منبع: دنیای جوان
تارنگاشت عدالت
دوزخی که بر عراق حاکم شده، تنها و تنها نتیجه حمله غیرقانونی ایالات متحده آمریکا به بینالنهرین و سیاست اشغالی پس از آن بود. تغییر رژیمی که به کمک نیروهای نظامی از خارج تحمیل شد نه تنها دستگاه قدرت بعثی را نابود کرد، بلکه اساس وحدت این کشور را نیز از بین برد. بهانه «مبارزه علیه ترور»، ترور را وارد کشور کرد. مدل جامعه سکولار عراق تکامل معکوس یافت و درگیریهای خشونتآمیز مذهبی آغاز گردید. اسلامگرايی که در گذشته توسط رژِم صدام با مشت آهنین در بند نگه داشته شده بود، توانست فوراً خود را به عنوان جنبش رهايیبخش ملی وارد صحنه کند.
ولی تغییر رژیم در عراق، سلطه سیاسی اقلیت سنی بر اکثریت شیعه کشور را که توسط استعمارگران برپا شده و توسط رژیم بعث ادامه یافته بود، به پایان برد. و این امر به نوبه خود باعث شد که در ابتدا مقاومت علیه سلطه خارجی توسط مردم اهل سنت اعمال گردد. سیاست «تغییر استراتژی» که در دوران بوش آغاز شده بود، توانست مقاومت سنیها را تا اندازهای تخفیف دهد. ولی از طرف دیگر تحمیل سرکردگی شعیان در عراق توسط اشغالگران آمریکايی، به ایران امکان داد تا نفوذ خود را در منطقه به شدت گسترش دهد، امری که باعث شد سیاست کاربردی آمریکا را در خاورمیانه، که به طور کامل روی حذف ایران به عنوان بزرگترین فاکتور مقاومت متمرکز شده است، تا اندازهای زیر سؤال ببرد.
جنگی که از طرف قدرتهای اصلی امپریالیستی و ارتجاع عربی علیه سوریه دامن زده شد، وضعیت را از نو به هم ریخت. برنامه جنگی مورد نظر جامعه ارزشی غربی- وهابی براین پایه استوار شده است: «برای آنکه بتوان به ایران حمله کرد و آن را به زانو درآورد، باید اول دمشق را سرنگون کرد.» به نظر میرسد برای رسیدن به این هدف، استفاده از سازمان القاعده به عنوان پیشتاز نظامی، برای «مبارزین ضدتروریسم» گناه بزرگی به حساب نمیآید. اگر سیاستمداران آمریکايی در رابطه با موج ترورهای اخیر در مورد «حملات ناجوانمردانه دشمنان آمریکا» داد سخن میدهند، فراموش میکنند بگویند که مسؤولین کشتار شعیان در بغداد، بخشی از همان دستههای تروریستی هستند که در سوریه علیه «رژیم خدانشناس اسد» سرگرم قتل و کشتارند.
ولی مداخلهگران غربی همیشه با این خطر روبهرو هستند، که قربانی مانورهای خائنانه خود شوند. آنها در عراق رژیمی را بر سر کار آوردند، که مثل دولت سوریه با دشمنی نابکار و بیرحم روبهرو است و لذا فطرتاً به «محور مقاومت» شیعه، متشکل از حزبالهم، سوریه و ایران گرایش دارد. مضاف برآن، بعید به نظر میرسد که اشباح سلفی که غرب برای سرنگونی یک رژیم نامطلوب بیدار کرده، پس از انجام وظیفه مزدورانه خود، سعی به اجرای برنامههای خود نکنند.
در نتیجه میتوان از هماکنون پیشبینی کرد که پروژه «خاورمیانه بزرگ» واشنگتن که سلطه کامل بر منطقه را وعده میداد، با شکست مواجه شده است. اما آنها هیچ نوع سناریويی برای عقبنشینی در دست ندارند.