در مصر چه می گذرد؟ مصر به کجا می رود؟
احمد مزارع
شور و شوق فراوانی سراسر مصر را فرا گرفته٬ هزاران نفر هر روز هزاران جلسه سخن رانی٬ گردهم آیی های گوناگون٬ چاپ و پخش انواع کتاب و اعلامیه٬ مسافرت مسئولان گروه ها٬ جبهه ها٬ سازمان ها و احزاب مختلف به سراسر مصر گسیل می شوند. می توان گفت ناصریست ها از امکانات بهتری برخوردارند٬ زیرا نیروهای باتجربه و پرسابقه زیادی دارند. جبهه تمرد٬ پر طرف دارترین نیرو در سراسر مصر٬ در مراکز استان ها٬ شهرستان ها و شهرک ها حضور دارند. آنان بسیار جدی در امور مختلف دخالت کرده و به مسئولان امر و نهی می کنند. اینان به ظاهر جوان و زیر ۳۰ سال هستند ولی اکثر آنها از خانواده های سیاسی٬ مبارز و معروف هستند. رهبر آنها محمود بدر٬ فرزند یکی از وکلای مبارز قدیمی است که از مخالفان سرسخت سادات و مبارک بوده است. اعضای جبهه تمرد با مسئولان عالی رتبه دولتی از نخست وزیر٬ رئیس جمهور گرفته تا وزرا دیدار می کنند و نقطه نظرات خود را مطرح می کنند. نماینده آنها با اشتون٬ فیسترویله٬ هیئت حکمای اتحادیه آفریقا٬ وزیر امور خارجه امارات و بسیاری دیگر ملاقات کرده و نظرات خود را مطرح و هرگونه سازشی با اخوان را رد کرده٬ به این معنی که نمی توانند به حکومت بازگردند.
اعضای جبهه تمرد مقالات زیادی در باره اوضاع٬ پاسخ به رهبران ازجمله سیسی٬ اوباما٬ قزضاوی و غیره می نویسند. اینان شدیدا با دخالت خارجی در امور مصر مخالفند. ویلیام برنز و سفیر آمریکا در قاهره خواستند که با آنها ملاقات کنند٬ اما «تمرد» شدیدا مخالفت کرد. «تمرد» عمدتا سیاست ناصریست ها را پیش می برد٬ البته با در نظر گرفتن اوضاع اقتصادی٬ سیاسی مصر و منطقه٬ آنان بسیار هوشیارانه خط استقلال٬ آزادی و عدالت اجتماعی را تبلیغ می کنند. ناصریست ها قویا باور دارند که در انتخابات ریاست جمهموری آینده پیروز می شوند. یکی از اعضای تمرد به نام خانم نرهان طمان٬ چند روز پیش در مقاله کوتاهی تحت عنوان: در انتظار «ناصری» جدید٬ در بخشی چنین آورده بود:«در این جا هاله ای از قدسیت نیست٬ بلکه موضوع عشق و علاقه ای وجدانی و عاطفی است… در این جا بحث بر سر عشقی میان ملت و رهبرشان است. رهبر ما٬ جمال عبدالناصر٬ هیچ گاه رئیس نبود٬ اما رهبری بود که در قلب ملت مصر جا داشت. مصری ها فطرتا ناصری متولد می شوند٬ زیرا در جامعه ای متولد شده اند که مردم تا ابدالدهر سوگندشان عمدتا «بحیاه الزعیم» است(به معنی به جان عبدالناصر قسم). این گفته مبالغه نیست٬ بلکه امری حتمی و حقیقی است. «در آن روزها پس از وفات وی در سراسر مصر همه می گفتند خدا رحمت کند همدم و یار فقرا و بیچارگان را». ناصر فقرا را دوست می داشت و فقرا او را دوست می داشتند. برای گرفتن حق فقرا کوشید و پیروز شد. مردم او را بر روی دوش بلند می کردند٬ وقتی هم که شکست خورد٬ از روی دوش پائینش آورده و با وی دست داده و پیمان بستند که برای همیشه تا پیروزی در کنارش بایستند.
هیچ شکی ندارم که هر مصری امروز آرزوی رهبری هم چون ناصر را دارد٬ به ویژه که از ستم و بلاهای رؤسای پس از وی زجرها کشیده اند و آخرین آن اخوان بودند که همیشه با عبدالناصر جنگیدند».
جورج اسحاق٬ عضو دیگر جبهه ناصریست٬ به طور دائم مسئول فعالیت های تشکیلاتی است. هر روز با تلویزیون ها مصاحبه و مصاحبه هایش یوتیوب می شوند. چند روز پیش که سفیر آمریکا در مصر خانم آن٬ در مورد مسائل داخلی مصر اظهار نظر کرده بود٬ جورج اسحاق در یک برنامه ویدیوئی وی را مورد خطاب قرار داده و گفت:«شما خفه شوید٬ حق ندارید در امور داخلی ما دخالت کنید…» و دیروز که سیسی در مصاحبه با مطبوعات گفته بود:«آمریکا باید بر اخوان المسلمین فشار آورد که دست از لجاجت بردارند و…»٬ مجددا جورج اسحاق در مصاحبه ای در همین مورد توضیحاتی داد٬ از جمله گفت:«سیسی نباید در امور سیاسی دخالت کند٬ ما نمی خواهیم آمریکا یا هر کشور دیگری در مسائل داخلی ما شرکت و مداخله کند»٬ که در حقیقت از سر نصیحت به سیسی هشدار داد. جورج اسحاق شخصی است مسن٬ کارکشته و از اعضای فعال «حزب کرامت» ناصریستی است. حمدبن صباحی که رهبر همه ناصریست ها است٬ به طور دائم با مصاحبه٬ از طریق دیدار با مسئولان عالی رتبه دولتی در پیش برد برنامه «نقشه راه» کوشش می کند. «نقشه راه» برنامه ای است که میان ارتش٬ احزاب سیاسی٬ جبهه نجات ملی٬ احزاب متعدد ناصریست ها و «تمرد» توافق شده تا در مدت شش ماه٬ یک قانون اساسی جدید بنویسند و انتخابات ریاست جمهوری و سپس٬ انتخابات پارلمان٬ انجام داده و براساس نظامی دمکراتیک کشور را اداره کنند. هم اکنون «تمرد» فرم تازه ای به چاپ رسانیده و در سراسر مصر توزیع می کند که عنوان:«قانون اساسی خود را بنویس» بر بالایش نوشته شده٬ نام٬ نشانی و مشخصات قانونی افراد جمع آوری می شود تا همگی در نوشتن قانون اساسی نقش داشته باشند. قرار است در هنگام نوشتن قانون اساسی٬ ۵۰ نفر که نمایندگی اقشار مختلف مردم مصر را داشته باشند٬ در تدوین آن شرکت کنند. البته انتقاداتی در این زمینه وجود دارد که مورد بحث نیروها می باشد.
قابل توجه این که جبهه «تمرد» در تونس با هماهنگی تمرد مصر تشکیل شده و رهبر آن براهیم که اخیرا ترور شد٬ از مدافعین عبدالناصر و با ناصریست های مصر رابطه ای تنگاتنگ داشت٬ چند بار با حمدبن صباحی(۱) رهبر ناصریست های مصر در زیر عکس بزرگ جمال عبدالناصر٬ دیدار و در حقیقت خط واحدی را پیش می بردند. حمدبن صباحی قرار بود در مراسم تشییع جنازه براهیم شرکت کند٬ اما پلیس مصر توطئه ای را برای ترور صباحی کشف٬ بنابراین وی از رفتن به تونس منصرف شد. هیچ شکی نیست که آمریکا و اسرائیل از دشمنان اصلی ناصریست ها و با همه توان می کوشند آنان را از سر راه برداشته و نابودشان سازند.
مراجعه کنید به کتاب:«صید جاسوسان»Spy Catcher٬ نوشته پیتر رایت٬ رئیس سابق ام آی ۵ و ام آی ۶ ٬ سازمان های جاسوسی انگلیس که در گذشته چه کوشش های زیادی مشترکا توسط انگلیس و آمریکا برای قتل ناصر انجام می دادند و سرانجام چندی پیش هیکل در برنامه هفتگی خود «درس تاریخ» اعلام داشت که عبدالناصر به وسیله سم مخصوصی که اسرائیلی ها تهیه کرده بودند٬ ترور شد٬ اگرچه وی را فورا به بهترین بیمارستان در مسکو انتقال دادند ولی فایده ای نداشت.
نسل نوین مصر٬ سیاست مداران ملی و کمونیست ها به خوبی از توطئه های آمریکا و غرب علی العموم آگاهی دارند. «تمرد» به خوبی می داند که چرا عربستان٬ امارات و قطر به دولت مصر کمک می کنند٬ اما با اطمینان می توان گفت که مصر با انقلاب عظیمی که در پشت سر خود دارد و با مبارزات عظیمی که به وسیله میلیون ها نفر در سراسر مصر جریان دارد٬ تحت هیچ شرایطی به قراردادهای ذلت بار تن نخواهد داد و علی رغم همه موانعی که از طرف غرب و ارتجاع عرب بر سر راهش ایجاد می کنند٬ راه استقلال٬ آزادی و عدالت اجتماعی را خواهد پیمود. ملت مصر با سرنگونی مبارک در آن انقلاب بزرگ در حقیقت استبداد فرعونی را به گور سپرد و اکنون میلیون ها انسان آزاد در سراسر مصر با تجربیات بسیار غنی و با شخصیت های بسیار مؤثری که در دسترس دارند٬ به مثابه اسب سرکشی می مانند که جولان می دهد و زین را بر پشت خود تحمل نخواهد کرد. این نوشته از سر خوش بینی و ساده انگاری نیست. مقالات٬ انتقادات٬ سخن رانی ها٬ گردهم آیی ها و موج عظیمی از جوانان که در جبهه «تمرد» با شور و شوق در سراسر کشور مبارزه می کنند٬ این را می گوید. این درست است که رسانه های الکترونیکی را غرب بیشتر برای منافع سیاسی خود٬ همگانی کرد٬ اما در عین حال همین رسانه ابزار قدرت مندی نیز هست که نیروهای مترقی می توانند از آن استفاده کنند و چنین می کنند. جریان تاریخ مقاومت پذیر نیست٬ امپریالیسم آمریکا با همه امکانات تکنولوژیکی٬ الکترونیکی٬ هواپیما٬ توپ و تانک و اسلحه های اتمی رقیق شده که در اختیار داشت٬ در عراق از عنصر انسانی که تعیین کننده روابط تکامل زندگی اجتماعی است٬ شکست خورد٬ شکستی جانانه٬ رسوا کننده و کمرشکن و امروز ملل ستم دیده در حال وارد آوردن شکست تلخ تری بر آمریکا در سوریه هستند. شکست آمریکا در مصر نیز حتمی است٬ کما این که همه جنایات امپریالیسم آمریکا برعلیه ملت بزرگ ایران با استفاده از همه گونه ابزار سیاسی٬ تبلیغاتی و انواع تحریم های بسیار گسترده و وجود طیف وسیعی از مزدوران و مبلغان راست و «چپ»٬ نتوانسته او را از میدان به در کند٬ بلکه با عزم جزم تری راه استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی را تا به آخر پیش خواهد برد.
در روزهایی که ملت مصر با شرکت در تظاهرات ده ها میلیونی خود٬ موفق شدند٬ مرسی را از کار برکنار کنند٬ آمریکا کوشش فراوانی به کار برد تا دولت مصر را وا دارد که حتی به ظاهر هم که شده مرسی را نگه دارند و پشت پرده وسیله عزل وی را فراهم آورند٬ وقتی ملت مصر تن در نداد٬ چاک هاگل٬ دولت مصر را تهدید کرد که کمک های نظامی را که عبارت از یک میلیارد و سی صد میلیون دلار است٬ قطع خواهد کرد. قابل توجه این که از این مبلغ تنها ۲۵۰ میلیون نقدی است٬ بقیه اعتبارات خرید «آهن قراضه» تحت عنوان اسلحه از شرکت های اسلحه سازی آمریکا است و آن شرکت ها مخالف قطع کمک هستند زیرا٬ ضرر می کنند و اوبامای مزدور آن کارخانه داران٬ مجبور است از آنها تبعیت کند و تهدید چاک هاگل توخالی بود٬ با این وجود این تهدید چاک هاگل٬ در مطبوعات انتشار یافت و سیسی نیز مقاومت کرد٬ اما هم زمان یکی از اعضای جبهه تمرد پیشنهادی مبنی بر تشکیل «صندوق کمک به مصر» را داد و در همین رابطه صندوق تشکیل و در سراسر مصر و خارج مصر به همگان ابلاغ شد تا به مثابه تودهنی جانانه ای به اوباما و چاک هاگل باشد٬ البته دولت آمریکا «منصرف» شد٬ زیرا این کمک آمریکا٬ از نظرجنبه داخلی آن٬ بیشتر از مسئله «کمک» به ارتش مصر اهمیت داشت. با وجود این اکنون صندوق کار می کند و….٬ یکی از اعضای کمیته مرکزی «تمرد» مقاله ای خطاب به اوباما نوشت که بخشی از آن در این جا آورده می شود: از سایت تمرد Tamarud.net ٬ نوشته خانم هنا عبدالفتاح: اوباما٬ نه تو و نه ده ها٬ هم چون تو…:
«خداوند دو چشم به او داده٬ اما او کور است٬ دو گوش به او داده٬ اما او کر است٬ یک زبان در دهانش قرار داده٬ اما لال است و اگر هم نطقی کند٬ کفر و هذیان است. کور به این دلیل که حجم انسان هایی که میدان ها٬ خیابان ها و کوچه ها را پر کردند٬ به طوری که جمعیت مذکور وارد Guiness Record Book شد و نوشته شد که حجم انسان هایی که در روز ۳۰ ژوئن به خیابان های مصر آمدند٬ در تاریخ بشری سابقه نداشته است٬ اما اوبامای کور آن را ندید و گفت کودتای نظامی بوده است. کر٬ به این دلیل که صدای ۳۳ میلیون ملت را نشنید٬ نشنید که می گفتند:«الشعب یرید اسقاط النظام»٬ ملت خواستار سرنگونی نظام است و یا «مش هنمشی٬ هوه یمشی»٬ تا نرود نمی رویم(منظور مرسی بوده است). علی رغم این اوباما آن را کودتای نظامی نامید. لال٬ به این دلیل که دچار ضربه روحی شده٬ زیرا راه درازی را که برای حفظ امنیت اسرائیل و با کمک مرسی پیموده بود متلاشی شد٬ به این لحاظ حضور مردم را کودتای نظامی نامید و تهدید به قطع کمک نمود. پاسخ ملت مصر یک چیز بود:«گور پدر و مادرت با کمکت»٬ با کرامت زندگی می کنیم و اجازه نمی دهیم پوزه و دماغ کثیفت را در زندگی ما دخالت بدهی. در پاسخ اوباما٬ ما از روسیه٬ چین٬ عربستان و.. کمک می گیریم(ضروری است گفته شود که کمک های عربستان و امارات ضرورتا به دستور آمریکا و اروپا نیست٬ بلکه این کشورها از طریق کمک به مصر در صددند برای خود در مقابل ملت های ستم دیده اشان٬ اعتباری کسب کنند٬ اما هر چه باشد٬ ملت مصر در راهی می رود که تبعیت از عربستان و امارات را نخواهد پذیرفت). مهم تر از همه این ها٬ با تشکیل حساب بانکی «کمک به مصر» نیروهای مسلح ارتش٬ کارمندان وزارت کشور٬ دانشگاه ازهر٬ کلیساها٬ قضات دادگستری(کانون قضات و وکلا در مصر٬ بسیار منسجم و همیشه پشتیبان مردم و انقلاب بوده اند. آنان از سال ۲۰۰۵ ٬ مبارزه گسترده ای را با مبارک آغاز کردند- مترجم)٬ روزنامه نگاران٬ نویسندگان٬ کاسب کاران٬ کارمندان٬ جوانان و حتی کودکان و مصری های خارج کشور و بسیاری افراد ثروتمند به این حرکت پیوستند تا به اوضاع اقتصادی کشور سر و سامان داده و مصر را به ساحل نجات برسانند».
ملت مصر اکنون با معضل اخوان و مرسی عزل شده روبه رو هستند. بنا به نوشته سفیر معصوم٬ مسئول روابط بین المللی ناصریست ها٬ برکناری مرسی حتی اگر چند ماه هم به طول می انجامید٬ می بایست به وسیله اعتراضات خیابانی و نه با دخالت ارتش٬ انجام می گرفت. به نظر وی٬ دخالت ارتش اوضاع را پیچیده تر و سناریوی الجزایر و یا ترکیه دوره قبل از اردوغان را تداعی می کند. اما با اوضاعی که مصر دارد و حضور گسترده میلیونی مردم٬ احتمال زیاد وجود دارد که این معضل با مسالمت حل شود. کوشش های زیادی از طرف شخصیت های مؤثر و مهم سیاسی مصر٬ «هیئت حکمای آفریقا» و… برای حل این مسئله در جریان است٬ اما چیزی که بسیار اهمیت دارد٬ این که پس از عزل مرسی مبارزات اجتماعی از طرف گروه های مختلف اجتماعی با سرعت بی نظیری در حال گسترش است و این کمک زیادی به حل مشکلات می کند. موانعی که اخوان در سر راه مبارزات مردم ایجاد کرده بودند٬ از میان رفته است و…جنبش های اجتماعی شامل کارگران٬ زنان٬ نویسندگان٬ جوانان و…. اکنون با آزادی بیشتری به سازمان دهی می پردازند و آینده روشنی را برای زندگی رقم می زنند.
این بحث در مورد موقعیت فعلی اخوان٬ رابطه داخلی و بین المللی آنها٬ رابطه با ترکیه و نقش ارتش و آمریکا٬ پی گرفته خواهد شد.
زیرنویس از مترجم:
۱- جهانی برای فتح٬ چندی پیش مقاله ای در مورد مصر نوشته و آورده شده بود که حمدبن صباحی که رهبر ناصریست ها است٬ طرفدار سیاست های نئولیبرالیستی و بانک جهانی است. این مطلب به هیچ وجه حقیقت ندارد. نویسنده یا نویسندگان جهانی برای فتح٬ اشتباه یا از سر ناآگاهی موضوع را نوشته اند