
درآمدي بر مهمترين پديده وضعيت نويسندگي در ايران
نويسنده: مريم شهبازي
رمان هاي چندصدهزارنسخه اي بانوان بر مراودات مالي كارگر چاپخانه تا ناشر تاثيرگذاشت
«خسته از كارهاي هميشگي گوشه اي از اتاق نشست. مقابلش آيينه اي بزرگ خودنمايي مي كرد و كتابخانه كوچكي كه با عشق قفسه هايش را پركرده بود. به آيينه نگاه كرد. سن و سالش او را از آرزويي كه از سال ها پيش در سر پرورانده بود بازمي داشت. آرزويي كه خواندن «سووشون» جرقه اش را زده بود؛ كتابي از نويسنده اي كه مثل خودش زن بود و توانست وارد دنيايي شود كه پيش از آن به مردان تعلق داشت. با اين وجود خودنمايي تارهاي انبوهي از موي سپيد كه به اجبار روزگار بر سرش جاي گرفته بود، مانع او مي شد. از طرفي ديگر، زن بودنش را هم مانعي بر سر اين راه مي دانست. شايد اگر مي دانست كه تنها چند دهه بعد از او زنان با چه جسارتي مسير ديگري به اين خيابان يكطرفه اضافه خواهند كرد او هم قلم به دست مي گرفت و مي نوشت. زناني كه آمدند تا خالق سووشون در اين دنياي بي انتها تنها نماند و دوش به دوش مردان و گاه جلوتر از آنان گام برداشتند.»
واقعيت اين روزگار
آنچه در شواهد، اخبار و اسناد فروش و تيراژ حكايت دارد، رشد غيرقابل تصور و به قولي صددرصدي داستان نويسي زنان به شكلي گسترده و كلان در روزگار كنوني جامعه ايراني است. اين شواهد حاكي از آن است كه داستان نويسي در لايه هاي مختلف اجتماعي و فرهنگي به صورت قابل توجه گسترش يافته است؛ طوري كه در ذائقه رمان خوانان ايراني، سرگرمي هاي آنان و خوراك مطالعاتي شان تاثير گذاشته است. از سوي ديگر باعث ايجاد چرخه اي پررونق در گردش مالي ژانر رمان در صنعت نشر شده كه خواه ناخواه هر ناشري را به چاپ چنين آثار پرفروشي ترغيب مي كند. پديده بودن و به قولي بررسي اين حركت فرهنگي و ادبي از زواياي گوناگوني قابل توجه است، اما نكته قابل اشاره از جايي شروع مي شود كه اگر زاويه نگاه خود را به سه دهه قبل برگردانيم تنها با يك نام سرشناس (سيمين دانشور) روبه رو مي شويم و اگر باز به اين روزها چشم بدوزيم بيش از 100 زن نويسنده را مي بينيم كه حالاهر كدام در شاخه اي از ادبيات داستاني به نامي آشنا تبديل شده اند.
يك زن قبل از آن صد زن
اگرچه ادبا و اهل قلم در بررسي ادوار داستان نويسي معاصر در دوران قبل از انقلاب مي توانند به نويسندگان توانايي همچون گلي ترقي و مهشيد اميرشاهي در كنار سيمين دانشور اشاره كنند، اما قطع به يقين براي عموم جامعه از زنان داستان نويس، اغلب فقط يك نام به ياد مي آيد و نويسندگان چيره دستي همچون ترقي و اميرشاهي باز بعد از انقلاب به چهره هايي شناخته شده تبديل شده اند. بنابراين همواره نگاه ها حول نام سيمين دانشور و اثر مشهور «سووشون» بود. نويسنده اي كه به دنياي داستان نويسي ايراني ثابت كرد كه زنان هم توانايي خلق آثار داستاني ماندگار را دارند. «آتش خاموش» نخستين اثري بود كه سال 1327 از وي در قالب داستان كوتاه منتشر شد. كتابي كه آن را نخستين مجموعه داستان نوشته شده به قلم زني از اين سرزمين مي دانند. دو سال بعد از انتشار اين اثر با جلال آل احمد ازدواج كرد. ولي سايه شهرت جلال هم نتوانست مانع درخشش آثار او شود به گونه اي كه سال ها بعد با خلق رمان مشهور «سووشون» نگاه هاي بسياري را متوجه خود ساخت.
رماني كه يكي از پرفروش ترين آثار در دنياي ادبيات داستاني به شمار مي آيد. با نگاهي به تاريخچه داستان نويسي در كشورمان مي توان مدعي شد كه اين بانوي داستان نويس نخستين زني است كه توانست به طور جدي قدم به اين عرصه گذاشته و بخشي از برگ هاي اين قسمت از ادبيات را به خود اختصاص دهد. از همان هنگام بود كه زنان آرام آرام قلم به دست گرفتند. آنقدر كه اگر نگاهي به ويترين كتابفروشي ها بيندازيد به طور حتم با آثار متعددي روبه رو خواهيد شد كه نام زنان بسياري در ميان آن ها به چشم مي خورد. از بدو ورود زنان به اين عرصه ادبي – هنري كشور تا خلق آثار متعدد از سوي آنان جريان هاي مختلفي در ادبيات شكل گرفته است. جرياناتي كه به غير از سيمين دانشور حداقل 100 زن شاخص داستان نويس ديگر هم در شكل دادن به آن نقش داشته اند. در اين ميان مي توان به 3 جريان مشخص داستان نويسي زنان اشاره كرد. جريان «ادبيات پيشرو در داستان نويسي»، جريان «رمان عامه پسند» و از طرفي هم جريان «دهه ها» سه حركت مهم داستان نويسي زنان در روزگار ماست.
رشد قلم زنان
قاعدتاً در پيش آمدن هر رويدادي دلايل اجتماعي، فرهنگي و روانشناسي دخيل است. انقلاب آمد و نظام فرهنگي نويني در جامعه، پايه ريزي شد، تغيير ساختارهاي بسياري از بخش هاي فرهنگي و اجتماعي تاثير گذاشت. جمعيت رشد كرد، امكانات تحصيلي و دانشگاهي رشد كردند و ترجمه هزاران منبع و كتب دنيا نيز در كنار ديگر حوزه هاي جامعه توسعه پيدا كرد. تعداد كتابفروشي ها افزايش يافت. ناشران از ده ها نفر به هزاران نفر افزايش يافت. رقمي كه در حال حاضر حدود 10 هزار نفر برآورد مي شود. بنابراين همگي اين تحولات در رشد داستان نويسي بانوان روزگار ما تاثير گذاشت. اما دلايلي كه از جانب نويسندگان و حتي منتقدان ادبيات ذكر مي شود، بيشتر به جنبه هاي ذهني، روانشناسي و دروني برمي گردد. به گفته ديگر اغلب رشد فكري و جهان شناختي زنان، كشف دنياهاي شخصي، نگاه ويژه و منحصر به فرد به دنيا، زندگي و انسان را عامل توسعه دنياي نگارشي زنان ذكر مي كنند.بلقيس سليماني منتقد ادبيات و نويسنده رمان پرفروش <خاله بازي> در همين باره مي گويد:
«زنان ايراني وارد عرصه داستان نويسي شدند تا خود را بيشتر بشناسند. البته نوشتن آن ها در سال هاي اخير با كاوش هاي بيشتري همراه شده و وضعيت جديدي براي آنان ايجاد كرده است. امروز بسياري از زنان زندگي آپارتماني را تجربه مي كنند. برخي از آنان شاغل هستند و دوست دارند ببينند اگر در موقعيت زن خانه بودند چه روزگاري را در پيش داشتند يا بالعكس آن. پس مي نويسند تا تجربه كنند. از طرفي آن ها به بيان دغدغه هاي زندگي زنان امروز علاقه بسياري دارند. بيان دغدغه هاي زنان و خانوادگي كه يكي از دلايل موفقيت آ ن ها به شمار مي آيد.»
واكاوي لايه هاي مختلف زندگي در نوشته هاي زنان
يكي ديگر از دلايلي كه مي توان در واكاوي موفقيت زنان در اين عرصه به آن اشاره كرد بالارفتن سطح سواد است. ساده ترين مثال در اين زمينه و در ابعاد وسيع تر از ادبيات، آمار بيشتر دانشجويان دختر نسبت به پسر در رشته هاي مختلف است. امكاني كه موجب حضور گسترده تر زنان در جامعه شده است. علاقه زنان به «رئاليسم اجتماعي» در نوشته هايشان آن هم از نوع زنانه اش را مي توان يكي ديگر از علت هاي استقبال مخاطبان از آثار آنان دانست. مخاطباني كه بخش اعظمي از آنان را خود زنان تشكيل مي دهند و طبيعي است كه به نوشته هايي كه بازتاب دهنده گوشه هايي از زندگي شان باشد علاقه بيشتري نشان خواهند داد.
نويسنده رمان «خاله بازي» معتقد به اين مساله است و ادامه مي دهد: «زنان نويسنده ما بيش از هر چيز به رئاليسم روي آورده اند. سبكي كه به جرات مي توان گفت اين روزها توسط اين نويسندگان در حال تثبيت شدن است. در اين سبك بيش از هر چيز رئاليسم خانگي موج مي زند. مطالعه آثار آنان بيانگر اين مطلب است كه آن ها علاقه كمتري به واكاوي فضاهاي تاريخي و اجتماعي دارند و در اغلب نوشته هايشان ردپاي پررنگي از زندگي روزمره ديده مي شود. روزمرگي يكي از جدي ترين مشكلات زندگي امروز اغلب اين افراد است. مشكلي كه با واكاوي لايه هاي مختلف آن به دنبال رهايي يافتن از آن هستند.»
موج هايي كه جريان شدند
شايد براي پي بردن به اشاعه داستان هاي زنان نياز به مثال هاي شگفت انگيز و در عين حال واقعي نيست، مثلاً بياييم و از مطالعه رمان «بازگشت به خوشبختي» فهيمه رحيمي توسط يك راننده اتوبوس، كارگر ساختماني، يك مهاجر افغان، سرباز، محصل دبيرستاني و… سخن بگوييم.
بنابراين بايد به جريان هاي شكل گرفته در ادبيات داستاني زنان پرداخت كه برخي از آن در ميان اقشار و هيات هاي اجتماعي و برخي نيز به دنياي عموم جامعه راه يافته اند. از اين رو گذار از گسترش اين حركت اجتماعي، ادبي و فرهنگي به سه جريان مشخص مي رسيم كه هر كدام به نوبه خود تاثيرگذار بوده اند. جريان نويسندگان پيشرو، جريان موسوم به رمان عامه پسند و جريان نويسندگان دهه ها شاخه هاي اصلي حركت هاي زنان است كه هر كدام قابل واکاوي است.
جريان پيشرو داستان نويسي
اين جريان در ادامه حركتي است كه سيمين دانشور در سال 27 آغاز كرد و بعدها با سووشون و جزيره سرگرداني آن را به سوي اوج هدايت كرد.
گلي ترقي، منيژه آرمين، فرخنده آقايي، مهشيد اميرشاهي، سميرا اصلان پور، پارسي پور، شيوا ارسطويي، فرزانه كرم پور، ميهن بهرامي، زويا پيرزاد، راضيه تجار، مريم جمشيدي، فرخنده حاجي زاده، منيرو رواني پور، شهلاپروين روح، زهرا زواريان، فرشته ساري، سپيده شاملو، انسيه شاه حسيني، منصوره شريف زاده، ناهيد طباطبايي، غزاله عليزاده، فريبا وفي و… در زمره نويسندگان قابل اشاره در اين جريان هستند.
زناني كه اغلب با درك حرفه اي از ساختار داستاني استاندارد و شناخت عناصر رمان به خلق آثاري پرداخته اند كه گاه همچون «يك زن، يك عشق»، فرخنده آقايي پس از يكي دو دهه همچنان مثال بحث هاي تخصصي ادبيات قرار مي گيرد، يا همچون «چراغ ها را من خاموش مي كنم» زويا پيرزاد از مرز 30 چاپ مي گذرد، تا علاوه بر رمان خوانان حرفه اي بين ديگر اقشار اجتماعي نيز پلي بزند.
علاوه بر اين افراد مي توان به نويسندگان ديگري چون ليلي گلستان، نرگس آبيار، پري منصوري، فريده رازي، فرشته توانگر، مهري رحماني، مهسا محب علي، ناهيد كبيري، فتانه حاج سيدجوادي، چيستا يثربي، فرشته مولوي، مژگان شيخي، مريم بصيري، فريده شبانفر، آذرميدخت بهرامي، فريده لاشايي، ليلي فرهادپور، ناهيد سليمان خاني، سپيده خليلي، رويا خسرونجدي، فريده نجفي، ليلاصادقي، پروين سلاجقه، فرزانه طاهري، مهرنوش مزارعي، الهه بهشتي، ناهيد توسلي، ميترا داور، نوشين احمدي، شهين باغچه بان، فهيمه خدادوست، مريم روحاني، فروزنده خداجو، آناهيتا يوشي زاده، مهين خليلي، نسرين صمصامي و… اشاره كرد كه همواره طي اين ساليان در پي نگارش داستان هايي براساس منطق صحيح داستان نويسي و قواعد علمي ادبيات بوده اند.
جريان موسوم به عامه پسند
جريان ديگري كه در عرصه نويسندگي زنان مي توان به آن اشاره كرد؛ جريان موسوم به «داستان هاي عامه پسند» است. جرياني كه از شاخص ترين نويسنده هاي آن مي توان به زنده ياد «فهيمه رحيمي» اشاره كرد. آنگونه كه آمار و ارقام نشان مي دهند، هفت عنوان كتاب او در ميان پرفروش ترين كتاب هاي پس از انقلاب ديده مي شود و از اين نظر وي را نويسنده اي ركورددار مي دانند. شايد به دليل همين موفقيت ها بود كه برخي از نويسنده هاي معروف به «پاورقي نويس» به نوشته هايش برچسب «رمان بازاري» زدند تا نگاه ها دوباره متوجه آثار خود آن ها شود. با وجود اين كم مهري ها باز هم آثار اين نويسنده در ميان اقشار مختلف جامعه به ويژه زنان مورد استقبال قرار گرفت و اين مساله نشان داد كه با اين قبيل اقدامات نمي توان از محبوبيت كسي كاست. او را مي توان از پركارترين و اثرگذارترين نويسنده هاي ادبيات عامه پسند حتي در مقايسه با نويسنده هاي مرد به شمار آورد. «فتانه حاج سيدجوادي» هم نويسنده مطرح ديگري به شمار مي آيد كه در راستاي همين مسير گام برداشت. نكته قابل توجه در ارتباط با رمان «بامداد خمار» اين نويسنده استقبال گسترده اي بود كه در دهه هفتاد از نوشته او شد تا جايي كه اين رمان به زبان آلماني هم ترجمه شد. اقبال به اين اثر تا اندازه اي بود كه منتقدان جريان موسوم به روشنفكري هم در جهت مثبت نقدهايي بر آن نوشتند. درست همانند اتفاقي كه براي «شوهر آهو خانم» علي محمد افغاني اتفاق افتاد. آن روزها با توجه به استقبال مردم از اين اثر زمزمه هاي ساخت فيلمي سينمايي هم شنيده مي شد كه به سرانجامي نرسيد. او داستان سياه بختي محبوبه، شخصيت اصلي داستانش را با بهره گرفتن از لايه هاي تاريخي با چنان ظرافتي به تصوير كشيده كه مخاطب را لحظه به لحظه با خود همراه مي سازد. استقبال از اثر او به اندازه اي بود كه «ناهيد پژواك» كتابي با عنوان «شب سراب» و از زبان «رحيم» شوهر محبوبه نوشت. اين كتاب هم با فروش قابل توجهي روبه رو شد.
آينده اي روشن پيش روي نويسندگان زن
شهره وكيلي زن ديگري است كه تاثير بسياري بر جريان موسوم به ادبيات عامه پسند گذاشت. نويسنده اي كه بهانه قدم نهادنش به دنياي نويسندگي انتشار زندگينامه اش بود و نقدي كه سيمين دانشور بر كتاب «شب عروسي من» او نوشت نام او را بر سر زبان ها انداخت. اين نقد نخستين نقد دانشور از يك رمان نويس زن ايراني بود كه شهرت وكيلي را حتي به آن سوي مرزها هم كشاند. «پرينوش صنيعي»، «نسرين ثامني»، «نازي صفوي»، «مريم رياحي»، «تكين حمزه لو» و… هم از ديگر نويسندگاني هستند كه موفق به انتشار آثار قابل توجهي در بخش ادبيات عامه پسند شدند.
جريان دهه ها
جريان دهه را مي توان ناشي از ظهور نويسندگان آن دهه دانست. با اين حال بسياري از اين زنان نويسنده از جريان نويسنده دهه 60 ،70 يا 80 جدا مي شوند و به جريان اصلي و پيشرو ادبيات مي پيوندند و برخي از آنان نيز در حد نويسنده آن دهه باقي ماندند و با يك تا چند اثر برتر به بخشي پاك نشدني از حافظه ادبيات مي پيوندند.
از شاخص ترين نويسندگان دهه 60 مي توان به زناني همچون «ناهيد توسلي»، «شهلاپروين روح»، «خاطره حجازي»، «فرشته ساري»، «ميهن بهرامي»، «فرخنده حاجي زاده»، «منيرو رواني پور»، «مهكامه رحيم زاده»، «منصوره شريف زاده»، «پوران فرخزاد»، «فرخنده آقايي»، «فريده خردمند»، «غزاله عليزاده»، «بنفشه حجازي» و … اشاره كرد. نويسنده هايي كه به نام برخي از آن ها اشاره شد در دهه 60 درخشيدند و بسياري از منتقدان و اهالي قلم را متوجه خود ساختند.
در دهه هفتاد هم نويسنده هاي متعددي از ميان زنان، مطرح شدند. فتانه حاج سيدجوادي هم در اين دهه جاي مي گيرد. از نويسنده بامداد خمار كه بگذريم زنان شاخص ديگري هم در اين دوره موفق به خلق آثاري قابل توجه شده اند. «ليلاصادقي»، «مهسا محب علي»، «محبوبه ميرقديري»، «ناتاشا اميري»، «رويا شاپوريان»، «فريبا وفي»، «فريبا كلهر»،«ناهيد طباطبايي»، «ميترا ايلياتي» و «ميترا داور» هم از اين جمله اند.
برخي از نويسندگاني كه به نام آن ها در اين دو دهه اشاره شد در حوزه كودك و نوجوان هم مشغول فعاليت هستند. برخي از آن ها همچون فريبا كلهر هم مدتي بعد از فعاليت در عرصه كودك و نوجوان به عرصه بزرگسال هم قدم گذاشتند و موفق به خلق آثار قابل توجهي نيز شدند.
«ناهيد كبيري» ، «چيستا يثربي»، و «پاكسيما مجوزي» و «نرگس جورابچيان»، هم از نويسندگان دهه هشتاد هستند. دهه نود هنوز به پايان نرسيده از همين رو كمي زود است كه بخواهيم از آن ها هم بگوييم. با توجه به آمار و ارقام و از سويي استقبال مردم از كتاب هايي كه در اين چند دهه فروش بهتري داشته اند به نظر مي رسد كه زنان نويسنده حتي در بخش هايي همچون «ادبيات عامه پسند» بر مردان پيشي گرفته اند. بارزترين مثال اين ادعا نيز استقبال از آثار زنده ياد فهيمه رحيمي و اثري است كه وي بر حوزه مطالعه بر جاي گذاشت. همان گونه كه اشاره شد نويسندگان زن اين روزها از جهت كميت با پيشرفت قابل توجهي روبه رو شده اند. پيشرفتي كه بخشي را مي توان مديون برگزاري كلاس ها و كارگاه هاي نويسندگي نيز دانست.
مقايسه جريان هاي ادبيات زنان
مقايسه جريان هاي ادبي زنان و تاثيرگذاري آن بر لايه هاي اجتماعي، فرهنگي جامعه بسيار دشوار است. اين مقايسه زماني سخت تر مي شود كه نويسنده اي از جريان رمان موسوم به عامه پسند را با رماني از بدنه ادبيات جدي ايران قياس كنيم. به عنوان مثال «بامداد خمار» از فتانه حاج سيدجوادي در زمره آثار عامه پسند در يك سيكل زماني 10 ساله پرفروش ترين رمان بوده است.
از سوي ديگر رماني همچون «چراغ ها را خاموش مي كنم» زويا پيرزاد در مسير ادبيات جدي نويسي ايران در طي 5 سال و به عبارتي نيم دهه پرفروش ترين رمان به شمار رفته است. از سوي ديگر اگر به سراغ نويسندگان دهه هاي اخير هم برويم با آثار بسيار خوبي روبه رو مي شويم. نويسنده هايي كه نگاه هاي ارزشي در ميان آثار آنان با اقبال قابل توجهي روبه رو شده است. از برخي از آنان تك داستان يا مجموعه هاي خوبي باقي مانده كه اگر همين طور ادامه بدهند؛ داستان نويسي ما از سوي زنان به آينده خوبي دست پيدا خواهد كرد.
گذشته از تقسيم بندي هايي كه در ابتداي گزارش به آن اشاره شد؛ يكي ديگر از جريان هايي كه براي داستان نويسي زنان مي توان برشمرد؛ ادبيات متعهد است. بخشي از ادبيات كه اغلب آثار منتشر شده در آن حول محورهايي نظير «دفاع مقدس» مي چرخد. «راضيه تجار» هم از نويسنده هاي مطرح در زمينه ادبيات متعهد به شمار مي آيد. «سيده اعظم حسيني» نويسنده كتاب مشهور «دا» هم از جمله افرادي است كه توانست نگاه هاي بسياري را در بخش ادبيات متعهد از آن خود سازد.
كتاب وي با روايت «سيده زهرا حسيني» در زمره پرفروش ترين كتاب هاي دفاع مقدس درآمد و چاپ صد و دهم آن هم به بازار آمد و اين درحالي بود كه چاپ هاي آخر آن حدود 10هزار نسخه بود.
«راضيه تجار» رمان نويس و منتقد ادبيات در همين باره تصريح مي كند: «با توجه به زمينه هايي كه پيروزي انقلاب ايجاد كرد شرايطي براي حضور فعال تر زنان در عرصه قلم ايجاد شد. علاوه بر آن رويدادهاي بعد از انقلاب و وقوع جنگ تحميلي هم موجب شد تا علاقه مندان بتوانند از اتفاقات آن زمان براي خلق اثر بهره بگيرند. در چنين فضايي زنان هم وارد فضاي آموزش ادبيات شدند، بسياري در كلاس ها شركت كرده اند و موفق به انتشار آثار خوبي هم شده اند. «منيرو رواني پور» و «فريبا وفي» هم از نويسندگاني به شمار مي آيند كه از ميان اين كارگاه هاي ادبي به دنياي داستان نويسي معرفي شده اند.
«مريم صباغ زاده» نويسنده و مدير مركز آفرينش هاي ادبي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان هم معتقد است كه كتاب هايي كه نويسنده آن ها زنان هستند روز به روز با كميت بيشتري روبه رو مي شوند و در همين باره هم مي گويد: «زنان اين روزها با شهامت بيشتري قدم به عرصه كتاب مي گذارند. آنان خودشان را باور كرده اند. زن ايراني امروز ديگر خانه نشين نيست. به نظر من نويسنده هاي زن ما حتي پا از دغدغه هاي شخصي هم فراتر گذاشته اند و با نگاه فراخ تري به جامعه و جهان پيرامون خود نگاه مي كنند. با اين وجود براي درخشش بيشتر زنان در سبك آفريني بايد فرصت بيشتري دراختيار آنان گذاشت. آنان جسارت لازم را پيدا كرده اند فقط به زمان بيشتري نياز دارند. بايد اجازه بدهيم تا امثال سيمين دانشور وارد عرصه شوند.»
با وجود موفقيتي كه در طول اين دو دهه نويسندگان زن از آن خود ساخته اند شايد بتوان گفت كه زنان براي درخشش بيشتر نيازمند مطالعات بيشتري هستند. البته اين نقد تنها به نوشته هاي زنان باز نمي گردد بلكه تمام نويسندگان ما بايد بيش از گذشته به كسب تجربه و افزودن بر اطلاعات خود بپردازند. «تجار» در همين باره تصريح مي كند: «حضور پررنگ زنان در روزگار فعلي ستودني است. حضوري كه چند دهه اي است به عرصه داستان نويسي هم كشيده شده. نويسندگان ما چه زن و چه مرد بايد به مطالعات عميق تري در شاخه هاي مختلف بپردازند. شما اگردر عرصه جهاني به مطالعه آثار نويسندگان موفق بپردازيد، خواهيد ديد آناني كه دست به سفرهاي متعددي در طول زندگي خود زده اند يا مطالعات بسياري داشته اند آثار ماندگاري از خود به جا گذاشته اند. نويسندگان زن ما بايد صبوري بيشتري از خود نشان بدهند. بايد بمانند؛ عميق تر بشنوند و گوش فرا دهند. اگر سختي هاي فعلي آنان را از مسير خارج نكند ما شاهد موفقيت هاي بيشتري از آنان خواهيم بود.»
تاثير بر اقتصاد نشر
اگر از 7 كتاب فهميه رحيمي در ميان 47كتاب پرفروش بعد از انقلاب هم بگذريم از ديگر آثار زنان به سادگي نمي توان گذشت. بامداد خمار پس از 72 چاپ و 260 هزار نسخه در يك سيكل زماني هنوز طرفداران زيادي دارد. «چراغ ها را من خاموش مي كنم» نوشته زويا پيرزاد در اپيزود زماني 5 ساله و 150 هزار نسخه تيراژ باز هم مورد كنجكاوي افراد اهل فن است. «دا» اثر مورد تقدير ژانر ادبيات دفاع مقدس پس از 110 چاپ و حدود 300 هزار نسخه تيراژ از پديده هاي داستان نويسي دوران بوده است. «شب سراب» نوشته ناهيد پژواك طي 20چاپ، 140 هزار نسخه تيراژ داشت و همچون يك اثر خواندني ژانر رمان عامه پسند در ميان عامه مردم دست به دست شده است.
«سهم من» پرينوش صنيعي پس از 16 چاپ و 80 هزار نسخه، «همخونه» از مريم رياحي پس از 45 چاپ و بيش از100 هزارنسخه و «دالان بهشت» نازي صفوي پس از 42 چاپ و بيش از 200 هزارنسخه در زمره آمارهاي قابل تامل حوزه داستان زنان هستند؛ اين آمارها اگرچه به خودي خود جنبه ركورد و رقم دارند، اما از فرآيند ارتباط صدها هزار مخاطب با ژانر رمان ايراني خبر مي دهند كه توسط زنان نوشته شده است. فرآيندي كه از يك سو، اوقات فراغت و جنبه هاي سرگرمي خوانندگان را پركرده است، از سوي ديگر باعث چرخه اي شده است كه از كارگر چاپخانه گرفته تا پخشي ها و توزيع كنندگان كتاب و تا خود ناشر با رمان زنان نويسنده در تعاملي فرهنگي و اقتصادي باشند. بنابراين آثاري كه از كنج خانه و آشپزخانه و از دنياي فرديت زن امروز ايراني آمده است، تا بستر اجتماعي تداوم يافته و حتي صنعت نشر و چاپ و مبادلات تجاري كتاب را هم از خود متاثر ساخته است و در اقتصاد رمان ايراني دخيل بوده است.
روزنامه ايران، شماره 5503 به تاريخ 14/8/92، صفحه 7 (فرهنگ و ادب)