پرش به محتوا

آب وآسمان و زمين آلوده

پيامدهاي بي توجهي به مشكلات محيط زيست خوزستان فقط به اين استان محدود نمي شود

نويسنده: زهرا كشوري

«باران اسيدي» درست زماني بر سر خوزستاني ها باريد كه بسياري گزارش روزنامه تايم را كه در آن از«اهواز» به عنوان آلوده ترين شهر جهان ياد كرده بود، گاف بزرگ تايم ناميدند. گافي كه رسانه ملي را هم به بازي كشاند تا در گزارشي چند دقيقه اي در گفت و گو با شهروندان خوزستاني از آرام بودن همه چيز خبر بدهد. اما يك روز پس از آن كه 6 هزار شهروند خوزستاني راهي اورژانس شدند، معلوم شد كه آنچه نفس آنها را تنگ كرده بود باران اسيدي بود. باران اسيدي اي كه بسياري دوست نداشتند درباره آن گفت وگو كنند اما احتمال آن را مي دادند. احتمالي كه وجود بالاي نيترات موجود در قطرات باران آزمايش شده آن را به گفته «احمد لاهيجان زاده» مدير اداره كل سازمان حفاظت از محيط زيست خوزستان به اثبات رساند. هرچند او هم از احتمال باران اسيدي خبر داده بود. باراني که به گفته «دكتر سيد اسدالله موسوي» رئيس مركز اورژانس خوزستان، مراكز درماني استان را با كمبود تخت براي 6 هزار شهروند خوزستاني رو به رو كرد. عدد 6 هزار نفر شامل كساني مي شود كه به بيمارستان ها و مراكز درماني وابسته به دانشگاه مراجعه كردند و كسي نمي داند چند نفر از خوزستاني ها بويژه اهوازي ها و پس از آن آباداني ها وخرمشهري ها براي درمان تنگي نفس خود، به مطب هاي خصوصي رفته اند. تنگي نفسي كه كارشناسان آن را مقدمه بيماري هاي سخت تري براي ساكنان شهرهاي آلوده مي دانند. شهرهاي آلوده اي كه در ميان آنها اهواز را براساس داده هاي سازمان سلامت جهاني در جايگاه نخست دنيا قرار داد. آلودگي هايي كه براساس گزارش اين سازمان بين المللي در صورتي كه راهكاري براي كاهش آن انديشيده نشود، از تنگي نفس گذر خواهد كرد و به سرطان «ريه» مي رسد. سرطاني كه به خوزستاني ها محدود نشده و ريه شهروندان سيستان و بلوچستاني را هم هدف قرار داده است. حالاخوزستاني ها از يك مساله ديگر هم مي ترسند. آنها مي گويند آيا مسئولان هم مانند رسانه ملي فكر مي كنند كه هوا، زمين و آب خوزستان هيچ مشكلي ندارد كه كاري انجام نمي دهند؟ آلودگي هايي كه تنها يك مورد آنها يعني ريزگردها، نزديك به 15 سال است نفس كشيدن را براي آنها سخت كرده است.

نيترات هاي محتمل
تردد اهوازي ها در اورژانس هاي بيمارستان شفا، امام، گلستان و… يك روز تمام ادامه داشت كه سازمان هواشناسي استان كنجكاو شد و سراغ علت ماجرا رفت. فرداي آن روز نمونه باران را براي بررسي به سازمان محيط زيست فرستاد. آنطور كه «احمد لاهيجان زاده» مدير اداره كل حفاظت از محيط زيست استان مي گويد كارشناسان قطرات پائيزي را بررسي و آناليز كردند و به نيترات هايي رسيدند كه نشانه اي بر بروز باران اسيدي است. اما وجود اين نيترات ها هم باعث نشد تا لاهيجان زاده به قطعيت بگويد كه آنچه بر سر خوزستاني ها باريد؛ باران اسيدي بود: «اگر در همان روز اول بارندگي و بلافاصله پس از بارش، آب باران آناليز مي شد، قطعاً مي توانستيم بهتر نتيجه بگيريم، ولي مجموعه هواشناسي، نمونه باران روز اول را نداشت كه در اختيار محيط زيست بگذارد.» «سرمست»، رئيس دانشگاه علوم پزشكي جندي شاپور اهواز هم آلاينده هاي محيطي را مهمترين دليل رنجوري خوزستاني ها مي داند و مي گويد: «آلاينده هاي محيطي در هوا جمع شده و با بارندگي و تركيبات اضافي و بويژه در پي رعد و برق، شهروندان خوزستان را در معرض اين بيماري قرار داده است.» اتفاقي كه براساس گفته هاي سرمست سابقه هم داشته: «مشابه اين پديده در سال هاي گذشته و در يكي دو ماه اول آغاز بارندگي ها نيز در خوزستان ديده شده است. باراني كه بعد از مدت ها مي بارد وآلودگي ها را منتقل مي كند؛ اما وسعت و حجم اين پديده و افراد مبتلادر امسال با سال هاي قبل قابل مقايسه نيست.» باران پائيزي سال 92 هرچند به گفته سرمست جاي خوشحالي داشت كه كسي را به CCU نفرستاد اما شماري از خوزستاني ها را به بخش هاي ICU فرستاد. بيماراني كه بيشتر آنها كودكان بودند. در اين ميان باز هم «اهوازي» ها ركورد حضور در اورژانس را در ميان ساير شهرهاي استان به دست آوردند. تا دانشگاه جندي شاپور براي مقابله با اين پديده كميته بحران تشکيل دهد. «دكتر سيدمحمد علوي» رئيس مركز بهداشت خوزستان هم اعتقاد داشت كه آنچه مشخص است اين است كه اين پديده، ماهيت عفوني ندارد و در بررسي هاي كلينيكي باليني و ميداني كه انجام شد، عفوني يا ويروسي بودن اين علايم براي ما ثابت نشد. يكي از احتمالات بروز اين پديده، آلودگي هاي محيطي است كه به همراه باران به سطح زمين مي رسد.
وزير بهداشت هم پيش از آن كه جواب آزمايش ها بيايد و حتي گروهي از تهران به اهواز اعزام شوند، احتمال اسيدي بودن باران را داده بود اما باز هم اعتقاد داشت كه به جاي گمانه زني ها بايد به انتظار جواب آزمايش ها بود. جواب آزمايش ها آمد. «حسين هاشمي» وزير بهداشت در نهايت در پاسخ به سوال خبرنگاران اعلام كرد آنچه بر گلوي 6هزار خوزستاني در يك روز نه چندان سرد پائيزي چنگ انداخته بود هماني بود كه رئيس بهداشت خوزستان گفته بود. رئيس مركز بهداشت خوزستان يعني محمد علوي، هم احتمال وقوع «باران اسيدي» را داده بود.

لندن به نوشته روزنامه تايم
كمتر از دو هفته پيش از باران پر ماجراي پائيزي خوزستان بود كه روزنامه تايم در گزارشي به نقل از پايگاه «كوارتزف» اسامي آلوده ترين شهرهاي جهان را منتشر كرد. در اين فهرست نام 4 شهر ايران هم وجود داشت. اهواز در سكوي نخست آلودگي ها نشسته بود. سنندج و كرمانشاه جايگاه سوم و پنجم را به دست آورده بودند. در اين ميان نام ياسوج به عنوان نهمين شهر آلوده جهان واكنش هاي زيادي به دنبال داشت. واكنش هايي كه به شبكه هاي اجتماعي كشيده شد. ياسوج از جمله استان هاي سبز و پرآب كشور است كه هنوز زخم هاي كاري به محيط زيست آن وارد نشده؛ حداقل تصور عامه چنين است. همين مساله باعث شد تا بسياري اين گزارش را «گاف» بزرگ تايم اعلام كنند. صدا و سيما هم به ميان مردم خوزستان رفت تا آنها در گفت وگو با رسانه ملي بگويند همه چيز آرام است و هوا پاك و عاري از هرگونه آلودگي است. در اين ميان يك اتفاق تازه افتاده بود. ريزگردهاي عربي آرام گرفته بود و كمتر از قبل آسمان خوزستان را تسخير مي كردند. اتفاقي كه بسياري آن را به گام هاي آرام و كوچك عراق در احياي «هورالعظيم» نسبت مي دهند. هورالعظيمي كه در 8 سال جنگ تحميلي توسط <صدام > خشك شد. اما صدا و سيما درست زماني به سراغ خوزستاني ها رفت كه آنها در چند تجمع در ماه جاري خواستار جلوگيري از انتقال آب كارون به اصفهان و يزد شدند. تجمعي كه تا به امروز نتوانسته سايه انتقال آب هاي غير اصولي كه هم مبدا را خشك مي كند و هم به مقصد نفعي نمي رساند، بگيرد. آن هم در زماني كه بخشي از كارون خشك شده و انتقال آب هاي فراوان بسياري از شهرهاي خوزستان را در معرض كم آبي قرار داده است. از سوي ديگر هرچند «هورالعظيم» در عراق شاهد مهرباني دولتمردانش پس از سال هاست اما در اين سوي مرز اين نفتي ها هستند كه وسعت هورالعظيم را در دست دارند، نه كارشناسان محيط زيست. همچنين همه آلودگي محيط زيست خوزستان به ريزگردهاي عربي كه كمي آرام شده اند ، خلاصه نمي شود بلكه خوزستان از شهرهاي بزرگ صنعتي – نفتي كشور است كه نفت به كوچه پس كوچه هاي شهرهاي مختلف آن كشيده شده است. دود حاصله از چاه هاي نفت و گاز حفر شده در مراكز مسكوني اهواز 24 ساعته ساكنان محله هاي «ملي راه»، «زيتون» و «جاده فرودگاه» را آزار مي دهد. از سوي ديگر افكارعمومي بويژه محلي هاي خوزستاني مي پرسند وقتي شركت «كربن بلاك» (توليد كننده مواد شيميايي) درست در وسط شهر اهواز، منطقه «آرياشهر» و «كارون» را زير غبار و دوده هاي مرگبار خود قرار داده و تلاش ها براي انتقال آن به بيرون از شهر هم به نتيجه نرسيده، چطور مي توان جايگاه نخست اهواز در ميان شهرهاي آلوده را «گاف» رسانه ها دانست. آن هم زماني كه حضور صنايع در كوچه پس كوچه هاي شهر تنها به اين شركت محدود نمي شود. علاوه بر وجود شركت الكل سازي صنعتي در حاشيه شهر، صنايع فولاد هم همسايه ديوار به ديوار خانه هاي مسكوني منطقه «باهنر» و «سپيدار» شهر اهواز است. همه اين مسائل دست به دست هم داده تا آنطور كه معاون خدمات شهري شهرداري اهواز مي گويد: شهر اهواز در منطقه كم خطر از لحاظ وقوع زلزله قرار بگيرد. هرچند بلاي زلزله از اهوازي ها دور است. ولي يك اماي بزرگ در ميان حرف هاي اوست: « سه عامل ريزگردها، سيلاب و صنايع نفت و گاز و خطوط انتقال نفت و گاز كه در محدوده شهر به وفور ديده مي شود، از عوامل بحران ساز در شهر اهواز به شمار مي روند.»

ريزگردهاي سمج
پديده ريزگردهاي عربي از عراق، سوريه و افغانستان ابتدا آسمان اهواز را تيره كرد. عراق در اين زمينه مقصر اصلي بود. تا پيش از انقلاب، ريزگردهاي عربي با همكاري سه كشور ايران، عراق و عربستان با مالچ پاشي كنترل مي شد تا زخمي به محيط زيست نزند. اما جنگ كه شروع شد برنامه ريزي هاي منطقه اي هم فراموش شد. مساله به همين جا ختم نشد. صدام هورالعظيم را خشك كرد و در زمين هاي خشك آن مين كاشت. بعد از مرگ صدام و عادي شدن روابط همواره دولتمردان عراقي مي گويند كشور آنها در شرايطي نيست كه محيط زيست در اولويت برنامه هاي آنان قرار بگيرد. درست همان زماني كه «محمدرضا رحيمي» معاون اول رئيس دولت دهم از ساخت 10 هزار مدرسه و 20 هزار خانه در عراق خبر داد. خبري كه به واكنش «داريوش قنبري» نماينده سابق ايلامي ها در بهارستان منجر شد. قنبري معتقد بود ايران براي حل معضل ريزگردها بايد وارد مذاكره با نهادهاي بين المللي شود: «كاش اعتبارهايي كه بي هدف در كشورهاي ديگر خرج مي شود را خرج حل ريزگردهاي داخلي در استان هايي مانند ايلام، خوزستان، سيستان وبلوچستان و… مي كرديم» ريزگردهاي داخلي كه از خشك شدن درياچه ها و تالاب ها به دليل ساخت و سازها جان مي گرفت. بنابراين همه چيز دست به دست داد تا ريزگردهاي عربي زندگي در خوزستان را سخت كنند. هرچند به نسبت بسيار زيادي استان هايي چون بوشهر را هم اذيت مي كند. آنقدر كه آنها دست به دعا برداشتند كه ريزگردها زودتر به تهران برسد تا مسئولان كاري بكنند. ريزگردهايي كه باعث شد تا نمايندگان استان هاي كرمانشاه و ايلام از مهاجرت شهروندان خود سخن به ميان بياورند. ريزگردها به تهران هم رسيد اما برنامه اي براي حل آن وجود نداشت. دولت دهم دبيرخانه اي براي حل ريزگردها تشكيل داد، بودجه آن را به سازمان محيط زيست داد اما اجراي آن را بايد سازمان جنگل ها به عهده مي گرفت. سازمان جنگل ها به عهده نگرفت، چون اعتقاد داشت كار را بايد سازماني انجام دهد كه پول در اختيار دارد. سازماني كه پول در اختيار داشت يعني محيط زيست، مهمترين راهكارش براي حل آلودگي هاي تهران فرستادن 5 فروند بالگرد آبپاش بود تا 150 كيلومتر از 750 كيلومتر وسعت تهران را خيس كند. تهراني ها شانس آوردند كه حجم آب آنقدر زياد نبود كه با آلودگي ها مخلوط شود و باران اسيدي را روانه سينه هاي سوخته از آلودگي هاي شهري آنها كند. لذا اين كه سازمان در زمينه حل ريزگردهايي كه منشا خارجي داشتند، كاري از پيش نبرد، هرچند تلخ اما طبيعي بود. اما وضعيت خوزستان از همه استان ها بدتر است. ريزگردها در روزهاي بي شماري ديد شهروندان را آنقدر تنگ مي كرد كه شمار تصادف ها در روزهاي آلوده بالاتر مي رفت. چون رانندگان قادر به ديدن چند متر جلوتر از خود نبودند. مهاجرت نخبگان و بازنشستگان خوزستاني به شهرهايي چون البرز، اصفهان، فارس و شمال نتيجه حضور همين ريزگردها بود. اصفهان، فارس و البرزي كه خود جزو استان هاي آلوده كشور بودند اما وضعيت در آن ها به جايي نرسيده است كه ساكنان آن به فكر مهاجرت بيفتند. مهاجرت و بيماري هاي تنفسي هم باعث نشد تا مسئولان تصميم براي احياي محيط زيست و حل مشكلات آلودگي هوا بگيرند. در اين سوي ماجرا و در مرز ايران فعاليت هاي نفتي و ساخت وسازها كيان هورالعظيم را تهديد مي كند. انتقال آب ها كارون را خشك مي كند. كاروني كه هم اينك به دليل آلودگي هاي صنعتي، شهري و خانگي به فاضلابي بزرگ تبديل شده است. بخش هاي خشك شده آن در كنار خيابان ها به پارك تبديل مي شود. آلودگي هاي انباشته شده در آن به جزيره تبديل مي شود. جزايري كه هر روز وسعت پيدا مي كنند تا ريزگردهايي كه به خوزستان بسنده نكرد و آسمان 22 استان را فتح كرده، منشا داخلي هم پيدا كند. گرد و غبارهايي كه به گفته «سيد شريف حسيني» نماينده خوزستاني ها در بهارستان و براساس آزمايش هاي انجام شده نزديك به پنج هزار نوع باكتري را با خود به خوزستان آورده اند. باكتري هايي كه سالانه 19 هزار نفر را به جمع بيماران كشور اضافه مي كند. بيماراني كه 5 هزار نفر آنها براساس آمارهاي اين نماينده خوزستاني سهم استان است.

بوي نامطبوع
مشكلات خوزستاني ها تنها به صنايع نفت و گاز و ريزگردها با منشا داخلي و خارجي محدود نمي شود. چند سالي بود كه هرازگاهي بويي نامطبوع خرمشهر را اذيت مي كرد تا سال 91 كه به اهواز هم رسيد. به اهواز كه رسيد، رسانه اي هم شد. بوي نامطبوعي كه مسئولان نمي دانستند منشا آن از چيست؟ درست مانند ابهامي كه درباره نخستين باران پائيزي و نفس تنگي خوزستاني ها وجود داشت. در نهايت «احمدرضا لاهيجان زاده» مدير اداره كل حفاظت از محيط زيست خوزستان گره كار را بازكرد، «نتايج اين بررسي ها نشان مي دهد واحد خمير مايه و الكل سازي رازي كه در مجاورت شركت كشت و صنعت دعبل خزاعي قرار دارد مي تواند منشا بوي نامطبوع در هواي اهواز باشد.» بوي بدي كه «سيدشريف حسيني» نماينده اهوازي در بهارستان هم خوب به ياد دارد كه تا چند سال پيش اين بو تنها در خرمشهر وجود داشت و وقتي او علت آن را جويا مي شود، مي گويند ناشي از وجود كارخانه الكل در خرمشهر است. البته الكلي ها زير بار نرفتند و مسئوليت آن را نپذيرفتند.

آب شربي كه به خانه رواست
خوزستاني ها نزديك به 11سال است كه به علت كيفيت پائين آب لوله كشي، مجبورند آب آشاميدني خود را از فروشندگان دوره گرد بخرند. همچنين سال هاست كه دستگاه تصفيه آب خانگي جزو لاينفك لوازم منزل و حتي جهيزيه دختران خوزستاني شده است. دنياي اين روزهاي اهوازي ها در چنين شرايطي است با اين وجود وضعيت آنها از خرمشهري ها و آباداني ها بهتر توصيف مي شود. يكي از اهوازي ها مي گويد: «اين روزها مدام دل و روده شيرهاي آب، دوش و پمپ آب، منزل و مجتمع را بيرون مي ريزيم تا شايد سنگريزه ها و آشغال هايي كه همراه با آب بيرون مي آيد و بوي بدي دارد، كمي از بين برود.» اما آنطور كه خود مي گويد تلاش شان به جايي نمي رسد. از سوي ديگر تلاش آنها براي جلوگيري از انتقال آب كارون هم تا به امروز بي نتيجه مانده است. آبي كه به گفته مسئولان در دولت هاي مختلف براي شرب انتقال مي يابد اما به گفته «حميدرضا خدابخشي» كارشناس آب نيروي خوزستاني براي صنايع مصرف مي شود. «حميد چيت چيان» وزير نيرو هم انتقال آب كارون در پي تجمع هاي چند باره مردم خوزستان براي تامين آب شرب اصفهان را مجاز دانسته است: «در كشور انتقال حوضه به حوضه آبي صورت نمي گيرد مگر براي مصرف آب شرب؛ بنابراين انتقال آب از كارون به زاينده رود نيز تنها براي بخش شرب صورت مي گيرد.» اظهار نظري كه البته انتقاد واعتراض خوزستاني ها را در پي داشته است. با اين وجود « عباسعلي منصوري» رئيس مجمع نمايندگان اصفهان به صراحت از انتقال آب كارون براي زمين هاي كشاورزي مناطق مركزي سخن به ميان آورده تا باز هم خوزستاني ها بگويند كه تا كي بايد آب كارون براي آبياري زمين هاي برنج در مناطق كويري به هدر داد؟

60 سال پيش؛ لندن
وضعيت خوزستان به اين جا كه مي رسد افكارعمومي مي پرسند آيا با تمام اين نشانه ها گزارش روزنامه «تايم» واقعاً يك «گاف بزرگ» است؟ آنها مي ترسند همان طور كه رسانه ملي آلودگي هوا، زمين و آب خوزستان را قبول ندارد، مسئولان هم همچنان در پيدا كردن راه حلي براي حل مشكل تنفس خوزستاني ها به جوابي نرسند. باران اسيدي كه براساس گفته هاي سيد حسين هاشمي، وزير بهداشت، درمان وآموزش پزشكي در 60 سال پيش هم در انگلستان بوقوع پيوسته است. لندني ها به خوش شانسي خوزستاني ها نبودند. باران اسيدي كه در لندن باريد به مرگ 4 هزار نفر منتهي شد. مساله ديگري هم وجود دارد. پيامدهاي آلودگي هواي خوزستان، به خوزستان ختم نخواهد شد؛ همان طور كه پيامدهاي خشك شدن درياچه اروميه به آذربايجان شرقي و غربي محدود نخواهد شد. آن هم در زماني كه درياچه اروميه آب شرب، كشاورزي وصنايع هيچ استاني را تامين نمي كرد. آب شوري بود كه اكوسيستم آن منطقه را زنده نگه داشته بود. خشك شدن رودخانه كارون قصه ديگري است.

روزنامه ايران، شماره 5509 به تاريخ 21/8/92، صفحه 11 (گزارش)

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: