نوشته: سرتیب دکتر٬ محمد امین حطیط٬ متخصص مسائل نظامی و استراتژیک٬ دانشگاه لبنان
برگردان٬ زیرنویس و توضیحات: احمد مزارعی
باور نمیکنیم پذیرش شکست را برای کشوری که مدعی رهبری جهان است و بخاطر مصالح خود و اسرائیل همه حقوقهای حقه دیگران را زیر پا گذاشته و نقض کرده است. بلی٬ اعتقاد نداریم آمریکا نتایج جانکاه و خفت بار شکستی را قبول کند که در نتیجه رودر رویی که خود٬ آنرا با سوریه و محور مقاومت بوجود آورد.
آمریکا که جنگ جهانی را برعلیه سوریه بمدت سی ماه و پانزده روز ادامه داد و در مراحل گوناگون این جنگ فراز و نشیبهایی و مرحله هایی متعدد بوجود آورد٬ سرانجام جنگ را بمرحله علنی و رو در رو کشانید و با تهدید مستقیم به عملیات نظامی عملا اعلان جنگ آشکاری نمود که البته صفت محدود و «تنگ» بآن جنگ داد٬ اما پس از آنکه ساعت صفر را برای تهاجم اعلام نمود٬ بیکباره در فضایی از عزلت٬ شکست و تردید بیسابقه در تاریخ معاصر آمریکا بویژه در سه دهه اخیر٬ مجبور به عقب نشینی آنچنانیست که هیچکس نمیتواند بجز شکست نام دیگری بر آن بدهد٬ در عین حال این وضعیت بمثابه پیروزی برای سوریه و محور مقاومت و جبهه دفاع بین المللی از آنست. در اصول نظامیگری آنچنانکه ثابت و شناخته شده است٬ اینکه بتوان با اتخاذ تدابیر مختلف نیروهای مهاجم را وادار به عقب نشینی نمود٬ بطوریکه دشمن قانع شود که تهاجم وی نخواهد توانست به اهدافش دست یابد و در نتیجه خود و همپیمانانش با شکست روبرو خواهند شد.
الف – سوریه٬ محور مقاومت و جبهه بین المللی مدافع آن توانست بخوبی به مقابله باهر نوع عملیاتی بپردازد که از طرف جبهه دشمن اعمال و اجرا میشد٬ آنچنانکه اوباما مجبور به عقب نشینی حتی بشکل موقت آن گردید٬ موقت به این معنی که قاطعانه نمیتوان گفت پرونده جنگ تجاوزکارانه برعلیه سوریه پایان یافته٬ اما این عقب نشینی تنها در سایه دفاع قدرتمندانه سوریه در اشکال زیر تجلی یافت:
ا- در مورد سوریه:
یکم – از نظر نظامی٬ آنچه که ارتش سوریه از نظر آماده سازی و آمادگی در دو جبهه داخلی و جبهه خارج از مرز برعلیه گردانندگان تروریستها که اسرائیل در مرکز آن قرار داشت٬ اقدامات ارتش و عملیات مستمر نظامی بویژه در حومه دمشق بسیار دردناک و مؤثر بود و فرصت را از تروریستها سلب میکرد.
دوم – از نظر توده ای٬ همبستگی مردم بطور عموم بویژه ساکنان دمشق و همکاری آنان با دولتشان٬ آمادگی آنها برای هرگونه رو در رویی٬ بی توجهی نسبت به تبلیغات دشمن که میکوشید در میان مردم شکاف٬ وحشت و هرج و مرج ایجاد کند٬ و
سوم – عزم٬ اراده و پایداری آهنین رهبری سیاسی دولت سوریه در حفاظت و صیانت از حقوق ملی در دفاع مشروع از منافع خود٬ در حفظ سیادت ملی و تصمیم گیریهای مستقل. این موضعگیری قاطعانه دولت سوریه بوسیله وزیر خارجه سوریه٬ بوضوح به همگان ابلاغ شد.
۲- در مورد سایر اعضای تشکیل دهنده محور مقاومت:
باید گفت که موضعگیری ایران٬ درجه بندی٬ تصاعدی و قاطعانه اعلام شد و مبنی براینکه اگر برعلیه سوریه تهاجمی انجام گیرد٬ این کشور تنها نیست و آنچنانکه آمریکا ترویج میکند در محدوده سوریه باقی نخواهد ماند٬ بلکه آتش آن همه را از جمله اسرائیل را که علت اصلی همه این فجایع است٬ دربر خواهد گرفت و همه کسانیکه در این تجاوز به سوریه شرکت دارند٬ در این آتش خواهند سوخت.
در مورد حرب الله٬ که در قبال حوادث روزهای اخیر سکوت در پیش گرفت٬ سکوتی که دشمن را در وحشت دردناکی قرار داد که «حزب الله چه خواهد کرد؟»٬ در برابر سئوال مذکور٬ پاسخی نیافتند و تنها به موضعگیریهای سابق بسنده کردند که گفته بود٬ در صورت ضرورت٬ همه حزب به رهبری حسن نصرالله٬ برای دفاع از مقاومت و محور آن به سوریه خواهند رفت و اینکه نیروهای جبهه مقاومت باید آماده باشند که جنگ خود را به درون اسرائیل و منطقه «جلیل»(۱) انتقال دهند تا شرایط لازم تحقق یابد.
۳- در مورد روسیه و چین:
ما از آنان بجز سرسختی و ایستادگی در دفاع از سوریه ندیدیم و منصفانه است تا در مورد روسیه بگوئیم که بطور بی نظیری و بمدت یک هفته تمام جنگ سرسختانه دیپلوماتیک٬ سیاسی را که دارای ابعاد نظامی بود به پیش برد. روسیه در این مبارزه سرسختانه اش بسیار داهیانه و استفاده از پختگی و هشیاری سیاسی٬ آنچنان کارزار را بجلو برد که ابتدا دشمن را در یک کمپین گرفتار و شکست را احساس کند٬ سپس در وضعیت غم انگیزی قرار گرفت که برایش آشکار شود که این جنگ خلاف قانون بین المللی است و بمثابه تجاوزی آشکار بحساب میآید٬ بطوریکه به هرکس که از قبل این (جنگ) دچار زیان شده حق میدهد که هر آنگونه صلاح میداند٬ از خود دفاع کند.
ب – در مقابل باید گفت که این شکست دیپلوماسی آمریکا برای ایجاد یک مرجعیت بین المللی برای تجاوزکاری٬ در تاریخ سیاست خارجی تاکنونی آمریکا بیسابقه بوده است. این شکست دروازه مجلس شورای امنیت را بر روی آمریکا قفل نمود٬ زیرا پیمان ناتو و بیشتر کشورهای مؤثر در سیاستگزاری بین المللی٬ از شرکت در این جنگ امنتاع ورزیدند و حتی از تآئید آن نیز خود داری کردند٬ اما فاجعه آنگاه رخ نمود که انگلستان٬ همپیمان استراتژیک جهانی آمریکا از این معرکه خود را کنار کشید. اینبار آمریکا خود را در عرصه جهانی منزوی یافت. تنها فرانسه با دست خالی و جامعه که زمانی به آن عربی میگفتند و اکنون تبدیل جامعه خائنان به عرب تبدیل شده و همه توانش را در این راه بمصرف میرساند تا جنایات آمریکا و سایر دشمنان اعراب از جمله اسرائیل را تبرئه و بر جنایاتشان پرده ساتر بکشد٬ وظیفه اصلی این جامعه خیانتکار این شده که برای دخالت آمریکا و اسرائیل در کشورهای عربی و تخریب آنها «دلائل قانونی و عربی» آماده سازد و نام آنرا دخالت «انسانی» بنامد.
ج – اما پس از شلیک گلوله اول و علیرغم گفته اوباما به «محدود و تنگ» بودن تهاجم٬ نظامیان میدانند که مسیر جنگ را کسی معین میکند که قدرت شکست دادن دشمن را در دو گزینه «عملیات جنگی و یا تفهیم دشمن به اینکه شکست خواهد خورد»٬ چیزیکه در جبهه های جنگ سوریه وجود ندارد٬ بویژه اینکه محور مقاومت عزم خود را جزم کرده که اگر جنگی درگرفت٬ آنرا به جنگی باز٬ و همه جانبه تبدیل کند تا همه منافع آمریکا و اسرائیل در منطقه نابود شود٬ و این سیاست جوهر واقعی موضعگیریهای اعلام شده ایران بوده که بوسیله همه مسئولان اصلی سیاسی که به امور جنگ و دفاع تسلط دارند٬ بیان شده است.
د – بنابه این عوامل٬ توان دفاعی٬ شکست آمریکا در ایجاد یک ائتلاف بین المللی لازم و وحشت آمریکا از اینکه سررشته امور از دستش خارج شده و شعله آتش جنگ٬ اسرائیل را در خود ببلعد٬ اوباما را مجبور کرد تا با طرح موضعگیریهایی از قبیل پایبندی به «دمکراسی»٬ مشاوره و موافقت کنگره٬ بتواند خود را از تحمل شکست نجات دهد٬ در عین حال برای خود و اطرافیانش فرصتی پیش آورد تا در مرحله دیگر بتواند تصمیمات تازه ای اتخاذ کند. اکنون این سئوال مطرح است که اوباما در قبال وعده ایکه برای جنگ برعلیه سوریه داده٬ چگونه برخورد خواهد کرد؟
بدیهی است که عملکرد آمریکا براساس منطق و ارزیابیهای استراتژیک و نظامی یکی از دو گزینه های زیر خواهد بود:
۱- حجم موافقت کنگره بر حمایت از جنگی که اوباما برعلیه سوریه اعلام نمود٬ و این حجم بستگی به موانعی دارد که اوباما را مجبور کرد٬ از شروع جنگ عقب نشینی کند٬ از این جهت بسیار مهم است که ارتش سوریه بر شدت عملیات نظامی خود در حومه دمشق بیفزاید٬ بطوریکه تروریستها از میدان بدر شوند٬ اضافه بر این ادامه و پافشاری سیاسی که قبل از این از طرف سوریه٬ حزب الله٬ ایران٬ روسیه و چین ابراز میشد٬ در سطح بین المللی و بشکل مؤثری ادامه یابد و تأکید براینکه اگر آتش افروخته شد در همان ساعات اولیه٬ اسرائیل را در امان نخواهد گذاشت. بدین شکل کنگره میتواند بمثابه پله ای عمل کند که میمون آمریکایی را از بالای درخت بزیر آورد٬ میمونی که بمثابه خط قرمز اوباما است٬ در غیر اینصورت جنگ اعلام شده اوباما بصورت خبری معمولی بحساب خواهد آمد و هیبت اوباما در اولین سال ریاستش٬ بپایان میرسد٬ در عین حال این وضعیت بمثابه پیروزی استراتژیک برای دشمنان اوباما خواهد بود که در مجموعه مسائل سوریه و منطقه تأثیر خواهد داشت.
۲- اقدام کنگره بر موافقت به جنگ که این احتمال بسیار ضعیف است٬ اما نمیتوان آنرا کاملا نفی نمود و ما آنرا در چهارچوب بحث قرار میدهیم. این موافقت بدست نمیآید٬ مگر اینکه بتواند حادثه شکست ائتلاف جهانی را جبران کند و مجددا جبهه جهانی ضد سوریه را برگرداند٬ احتمالی که تقریبا نشدنی است و یا اینکه کنگره بتواند جبهه گسترده جنگ روانی و تبلیغاتی گسترده ای بقصد تضعیف قدرت سوریه براه اندازد و یا اینکه اسرائیل امکان پیدا کند و مطمئن شود که میتواند از خود دفاع کرده و از تبعات جبهه مقاومت جان سالم بدر ببرد٬ چیزیکه اصلا در توان و تصمیم دولت اسرائیل نیست و فرصت تحقق آنرا ندارد(۲).
از این نظر احتمال قریب به یقین اینست که کنگره به روش انگلیسیها عمل کرده و از عمل ماجراجویانه اوباما مبنی بر جنگ برعلیه سوریه٬ خود را کنار کشیده و بند نجاتی برای نجات اوباما٬ از تنگنایی که در آن گرفتار آمده٬ ببافد. همچنانکه در هفته گذشته در مقاله ای نوشتیم که:«آمریکا جرأت حمله به سوریه را ندارد»(۳)٬ امروز نیز میگوئیم که آمریکا توانایی جبران شکست خود را در سوریه ندارد.
زیرنویس و توضیحات از مترجم:
(۱) – منطقه جلیل: جبل الاعلی و جلیل اسفلی٬ منطقه ای در شمال سرزمینهای اشغالی است که عمده ساکنان آن مسلمان٬ یهودیان و دروزیها میباشند. در ماههای اخیر٬ مقاومت لبنان تهدید به اشغال آن منطقه کرده است.
(۲) – دو سه سال پیش بنی موریس٬ استاد تاریخ دانشگاه حیفا در اسرائیل طی مقاله ای در مورد مشکلات دولت اسرائیل در قسمتی از آن نوشته بود:«خیابانهای تل آویو بسیار زیباست٬ کافه های زیبایی دارد٬ فروشگاهها و رستورانهای بسیار مجللی در گوشه و کنار دیده میشود٬ اما این خیابان است٬ وقتی انسان به خانه برگشته و به رختخواب میرودد٬ احساس امنیت نسبت به آینده اسرائیل ندارد».
بله همینطور است٬ خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج
اسرائیل دولتی است پوشالی که بر اشغال سرزمین ملت مظلوم فلسطین و قتل و کشتار و آواره کردن شش میلیون فلسطینی بنا شده است٬ قتل و کشتار و اخراجی که هر روز ما شاهد آن هستیم.
(۳) – مقاله مذکور در سایتهای اشتراک و هفته منتشر شده اند.
یکبار دیگر یک اثر گران ارزش«کارگر کار»*)
آقای مزارعی باز هم سپاسی بیکران، باز هم از آن مقالاتی که هر کسی میتواند توشه ای از آن ببرد! امیددارم که امپریالیسم، همانطور که کور عمل میکند و در پی تخریب نیرو های مولد از طریق جنگ میباشد(راه غیر قابل اجتناب برای حل بحران)، این مقاله به دستش نرسیده و اگر رسید، به مفاهیم آن دسترسی پیدا نکند. زیرا دشمن نادان را بهتر میتوان بر سر عقل آورد.
در مورد بند دوم: مبارزات تحسین بر انگیز خلق های سوریه، باعث اتحادِ مردم عرب گردیده است که به بیحرمتی و زیر پا گذاشتن ارزش های انسانی، ملی و مادی ِ آنان از طریق امپریالیسم غرب و شرق در گذشته انجام شده بود و میشود، پی برده اند(به فیلم لورنس عربستان رجوع کنید که فیلمی تبلیغاتی از خود استعمار فرتوت میباشد).
این احساس غرور در مردم عربِ کشورهای متفاوت آفریقای شمالی، از زمان شکست مفتضحهانه، اتحاد «آلییانس» ا. م. آمریکا و انگلیس و فرانسه… با شرکت کلیه عروسک های نخی آنان یعنی حکام کشورهای عربی، باستثنای سوریه، در ایران بود، که در این کشور ها به عیان دیده شد و میشود.
سپس تجربه عشق امپریالیستی در مورد مردم لیبی، که حکومت سرمایه داری ایران را هم باشتباه واداشت**). از آنجاست که این سربلندی در هر شهری در آفریقای عرب، بصورت روشنی قابل مشاهده بود، که اگر بخواهند، میتوانند همه ی این امپریالیستها را به دریا بریزند.(نقش خلق قهرمان فلسطین در جنگ ۳۳ روز و خلقهای لبنان و اتحاد آنان، علیه صهیونیست ها را فراموش نکنیم که این اتحاد و امید به پیروزی را مستحکم تر نمود و خود پله اولیه شروع «بهار عربی» بشمار می آمد)
هم اکنون هم، کلید پایانی جنگ، فقط در دست خلقهای سوریه و اتحاد مردم عرب، که در دست محور مقاومت قرار دارد، میباشد. و جمهوری سرمایه داری اسلامی ایران هم، باید توشه ای از آن برداشته و تکیه به مردم خود، همچون اسد را عامل و محور اصلی مبارزه ضد امپریالیستی بداند. روسیه و چین که هردو کشوری امپریالیستی هستند و چگونگی مواضع اتخاذی آنها، میتواند مورد استفاده قرار گیرد. ولی کلید اصلی پیرو زی نیستند!
*) کارگر کار درست بر عکس شاهکار میباشد، که همیشه کاری برای از ما بهتران(طبقات فوقانی) بود.
**) ودوست و دشمن را از هم تشخیص نداد و عامل اصلی جهت تشخیص دوست و دشمن را اسلامی بودن آنان، قرارداد از طرفی؛ و از طرف دیگر سرهنگ قذافی هم با هرگونه مدارا با امپریالیسم، تا آنجا که برایش میسر بود، نمود و باز هم همه مردم عرب دیدند که به کجا خاتمه پیدا کرد.
انرژی، تندرستی، با آموزنده مقالات بیشتری از شما، آرزو دارم
سپیده