ونزوئلا: نرخ‌های مبادله و نبرد برای درآمد نفتی

20131017-202721.jpg

منبع: ALAI net
١۵ اکتبر ٢٠١٣
نویسنده: سیمون آندرس زونیگا
تارنگاشت عدالت

اگر سیاست دیگر هنر استفاده از امکانات نیست، به این دلیل است که قدرت مالی ایمان و آینده، زمان و امید را ربوده است. «جورجیو آگامبن» نقل شده توسط پرزیدنت نیکولاس مادرو در مجلس ملی در ۸ اکتبر ٢٠١٣).

دو هفته گذشته گواه بر روند موضع‌گیری در سیاست اقتصادی بوده است. تصمیماتی که دولت پیرامون مسایل اقتصادی می‌گیرد نتیجه یک محاسبه در سناریوی مبارزۀ سیاسی و اجتماعی است.

در سمت دولت، اقداماتی اعلام شد که محتوای شیب خطرناکی را نشان می‌دهد که از جانب وزارت مالیه در یک پیشنهاد تک‌صدایی و یک جانبه مطرح شده بود. ما باید تأکید کنیم که برنامه بزرگ انعطاف‌پذیر بودن نرخ مبادله از طريق «بازار آزاد» عدم انسجام درونی و استمرار آن در سناریوی مقابله با گروه‌های مسلطی است که سطله سرمایه مالی برایشان موضوع مرکزی است.

در این جنگ اقتصادی برای حفظ موازنه نیروها بسود انقلاب لازم است چهار چیز در ذهن روشن باشد:
الف- شناخت از دشمن؛
ب- شناخت از میدانی که نیرد در آن رخ می‌دهد؛
ج- شناخت از استراتزی خود؛
د- حفظ حمایت مردم.

سناریوی دلار یک میدان اساسی نبرد برای جنگ اقتصادی کنونی است. موضوع نرخ مبادله ارز نمونه‌ای از چیز مورد نزاع است: این مبارزه‌ای است برای درآمد نفتی، و کنترل هم بر توزیع دلار (از طريق کنترل ارز، نظارت دولت بر مبادله ارز، نرخ‌ واحد یا چندگانه مبادله ارز) و هم بر آفرینش دلار (از طريق شرکت ملی نفت).

شناخت از میدان نبرد: نبرد برای کنترل درآمد
بخش‌هایی که طی هشت سال گذشته قدرت اقتصادی را در کنترل داشته‌اند توانسته‌اند موازنه قدرت را بسود خود تغییر دهند، نتیجتاً زمانی که آن‌ها در فوریه امسال دولت را در تنگنا قرار دادند، دولت نومیدانه تلاش کرد از طريق کاهش شدید ارزش پول از آن وضعیت فرار کند.

این بخش‌ها درآمد نفتی که از کشور خارج و در کشورهای خارجی نگه‌داری می‌شود را کنترل می‌کنند. به گفته بانک مرکزی ونزوئلا دارایی مالی تحت کنترل آن‌ها به تنهایی ١۶٠٫١۴ میلیارد دلار است. آن‌ها با انباشت این مقدار منابع توانستند توازن قدرت را علیه دولت تغییر دهند، و توانسته‌اند «کمیسیون ادارۀ مبادلات ارزی» را ناتوان، فاسد و بی‌اعتبار نمایند.

این نمایش قدرت خردکننده است. آن‌ها توانستند یک نرخ مبادله موازی بیش از ۴٠ بولیوار در برابر یک دلار برقرار کنند [نرخ رسمی ۶٫٢۹ بولیوار در برابر یک دلار است]، و انتظارات شدیداً بدبینانه‌ای بوجود آورند که منجر به افزایش قیمت‌ها و کمبود کالاهای کلیدی شد. متأسفانه، استفاده وسوء استفاده از برخی سیاست‌های پیشنهادی نمایندگان سرمایه مالی (ملی و بین‌المللی) فرار سرمایه را تغذیه نمود، از آن‌جمله اوراق بهادار، از قلم افتادگی عظیم بدهی‌ها به دلار و «نظام مبادلۀ اوراق بهادار به ارز خارجی».

شناخت از استراتژی دشمن
«نظام تکمیلی ادارۀ مبادله ارز خارجی» بانک مرکزی ونزوئلا و شرکت ملی نفت ونزوئلا تپه‌هایی هستند که دشمن قصد دارد آن‌ها را تصرف کند، تا بتواند کنترل خود را بر آفرینش در آمد (شرکت ملی نفت ونزوئلا) و توزیع آن (کنترل مبادله ارز) مجداً برقرار نماید. آن‌ها تاکنون به کنترل بر بخشی از توزیع درآمدهای نفتی دست یافته‌اند، یعنی قدرتی را که دولت پس از کودتای آوریل ٢٠٠٢ و خرابکاری نفتی بدست آورده بود پس گرفته‌اند، و قدرت کنترل ارز توسط «نظام تکمیلی ادارۀ مبادله ارز خارجی» را از دست دولت خارج کرده‌اند.

فرماندهی عالی دولت بولیواری چاوزیستا نشان می‌دهد از این وضعیت مطلع است.

آن‌ها تشکیل «نهاد عالی اقتصادی» را اعلام کردند و بر مفهوم یک «جنگ اقتصادی» تأکید نمودند. به‌نظر می‌رسد پیشنهادات بسود انعطاف‌پذیر کردن کنترل بر مبادلات ارزی و احیای بازار مبادله در مقابل مقاومت گروه‌های سازمان‌یافته انقلاب و در نتیجه تحلیل میدان نبرد از جانب دولت به‌رهبری پرزیدنت نیکولاس مادُرو، عقب رانده شد.

از دیگر اقداماتی که دولت اعلام کرده است می‌توان به سرعت بخشیدن به مکانیسم‌های کنترل مبادله ارز و تقویت مکانیسم‌های نظارت برآن اشاره کرد. لازم است ما «نظام تکمیلی ادارۀ مبادله ارز خارجی» را از چاهی نجات دهیم که قدرت‌های سرمایه با همدستی بوروکرات‌های فاسد دولتی که می‌خواهند از طريق انباست اولیه‌ای که با سرقت مبالغ عظیمی از منابع مالی انجام داده اند به طبقه بورژواز مبدل شوند‌ آن‌را به درون آن انداختند.

در سمت ارتقاء دهندگان حذف کنترل‌های ارزی، یک قطب با پشنهادات گروهی از وزرای سابق (فلیپه پرز، ویکتور آلوارز، و گوستاوو مارکز) تشکیل شد. برای مقابله با ایده‌های این بخش، که خود را به طرح تحلیل‌های اقتصادی فاقد اشاره به مبارزه طبقاتی محدود می‌کند، زمان باقی است. حرکت در جهان غیرواقعی الگوهای اقتصادی رایج شبیه حرکت فیل در دکان چینی فروشی است. پذیرش لغو کنترل‌های ارزی، عدم بلوغ سیاسی را نشان می‌دهد که توازن نیرو را بسود نمایندگان سرمایه تغییر می‌دهد.

لغو کنترل بر مبادلات ارزی در این شرایط مبارزۀ طبقاتی، نه فقط از نقطه‌نظر اقتصادی بلکه از نقطه‌نظر سیاسی نیز خطا خواهد بود، زیرا مطمئناً به متلاشی‌شدن روند انقلابی کمک خواهد کرد.

شناخت از دشمن
از سخنان درخشان پرزیدنت مادُور بمناسبت درخواست قدرت‌ فوق‌العاده، می‌توان دشمن اصلی را در جنگ اقتصادی کنونی مشخص کرد: سرمایه مالی سوداگر و انگلی. وقتی ما از سرمایه مالی سوداگر سخن می‌گوییم منظورمان بانک‌های خصوصی و کل ائتلاف آن‌ها با سرمایه نیرومند تولیدی و تجاری است. سرمایه مالی، و بویژه بخش بانکداری خصوصی، اقتصاد را ربوده است. با نقل‌قولی که رییس‌جمهور از جیورجیو آگامبن ذکر نمود، آسان می‌توان یکی از قدرت‌مندترین دشمنان در این جنگ اقتصادی را مشخص کرد:
« بانک با بوروکرات‌های خاکستری موی آن قلمرویی را تصرف کرده است که کلیسا و کشیشان از دست داده بودند؛ کنترل بر اعتبار، چیزی که آن‌ها می‌توانند تحریک کنند و تغییر دهند ایمان است، اعتماد اندک و نامطمئنی ‌که عصر ما هنوز در خود دارد، و این به غیرمسؤولانه‌ترین و خبثت‌ترین شیوه صورت می‌گیرد، با پول ساختن از اعتماد و امید انسان‌ها، با تعیین خط اعتباری که هر کس می‌تواند داشته باشد و قیمتی که باید برای آن بپردازد. از این طريق، با کنترل اعتبار آن‌ها نه فقط جهان، بلکه آینده انسان را نیز کنترل می‌کنند، آینده‌ای که بحران آن‌را بنحو فراینده‌ای کوتاه و منحط می‌کند.»

دشمنان ثانوی نیز وجود دارند، مانند برخی بخش‌های مولد ملی که با سرمایه خارجی پیوند نزدیک دارند. این‌ها لجستیک و شبکه تولید و توزیع را کنترل می‌کنند. اما الگوی انباشت تحت سطله سرمایه مالی قرار دارد، آن بلوک از سرمایه‌دارانی که مصادرۀ جنایتکارانه درآمد و فرار آن از کشور را ممکن کرده‌اند.

سرمایه مالی، علاوه بر ماهیت انگلی و سوداگر آن، عمیقاً حیله‌گر نیز هست. چون مردم مستقیماً آن‌را بعنوان دشمن مشخص نمی‌کنند، به این دلیل که آن‌ها مستقیماً در افزایش ارزش دلار نفتی، یا بالارفتن قیمت کالاها و دستمزدها و کمبودها دیده نمی‌شوند، آن‌ها ادعا می‌کنند درباره سیاست به دولت مشاوره می‌دهند. آن‌ها تجربه و دانش کارشناسانه خود را ارایه می‌کنند. آن‌ها مافیایی هستند که بر اساس اعمال مافیایی خود مشاوره می‌دهند. مادام‌که این نظام بانکداری خصوصی و شبکه روابط آن با بخش‌های مولد وجود دارد، گذار به سوسیالیسم غیرممکن خواهد بود.

حفظ حمایت مردم
بیش‌ترین تأثیرات این درگیری بر زحمتکشان بوده است. مسؤولین بوجود آمدن این شرایط، وضعیت ناامیدی و عدم اطمینانی را بوجود آورده‌اند که با کاهش بیرحمانه قدرت خرید، در صدد تضعیف حمایت مردمی است.

همه این‌ها از حمایت رسانه‌ای خصوصی برخوردارند، که هدف‌شان سردگم کردن مردم، و نشان دادن دولت بعنوان تنها یا اصلی‌ترین عنصر مسؤول برای این وضعیت است. روزنامه‌نگاری بولتنی چیز بدیعی است که شخصیت‌های اصلی آن مرنتز، جیوردانی و رامیرز [نلسون مارنتز وزیر مالیه، خورخه جیوردانی وزیر برنامه، رافایل رامیرز رییس شرکت ملی نفت ونزوئلا] هستند. در عین‌حال، بازیگران اصلی در پشت صحنه‌ پنهان می‌مانند، و از آن‌جا به هدف خود برای متفرق و پراکنده کردن نیروهای انقلابی دست می‌یابند.

این مهم است که آگاهی سیاسی مردم تقویت و استراتزی‌های دشمنان خنثی و برملا شود. این یک لحظه‌ حساس و به میزان زیاد نامساعد است، اما لحظه‌ای نیز هست که می‌توان در افزایش آگاهی در میان مردم گام‌های کیفی بزرگی برداشت.

* سیمون آندرس زونیگا اقتصاددان ونزوئلایی و عضو «انجمن اقتصاد سیاسی رادیکال» است.
http://www.alainet.org/active/68158