تئاتر تجربی، با سادگی و بی چیزی خود آلترناتیو است
نویسنده : یوسف حمیدی
آقای حداد این جا صحنه تئاتر است نه سیرک؛
به بهانه نمایش «کابوسهای خنده دار برای شب و چند تایی هم برای روز»
کارل نبش یکی از خیابان ها پلاکاردی دید با این نوشته : « امروز در میدان اسب دوانی کلیتون از ساعت شش صبح تا نیمه شب برای تئاتر واقع در اکلاهما همکار پذیرفته می شود! تئاتر بزرگ اکلاهما شما را فرا می خواند! فقط امروز فرا می خواند، فقط یک بار! کسی که حالا فرصت را از دست بدهد، برای همه عمر از دست داده است، کسی که به فکر آینده خود است، پیش ما جا دارد! مقدم همه را گرامی می داریم! هرکس می خواهد هنرمند شود، اعلام آمادگی کند! ما تئاتری هستیم که همه را به کار می گیریم، هرکس را در جای خودش! ما به هرکس که قصد پیوستن به ما را دارد، همین جا تبریک می گوییم! اما بشتابید که تا نیمه شب نوبت به شما برسد! ساعت دوازده تمام در ها بسته می شوند و دیر باز نمی شوند! نفرین بر کسی که ما را باور ندارد! پیش به سوی کلیتون! » … کارل با خود می اندیشید که چه بسا همه ی آن گزافه گویی ها در پلاکارد دروغ باشد، چه بسا تئاتر بزرگ اکلاهما فقط یک سیرک کوچک باشد …
فرانتس کافکا / آمریکا / تئاتر طبیعی اُکلاهما
تئاتر تجربی چند سالی است که در ایران رو زبان ها افتاده است، این روز ها همه از نمایش های به اصطلاح تجربی آتیلا پسیانی و رضا حداد به نویسندگی محمد چرمشیر حرف می زنند. چند روزی هم است که نمایش «کابوسهای خنده دار برای شب و چند تایی هم برای روز» به کارگردانی رضا حداد در تماشاخانه ایرانشهر رو صحنه رفته است. سال گذشته هم نمایش «آمدیم، نبودید، رفتیم» به کارگردانی رضا حداد در تماشاخانه ایرانشهر یکی از جنجالی ترین کارهای نمایشی بود که در سال های اخیر رو صحنه رفته است؛ از حضور خانم سوپر استار تا گروه موسیقی دارکوب و البته فروش 600 میلیونی! استانیسلاوسکی در نامه ای به یکی از بازیگران خود می نویسد: « مهم نیست که خوش یا ناخوش بازی کنی… مهم این است که حقیقی بازی کنی.» بله جناب رضا حداد هم این روز ها تصمیم گرفته است که هم به عنوان یک کارگردان و هم به عنوان یک کارفرما بزرگ تبلیغات گرافیکی، حقیقی بازی کند و هر چه دارد رو صحنه تئاتر بیاورد. نمایش «کابوسهای خنده دار برای شب و چند تایی هم برای روز» تنها صحنه کوچکی از داشته های آقای حداد در نقش کارگردان_کارفرما تبلیغاتی بزرگ بود، کسی که انگار تصمیم گرفته است هر از گاهی داشته هایش را به رخ تئاتر بکشد! دوست دارد کامیون و جرثقیل هم رو صحنه بیاورد، پلیس را با بنز هایش می خواهد، دلش برای فضاهای سه بعدی پر می کشد، دوست دارد بازیگرش رو صحنه پرواز کند، دلش باران موسمی هم می خواهد، فیل و دایناسور هم اگر باشد، بد نیست و … آقای حداد با همه ی این علایق و داشته هایش خود را کارگردانی تجربی کار می داند و اصلا هم برایش مهم نیست که تئاتر تجربی بر سادگی تاکید دارد، نه بر پیچیدگی های غیر قابل درک. تئاتر تجربی به دنبال تجمل های اضافی در کار نیست البته اگر به کارگیری تکنیک های آن چنانی، کامیون و دایناسور را تجمل به حساب بیاوریم! تئاتر تجربی تاکیدش بیشتر بر آن است که در صحنه آن چیزی به نمایش دربیاید که در واقعیت رخ داده است. تئاتر تجربی بدون پرفرمنس های عجیب از طریق حرکت های ساده هم به احساس ها دست پیدا می کند، تئاتر تجربی برای انتقال معنا به مخاطب خود می تواند از نور و صدا بدون استفاده از تکنولوژی های پیچیده صوتی و تصویری بهره بگیرد، تئاتر تجربی می خواهد متفاوت باشد و نگاهی متفاوت داشته باشد، برای متفاوت بودن به امکانات و حرفهای گری نیاز ندارد، تئاتر تجربی هم چنان به بازیگری فعال نیاز دارد؛ بازیگری که زیر سیطره موسیقی و تصویر قرار نگرفته باشد، برای تئاتر تجربی نه تنها مخاطب مهم است بلکه مشارکت مخاطب را هم طلب می کند، تئاتر تجربی نامتعارف است ولی هر امر جدید و هر اثر متفاوت و حتی مدرن را نمی توان تئاتر تجربی نامید، هر تجربه متفاوت نمایشی، تئاتر تجربی به حساب نمی آید، تئاتر تجربی برای آوانگارد بودن به کلمه و کلام به اندازه دیده شدن هم نیاز دارد، تئاتر تجربی فقط در فرم خلاصه نشده است، تئاتر تجربی حتی می تواند نوعی از روایت را بازگو کند و… بله اصلاً برای سردمداران تئاتر تجربی امروز ما مهم نیست تئاتر تجربی چگونه باید باشد، یا مخاطب چگونه می تواند با آن ارتباط برقرار کند، برای آن ها تئاتر تجربی همانی است که می گویند، دیدگاه های آن ها تئاتر تجربی امروز ما را تعریف می کند، هیچ تکثر، تنوع، صدا و ایده تازه ای وجود ندارد، آن چه که امروز تئاتر تجربی نامیده می شود، در انحصار و کنترل گروه معدود و خاصی است که به خود بر چسب ما فقط می دانیم تئاتر تجربی چیست نه شما، زده اند! نمایش «کابوسهای خنده دار برای شب و چند تایی هم برای روز» هم یکی از همین تئاتر های تجربی به اصطلاح از نوع ما می دانیم، اصلاً مخاطب مهم نیست بداند بود، نمایشی که چیزی در خود برای ارائه نداشت جزء موسیقی و صدایی دلخراش، دوده زیاد، نفس تنگی و ابهام، ابهام… ابهامی که در سرتاسر نمایش وجود دارد و تا پایان با مخاطب یک طرفه کلنجار می رود، کلنجاری که در فرجام نتیجه ای جزء دلزدگی از اثر به نمایش در آمده ندارد. نمایش «کابوسهای خنده دار برای شب و چند تایی هم برای روز» می توانست به نوعی همان «آمدیم، نبودید، رفتیم» باشد و یا نمایش هایی از همین نوع که انگار صحنه تئاتر را با سیرک اشتباه گرفته اند! تماشاگر صرفاً بیننده ای ساکن است که باید از آدم های عجیب نمایش، بالا و پایین پریدن ها، صدا ها و خنده های دلخراش به هیجان در بیاید، و در پایان نمایش به ایستد و برای بازیگران کف بزند، تئاتر تجربی که بر خلاف تئاتر رئالیستی حضور پر رنگ تری از تماشاچی را می خواهد، نه تنها در نمایش «کابوسهای خنده دار برای شب و چند تایی هم برای روز» نقشی ندارد بلکه در پایان نمایش نیز انگار بدون هیچ ارتباطی با اثر، با حالتی گنگ و گیج از سالن نمایش بیرون می رود. تئاتر تجربی که با به کار گیری فرم های بدیع، داعیه بر هم زدن نظم خطی و روال کلیشه ای تئاتر مرسوم را دارد، با محتوایی گسسته و غیر انتقادی نسبت به وضعیت اجتماعی، فرهنگی و … موجود، به خیمه شب بازی می ماند که کاری جزء سرگرم کردن مخاطب، آن هم اگر بتواند، ندارد. نمایش های تجربی هم چون «کابوسهای خنده دار برای شب و چند تایی هم برای روز» برخلاف آن چه که بیان می کنند و یا می کوشند از طریق فرم های ناآشنا و ناملموس و به زبان خود متفاوت و آوانگارد بیان کنند، کوچکترین شوکی بر پیکره تئاتر رسمی و استاندارد وارد نمی کنند و بدون داشتن هیچ تعهدی در امر تغییر، نظم حاکم در وضعیت تئاتر امروز ما را با شور و هیجانی وصف نشدنی بازتولید می کنند. تئاتر تجربی امروز ما نه تنها در وضعیت استثناء و حاشیه به سر نمی برد، بلکه از طریق به کارگیری روش های مافیایی تبلیغاتی و استفاده از سالن های نمایشی نامی در سطح شهر هم چون تماشاخانه ایرانشهر که جذابیتی درخشان در میان طبقه مرفه و طبقه متوسط جامعه دارد، خود تبدیل به قاعده ای شده است که هرگونه نمایش حاشیه ای و مترقی خارج از چارچوب نمادین را لحظه ای بر نمی تابد! رضا حداد با نمایش «کابوسهای خنده دار برای شب و چند تایی هم برای روز» هم چون تجربه «آمدیم، نبودید، رفتیم» در تماشاکده ایرانشهر، با گیشه آن چنان بازی می کند که تئاتر امروز ما بتواند با چشیدن طعم تجاری شدن، در بازار هنر در کنار هنر هفتم حرفی برای گفتن داشته باشد. ترکیب تئاتر با سینما، ویدئو، موسیقی و نور عجیب فضای شبه سورئالیستی ایجاد می کند که در آن هنر نمایش جای خود را به هنر رسانه با تمام ابزآلات جدید و مدرن آن می دهد، فضایی که در آن انتقال معنا به مخاطب کنار گذاشته می شود و همه ی نمایش در درگیری عناصر فرم ها با یکدیگر خلاصه می شود، در نتیجه معیار خوب و یا بد بودن برای قضاوت آثار تجربی کارکرد خود را از دست می دهد و معیار جذابیت عامل قضاوت آثار تجربی می شود؛ تئاتر تجربی می کوشد با بازی فرمی پیچیده_ملال آور خود فقدان معنا را پنهان و با شگرد های خویش، عدم کشف آن را در ناتوانی مخاطب به حساب آورد، در واقع آثار تجربی_بورژوایی امروز برای رهایی از بی معنایی خود مدام با ارجاع های نامشخص به بیرون از اثر، نه تنها خود را در ذهنیت مخاطب اثری به ظاهر عمیق و معنادار تعریف می کند بلکه از اضطراب ناشی به هنگام مواجه با نقد نیز می گریزد. نمایش «کابوسهای خنده دار برای شب و چند تایی هم برای روز» بدون هیچ ارجاعی به محتوا خود (فقدان محتوا)، اثر هنری خواند نمی شود بلکه شیء ای (کالایی) به حساب می آید که نمی توان مفهوم هنر (مازاد) را از درون آن بیرون کشید، شیء ای که فقط زیبا و جذاب است؛ جذابیتی که به جزئیاتی وابسته و متصل است، که با به هم ریخت شدن و از بین رفتن این جزئیات، شیء_نمایش به تمامه نظم به تصویر کشیده شدن خود را از دست می دهد و تبدیل به شی ای بی مصرف و نمایشی کسالت بار می شود که در آن مخاطب در انتزاعی اسیر می شود که تنها با به پایان رسیدن نمایش و خارج شدن از سالن، و حضور و قرار گرفتن در واقعیت مادی و ملموس محیط بیرون، از آن آزاد می شود. نمایش «کابوسهای خنده دار برای شب و چند تایی هم برای روز» و نمایش های شبه تجربی دیگری از این دست که تعداد آن ها روز به زوز در حال افزایش است، هم چون کالاهای بی مصرفی می مانند که با برچسب های پست مدرنیستی هنر برای هنر، برای مخاطب پرتاب می شوند تا به صرف یک تجربه ناگوار در مخاطب خورانده شوند.
…آمریکا جنگ اوکراین رو یک نعمت استراتژیک میداند تا قدرت روانی مردم روسیه را با ادامه اقدامهای پهبادی به مراکز…
۱- هرتزوک در سفر آذربایجان غلط خیلی بزرگتر از دهان خودش کرد. او گفت: پرچم اسرائیل، پرچم آذربایجان است و…
جناب محترم مددوف میفرمایید: «امروز بریتانیا به عنوان متحد اوکراین عمل می کند و به این کشور کمک های نظامی…
بیش از ۷۰ تروریست اوکراینی کشته شدند، چهار خودروی زرهی جنگی و پنج کامیون وانت منهدم شد. این تقریبا بخشی…
کمتر ولی بهتر نویسنده مقاله کیست؟ یا اینکه باید نوشت: شاهد از همانی که «آقای علوی» برگردان کننده آن است؟؟…