درآمریکا چه می گذرد؟

.

درآمریکا چه می گذرد؟
 
حقیقت در مورد مقدار واقعی بدهی ملی آمریکا
تارنمای پراودا، 8 اوت، 2013
یوری اسکیدانوو (Yuri Skidanov)
همگی به 16 هزار میلیارد دلار بدهی که بزرگ ترین اعلام رسمی ایالات متحده می باشد عادت کرده اند. علاوه براین، با وجود پیش بینی های وخیم، به نظر می رسد که اقتصاد جهانی کم و بیش پایدار است، و به تازه گی رسانه های لیبرال با خوشحالی گزارش رشد تولید نا خالص داخلی را در ایالات متحده و اروپا داده اند. با این حال این گزارش آن قدر ها هم چشم گیر نیست.
اجازه دهید با استفاده از آمار شروع کنیم. تعدادی از محققان، مطالعاتی را در این زمینه انجام دادند که نشان می دهد آمار اعلام شده رسمی ایالات متحده در تقریباً تمام زمینه ها – از بیکاری تا نوسانات در قیمتها – به طرز پر هیاهوئی با رنگ یک تصویر مثبت که با واقعیت بسیار بسیار متفاوت تحریف شده است.
پروفسور جیمز همیلتون از دانشگاه اقتصاد ایالت کالیفرنیا کار تحقیقی در زمینه مقدار واقعی بدهی های عمومی ایالات متحده آمریکا انجام داده است که به ویژه بسیار برجسته است. طبق ارقام رسمی از سال 2008 ، زمانی که بحران عمیق اقتصادی جهانی آغاز شد، بدهی ملی آمریکا از 5 تریلیون دلار به 4. 16 تریلیون دلار افزایش یافته است. این بدهی توسط مردم عادی مالیات دهندگانی که سالیانه تقریباً 220 میلیارد دلار که فقط سود می باشد باز پرداخت می گردد.
علت پدید آمدن این مبلغ بسیار عظیم تلاشی واقعی بود برای خارج شدن از بحران، یعنی فدرال ریزرو با هماهنگی با مقامات آمریکائی، پول در اقتصاد این کشور پمپ کردند و دارائی های بسیاری را خریداری کردند. براین اساس، میزان بدهی های دولت هرسال افزایش یافت، و بهره بدهی آن به تنهائی تا سال 2021 از هزینه های دفاعی بیشتر خواهد شد.
با توجه به این ارقام، پروفسور همیلتون ارزش بدهی های دولت ایالات متحده که شامل بدهی های تک تک ایالتها ، شرکتها، افراد، پرداختهای رفاهی دولت و تعهدات دیگر دولت فدرال آمریکا به طلبکاران خود می باشد را محاسبه کرده است. رقم بدست آمده در این محاسبات، رقم متناوبی برابر با 70 تریلیون دلار می باشد. قانون گزاران دولت ایالات متحده سقف بدهی های این کشور را تا 4. 16 تریلیون دلار مجاز شمردند که تا اواخر سال گذشته به آن مبلغ رسید سپس، وزیر خزانه داری ایالات متحده آمریکا، تمتی گایدنر، کنگره آمریکا را در مورد آغاز تعلیق بازپرداخت بدهی ها و اقدامات اضطراری برای جلوگیری ازقصور درحفظ قرارداد ها (default) آگاه کرد. اگر فقط نیمی از این پژوهش درست باشد، این بدان معنی است که ایالات متحده در حالت عدم پرداخت بدهی ها قرار دارد.
این واقعیت که این فرض دور از حقیقت نیست، با وضعیت موجود در شهرهای آمریکا مشهود است و صدها شهر در آمریکا قادر به پرداخت صورت حساب پرداختی و تعهدات اجتماعی اشان نیستند. طبق گزارش بانک جهانی، این ممکن است به ورشکستگی آنها منجر شود، کشور را در آستانه قصور در پرداخت ها در سه سال آینده قرار دهد.
از اول اوت، 2013 ، دوازده شهر ایالات متحده خود را ورشکسته و مهجور اعلام کردند. نزدیک به 350 شهر کوچک و متوسط درکشور و 113 منطقه شهری شهرهای بزرگ، به خصوص نیویورک نزدیک به چنین گرفتاری هستند. در اواسط ماه ژوئیه، سالن مرکزی پایتخت اتومبیل سازی ایالات متحده، شهر دیترویت رسماً اعلام ورشکستگی کرد. بدهی این شهر به 18 میلیارد دلار رسیده است، که 2،9 میلیارد دلار آن متعلق به بازنشستگی و دوا و درمان می باشد.
کسری کلی مزایای بازنشستگی در ایالات متحده 2 تریلیون دلار یا 17 درصد تولید نا خالص داخلی ( جی دی پی) است. فقدان نقدینه در صندوق بازنشستگی برای پرداخت مزایای بازنشستگی، به عنوان مثال، در ایالت ایلنوی، 5،2 برابر میزان درآمدهای مالیات سالیانه ایالت کانکتیکات است.
در حال حاضر بزرگترین شهر ورشکسته آمریکا، شهر استاکتون، کالیفرنیا با جمعیت 300000 هزار نفر می باشد. وضعیتی که در این شهر حاکم است می تواند نشان دهد که چه بلائی سر شهر های دیگر با مشکلات مالی اشان خواهد آمد. تعداد کارکنان پلیس به نصف رسیده است، و خیابانها پر شدند از بی خانمانها به علاوه توأم با فروشندگان مواد مخدر و گانگسترهای مست نو جوان. امسال در این شهر تعداد 56 نفر (ثبت شده) به قتل رسیدند در حالی که، در شهر نیویورک با 15 میلیون جمعیت، تعداد 414 قتل ثبت شده صورت گرفته است.
در همین حال، استاکتون مانند شهر ورشکسته دیگری مثل سان برناردینو در ثروتمند ترین ایالت یعنی کالیفرنیا واقع شده است. در مورد شهرهای دیگر چه می توان گفت زمانیکه، لوس انجلس دارای کسری بودجه 238 میلیون دلار است و چشم انداز اینکه در سال آینده در پرداختی های خود قصور کند هست؟
واشنگتن با دقت خاصی اطلاعات در مورد میزان این بحران در کشور را که با چاپ اسکناس بی انتها صورت می گیرد از مردم پنهان نگه می دارد. با این حال، به جهان خارج این اطلاعات داده می شود، و متحدان و شرکای ایالات متحده از این شرایط خوشحال نیستند چرا که می دانند که ایالات متحده از این بحران بهر طریق بیرون خواهند آمد. آنها ممکن است مشکلات خود را با هزینه کشورهای دیگر مثل روسیه حل کنند هم چنانکه، این روش در گذشته بارها اتفاق افتاده است، به عنوان مثال، در مورد قراردادن درآمد نفت و گاز کودرین (Kudrin) در تعهدات وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا.
با در نظر گرفتن این مثال، کاهش برنامه ریزی شده در نرخ ارز اعلام شده روبل توسط وزیر خزانه داری روسیه از اوایل تابستان امسال تعجب آور نمی بایست باشد. دلار های بدون پشتوانه می تواند با حتی روبل های بیشتری به منظور خریداری های کاملاً ملموس رد و بدل شود از جمله، در مرحله دوم خصوصی سازی که کمک خواهد کرد شکافهای بزرگ بودجه را ببندد. احتمال وجود خواهد داشت که هیچ مشکلی با این فرآیند جذاب نباشد، پیروان مکتب اقتصاد شیکاگو و دست اندرکاران آمریکائی به عنوان لیبرال سرسخت خود را بر سر راه  بلوک اقتصادی دولت روسیه قرار داده اند.
************
شما نتوانستید عزم راسخ برادلی منینگ را خورد کنید:
نامه سرگشاده به پرزیدنت اوباما
توسط نورمن سالمان،Roots Action.org) )-22 اوت، 2013
به عنوان فرمانده کل قوا شما مسئول رفتار غیر انسانی با مشخص ترین اشاعه دهنده گان اسناد محرمانه در تاریخ نیروهای مسلح ایالات متحده بودید. تحت رهبری شما، ایالات متحده آمریکا برای درهم شکستن عزم راسخ برادلی منینگ  – البته باشکست – کوشش کرد.
شکست شما بعد از صدور حکم در روز چهارشنبه آشکار شد زمانیکه یک بیانیه از برادلی منینگ با صدای بلند به گوش مردم در سراسرجهان رسید. در این بیانیه چنین آمده است: « تصمیمی را که من در سال 2010 گرفتم به خاطر نگرانی من درمورد میهنم و دنیائیکه ما در آن زندگی می کنیم بود. بعد از حوادث غم انگیز 11/9 تا به حال، کشور ما دائماً در حال جنگ بوده است. ما با دشمنی در جنگ بوده ایم که ترجیح داده است که در هیچ یک از میدان های جنگ سنتی با ما روبه رو نشود، و با توجه به این واقعیت ما می بایست متد مبارزه با آنها را با در نظر گرفتن خطرات آن به ما و شیوه زندگی مان را تغییر می دادیم. من در ابتدا با این شیوه ها یا سبک کارها توافق داشتم و تصمیم گرفتم به طور داوطلبانه برای کمک به دفاع از کشورم برخیزم »
از همان ابتدا، دولت شما با تمام نیرو سعی کرد برادلی منینگ را از میان بردارد. هم چنان که بیوگراف نویس او، چیس مدار (Chase Madar) در نشریه نیشن (Nation)  می نویسد: « به محض دستگیری او در ماه می 2010 ، او به مدت دو ماه در انزوا به منظور تنبیه، در عراق و کویت حبس شد سپس، نه ماه دیگر در پایگاه نیروی دریائی کوآنتیکو، ویرجینیا حبسشد. فقط به حالت ایستاده و ممنوع از دراز کشیدن در طول روز، یا به ورزش بدنی پرداختن، او مجبور بود در هر پنج دقیقه در زمان بیداری به سئوالات یک نگهبان پاسخ گوید، ” آیا شما حالتون خوبه؟ ” در پایان هفته هائی که در انزوا بود، منینگ حق لباس بر تن کردن را نداشت و هر شب مجبور بود به حالت برهنه و ایستاده به نگهبان گوش فرا دهد. »
بعد از گذشت بیش از یک ماه از دستگیری منینگ، در یک کنفرانس خبری، شما از این طرز رفتار پشتیبانی کردید- که سخنگوی ارشد وزارت امور خارجه، پی جی کراُلی (B. J. Crowley) تحت عنوان « مضحک، بی حاصل، احمقانه » زخم زبان زد. (کراُلی به سرعت شغل خود را از دست داد) بعداً، گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد شکنجه گزارشی در مورد طرز رفتار با منینگ تهیه کرد: که « حد اقل بی رحمانه، غیر انسانی و اهانت آمیز » بود.
در مراسم جمع آوری اعانه در روز 21 آوریل 2011 ، وقتی از شما در مورد منینگ سئوال شد، شما با صراحت گفتید: « او قانون را شکست ». محاکمه او تا دوسال دیگر آغاز نخواهد شد.
بیانیه برادلی منینگ، پس از صدور حکم در روز چهارشنبه مطرح می سازد: « فقط بعد از بودن من در عراق بود و با مطالعه گزارشات محرمانه نظامی به طور روزمره بود که من شروع به سئوال کردن از خودم درمورد اخلاقی بودن عملکرد ما در عراق نمودم. این درست در این زمان بود که من متوجه شدم که تلاش های ما به منظور مقابله با خطراتی که دشمن برای ما ایجاد کرده، انسانیت خود را فراموش کردیم. ما آگاهانه انتخاب کردیم که ارزش برای زندگی انسانی هم در عراق و هم در افغانستان قائل نشویم. هنگامی که ما با آنهائی در گیر شدیم که تصور می کردیم دشمن ما هستند، بعضی اوقات ما غیر نظامیان بی گناه را می کشتیم، به جای پذیرش مسئولیت در قبال رفتار غیر انسانی، ما انتخاب کردیم که خود را در پس پرده امنیت ملی و اطلاعات محرمانه به منظور هرگونه پاسخ گوئی به عموم پنهان سازیم. »
تعهد به پاسخ گوئی در مقابل مردم برای دمکراسی ضروریست. ما نمی توانیم به طور معنی دار« رضایت از دولت » بدون توافق آگاهانه داشته باشیم. ما نمی توانیم بدون به چالش کشیدن جنایات و عوام فریبی رسمی دولت مسئولیت اخلاقی داشته باشیم.
برادلی منینگ به وضوح این نکته را درک کرده بود. او فقط از دستورات دنباله روی نمی کرد یا این که در مقابل سیاستی که برخلاف وجدان انسانی دولت ایالات متحده باشد به طرف دیگر روی برگرداند. او خود را در وضعیتی دید که موجودیت خود در این جنگی که او در ابتدا موافقش بود بی هوده می دید- و به همین دلیل او به عنوان خبررسان اسناد محرمانه وزارت خارجه وارد عمل شد.
منینگ پس از دریافت سالها محکومیت به زندان، به مردم آمریکا درک بسیار حاد و بحرانی را در این لحظات فعلی تاریخی انتقال داد: « در تعصب و غیرت ما برای کشتن دشمن، ما در بین خود تعریف شکنجه را به بحث و منازعه گذاشتیم. ما افراد متعددی را در گوانتانامو برای سالیان دراز بدون طی مراحل قانونی، اسیر و زندانی کردیم. ما بدون هیچ گونه توضیحی در مورد شکنجه و اعدام توسط دولت عراق، چشمان خود را بستیم. و ما اقدامات بی شماری تحت نام جنگ بر علیه ترور را تحمیل کردیم. »
« میهن پرستی اغلب اوقات گریه ای است مورد تمجید، هنگامی که اعمال از نظر اخلاقی مشکوک توسط کسانی که در قدرت هستند مورد حمایت قرار می گیرد. هنگامی که این گریه های میهن پرستانه هرگونه نفاق منطقی مبتنی بر آن را در خود غرق می کند، معمولاً این سرباز آمریکائی است که به او دستور داده شده که به انجام برخی از مأموریت هائی که از روی بد خواهی و شرارت درک شده تن در دهد. »
به طور روشن، آقای پرزیدنت، شما به دنبال این بودید که با محکومیت قطعی و مجازات های خشن نمونه ای از برادلی منینگ بسازید. به نظر می رسد که شما هنوز درک نکرده اید که او در واقع یک سرمشق برای دیگران می باشد- یک سرمشق الهام بخش از شجاعت درخشان و آرمان گرائی که میلیون ها نفر از آمریکائی ها حاضر به تقلید اند.
از کاخ سفید، ما هم چنان به اغراق گوئی در مورد نسخه های پیچیده شده با شکر از تاریخ، گذشته و حال مشغولیم. در تباین بسیار تند، برادلی منینگ پس از صدور حکم محکومیت خود بینش عمیقی را ارائه می دهد: « ملت ما لحظات تاریک مشابهی را به خاطر فضائل دمکراسی داشته اند- اثراشک ها، حکم پرونده درد اسکات (Dred Scott)، ماکارتیسم، و اردوگاه های ژاپنی های آمریکائی- فقط با ذکر تعدادی از آنها. من مطمئن هستم که بسیاری از وقایع این چنینی پس از واقعه 11/9 یک روزی به طور مشابه برملا خواهد شد. هم چنان که هوارد زین یک بار گفت: “پرچمی به اندازه کافی بزرگ برای پوشش شرم از کشتار وجود ندارد.»
تصور کنید، پس از بیش از سه سال در زندان، تحت تجاوز سیستماتیک به حقوق فردی و پس از آن، مصیبت از یک محاکمه نظامی طولانی و بعد به دنبال آن اعلام حکم 35 سال زندان، برادلی منینگ با صدای هم چنان استوار انسانی خود نه تنها صدمه ندیده و کامل اما، در حقیقت قوی تر از همیشه پدیدار شد!
او اذعان کرد، « من درک می کنم که اقدامات من نقض قانون بوده، من متأسفم که اگر اقدامات من به کسی صدمه وارد آورده و یا به ایالات متحده صدمه وارد آورده. من هرگز قصد صدمه وارد آوردن به کسی را نداشتم. من فقط می خواستم به مردم کمک کنم. هنگامی که من تصمیم به افشای اطلاعات و اسناد محرمانه گرفتم، من این اقدام را به خاطر عشقی که به میهنم و احساس وظیفه به دیگران داشتم انجام دادم. »
و سپس برادلی منینگ بیانیه خود را به طور مستقیم با عطف توجه  به رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا نتیحه گیری کرد: « اگر شما در خواست مرا برای عفو انکار کنید، من این 35 سال زندان را تحمل می کنم با آگاهی به این که گاهی انسان برای زندگی در جامعه ای آزاد مجبور به پرداخت قیمت سنگین می باشد. من با کمال میل این جریمه را می پردازم اگر به آن معنی است که می توانیم در کشوری زندگی بکنیم که مفهوم آزادی را درک کرده  و خود را اختصاص داده به این که همه زنان و مردان برابر خلق شده اند.. »
شما موفق به شکستن اراده برادلی منینگ نشدید. و این اراده ادامه الهام بخش بودن دیگران خواهد بود.  
نورمن سولومون از ایجاد کننده گان سایت RootsAction.org و رئیس و ایجادکننده انستیتوی دقت عمومی است. کتابهای او ازجمله ” جنگ آسان می سازد: چه گونه است که رئیس جمهوری ها و انسانهای دانشمند ما را برای کشته شدن به نخ می کشند.” اطلاعات درمورد اسناد پایه ای این کتاب در www.WarMadeEasyTheMovie.org قراردارند.