ایست به عوام فریبی درمنبر و پشت میز خطابه!

20131025-072613.jpg

ك. ابراهيم
بعداز رئیس جمهورشدن حسن روحانی دودی سرگیجه آور در ایران و جهان درگشت و گذاراست که گویا اوضاع و مناسبات حاکمان ایران با دولتهای امپریالیست جهانی متکی بر سیاست “نرمش قهرمانانه” روبه بهبوداست و تغییری محسوس درایران دررابطه با زنده گی مردم به وجودخواهدآمد!
دراین راستا اخیرا حسن روحانی در 68 مین اجلاس عمومی سازمان ملل مدعی شد که تا به حال “گزینه جنگ روی میز است”، «اما امروزبگذارید دربرابر این سخن ناکارآمد و غیرقانونی بگویم ” صلح در دسترس است.”» ویا « امروز جمهوری اسلامی ایران شما و همه جامعه جهانی را به برداشتن گامی فرا پیش می خواند؛ دعوتِ “جهان علیه خشونت و افراطیگری.”»
بدون درنظرگرفتن زمان و مکان و وضعیتی که نظام سرمایه داری حاکم برجهان درخاورمیانه ناشی از بسط و گسترش دادن نفوذ و منافع اش به وجودآورده، این حرفهای عوام فریبانه ممکن است بسیار معقول به نظرآیند، اما واقعیات خشن و سرسخت مبارزه طبقاتی روزانه خط بطلانی به همه ی این ادعاها می کشد!
آیا بشر طی هزاران سال حاکمیت طبقات استثمارگر و ستم گر روزی را به یاد می آورد که این طبقات به صلح بین کشورها، ملتها و حتا در درون یک کشور بین مردم آن احترام گذاشته باشند؟ مگر نه این است که هم اکنون خاورمیانه درآتش جنگ های تجاوزکارانه ی امپریالیستی و نیروهای مذهبی افراطی نظیر القاعده و سلفی ها می سوزد و میلیونها نفر در کشور و یا درخارج از کشور چنان چه توانسته باشند خود را از سوختن دراین آتش رها سازند، در دربه دری زنده گی بسیارسختی را می گذرانند؟
آیا “خشونت و افراطیگری” طی 35 سال حیات مستبد و خونین جمهوری اسلامی درایران لحظه ای توقف داشته و مردم همای صلح را بر روی سرشان دیده اند که به پرواز مشغول شده باشد؟ آیا کشتن انسانهای مبارزی که به دلیل نوشتن واقعیتهائی ابتدائی در اینترنت، درزیر شکنجه های وحشیانه ی پلیس جمهوری اسلامی مرتبا کشته می شوند، نشانی ازاین خشونت افراطیگری رژیم ولایت فقیه نیست؟ مضاف برآن که استثمارافسارگسیخته کارگران و زحمت کشان درایران سکه رایج روزاست و چنان فقر و فلاکت ضدبشری برآنان تحمیل شده است که قلب هرانسان آزاده ای را شدیدا به دردمی آورد!
این سخنان حسن روحانی، کسی را به خصوص در سطح کشورها و نماینده گان شان در سازمان ملل نمی فریبد. چون که آنها نیز اساسا ازهمان قماش حسن روحانی ها هستند که درخدمت طبقات استثمارگر و ستم گر کشورشان قرار دارند و ارتش وپلیس و زندانها را برای سرکوب مردمی درست کرده اند که خواستار حقوق شهروندی خودمی باشند و یا علیه ظلم و ستم حاکمان مبارزه می کنند. جامعه طبقاتی متکی برمالکیت خصوصی بروسایل تولید و مبادله بدون سرکوب تا به حال درجهان هرگز وجود نداشته است.
به علاوه، واقعیت این است که سیاست خارجی هرکشوری، انعکاسی است از سیاستهای داخلی آن! نمی توان درسیاست داخلی هیتلر روزگاربود و در سیاست خارجی صلح طلب آموزگار!
بنابراین باید دید که براساس چه مصلحتی حسن روحانی از قانون، از صلح، از رد خشونت و افراطی گری سخن می گوید درحالی که درایران نه قانونی درخدمت اکثریت مردم، نه صلحی، نه رد خشونتی توسط حاکمان و نه مذموم بودن افراطی گری توسط آنان هیچ یک وجود نداشته است . آن چه درایران حاکم است حکم “ولایت فقیه” است که امروز مستبدترین نوع حکم حکومت کردن درجهان می باشد و با حاکم بودن این سیاست درداخل صحبت از قانون و صلح و ردخشونت و افراطی گری درجهان منتها درجه ی عوام فریبی است که انجام آن توسط دار و دسته ی آخوندهای پرورش یافته در حوزه های مذهبی است که دروقیح بودن دست افراد بد نامی چون گوبلز را ازپشت بسته اند، به ساده گی آب خوردن صورت می گیرد.
و اما طرح آن دراوایل پائیز 1392 در سازمان ملل نشان ازاین دارد که ناشی از دزدیهای حاکمان و سرمایه داران درایران، افزایش بی کارسازیهای صدها هزارنفری درسال، عدم پرداخت به موقع مزدکارگران، پرکردن زندانها از کارگران، دانش جویان، زنان، نویسنده گان، مردم عادی و غیره که خواستار احترام به حداقل آزادی بیان، حق تشکل و اعتراض و حق زنده گی با عزتی می باشند و به وجودآمدن حالتی انفجاری دربحرانی ناشی از تحریمهای امپریالیستها و غیره به این نتیجه رسیده اند که باید تاحدی درتخفیف اوضاع حاد درمناسبات خود با کشورهای امپریالیستی تجدیدنظرکرده و بکوشند فشارهای جهانی برخود را تاحدممکن کم کنند، وگرنه خطر بروز شورش در ایران و سرنگونی رژیم و ازحلقومشان بیرون کشیدن تمام ثروتهائی که طی 35 سال دزدیده اند، وجود دارد و با یک شعبده بازی به نام “نرمش قهرمانانه” که از کیسه ی گشاد آخوندی توسط خامنه ای بیرون آمد، که چیزی شبیه نوشیدن جام زهری بود که خمینی مجبور به قبول آتش بس با عراق شد، باید قدری درظاهر و درارتباط با امپریالیستها و نه درارتباط با مردم ایران و به ویژه کارگران و زحمت کشان، با این حرف دهان پرکن نرمش نشان داده شود تا قدری از فشار آنها روی دولت و نه مردم در جمهوری اسلامی کاسته شده و این حضرات حاکم از ترس خطر شکست و قرار گرفتن در دادگاههای انقلابی مردم نجات یافته و بتوانند بر تداوم حکومت خود راه حلی بیابند.
تاریخ منطقه خاورمیانه درمیان آتش وخونِ ایجادشده توسط تجاوزات امپریالیستها و نظامهای حاکم فاسد و مستبد سرمایه داری و فئودالی دربیش از 200 سال گذشته، با مبارزات مردم و به ویژه کارگران و زحمت کشان نوشته می شود و برای تقویت و تحکیم این مبارزات، ضروری است که نیروهای سیاسی آگاه و به ویژه کمونیستها با متحدشدن و با ایجاد پیوند فشرده با توده ها زمینه را برای خیزش توده های میلیونی جهت کسب قدرت مساعد سازند. درغیراین صورت خاورمیانه کما فی السابق در چنگال رقابت امپریالیستها و وابسته گی حاکمان کشورها به این یا آن دسته رقیب امپریالیست باقی خواهدماند و شهرها و روستاهائی که به صورت سلاخ خانه های ناشی از بمباران و کشتار مردم بی گناه درآمده اند درحد وحشیانه تر دیگری مورد تجاوز قرارخواهند گرفت.
تلاش روحانی و رژیم جمهوری اسلامی برای رسیدن به آشتی ای موقتی با امپریالیستها، درخدمت هردوجانب استثمارگر و ستم گر است و نفعی به حال مردم ندارد و مبارزه وجنگ بین استثمارشونده گان و ستم دیده گان با سرمایه داری حاکم درایران و جهان ادامه خواهدیافت. عوام فریبی ها و صلح طلبی های دروغین حاکمان جمهوری اسلامی با گذشت ایام بیش از پیش روشن خواهدشد که ذره ای درخدمت حل معضلات عظیمی که طبقه کارگر و زحمت کشان ایران گریبان گیر آنند، نمی باشد و رهائی این خیل عظیم انسانی درگرو پایان دادن به حاکمیت نظام سرمایه داری درایران است!
ارسالي از رنجبر شماره ١٠٢