پرش به محتوا

جنگ برعلیه سوریه – در سوریه چه می گذرد؟ آمریکا تا کی می خواهد از حل مشکل سوریه فرار کند و… پاسخ…

obama_problem_15082013جنگ برعلیه سوریه – در سوریه چه می گذرد؟

آمریکا تا کی می خواهد از حل مشکل سوریه فرار کند و… پاسخ…

نویسنده: سرتیب دکتر٬ امین محمد حطیط٬ استاد دانشگاه و متخصص مسائل استراتژیکی نظامی٬ لبنان

منبع: سایت 


توضیح و زیرنویس از برگردان: احمد مزارعی

   اوباما یک هفته پس از انتخابات مرحله دوم خود٬ مارس ۲۰۱۳ را زمان ملاقات با پوتین مشخص کرد که قرار بود در آن جلسه مهمترین مسئله٬ حل مسئله سوریه باشد و در حقیقت شروعی باشد برای توقف کردن سیل خون ریزی درسوریه٬ جنگی که اساسا توسط یک توطئه خارجی به رهبری آمریکا و کشورهای عربی وابسته به راه افتاد٬ جنگ تجاوزکارانه ای که تا آن تاریخ بیست و و نیم ماه از آن می گذشت٬ بدون این که موفق شود رژیم سوریه را سرنگون٬ تا از آن پس این کشور دارای وزن استراتژیک مستقل نداشته و در چهارچوب سیاست های آمریکا و اسرائیل قرار گیرد. اما هم زمان با مشخص کردن تاریخ ملاقات٬ جنگ برعلیه سوریه بسیار شدت پیدا کرد٬ هزاران نیروی بنیادگرا وارد میدان های جنگ برعلیه ملت و ارتش سوریه شدند و هدف این بود که پیش از برگزاری کنفرانس اوباما – پوتین بتوانند به پیروزی های بزرگی دست یافته. با گذشت چند ماه از پس یکدیگر٬ تهاجمات با مشکلات عدیده روبرو٬ شهری سقوط نکرد و بر هیچ منطقه استراتژیکی نیز دست نیافتند.

   ماه فوریه فرا رسید٬ نشان می داد که اهداف آمریکا با شکست روبرو شده و جنگ نتوانسته دستاوردی داشته باشد٬ بنابراین موعد دیگری و این بار با دو امر هم راه شد٬ ابتدا ماه ژوئن را برای کنفرانس مشخص نمودند٬ و دوم اوباما شخصا برنامه تهاجمی تازه ای را تنظیم نمود که بسیار کامل و همه جانبه بود و اعتماد اصلی آن بر کمک همه کشورهای همسایه و به کارگیری انواع امکانات مورد نیاز و قرار شد تا برنامه تهاجم خود را بر مرکز دولت سوریه یعنی دمشق آغاز کنند تا بدین وسیله با قطع سر٬ همه مقاصد برآورده شود. اما این بار نیز مشاهده شد که میدان های نبرد سوریه مغایر برنامه های آمریکا و حاضر نبود تا به تجاوزات آنان پاسخ مثبت بدهد٬ مجددا محاسبه آمریکا درست عمل نکرد٬ بلکه برعکس عقل سیاسی و نظامی سوریه هشیارتر و آماده تر از عمل کرد کامپیوتری های آمریکا بود و بسیار بسیار برتر عمل کرد. ارتش برنامه ضد حمله اوباما را تنظیم و به مرحله اجرا گذاشت. این برنامه نیز هم چون سایر برنامه های تهاجمی با شکست روبرو شد. هم راه با این شکست٬ تاریخ ملاقاتی نیز که قرار بود هم راه با پیروزی برنامه اوباما باشد٬ از دور خارج شد. برنامه ضد حمله سوریه این بار دارای دقت بیش تر٬ تأثیر گسترده تر و هم راه با خود استقرار و امنیت بیش تری آورد که تا در پرتو آن بتوان دستاوردهای نظامی و استراتژیک  تحقق یافته را تثبیت کرد. اکنون کاملا روشن شده بود معادله قوا کاملا به نفع سوریه تغییر کرده٬ به طوری که در قیاس با آن چه از مناطقی که در دست مجموعه تروریست های وابسته به G8 ٬ در ابتدای ماه ژوئن که قرار بود کنفرانس برگزار شود٬ با اکنون مقایسه شود٬ به هیچ  عنوان قابل قیاس نیست٬ زیرا ارتش سوریه مناطق بسیار وسیعی را در کنترل دارد. بر این اساس مسئولان دولت آمریکا به این نتیجه رسیدند که قبول حل سیاسی بحران سوریه در مرحله فعلی در حد تسلیم شدن کامل و اعتراف به شکست در برابر محور مقاومت و در برابر مجموعه کشورهای صنعتی روبرو شدی که روسیه در پیشاپیش آنان قرار دارد و هم اینان هستند که در صدد ایجاد قطب تازه ای در جهان بوده که آمریکا در آن تنها قطب قدرت مند و فائقه نباشد.

   در مقابل این فاجعه استراژیک برای برنامه آمریکا و صهیونیسم به طور عموم و آمریکا به طور خاص٬ تصمیم تازه آمریکا براساس سه عنصر استوار است:

یکم٬ تغییر زمان کنفرانس میان آمریکا و روسیه برای ماه سپتامبر آینده و

دوم٬ تأکید بر حل بحران از طریق مسالمت آمیز و از طریق کنفرانس بین المللی تحت عنوانژنو۲ »و

 سوم٬ ایجاد تغییر در شیوه جنگ تروریستی برعلیه سوریه و انتقال این جنگ از نظر مدیریتی از ترکیه و قطر به عربستان٬ هم راه با بازگذاشتن دست مسئولان عربستانی در جنگ تروریستی تا بتوانند به هر شکل شده «توازن را به میدان بازگردانند»٬ زیرا بدون ایجاد تغییر در توازن موجود٬ دلیلی بر حضور در کنفرانس وجود ندارد وگرنه معنایش تسلیم شدن کامل به محور مقاومت است. «قاعده طلایی» آن چنان که معروف است٬ مذاکره کننده براساس آن چه در میدان های نبرد به دست آورده٬ در مذاکرات دست بالا خواهد داشت. پس از پایان کنفرانس در G8 ایرلند٬ اداره جنگ برعلیه سوریه به طور مستقیم به عربستان واگذار شد و قرار بر این گذاشته شد که در مدت سه ماه یعنی تا پایان سپتامبر٬ هم زمان با کنفرانس(پوتیناوباما) این مهم را به پایان ببرد. اجرای برنامه های جنگ گسترده جبهه ها در سوریه به امیر بندر٬ رئیس اطلاعات عربستان واگذار شده استبر همگان رابطه تنگاتنگ امیر بندر با سازمان های اطلاعاتی آمریکا نیز روشن استبرنامه جدید عربستان برای نجات پروژه آمریکا قرار است اهداف زیر را تحقق بخشد:

۱ تسلط کامل بر منطقه شمال و شمال غربی سوریه تا ساحل دریایی سوریه. تحقق این پیروزی می تواند کارت برنده ای در برابر تسلط دولت سوریه بر مناطق میانی و منطقه ساحلی٬ از لازقیه در شما غرب٬ طرطوس با نیاس در منطقه ساحل٬ سپس به سوی حماه و حمص و قصیر تا دمشق و سپس به سوی جنوب و در پایان شهر «درعا»باشد.

۲ تخریب اوضاع امنیتی درون شهر دمشق و حومه تا دولت نتواند از پیروزی های خود در میدان های جنگ٬ که به محاصره تروریست ها و اخراجشان از آن مناطق گردید٬ به نفع خود بهره برداری کند.

۳ کوشش درجهت حداقل پیروزی در میدان های نبرد٬ تا بتوان از آن در عرصه تبلیغاتی چنین استفاده کرد که منطقه جنوب به دست تروریست ها افتاده و یا حداقل این که مناطق مذکور را میان خود و دولت تقسیم کرده اند.

۴ گسترش دادن عملیات تروریستی در منطقه «رقه» و «حسکه» تا وزنه تروریست ها در این مناطق سنگین شود. در اجرای مقاصد فوق٬ هم زمان عربستان با بیش ترین امکانات مالی و تبلیغاتی و در تمام زمینه ها به فعالیت دیپلوماتیک و تبلیغاتی٬ لجستیکی و غیره دست خواهد زد. در هم راهی و هم آهنگی با آن امیر بندر نیز به مسافرت های خود به کشورهای اروپایی و روسیه برای فراهم آوردن پشتیبانی کشورها اقدام خواهد کرد. در همین راستا بود که بندر به ملاقات پوتین رفته و خواست تا سیاست دولت روسیه را نسبت به سوریه تغییر دهد. اقدام انتقال مستقیم طالبان از افغانستان و پاکستان و دادن همه گونه امکانات به آنان٬ خرید اسلحه از اسرائیل و هم زمان ایجاد انفجارات گسترده در عراق به طوری که در یک ماه بیش از هزار نفر به قتل رسیده اند٬ فشار بر لبنان تا مانع فعالیت های حزب الله و سایر نیروهای مقاوم لبنانی شده٬ تا نتوانند به سوریه کمک کنند٬ هم چنان که شاهدیم علی رغم همه این امکانات منطقه ای و بین المللی که به وسیله عربستان به کار گرفته شده و دو سوم مهلت معین شده نیز به پایان رسیده٬ اما آنان حتی نتوانسته اند جزیی ترین پیروزی به دست آورند٬ هدف:

   «بازگرداندن تعادل در میدان» به هیچ عنوان برآورده نشده است. کشتارهایی که تروریست ها در روستاهای لازقیه در حق مردم بی گناه مرتکب شدند تا به وسیله آن مردم به وحشت افتاده و فرار کنند٬ عمل نکرد و آنان نتوانستند حتی در سطحی محدود در آن منطقه مستقر شوند٬ برعکس ارتش عربی سوریه موفق شد٬ در حمله ای سریع٬ بخشی از روستاهایی که تروریست ها در آن جنایت ها را آفریده بودند٬ مجددا به زیرکنترل خود در آورد. در شمال تهاجمی که بر فرودگاه «متع» انجام گرفت٬ می توان به درستی گفت که آنجا تبدیل به گورستان همه تروریست های مهاجم گردید. این تهاجم نتوانست موجب تغییری در میدان های جنگ شده تا بتوان در عرصه سیاسی از آن بهره برداری کرد. در روستاهای دمشق نیز ارتش قدرت مند عربی سوریه مشغول پاک سازی خانه به خانه است و برنامه «سه ماهه» عربستان معطل روی دستشان مانده است٬ اما در مورد مزدور حقیر عربستان «جربا»(۱)٬ رئیس «ائتلاف سوریه» که ادعا کرده که مخفیانه به درعا رفته و نماز جماعت روز عید برگزار کرده٬ آن نیز نتوانست دستاورد مهمی در بر داشته باشد.

    به اختصار می توان گفت که مجموعه عملیات موجود از نظر ارزش و ارزیابی نظامی٬ با برنامه سه ماهه عربستان با شکست وبرو شده و صحنه مبارزاتی فعلی با مشابه خود در ماه ژوئن گذشته هیچ تغییری نکرده است و اگر آنان فکر می کردند که در این مدت می توانند دستاوردی داشته تا با «دست پر» به «ژنو۲» بروند٬ باید گفت که بجز شکست چیزی نصیبشان نشده و هم چنان دستشان خالی است. از این نظر٬ به تأخیر انداختن کنفرانس اوباما – پوتین به بهانه مبتذل پناهندگی دادن به «ادوارد اسنودن»٬ ادعایی واهی و بی معنی است. اما علت اصلی عقب انداختن کنفرانس٬ اعتراف آشکار امریکا به شکستی مجدد در میدان های نبرد سوریه است. اوبامای درمانده در توجیه تأخیر کنفرانس با پوتین اظهار داشتچیزی ندارد که با پوتین به بحث بگذارد٬ در نتیجه ضرورتی برای ملاقات نیست»٬ اما ما به خوبی می دانیم که عبارت فوق٬ از نظر فهم استراتژی سیاسی٬ امور زیر را در بر دارد:

۱ این که آمریکا هنوز آمادگی پذیرش شکست در سوریه را ندارد٬ زیرا این اعتراف به مثابه فاجعه ای است استراتژیک که نتایج خردکننده اش به مرز سوریه و خاورمیانه منحصر نخواهد بود.

۲ آمریکا به وقت اضافی نیاز دارد تا دو منظور را تحقق بخشد: ایجاد تغییری جدی و ملموس در جبهه های نبرد٬ آن چنان که بتواند با ایجاد معادله تازه ای٬ فکر شکست در سوریه را از میان ببرد و این که در منطقه دستاورد دیگری داشته باشد٬ آن چنان که بتواند بر شکست سوریه سرپوش بگذارد. براین اساس امریکا بر امر تجاوز خود بر سوریه اصرار می ورزد و یا برنامه های تازه ای را مطرح می کند٬ هم چون این که در این گیر و دار به مسئله تکراری و بی هوده مذاکرات فلسطین – اسرائیل٬ چنگ انداخته و به عنوان «برگ برنده ای» از طرف وزارت خارجه٬ اش به جریان انداخته است.

۳ آمریکا٬ توانایی انکار حل مسالمت آمیز و اعتراف به واقعیت موجود را ندارد و این امر نیز بدون اتفاق٬ مذاکره و سپس امضای توافق نامه٬ امکان ندارد. در این امر نیز ضربه سخت و استراتژیکی بر آمریکا وارد خواهد شد که عواقب آن بر آینده سیاست های آمریکا بسیار سنگین خواهد بود. در عین حال آمریکا مجبور است که به مسئله کنفرانس بین المللی و ژنو۲ ٬ پای بند بماند٬ به این امید که بتواند شکست خود را پنهان نگه دارد و یا این که تأثیرات آن را خنثی و قابل تحمل نماید٬ به این دلیل است که اوباما در عین این که از حقیقت رو در رویی با کنفرانس فرار می کند٬ ولی در همین حال این گونه نیز وانمود می کند که برای برگزاری کنفرانس جدیت دارد.

   در پرتو این حقایق مشاهده می کنیم که رئیس جمهور سوریه دکتر بشار اسد چگونه دقیق و صائب به این مسئله پرداخت. وی اخیرا اظهار داشتمیدان نبرد تعیین کننده است» و این حقیقتی است که دشمن با این که شکست خورده٬ به دشمنی و تجاوز خود ادامه می دهند تا کاملا از فکر پیروز شدن ناامید گردد٬ و این که این دشمن از منقلب شدن اوضاع نیز در وحشت است که آتش جنگ دامن او را گرفته و همه منافع او را بسوزاند.

    براین اساس باید بدون هدر دادن وقت و کوشش های خود٬ تمرکز را بر روی میدان های نبرد بگذاریم٬ زیرا امید بستن به مذاکرات صلح با دشمنی که بهر قیمتی می خواهد پیروز شود٬ نتیجه نخواهد داد. از این نظر ملت سوریه باید درجه مسئولیت خود را بالا برده و با هشیاری بر فریب کاری های دشمن غلبه کنند. ملت سوریه باید با کمک ارتش ملی خود٬ همه برنامه های دشمن را یکی پس از دیگری با شکست روبرو کرده و پیروزی های بیش تری در میدان به دست آورد. این وضع باید در حد ایجاد تشکیلاتی برای راه اندازی یک جنگ توده ای برای ریشه کن کردن تروریسم در کشور٬ از طریق مثلث قدرت سوریه٬ یعنی ملت٬ حاکمیت و ارتش٬ ارتقا پیدا کند.

توضیح برگردان:

   در سوریه جنگ امپریالیست ها نیست٬ بلکه جنگ امپریالیسم آمریکا و شیوخ فاسد و مرتجع عرب هم پیمان آمریکا برعلیه کشور٬ ملت و استقلال سوریه می باشد و شاهد هستیم که مثلث دولت – ملت و ارتش سوریه نزدیک به ۲/۵ سال است که سرسختانه هم چون کوهی استوار٬ در برابر این تجاوز وحشیانه دوام آورده اند.

   علت حمله تجاوزکارانه آمریکا به سوریه٬ «نه دیکتاتوری» خاندان «علوی»٬ بلکه مقاومت ملت سوریه در برابر توطئه های آمریکا برای تسلط بر خاورمیانه٬ در برابر تجاوزات فاشیستی دولت اشغال گر اسرائیل٬ در دفاع سرسختانه از مبارزه ملت مظلوم فلسطین بوده است. سازمان های فلسطین از فتح تا جبهه خلق٬ جبهه دمکراتیک و حماس(پیش از خیانتش به آرمان مردم فلسطین) در سوریه مستقر بوده و هستند. سوریه پس از اشغال عراق دست رد به سینه کالین پاول مبنی بر هم کاری زد و در مقابل به مقاومت ملی عراق همه گونه امکانات داد تا امپریالیسم آمریکا را از کشور خود برانند. سوریه در طول دوره جنگ عراق٬ ۱/۵ میلیون پناهنده عراقی را پذیرفت و با آنان به مثابه شهروند خود رفتار کرد٬ به همین دلیل مورد خشم و غضب آمریکا٬ اسرائیل و ارتجاع عرب قرار داشت٬ به همین دلیل ده ها انفجار بزرگ و کوچک و بمباران ها را در سوریه اجرا کردند.

   چریک های فلسطین همه زیر نظر افسران سوریه تربیت شدند و جنبش مقاومت فلسطین از قبل سوریه این همه دوام آورد٬ تا امروز هم  بیش از ۷۰۰ هزار نفر فلسطینی در اردوگاه یرموک و غیره  با استفاده از امکانات همین دولت جنگ زده سوریه زندگی می کنند.

   تا سال ۲۰۰۴۲۰۰۵ ٬ سوریه هم چنان بیش ترین امکانات مجانی را در اختیار شهروندان خود قرار می داد٬ زیرا سوریه از سال ۱۹۷۵ عمدتا در کمپ اردوگاه سوسیالیسم قرار داشت. سفله گانی با استفاده از کلمه هزار بعدی دیکتاتوری و کلی گویی در مورد سوریه می کوشند بی عملی و جبن خود را پنهان کنند تا هم چیز گفته باشند و هیچ چیز نگفته باشند.

   لنین در سال ۱۹۲۰ می گفت افغانستان امان الله خان٬ از انگلستان دمکراتیک تر است٬ زیرا لنین کلی گویی نمی کرد٬ براساس فرودستی و فرادستی طبقاتی حرف می زد. تجزیه و تحلیل طبقاتی به طور دقیق٬ و نه کلی گویی باید به طور دائم اسلحه برنده کمونیست ها باشد٬ خلط مبحث طبقاتی متعلق به اپورتونیست ها و ضد مارکسیست ها یی است که می خواهنند «جل خود را از آب بیرون بکشند» و نه به زحمتکشان خدمت کنند.

زنده باد مبارزه ملت سوریه برعلیه آمریکای متجاوز

از مبارزات ملت سوریه به دفاع برخیزیم

زیرنویس:

(۱)- «جربا» رئیس ائتلاف سوریه٬ مدعی شده که روز عید فطر در شهر «درعا» بوده و نماز فطر برگزار و به چند کودک فقیر شهر کمک کرده است. فیلمی در این راستا از کانال الجزیره پخش شده است٬ اما این خبر و فیلم الحزیره دروغ و ساختگی است. بنا به گزارشی که دوازدهم اوت در سایت نویسندگان اردنی آمده٬ جربا٬ با یک نفربر زرهی از طریق روستای طیریا در اردن وارد شهرک کوچک مرزی تل شهاب سوریه می شود و در مسجدی برای مردم سخن رانی می کند. از قول احمد بقیرات٬ امام مسجد تل شهاب٬ مردم وقتی متوجه شدند که ایشان رئیس ائتلاف است٬ نماز را ترک کرده و تنها ۳۰ نفر در مسجد ماند. جربا از ترس تنها ۱۰ دقیقه در شهرک تل شهاب می ماند و سپس با همان نفربر زرهی به اردن بازگشته و سپس به سوریه می رود.

   این روزها فیلم ها و گزارشات دروغی(فتوشاپی) به وفور درست می شود. خوش بختانه تأثیر این اعمال سخیفانه بسیار محدود است. به قول لنیننمی توان همه را برای همیشه فریب داد».

۱ دیدگاه »

  1. قریب 5 سال است که اتحادیه اروپا و قطر ، تلاش دارند تا بتوانند گاز قطر را به اروپا منتقل کنند(از طریق سوریه و ترکیه) و در این راه تنها مانع ، مخالفت سوریه است.
    علاوه بر توضیحات برگردان در مقاله فوق ، سرمایه گذاری کلان قطر برروی تروریستهای سوریه و پشتیبانی اتحادیه اروپا از آنها (برای بدست آوردن گاز مجانی و محروم کردن روسیه از درآمد گاز)عامل دیگر پشتیبانی G8 از جنایاتکاران به حساب آورد

    لایک

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: