله میلیون ها عضو در سراسر شهرهای مصر به فعالیت و تبلیغات گسترده ای دست زد و با افشای سیاست های ارتجاعی و استعماری اخوان بیش از ۴۰ میلیون نفر از مردم مصر به میدان آمدند که از شرح جزئیات آن در اینجا خود داری میشود.
مصر پس از فردای سرنگونی اخوان المسلمین به سرکردگی مرسی راه دیگری درپیش گرفت . علیرغم بهای سنگینی که برای آن پرداخت کرده اند و به قول شاعر :« سر چه باشد که فدای قدم دوست کنی – این متاعی است که هر بی سرو پایی دارد»٬ استقلال٬ آزادی و عدالت آسان بدست نمی آید و ملت مصر متحد و پکپارچه در راه برقراری سرافرازی و برابری اجتماعی سرسختانه این راه را می پوید. مصری ها در برابر تهدید آمریکا وقطع کمک های نظامی دست «رد بزرگی» برسینه «جان کری» وزیر امور خارجه آمریکا زدند.
تغییر و تحولات ژرف و مهمی در رابطه مصر با کشورهای دیگر ازجمله روسیه٬ انجام گرفته که نشان از یک تغییر ریشه ای در مصر است. در هفته های گذشته دو گروه سیاسی اجتماعی از مصر به روسیه رفته تا از کمک های روزگار گذشته روسیه به مصر سپاسگزاری کنند. مقالات و سخنرانی های فراوانی درباره تاریخ پرافتخار رابطه مصر و شوروی و کمک های بی دریغ شوروی به مصر نوشته می شود. چند گزارش زیر میتواند خود به درستی بیانگر تغییرات بالا باشد:
روزنامه «المصری الیوم» در تاریخ ۸ نوامبر در گزارشی چنین نوشته است:
«سخنگوی وزارت خارجه روسیه٬ آقای الکساندر لوکاشویچ» گفت :« در روزهای ۲۲-۱۵ نوامبر٬ وزیر دفاع روسیه آقای «سرگی شویگو» در راس گروهی به مصر مسافرت خواهد کرد تا قرارداد فروش اسلحه روسی به مصر را امضا نمایند. نمایندگان شرکت های تولید اسلحه «روس آبورن اکسپورت» وزیر دفاع را همراهی خواهند کرد. دولت روسیه قول داده است تا همه گونه اسلحه های مورد نیاز مصر را در اختیارر آنها قرار دهد. در همین مسافرت قرار است در مورد تأسیس یک پایگاه دریایی در بندر سوئز و یا پورت سعید نیز مذاکره شود. برای تأسیس این پایگاه٬ چهار شهر اسماعیلیه٬ سوئز٬ پورت سعید و العریش درنظر گرفته شده که باید در مورد یکی از این شهرها توافق شود. در گذشته آمریکایی ها درخواست چنین پایگاهی را از سرلشکرسیسی کرده بودند که اونپذیرفت. در رابطه با همین مسائل قرار است در روز ۱۳ نوامبر وزرای خارجه دو کشور روسیه و مصر٬ همراه با وزرای دفاع دو کشور با یکدیگر نشست مشترک داشته باشند».
*آقای مصطفی حجازی٬ مشاور سیاسی رئیس جمهور موقت مصر٬ در یک مصاحبه مطبوعاتی در قاهره اظهار داشت:«ما از این پس سیاست استقلال طلبانه درجهت منافع مصررا دنبال خواهیم کرد و بهترین راه برای ما این است که با دوستان قدیمی خود بویژه روسیه رابطه برقرار کنیم.
وی ادامه داد: روسیه نخستین هدف ما برای داشتن یک رابطه مفید است. ملت ما کمک های صمیمی شوروی را برای ساختن «سدالعالی» فراموش نمی کند. ساختمان این سد از سیل های هولناک شهرها و روستاهای ما جلوگیری و نگذاشت نابود شوند. این سد باعث شد که سراسر مصر از نعمت برق و آب مناسب برای کشاورزی بهره مند شود.
آقای حجازی در بخش دیگری از سخنان خود چنین ادامه داد:«روسیه با کمک های نظامی خود باعث شد که ما در سال ۱۹۷۳ ٬ بتوانیم در برابر اسرائیل مقاومت کرده و آن پیروزی بزرگ را نصیب خود کنیم٬ بدون کمک های دوستانه شوروی٬ ما امکان پیروزی بر اسرائیل را نداشتیم». آقای حجازی این سخنان را به مناسبت مسافرت یک گروه مصری به روسیه ایراد کرد٬ این گروه از شخصیت های مختلف سیاسی٬ فرهنگی و ادبی تشکیل شده است.
*معاون دیگر رئیس جمهور موقت٬ آقای احمد مسلمانی نیز به همراهی با افراد دیگری٬ سخنانی در جمع گروهی که قصد مسافرت به روسیه داشتند٬ ایراد کرد و گفت در هفته های اخیر٬ این دومین گروه است که برای بازدید از روسیه وبه مناسبت دیدار تازه از این کشور٬ به روسیه مسافرت می کنند.
برقراری رابطه مصر و روسیه٬ برای کل منطقه خاورمیانه اهمیت فراوانی دارد. خارج شدن مصر از زیر سلطه آمریکا به مثابه ضربه سهمگینی بر سیاست های تجاوزکارانه این کشور و اسرائیل است. البته گذار از این مدت زمانی بطول خواهد انجامید. بدون شک آمریکایی ها در برابر اعطای پایگاه دریایی در کنار کانال سوئز به روسیه٬ عکس العمل سختی نشان خواهند داد و در قرارداد کمپ دیوید نیز مصر ملزم به رعایت و حفظ منافع آمریکا است٬ اما در همان قرارداد نیز مواردی وجود دارد که می توان قرارداد را لغو کرد٬ ازجمله این که آمریکایی ها و اسرائیلی ها بارها مقررات قرارداد را نقص کرده اند و مصر رسما به آنان اخطار داده است.
انتخابات پارلمان و ریاست جمهوری مصر در بهار آینده خواهد بود. تنها پس از تشکیل پارلمان و انتخاب رئیس جمهور است که می توان بر این امید بود که رابطه با آمریکا را حل و فصل کنند٬ اما از هم اکنون اوضاع این چنین نشان می دهد که هواداران جمال عبدالناصر برنده اصلی انتخابات خواهند بود. سایت هواداران ناصر طی اطلاعیه ها رسما از اعضای خود خواسته تا برای نمایندگی مجلس کاندید شوند. حمدبن صباحی از طرف آن ها به عنوان کاندیدای رئیس جمهوری درنظر گرفته شده و اساسا از یکسال پیش وی را رئیس جمهور مصر می دانند. صاحب نظران سیاسی٬ بویژه هواداران راه جمال عبد الناصر تا حد زیادی به پیروزی خود امیدوارند.
مخالفان هواداران ناصر ٬ یعنی لیبرال ها و طرفداران رژیم سابق نیز تبلیغات خود را دارند و در زمینه رسانه ای امکانات زیادی دارند که می کوشند برعلیه روزگار گذشته و سیاست عبدالناصر کار کنند٬ اما به نظر می رسد فضای غالب در مصر٬ در کنترل هواداران ناصر باشد.
گفته می شود کشور مصراحتمالا تنها در دوره عبدالناصر توانست بر روی پای خود بایستد که البته این موضوع به پژوهش های دامنه دارتری نیازمند است تا بتواند استقلال٬ آزادی و عدالت اجتماعی داشته باشد. در حافظه تاریخی ملت مصر دوره ناصر جای اصلی و مهمی را اشغال می کند و طرفداران ناصر٬ امروز نیز عمدتا شخصیت های برجسته ای بوده که دارای مقام های مهمی در همه مراکز دولتی هستند.
رابطه عربستان و امارات با مصر و تأثیرات آنها
بدون شک٬ عربستان و امارات به درخواست آمریکا به مصر نزدیک شده و با پیشنهاد سرمایه گزاری های کلان و کمک های دیگر مانع شوند تا مصر بطرف کشورهای «بریکس» نرود که خوشبختانه مصر علیرغم پذیرش کمک و سرمایه گزاری های آنان٬ اما تصمیم جدی دارد تا به طرف کشورهای «بریکس» حرکت کند و در این زمینه مقالات زیادی نوشته می شود. طرفداران اسرائیل در آمریکا کوشیدند با «هویج» عربستان و امارات و «چماق» امنیتی صحرای سینا و نیروهای «اسلامی»٬ مصر را در چنبره خود نگه دارند. یکی از مشکلات مصر در مبارزه با تروریست های اسلامی در منطقه سینا و العریش نداشتن اسلحه های مورد نیاز این چنین جنگ هایی است و شاهدیم که زد و خورد در این مناطق ادامه دارد و حتی در(۱۲ نوامبر ) نیز یک افسر مصری به قتل رسید. به همین دلیل اقدام نخستین ارتش مصر خرید اسلحه ها ی مجهز و پیشرفته از روسیه است و روسیه قول داده تا اسلحه هایی را که مصری ها ضروری بدانند٬ در اختیارشان بگذارد. در دوره مبارک اسرائیلی ها ارتش مصر را ضعیف نگه داشته و برعکس پلیس انتظامی را بر ارتش ارجحیت دادند که امروز عواقب شوم آنرا برای امنیت کشور مصر شاهدیم. برای این که موضوع تاحدی روشن شود٬ اسرائیل خواهان آن است تا مصر ارتش نداشته باشد. اطلاعات در مورد ارتش دو کشور بنا به نوشته روزنامه حزب کمونیست سوریه این است که : « مصر با جمعیت ۸۰ میلیون٬ دارای ۳۵۰ هزار نفر پرسنا ارتشی است٬ در صورتی که سوریه با جمعیت ۲۵ میلیونی٬ ۵۰۰ هزار نفر ارتشی دارد». فشارهای اخیر ارتش مصر برای بستن راه های غزه را نیز باید از این منظر نگریست٬ زیرا اخوان المسلمین قدرت اصلی را در غزه در دست دارند و میتوانند ضربات سختی به ارتش مصر وارد کنند٬ اما همه این فشارها و «کمک های» حساب شده عربستان و امارات نخواهد توانست از رفتن مصر به سوی استقلال و آزادی و هم چنین در پیش گیری سیاست های روزگار جمال عبدالناصر باز بدارد. بقول عزت سعد سید٬ یکی از نویسندگان معروف و قدیمی روزنامه الاهرام تحت عنوان:«مصر و روسیه در معادله روابط استراتژیک تاریخ دهم نوامبر»٬ مهمترین علت برای رابطه با روسیه٬ خواست عمومی ملت مصر و نخبگان این کشور برای برقراری این رابطه است و مصر می تواند در این مسیر و در پرتو سیاست های روزگار گذشته رابطه با روسیه٬ دوباره به پروژه های مهم گذشته که نیمه تمام ماند٬ ادامه داده و موقعیت مناسبی بدست آورد». وی در بخشی دیگری می نویسد: «بویژه پس از انقلاب مردمی برعلیه مرسی در روز سی ام ژوئن ۲۰۱۳ و موضع گیری آمریکا در دفاع از مرسی و مخالفت با انقلاب٬ مردم از آمریکا روی برگرداندند». قابل توجه این که چند هفته پیش که جان کری به مصر مسافرت کرد تا شاید بتواند دولت مصر را از رفتن به طرف روسیه منصرف سازد٬ مردم با تظاهرات و کاریکاتورهای زننده ای از جان کری وزیر خارجه آمریکا که ریش اخوانی برایش گذاشته بودند و بسیار فرتوت می نمود٬ به استقبالش رفته و مخالفت خود را با وی نشان دادند. کری از این مسافرت طرفی نبست و دست از پا درازتر به عربستان برگشت.
پیشینه تاریخی رابطه مصر و شوروی و نیاز هر دو به یکدیگر
پس از انقلاب مصر در سال ۱۹۵۲ ٬ ساختن سد بزرگی که بتواند کشاورزی مصر را خودکفا و برق لازم را نیز برای کشور فراهم کند٬ بسیار ضرروری بود. مصر از گروهی آلمانی دعوت کرد تا در مورد موقعیت سد و بودجه ضروری آن گزارشی تهیه کند. نتیجه آن بود که مصر به دویست میلیون دلار نیاز دارد. دولت مصر برای تهیه پول بودجه آن به بانک جهانی وسپس آمریکا و انگلیس روی آورد. پس از چندی مذاکره٬ آمریکا شرایط پرداخت وام را به مصر ارائه داد که بدین قرار بود:
۱- مصرباید متعهد شود که بدون موافقت آمریکا از هیچ کشوری وام دریافت نکند و قرارداد مالی نیز با کسی امضا نکند.
۲- آمریکا به همراهی بانک جهانی مجاز باشد تا بودجه سالانه مصر را کنترل کرده که در کشور تورم ایجاد نشود.
۳- آمریکا متعهد می شود که تمرکز توسعه خود را عمدتا بر روی پروژه «سد عالی» بگذارند و هرساله یک سوم درآمد آنرا در همین راه بمصرف برساند.
۴- هیچ کدام از کشورهای اروپای شرقی و روسیه را ٬ مصر در هیچ یک از پروژه ها و برنامه های ساختمان سد شرکت ندهد٬ از طرفی مصر حق دارد برای تسریع در امر ساختمان سد٬ آنرا به مناقصه بگذارد٬ اما کشورهای بلوک شرق حق شرکت در این مناقصات نخواهند داشت.
۵- چون مصر باید از بخشی از درآمد سد را برای پرداخت وام مسترد کند٬ از این رو مصر نباید از کشورهای بلوک شرق اسلحه خریداری نماید.
۶- ساختن سد برای برقراری صلح بدین گونه است تا بتواند با این سرمایه گزاری مصر را وادار به صلح با اسرائیل کنند تا خطر جنگ از منطقه دور شود(این است دمکراسی آمریکایی).
اما جمال عبدالناصر رئیس جمهور وقت مصر این رانپذیرفت و به روسیه روی آورد. روسیه پذیرفت که وام را بدون هیچگونه شرطی بپردازد و همچنین متخصصینی نیز در اختیار مصر قرار دهند و اسلحه های مورد نیاز مصر را نیز از طریق چکسلواکی تأمین کنند. روسیه در ادامه کمک های فراوانی بر ای صنعتی شدن٬ خودکفایی در کشاورزی٬ تأسیس مراکز علمی دانشگاهی و غیره به کشور مصر ارائه کرد تا انگیزه برقراری روابط مصر با روسیه از این منظر برجسته شود.
در روزگار کنونی بدون شک روسیه امروز٬ سوسیالیستی نیست اما از ستون های اصلی قطب اقتصادی «بریکس» است که نظام تک قطبی ضد انسانی آمریکا را به ورطه میکشاند.
در آن روزگار برقراری رابطه مصر با شوروی به نفع روسیه سوسیالیستی نیز بود چرا که روسیه از طریق مصر به آفریقا دست می یافت. به کشورهایی از جمله آنگولا٬ کنگو٬ آفریقای جنوبی و به مدد آن به آمریکای لاتین از جمله کوبا٬ شیلی و غیره راه می یافت. از این روی توانست به یک قطب قدرتمند پس از روزگار جنگ سرد و تقسیم جهان به دو اردوگاه سوسیالیسم و امپریالیسم ارتجاعی قرار بگیرد.
در این روزگار نیز همکاری روسیه و مصر برای برقراری ارتباط یقینا به نفع دو کشور و همچنین به نفع جهانی است که خواستار عدالت بوده و نمی خواهد درد و رنج و زورگویی امپریالیسم آمریکا را تحمل کند.
تأثیر رویگردانی مصر از آمریکا در رابطه با ایران
در نخستین روز های پیروزی انقلاب مصر هیئت هایی در دو نوبت به ایران رفتند که در میانشان از شاعر گرفته تا نویسنده٬ فیلمساز٬ استادان دانشگاه و بسیاری از شخصیت های علمی٬ ملی٬ سوسیالیسم و دمکرات مصری حضور داشتند. حمدبن صباحی رهبر ناصری های مصر نیز در میان آنها بود٬ صرفنظر از شرایط ویژه ای که برای مصر پیش آمده و مجبورند در این مرحله رابطه با ایران را محدود کنند٬ اما نخبگان مصری٬ از جمله شخصیتهای سیاسی دانشگاهی بطور عموم رابطه با ایران را بسیار ضروری میدانند. باور بر این است که زمان زیادی طول نخواهد کشید که رابطه دو کشور نه فقط عادی شود٬ بلکه وارد مرحله شکوفایی گردد٬ زیرا مصری ها نیازمند آنند تا از تحربیات ایران در بسیاری از زمینه ها بهره بگیرند. این که ایران بطور مشروط از اخوان المسلمین مصر حمایت کرد٬ در مرحله ای موجب رنجش طرفداران جمال عبدالناصر گردید٬ اما حمدبن صباحی در یکی از مصاحبه های خود اظهار داشت که اگر ایران در سیاست های گذشته خود دگرگونی بعمل آورد٬ میتوانیم رابطه خوبی داشته باشیم.
برقراری رابطه میان ایران و مصر بسیار ضروری و مهم بوده٬ میتواند بر پایداری هر دو ملت و ملت های خاورمیانه در مبارزه با اسرائیل و آمریکا مفید باشد. اکنون هم رابطه دو کشور تیره نیست٬ اما همه جانبه نیست. سیاستمداران مصری بخوبی میدانند که رابطه با ایران به سود آنها است.
رئیس جمهور پیشین ایران احمدی نژاد در مصاحبه ای در قاهره گفت:«ما میتوانیم سالانه پانصد هزار گردشگر به مصر بفرستیم که درآمد آن بیش از دو میلیارد دلار است». این در رویارویی با پیشنهاد دولت قطر بود که میخواست دو میلیارد دلار «در بانک مرکزی مصر» واریز کند٬ به این شرط که مرسی٬ رئیس جمهور پیشین مصر از گفتگو و رابطه با ایران دست بکشد. اخیرا مصری ها تصمیم گرفته اند تا پول شستشو شده شیخ نشین قطر را٬ به حاکمان آن بازگردانند. در پی آن هفته پیش رسانه های مصر گزارش دادند دولت آن کشور پانصد هزار دلار آنرا به شیخ نشین قطر بازگردانده است.
باید گفت که ساختار فرهنگی٬ سیاسی٬ اجتماعی کشور تاریخی مصر آن چنان ریشه دار است که در چهارچوب تنگ سیاست های رهبران مرتجع و قرون وسطایی شیوخ تازه به دوران رسیده قارچ گونه کشورهای قطر و عربستان و امارات نمی گنجد.
رابطه مصر و ترکیه در چه وضعی است؟
در حال حاضر دو کشور مصر و ترکیه سفرای خود را بازخوانده اند و چند روز پیش نبیل فهمی وزیر خارجه مصر اظهار داشت:«تا هنگامی که ترکیه سیاست های خود را نسبت به مصر تعدیل نکند٬ رابطه ما عادی نخواهد شد».
علت اصلی اختلاف دو کشور چیست؟
همانطور که میدانیم ترکیه از اخوان المسلمین حمایت می کند. این حمایت بسیار احمقانه و آشکارا به ضرر کشور ترکیه است. اساس همکاری ترکیه و اخوان این بود که آمریکا درنظر داشت با کمک ترکیه٬ اخوان المسلمین را در همه کشورهای عربی از جمله مصر بر سر کار آورد و ترکیه هم «میرآخور» همه آنها باشد. براین اساس بود که اخوان المسلمین عجولانه در همه کشورهای عربی تقویت شده و با نام مشابه ترکیه «رفاه و توسعه» فعالیت خود را آغاز کردند. در پرتو این سیاست قرار بود آمریکا اسلامیزه شده و رابطه با اسرائیل نیز عادی شود٬ اما از همه مهمتر این بود که اخوان المسلمین در کشورهای عربی راه را بر نفوذ ایران ببندند و شاهد بودیم که مرسی «کودن» خون شیعیان را تحت عنوان رافضی مباح دانست٬ اما این سیاست بسیار به ضرر مصر بود و این کشور را تبدیل به زائده ترکیه میکرد٬ چگونه؟
مصر از نظر تاریخی رهبریت جهان اهل تسنن را بعهده دارد٬ هرساله ده ها هزار نفر از طلبه های دانشگاه الازهر به سراسر جهان اسلام در دیگر کشورها می روند و به تبلیغات می پردازند٬ اما این روند موقعیت سیاسی٬ اجتماعی٬ مذهبی و افتصادی مصر را بسیار تقویت و تسلط مصر را در جهان اسلام حفظ میکند. از آن سو اخوان المسلمین بنابه نظریه اسلام گرایانه٬ مخالف ملیت٬ قومیت و ناسیونالیسم مصری بودند و برایشان این مهم بود که اسلام یک بار دیگر بوسیله حزب نئو عثمانی اردوغان از ترکیه سر برآورد. سیاست ضدملی و صرفا اسلامی اخوان همیشه مورد حمایت استعمارگران انگلیسی و اخیرا آمریکایی بود٬ زیرا استعمارگران اروپایی همیشه از رهبران ملی مصر٬ همچون محمدعلی پاشا٬ سعد زغلول و عبدالناصر ضزبه خورده بودند. ملی گرایی در تاریخ دویست ساله مصر نقش مهمی در شکل دهی استقلال٬ آزادی و عدالت اجتماعی مصر داشته است٬ بهمین دلیل استعمارگران متحد و یکپارچه برضد عبدالناصر بودند. حال اخوان المسلمین با نفی ملی گرایی مصری و با ضدیت با جمال عبدالناصر معروف ترین و قدرتمندترین سمبل مبارزه و آزادی بودند که سرنوشت مصر بدست نئوعثمانی های ترکیه بیفتد و این سیاست اخوان٬ مصر را بصورت «امیرنشین» عثمانی در می آورد. این روند مرکزیت٬ سیاست و اقتصاد را در مصر می خشکانید. سزای مرسی همین بود که مردم تحت رهبری جبهه تمرد بپا خیزند و لاشه متعفن او را تحویل زندان «طره» معروف ترین و بدترین زندان مصر بدهند. از این روی پس از پیروز ی بر علیه مرسی برای بازگشت به روزگار سیاست عبدالناصر٬ سیاستمداران مصری با اشتیاق به سوی روسیه رفتند.
عشق به میهن٬ پایبندی به تاریخ آن٬ عشق ورزیدن به ادبا٬ شعرا و قهرمانان هرملتی٬ چیزی نیست که به سادگی بتوان آن را کنار زد و یا به حراج گذاشت. مرسی ناشیانه نتوانست این را تشخیص دهد و چوب آن را خورد.
هم اکنون در مصر ملی گرایی رهبران تاریخی یعنی محمد علی پاشا٬ سعد زغلول و عبدالناصر موضوع بحث های دانشگاهی در محافل روشنفکری مصر است . به ویژه آن که شخصیت قدرتمند جمال عبدالناصر بسیار به مردم روحیه می دهد٬ اما مرسی در یکی از سخنرانی های علنی خود به نکوهش ناصر پرداخت. به این دلیل مصری ها حاضر نیستند به زودی و به سادگی رابطه خود را با ترکیه به حالت عادی درآورند.
به این امید که ملت بزرگ مصر بر گذار پرمحنت خود غلبه کرده و بقایای استعمارگران را از کشور بیرون و تبدیل به دولتی مستقل و قدرتمند نماید تا بتواند در معادلات منطقه ای نقش مثبت و مفیدی هم چون روزگار عبدالناصر به عهده بگیرد.

1 Comment

  1. گهی لف لف خورد، گه‌ دانه ….

    دست از رویا بافی بر دارید، آقای “مقاله” نویس! با نهایت خشم و تاسف:

    آمریکا بهییچ وجه “جنگهای” افغانستان و عراق را نباخته که هیچ بلکه به اهداف اصلی خود نیز دست یافته:

    ۱- در هردو کشور پایگاه‌های بزرگ نظامی مستقر کرده. که از مفروضات مهم “پروژه یک قرن آمریکا ی” (تثبیت هژمونی آمریکا بر جهان) میباشند

    ۲- ایجاد یک بازار نئولیبرالی برای آمریکا از طریق به چنگ درآوردن نفت و کنترل آن توسط کنسرن‌های غربی در عراق…..

    ۳- افغانستان بر خلاف تصور رایج دارای معادن بسیار غنی‌ “فلزات (سنگهای) نادر” می‌باشد، که ارزش آن بیش از تمام ذخیره نفت و گاز ایران و عربستان تخمین زده میشود. بدیهیست که کدام کنسرن‌ها آنرا غارت خواهند کرد! اهمیت این معادن علاوه بر این ، در هم شکستن منوپل رقیب اصلی‌ یعنی *چین* در این مواد است، چین تا کنون بیش از ۸۰% احتیاج جهان به این مواد را تولید می‌کند ….

    مصر

    جنبش خلقی این کشور تا کنون فقط باخته! اول سیستم حاکمیت نظامیان را دست نخرده گذشت و فقط به سر مبارک اکتفا نمود. حذف مبارک در واقع الزامی بود. به علت کهولت و خرفتی. سران نظامیان که همیشه اقتصاد کلان مصر را نیز در تمول خود داشتند و امروز نیز دارند، جانشین مبارک را – پسر او که غیر نظامی ‌ست – قبول نداشتند، در این مرحله هم سر کار ماندن، هم با تظاهر به “طرفداری از انقلاب” محبوب خلق(!) هم حذف رقیب!

    در مرحله دوم که هنوز ادامه دارد با کمک جنبش مردمی، حزب سلفیستی مصر، عربستان رقیب اسلامی خود (حزب مرسی) را حذف و تاکنون فقط یک دیکتاتوری نظامی نئولیبرل و خونین را مستقر کرده که از پای صد در صد همان رژیم قبلیست فقط با جنایت بیشتر آنهم با موافقت بخش از مخالفان رژیم مبارک(!!!) … نسبت به روند اتی مصر می‌توان امید ور بود (آرزو عیب نیست) اما حرکت واقعی‌ حد عقل من نمی‌بینم …..

Comments are closed.