اکنون هدف سوریه است! تمرکز رسانه های غرب روی کشتار درعراق نیست

iraq_bomb_10_10هینترگروند – نوشته  نایل کلارک

ترجمه رضا نافعی

در یک عملیات خشونت بار 54 نفر کشته و بیش از صد نفر مجروح گشتند. فقط در ماه ژوئیه بیش از بیش از هزار نفر کشته و بیش از 2300 نفر مجروح گشتند.

احتمالا فکر می کنید سخن از سوریه می گویم . ولی من از عراق سخن می گویم. از کشوری که جورج بوش  و تونی بلر در سال 2003 آن را «آزاد» ساختند. به ما گفتند اشغال نظامی غرب  دموکراسی، آزادی و حقوق بشر را در عراق بنیان می نهد. اما نتیجه برعکس بود. آن اشغال  نظامی  آغاز یک دهه وحشت بار و زد و خورد های  خونین بود که آن کشور را به یکی از خطرناک ترین مناطق جهان تبدیل کرد و ساکنان آن کشور را گرفتار کابوسی زنده ساخت که  هرروز مجبورند با آن رو در رو شوند.

آن کسانی  که  آن زمان خواستار آن جنگ بودند، اینک در برابر این خونریزی های  دامنه دار  در عراق سکوت کرده اند، سکوتی که بسیار گویاست. همان وابستگان به نخبگان جهان غرب که در سال 2002 و آغاز 2003 دائم در گوش ما می خواندند که «سلاح های کشتار انبوه» صدام حسین چه هول انگیز خواهند بود و ما باید با این کشور عربی بجنگیم و دیکتاتور خبیث آن را خلع سلاح کنیم و خلق عراق را » آزاد سازیم» امروز در برابر این ویرانگری های مدام و خونریزی های مکرر که حاصل آن اشغال غیر قانونی است  سکوت پیشه کرده اند.

پیش از اشغال سال 2003 در انگلستان و آمریکا روزی نبود که بتوانید یک تلویزیون خبری را روشن کنید که در آن یک نومحافظه کار و یا » اشغالگر لیبرال» برای جنگ با عراق بازار گرمی نکند. در آن زمان این » انساندوستان» بزرگ چه آه و ناله ای برای زندگی رقت بار عراقی ها و ظلم و ستمی که  صدام بر آنها می کند سر می دادند – اما حالا که تقریبا هر روز عراقی ها در اثر انفجار بمب   تکه تکه می شوند صدایشان در نمی آید.

امروز دیگر از آنها که معمولا اعلامیه صادر می کنند و فریاد کنان خواستار «دخالت های بشر دوستانه » غرب می شوند صدائی برای پایان دادن به کشتار در عراق بر نمی خیزد. همان کسانی که یازده سال پیش از سخن پراکنی علیه عراق خسته نمی شدند امروز نمی توانند از  تکرار همان حرف ها در باره سوریه خودداری کنند و باز به همان شیوه که در سال 2003 برای مردم عراق اشک تمساح می ریختند امروز برای عذابی که مردم سوریه  می کشند  دلسوزی می کنند.

آنچه جالب است این است که وقتی صحبت از تعداد کشته شدگان به میان می آید، خواستاران جنگ  با دقت می گویند که از 2011 که  آشوب ها در سوریه آغاز شد تا کنون چند نفر کشته شده اند (که البته همه کشته شدگان هم به پای پرزیدنت اسد نوشته می شود) . اما وقتی سخن از عراق بمیان می آید و این پرسش مطرح می شود که از ماه مارس 2003 تا کنون چند نفر در عراق کشته شده اند، پاسخ ها بسیار نامشخص می شوند.

«کار ما شمردن اجساد  دیگران نیست» این سخن دونالد رامسفلد، وزیر دفاع آمریکا در نوامبر 2003 بود. –  تعداد عراقی هائی که از سال 2003 کشته شده اند، بین 174هزار تا بیش از یک میلیون در نوسان است – برای نخبگان سیاسی ما وجود ندارد، آنها » آدم نیستند » non-people ) .

در سال 2013 آنچه به شمار می آید  فقط کشته شدگان در سوریه هستند (البته تا جائی که مرگ آنها  را بتوان به گردن نیروهای دولتی گذاشت) ولی کشته شدگان در عراق به حساب نمی آیند.

از آنجا که عراق » Non-Story » (موضوع روز) بشمار نمی آید  و رهبران سیاسی ما نمی خواهند در باره وضع آنجا صحبت کنند، جای تعجب نیست که  در انظار عمومی تعداد کشته شدگان در عراق  حتی کمتر محافظه کار ترین ارقام  تصور می شود. در یک نظر پرسی  سال جاری 66 درصد از پرسش شوندگان در انگلیس گفته اند در اثر اشغال عراق در سال 2003  حداکثر 20 هزار نفر و یا حتی کمتر از آن کشته شده اند. اگر دونالد رامسفلد این خبر را بشنود حتما غرق در شادی  خواهد شد.