چرا آمریکا تهدید به دخالت نظامی در سوریه میکند؟!… ولی جرأت اینکار را ندارد

 

نوشته: سرتیب دکتر محمد حطیط٬ متخصص مسائل استراتژیک نظامی٬ syriaarmy_3456لبنان

 

برگردان٬ زیرنویس و توضیح: احمد مزارعی

تقریبا از نزدیک به دو سال پیش که روسیه و چین مصوبه شورای امنیت مبنی بر دخالت نظامی در سوریه را «وتو» کردند٬ از آن زمان در مجموعه روابط و حوادث بین المللی تغییراتی پیش آمده که نشان دهنده پایان دوره قدرقدرتی آمریکا است و دیگر آمریکا نمیتواند اراده خود را بر دیگران دیکته کند. پس از آن دوره و در نتیجه جنگ و مقاومت در سوریه٬ جهانیان بدنبال نظام جهانی تازه ای هستند که آمریکا تصمیم گیرنده نباشد.

از طرفی قبل از «وتوی» روسیه و چین٬ صاحبنظران سیاسی بخوبی میدانستند که دخالت مستقیم در جنگ جهانی برضد سوریه موجب دخالت مستقیم سایر نیروهای محور مقاومت خواهد شد٬ زیرا آنان بخوبی میدانستند که هدف از جنگ برعلیه سوریه٬ در عین حال جنگ برعلیه آنان و بقصد نابودی آنها است٬ از این نظر ایران٬ جبهه مقاومت در لبنان٬ مقاومت فلسطین٬ آن بخشی که تسلیم دشمن نشده٬ بارها اعلام داشتند که در صورت دخالت مستقیم نیروهای خارجی در سوریه٬ آنان بفوریت بکمک سوریه خواهند شتافت(۱).

محور مقاومت٬ امروز نیز با آمادگی کامل برای دفاع از سوریه بر سر عهد خود ایستاده و اجازه نخواهد داد سوریه٬ این سنگر مقاومت سقوط کند و استراتژی آمریکا مبنی بر «امروز سوریه٬ فردا لبنان و بعد از آن ایران» برای نابودی مقاومت٬ کار نخواهد کرد. براین اساس این محور٬ از ابتدای تهاجم امپریالیستی و ارتجاعی برعلیه سوریه٬ حوادث را بدرستی مطالعه نمود٬ اهداف و سناریوهای آنان را بدرستی شناخت و آمادگیها و امکانات لازم را فراهم آورد تا در صورت وقوع جنگ تمام عیار دستش بسته نباشد و در محدوده کوچکی محصور نماند٬ در صورت افروخته شدن جنگ توسط امپریالیسم آمریکا و مرتجعین وابسته٬ محدوده جغرافیایی مفهوم خود را از دست خواهد داد٬ هرچیزی مباح و خط قرمز نیز وجود نخواهد داشت.

در پرتو چنین حقایقی بود که موضعگیری روسیه و چین در شورای امنیت٬ راه را برهر گونه صحبت از دخالت نظامی خارجی درسوریه چه از طریق شورای امنیت و چه بعلت توازن برتری قدرت نظامی سوریه و یا بوسیله استراتژی درستی که محور مقاومت برای دفاع از سوریه درپیش گرفت٬ بست و فکر دخالت را عقیم گذاشت.

با منظره ای اینچنینی از وضعیت جنگ در سوریه٬ مهلت ها یکی پس از دیگری بدون نتیجه بپایان رسید٬ زمان و فرصتها از دست رفت٬ جبهه تجاوز در تحقق اهداف خود مبنی بر سرنگون سازی دولت سوریه مقاوم با شکست روبرو شد و آمریکا موفق نشد تا سوریه را به مستعمره خود تبدیل کند٬ شکست از پی شکست بر دشمن وارد آمد٬ زیرا سوریه بهمراه با جبهه مقاومت منطقه ای و همچنین همکاری و ایستادگی جبهه جهانی٬ همراه با اتخاذ تاکتیکهای بسیار هوشمندانه٬ دشمن را مجبور به شکست شرمگینانه و ضمنی نمود و پذیرفت که اهدافش تحقق نیافته و باید جنگ را متوقف و یا گزینه دیگری برای رسیدن به اهداف خود دنبال کند.

در این مرحله عملا و علیرغم همه وقت گذرانیها و تبلیغات گمراه کننده ای که آمریکا به آن چنگ میانداخت و میکوشید سایر شرکای جبهه تجاوز را بدنبال خود بکشد٬ سرانجام در ژوئن ٬۲۰۱۲ (ژنو۱) آمریکا طی اعلامیه ای پایبندی خود را به حل مسالمت آمیز مسئله سوریه و اینکه٬ ملت سوریه خود باید در انتخاباتی رهبران و نظام خود را انتخاب کند٬ اعلام داشت.

این تبلیغات و بحث حل مسالمت آمیز بحران سوریه٬ همراه با انواع دروغ و فریبکاری و فشارها همراه شد و هدف این بود تا آمریکا مجددا بتواند بنوعی ژنو۱ ٬ را نادیده گرفته و با بمیدان آوردن گروههای تروریستی و مجهز کردن آنها به امکانات و اسلحه های تازه و دست زدن به انواع جنایات٬ شاید به اهداف خود جامه عمل بپوشاند٬ در این مرحله است که مجددا جمع آوری تروریسم از سراسر جهان و تشویقشان به ارتکاب اعمالی بسیار شنیع و مغایر اخلاق انسانی و شریعت٬ آغاز میشود.

تهاجمات گوناگون موج وار برعلیه ملت سوریه ادامه یافت تا اخیرا آنان اهداف٬ وسائل و مدیریت جنگ را تغییر داده٬ عربستان را مأمور کردند تا در مدت سه ماه٬ یعنی تا سپتامبر ۲۰۱۳ ٬ وظیفه بازگردانیدن توازن نیروها در میدان را به نفع آمریکا٬ به انجام رساند.

عربستان در بیستم ماه ژوئن امسال وظیفه اجرای این برنامه را با باجرا درآوردن «برنامه کاری» در سوریه و کشورهای همسایه سوریه که مخالف جنگ برعلیه سوریه هستند٬ همچون عراق و لبنان آغاز نمود:

۱- در این برنامه ریزی و اجرا٬ مطالب زیر کاملا آشکار بود.

الف – در مورد عراق: اقدام به عملیات تروریستی و انفجاری٬ بطوریکه در مدت ۳۵ روز٬ نزدیک به ۱۳۰۰ نفر را قربانی گرفته٬ بیگناهانی که مخالف تفکر تکفیری و وهابی بودند. هدف نهایی از این انفجارها و کشتارها٬ همانا سوق دادن ملت عراق بسوی جنگ داخلی و نشان دادن آنچنان عکس العملی که به متلاشی شدن دولت منجر شده و در نتیجه تروریستها با تسلط بر عراق بتوانند به میدان گسترده تری دست یافته و برنامه تجاوزکارانه خود را برعلیه سوریه به پیش ببرند.

ب – در لبنان: هدف قرار دادن حومه جنوبی بیروت که مرکز فعالیتهای مقاومت لبنان است. ابتدا با پرتاب دو موشک و سپس منفجر کردن دو ماشین حامل مقدار زیادی مواد منفجره٬ پس از آن ایجاد دو انفجار بزرگ در شهر طرابلس٬ هدف سوق دادن مردم بسوی جنگ داخلی تادر نتیجه آن دولت کنترل کشور را از دست بدهد. این وضعیت میتوانست به تروریستها امکان دهد تا دوباره به لبنان بازگشته و آنجا را تبدیل به پایگاه کاملی برعلیه سوریه کنند. قابل ذکر اینکه٬ پس از سقوط شهر قصیر٬ تروریستها شکست سختی در لبنان خورده و عملا از شرکت در جنگ برعلیه سوریه محروم ماندند.

ت – در  سوریه: جبهه تجاوز٬ اماکنی را در سوریه را در نظر گرفتند که فکر میکردند از طریق تسلط بر آنجا بخواسته های خود رسیده و قادر خواهند بود توازن برتری قدرت را برقرار کنند. برای این هدف چهار منطقه را درنظر گرفته بودند. این برنامه٬ مورد درخواست غربیها بود که در کنفرانس هشتگانه خود٬ در ماه ژوئن گذشته٬ توافق کرده بودند دستور اجرای آن نیز از طرف «اطاق عملیات» در اردن صادر شده بود که مستقیما زیر نظر آمریکائیها اداره میشود٬ مدیریت کل اتاق عملیات زیر نظر وزیر دفاع عربستان است. مناطق چهارگانه مورد نظر٬ بطور آشکار٬ از طرف آنان اعلام شد:

حلب و روستاهایش٬ منطقه ساحلی سوریه٬ حومه دمشق و منطقه جنوبی نزدیک مرز اردن.

۲- اما برخلاف پیس بینی و توقع آمریکائیها٬ برنامه بندر بشکل زیر با شکست کامل روبرو گردید:

الف – در عراق علیرغم بهای گزافی که مردم پرداختند٬ اما تسلط بر اداره امور کشور دچار تزلزل نشد و اوضاع در حدی معقول پیش رفت و دولت موفق شد تا حد زیادی به دستگیری و تعقیب تروریستها پرداخته و بخش بزرگی از تدارکاتی که برای حمله به سوریه آماده کرده بودند٬ از کار بیندازد.

ب- لبنان: در لبنان مقاومت در همراهی با مردم آنچنان هشیاری و شناخت از اوضاع داشتند که با درایت و حکمت بیمانندی پروژه دشمن را از کار بینداند٬ آنان موفق شدند درد بزرگ انفجارهای حومه بیروت و طرابلس را تبدیل به درد کل لبنان و وطن نمایند و اجازه ندهند که طرح دشمن برای ایجاد فتنه داخلی موفق شود. این اقدام منطقی و صائب ملت لبنان آنچنان بود که حتی مزدوران شناخته شده غرب نیز مجبور شدند عملیات انفجاری را محکوم کنند. هدف مزدوران در ایجاد انفجار و خونریزی در شهر طرابلس این بود تا با سرمایه گزاری سیاسی روی آن٬ همه چیز را در لبنان بهم بریزند٬ اما موضعگیریهای خود را تغییر داده٬ زیرا خود را در محدوده خطرناکی میدیدند.

ت- اما اکنون اهمیت دارد که بدانیم دشمن از تجاوز خود در سوریه٬ بویژه در برهه اخیر٬ چه دستاوردی داشته است. باختصار در اینمورد میتوان گفت که آنان در یک فاجعه عملیاتی و استراتژیک گرفتار آمدند که فکرش را نمیکردند. در شمال که درنظر داشتند با اشغال فرودگا مینغ٬ برای خود افتخاری بیافرینند که نمونه ای از پیروزیهایشان باشد٬ برعکس و تبدیل به مقبره ای برای همه تروریستها شد و اگر کسی از آنان زنده مانده باشد٬ حتی خواب پیروزی را هم نخواهد دید. در منطقه ساحلی پس از قتلعامی که در حق روستائیان بیگناه مرتکب شدند و ساکنان روستاهای دهگانه را بطرز فجیحی مثله کردند٬ ارتش سوریه توانست با ارسال نیرو آنان را کاملا سرکوب و پاکسازی نموده  و درسی فراموش نشدنی به همه تروریستها داده شد. در جنوب تجاوزکاران بنابه موفقیت و اعتباراتی چند٬ جرأت دست زدن به تجاوز نکردند٬ ازجمله بعلت همسایگی با اردن و تأثیر جنایت بر شهروندان اردنی و قدرت ارتش سوریه در آن منطقه که جنایت آنان را عقیم گذارد.

اما در مورد حومه دمشق٬ آنان برای اجرای این برنامه خود٬ ۲۵ هزار نفر تروریست بمیدان آورده٬ انواع سلاحهای شیمیایی٬ تجهیزات گوناگون٬ ماسکهای ضد گاز و سایر سلاحهای میکربی را در اختیار آنان قرار دادند. برنامه اینچنین بود که بتواند بر سه شهرک اطراف دمشق بنام «غوطه» های سه گانه تسلط پیدا کنند٬ سپس بر ورودیهای شهر دمشق نیز مسلط شوند و وارد محلات اصلی شهر دمشق گردند٬ همراه با آن با تبلیغات گسترده و دستکاری در فیلمهای ویدئویی و گمراهی های الکترونیکی نشان دهند که بر بخش بزرگی از شهر تسلط پیدا کرده و پایتخت میان آنان و دولت تقسیم شده است. آنان برای اینکار خود برنامه ریزیهای دقیق کرده و در لحظه موعود اقدام به اجرا نمودند٬ اما بقولی: کشتیبان را سیاستی دگر آمد. ارتش سوریه «دست به پیش گرفت» و براساس برنامه ای بسیار پیچیده و مرکب و تازه آنان را بیش از یک موقعیت دچار شگفتی٬ سردرگمی و وحشت کرد. در کمتر از ۲۴ ساعت از شروع حمله ارتش سوریه٬ تروریستها متوجه شدند که زمین در زیر پایشان میلرزد و همه برنامه ها و آرزوهایشان برباد رفت. بزرگترین آرزویشان در این شرایط متوقف ساختن پیشروی ارتش سوریه بود٬ برای اینکه این هدف خود را متحقق کنند٬ این ادعا را همراه با درخواست کمک فریاد کردند که دولت به استفاده از اسلحه شیمیایی مبادرت کرده است٬ در یک فریبکاری بسیار سریع که ماهواره های روسیه آنرا رسوا نمود که چه کسی اسلحه شیمیایی را استفاده کرده است٬ سپس این رسوایی همراه با کشف مواد شیمیایی٬ تجهیزات استفاده از آن در شهر «جوبر» همراه بود. در شهر جوبر بسیاری ماسکهای ضد گاز شیمیایی٬ داروهای ضد بیماران آسیب دیده شیمیایی٬ که همه از قطر و عربستان برای کشتار مردم سوریه فرستاده شده بود که بوسیله ارتش سوریه کشف شده است.

دروغ تروریستها و اتهام آنها به دولت سوریه مبنی بر بکاربردن سلاح شیمیایی٬ نتوانست تهاجم ارتش قدرتمند سوریه را بر ضد تروریستها و شکست آنها٬ تأثیری داشته باشد٬ همچنین بکارگرفتن سلاح شیمیایی از طرف تروریستها هم مانع پیروزی ارتش سوریه نگردید. اکنون آمریکا از ترس اینکه٬ آنچه که در ماه ژوئن در دست داشته از دست ندهد و بخاطر مجموع محدودیتهای دیگری که دارد٬ آری بخاطر همه اینها٬ آمریکا به دفاتر کهنه خود بازگشته و تهدید به دخالت نظامی در سوریه را مطرح کرده است. در حالیکه آمریکا بخوبی میداند که این دخالت شوخی نیست٬ آمریکا بخوبی از زبان مسئولان ایرانی شنید که بطور جدی و قطعی تهدید کرده و اخطار دادند که به حماقت دست نزنند. همچنین آمریکا از زبان رهبرر مقاومت لبنان نیز شنید که گفت:« حزب برای نبرد آمادگی کامل دارد و در برنامه دارد که برای جنگ به سوریه رفته و اجازه ندهد دولت سوریه سقوط کند». آمریکا همچنین میداند که موشکهای کروز و تام هاک او با پرتاب موشکهای مشابه٬ به همه پایگاههای آمریکا در اسرائیل٬ ترکیه و اردن همراه خواهد بود. در مورد پیاده کردن نیرو در سوریه٬ آمریکا بخوبی میداند که این بزرگترین تله ایست که در آن گرفتار خواهد شد و…

بزبان ساده اینچنین میگوئیم٬ اکنون که آمریکا در «بازگرداندن معادله میدان» با شکست روبرو شده٬ میخواهد از شکستهای بیشتر جلوگیری کرده و در نظر دارد بنوعی از متلاشی شدن کل اردوگاه و همپیمانانش جلوگیرد و در وضعیت و آستانه از دست دادن همه چیز قرار دارد٬ بنابراین دلیل آمریکا در اضطراب و عدم تعادل قرار دارد و همزمان با تهدید به دخالت نظامی٬ جان کری٬ وزیر خارجه آمریکا٬ با وزیر خارجه سوریه تماس میگیرد که بمعنی درهم ریختن اوهام گذشته مبنی به نامشروع بودن دولت سوریه است. با تمام توضیحاتی که داده شد و تهدیدات آمریکا مبنی بر دخالت نظامی٬ آمریکا تنها در یک صورت از این تهدید استفاده خواهد کرد که تصمیم نهایی برای خارج شدن از خاورمیانه برای همیشه داشته باشد٬ زیرا اگر جنگی اتفاق افتاد٬ متوقف نخواهد شد٬ مگر در صورتیکه خروج کامل آمریکا متحقق شود و گمان میکنم آمریکا چنین تصمیمی نگرفته است.

زیرنویسها و توضیحات از مترجم:

(۱)- اکنون باید عراق را نیز در محور مقاومت قرار داد. همانطور که میبینیم٬ عراق با تمام توان خود از سوریه حمایت میکند.٬ ملت عراق در جنگ مقاومت ملی خود که آمریکا را دچار شکستی کمرشکن کردند٬ اکنون تجربیات خود را در اختیار سوریه قرار میدهند. یکی از رازهای پیروزی ملت عراق بر آمریکا٬ قدرت سازماندهی تشکلات حزبی در عراق بود٬ صرفنظر از اینکه صدام حسین شخصیتی دیکتاتور و فاشیستی داشت٬ اما حزب بعث و سایر احزابی که در دوره حضور اردوگاه سوسیالیسم پیدا شده و کشورهای خود را سازماندهی کردند٬ احزاب را تا حد زیادی بشیوه بلشویسم تربیت میکردند. در عراق حزب بعث در آستانه تهاجم امپریالیستی آمریکا ۳۳۰۰۰۰۰ عضو داشت که در یک نظم محکم در سراسر کشور عمل میکردند و برای مثال شهر بغداد بوسیله دو کمیته ایالتی اداره میشد. حزب بعث حمله آمریکا را بطور قاطعانه پیش بینی کرده و بهمین دلیل از چند سال پیش امکانات مختلف لجستیکی و مالی و…را در سراسر کشور از طریق کمیته های حزبی توزیع کرده بودند و وقتی آمریکائیها وارد شدند٬ در حقیقت پا بدرون جهنم سوزانی نهادند که از قبل برایشان تدارک دیده شده بود. بنابه گزارش لی همیلتون به کنگره آمریکا٬ در بعضی روزها تا هزار مورد به سربازان متجاوز در عراق حمله میشد٬ بدین شکل بود که آنان شبانه همچون «سگ کتک خورده» دمشان را روی کولشان گذاشته و شبانه فرار کردند. اگر آنها دوباره هوس اشغال منطقه بسرشان بزند٬ بفرمایند٬ این گوی و این میدان.