یک کودتای دمکراتیک (و نظامی) در مصر؟

aegypten_demo_2013_7_21


نویسنده: اسعد ابوخلیل
 

منبع: الاخبار

منتشر شده در تارنمای عدالت

اولاً، من هرگز خواستار دمکراسی در جهان عرب نبوده ام. نه این‌که خواهان حفظ نظام استبدای هستم، بلکه به این دلیل که شرایط بسیاری باید وجود داشته باشد تا خواستن دمکراسی در جهان عرب معنی بدهد. دمکراسی چگونه می‌تواند معنی داشته باشد وقتی که کشورهای غربی و کشورهای شورای همکاری خلیج (و ایران) همه به طرف خود پول (به میزان میلیاردها دلار) تززیق می‌کنند؟ برنده انتخابات گذشته لبنان عمدتاً با پول سعودی پیروز شد، همان‌طور که کارزار احمد شفیق در انتخابات ریاست جمهوری گذشته [مصر] از طرف کشورهای شورای همکاری خلیج (و به احتمال قوی از طرف ایالات متحده و کشورهای اتحادیۀ اروپایی) حمایت می‌شد.

و دمکراسی چگونه می‌تواند معنی بدهد وقتی که ایالات متحده در همه جوانب سیاست‌گذاری در همه کشورهای منطقه مداخله می‌کند؟ و دمکراسی چگونه می‌تواند معنی بدهد وقتی که اسرائیل سرزمین‌های عربی را تحت اشغال دارد، و تجاوز را دایمی می‌کند، و شبکه‌های تروریستی/جاسوسی در سرتاسر جهان عرب تشکیل می‌دهد؟ و با وجود بی‌عدالتی حاد در منطقه (خاورمیانه یکی از بدترین توزیع ناعادلانه درآمد را در جهان دارد)، دمکراسی برای مردم فقیر چه ارايه می‌کند وقتی که میلیاردرها می‌توانند خود را انتخاب کنند؟ (انتخابات در طرابلس در شمال لبنان عمدتاً انتخاب بین میلیاردرها است)

دمکراسی (مگر این‌که نوع مشخصی از دمکراسی مورد نظر ما باشد که حتا از وعده‌های دمکراسی رادیکال فراتر برود) راه‌حلی برای بی‌عدالتی‌های اجتماعیاقتصادی ارايه نمی‌کند. کاملاً برعکس، دمکراسی در جهان عرب (از برکت مداخله توسط دولت‌های غربی و کشورهای شورای همکاری خلیج) صرفاً به قرار دادن افراد ثروتمند دارای پیوند با غرب در قدرت خدمت می‌کند. بالاخره، ممکن است دمکراسی یک اولویت شود، اگر ما شرایطی را ایجاد کنیم که دمکراسی واقعی، نه دمکراسی انتخاباتی صوری، بتواند ریشه بدواند و رشد کند.

اما کودتا در مصر بسیار افشاگر بوده است. برای یک دقیقه تصور کنید که کودتا یک دولت لیبرال شبه‌سکولار به طور دمکراتیک انتخاب شده را سرنگون کرده بود. شما به راحتی می‌توانید قیل‌و‌قال و خشم روشنفکران لیبرال را در سرتاسر جهان تصور کنید. همه ترقی‌خواهان خاورمیانه نیروهای خود را یکی می‌کردند تا نتایج کودتا را خنثا کنند. اما قربانیان این کودتا اسلام‌گراهای بی‌فرهنگ اخوان‌المسلمین هستند. مطمنئاً، اخوان‌المسلمین یک معامله «فاوستی» [از نوع معامله با شیطانعدالت] با ایالات متحده و اسرائیل داشت، که طبق آن اجازه یافت حکومت کند و در قبال همکاری امنیتی–نظامی با اسرائیل از حمایت غرب برخوردار شود. «نیویورک تایمز» هرگز در یادآوری این به خوانندگان کوتاهی نمی‌کند که دولت اوباما از خدمتی که مرسی در جریان آخرین جنگ تجاوزکارانه اسرائیل علیه غزه کرد، بسیار خشنود بود.

بیایید با واقعیت رو‌به‌رو شویم: دمکراسی (برای مُبلّغان غربی و عرب آن) صرفاً بهانه‌ای است برای ایجاد شرایطی که حزب مورد نظر خود را به قدرت برسانند، یا حزب حاکمی را که شخص مخالف آن است، سرافکنده کنند. از اینرو است که ایالات متحده در سوریه و ایران، اما نه در دیگر کشورهای عرب دمکراسی می‌خواهد (آن‌طور که ادعا می‌کند، زیرا در حقیقت همیشه دیکتاتوری را ترجیح می‌دهد). ایالات متحده چرا دمکراسی را برگزیند وقتی که قدرقدرت‌های او می‌توانند این‌همه الطاف و خدمات را بدون مشورت با نهادهای مقننه نابسامان ارايه نمایند. ایالات متحده فقط موقعی دمکراسی می‌خواهد که پیروزی عروسک‌های آن را تضمن کند: ایالات متحده در سال ٢٠٠۵ در لبنان بر یک انتخابت فوری پافشاری نمود، زیرا می‌دانست که خون حریری به عوامل او کمک خواهد کرد. اما، در سال ٢٠١٣، خواست انتخابات برای لبنان را پیش نبرد و برایش مهم نبود اگر پارلمان مأموریت خود را تمدید کند، زیرا نتایج انتخابات قابل تضمین نبود.

ایالات متحده تا موقعی که حماس برنده شد خواهان انتخابات دمکراتیک در غزه بود. و اکنون، هرگز ابراز مخالفت نمی‌کند که عروسک آنو عروسک اسرائیلمحمود عباس پس از چند سال که از اتمام دوره او گذشته است، به عنوان «رییس‌جمهور» در قدرت است.

همین‌طور، اخوان‌المسلمین موقعی که احساس می‌کند می‌تواند پیروز شود مشتاق داشتن انتخابات است، در حالی که مخالفان سکولار آن فقط موقعی‌که احساس کنند اخوان‌المسلمین نمی‌تواند پیرور شود مشتاق انتخابات هستند.

انتخابات پیشین مصر بسیار نزدیک بود، و مرسی رییس‌جمهور منتخب، طوری عمل و حکومت کرد که گویا از طرف همه مردم مصر «حکم» دارد. اما این به هیچ‌وجه دلیلی برای توجیه یک کودتا علیه او نیست. بسیاری از رؤسای جمهور ایالات متحده پس از پیروزی در یک انتخابات نزدیک طوری عمل می‌کنند که گویا از طرف همه مردم حکم دارند. برخی از مخالفان (غربی و عرب) مرسی تعدادی دلیل در دفاع از این‌که چرا مرسی باید با قهر سرنگون می‌شد، ردیف می‌کنند: از درگیر نکردن زنان در مناصب قدرت (این به گفته یک مقام پیشین ایالات متحده) گرفته، تا انعطاف‌ناپذیری با رقبای سیاسی خود، و تلاش برای کنترل مطبوعات. اما همه این گناهان در دمکراسی غربی صورت می‌گیرند، و نمی‌توان انتظار داشت آن‌ها یک کودتای نظامی را توجیه کنند و به آن مشروعیت بدهند.

این قابل درک است که سکولارهای عرب از آن‌چه در مصر رخ داد سرمست از پیروزی باشند. هر چه باشد، اخوان‌المسلمین در هیچ سطحی برای این اشخاص (یا مطمئناً برای من) جذابیتی ندارد. و آن‌ها هم‌چنان به اشاره ٢٠ یا ٣٠ میلیونی که در اعتراض به حکومت مرسی به خیابان‌ها آمدند، ادامه می‌دهند. اما این شیوه  حل‌و‌فصل کشمکش‌ها در یک دمکراسی نیست؛ آن‌ها در صندوق‌های رأی و نه در خیابان‌ها حل‌و‌فصل می‌شوند. من نمی‌خواهم جعبه اعلانات در بارۀ روندهای دمکراتیک باشم موقعی که خودم مُبلغ دمکراسی نیستم، اما این‌ها پایه‌های حکومت دمکراتیک را تشکیل می‌دهند. و طرف دیگر هم میلیون‌ها رأی دارد، که در انتخابات گذشته، به رغم پولی که سعودی‌ها و آمریکایی‌ها به شفیق (و قطری‌ها به مرسی) تزریق کردند، آن را به پیروزی رساندند.

به علاوه، فراتر از جشن آنی پایان حکومت مرسی، پی‌آمدهای این حرکت ضددمکراتیک جه خواهد بود؟ این چگونه بر رفتار اخوان‌المسلمین و حتا دیگر اسلام‌گرایان در منطقه تأثیر خواهد گذاشت؟ آیا آن‌ها مقصر خواهند بود اگر مجبور شوند زیرزمینی فعالیت کنند و تلاش نمایند قدرت را توسط ابزار غیردمکراتیک به دست آورند؟ چه خواهد شد اگر اخوان‌المسلمین (موقعی که در اپوزیسیون است) همان تاکتیک‌های رقبای خود را پیش بگیرد؟ چه خواهد شد اگر آن‌ها به خیابان‌ها بیابند و یک کودتای نظامی را در اعتراض علیه حکومت رقیبی که یک‌سال پیش به طور دمکرایتک انتخاب شده، مهندسی نمایند؟

و، که از این کودتا توانمند خواهد شد، به ویژه در دوره گذار که قوانین بازی تعیین خواهند شد؟ آیا پس‌مانده‌های مبارک (فولول) [فولول به عربی یعنی پس‌مانده‌های ارتجاععدالت] که سلسله مراتب دستگاه قضایی را پُر کرده‌اند، نخواهند بود؟ آیا آن‌ها رهبری دستگاهای نظامیاطلاعاتی نخواهند بود؟ چه کسی تضمین می‌کند که اگر یک نهاد انتخابی تصمیم بگیرد، به عنوان مثال، قرار صلح خفت‌بار اسرائیلمصر را پاره کند، ارتش دخالت نخواهد کرد؟ چه خواهد شد اگر نهاد قانون‌گذاری جدید در مصر تصمیم بگیرد بودجه نظامیاطلاعاتی را تحت نظارت پارلمان قرار دهد؟ و اگر یک‌سال برای بی‌اعتبار کردن یک رییس‌جمهور تازه انتخاب شده کافی است، چرا دوره ریاست‌جمهوری ‌یک سال، یا شش ماه نباشد؟ و چه بر سر هنجارها و روندهایی که قانون برای برکنار کردن یک رییس‌جمهور تعیین کرده است، آمد؟

بیایید با واقعیت رو‌به‌رو شویم: معترضین مصری که قیام عیله مبارک را به جریان انداختد دماغشان سوخت. فعالین سکولار جوانی که قیام مصر را با شور ‌و‌ شوق خود آغاز کردند، آشکارا فریب خوردند و حرکت انقلابی آن‌ها به بی‌راهه رفت. به جای فشار برای برکناری همه مقامات و خویشاوندان مبارک از همه مقامات حکومتی، و به جای فشار برای یک تغییر رادیکال در سیاست‌های خارجی کشور (آن‌طور که آن را از طريق اعترضات در مقابل سفارت‌خانه‌های ایالات متحده، اسرائیل، و عربستان سعودی ابراز کردند) متقاعد شدند که هدف نهایی (یا میوه) یک «انقلاب»، انتخابات است. آن‌ها به انتخاباتی شتافتند که اصلاً ضروری نبود. اگر معترضین جوان مصر (که در آغاز اخوان‌المسلمین را در صفوف خود نداشتند) برای یک دگرگونی رادیکال جامعه، اقتصاد، و سیاست مصر فشار وارد کرده بودند، قیامی که در ٢٠١١ آغاز شد به یک انقلاب کامل فرا می‌رویید.

و چه خواهد شد اگر انتخابات جدید، که شورای نظامی وعده آن را داده است، مجموعۀ جدیدی از اسلام‌گرایان را تولید کند؟ دشمنان سکولار اخوان‌المسلمین چه خواهند کرد؟ آیا آن‌ها به خیابان‌ها بازخواهند گشت تا (با همکاری فرماندهی نظامی) رییس‌جمهور دیگری را برکنار کنند؟ و چرا جوانان مصر که از انقلاب حرف می‌زنند ایمان خود را در دستگاه نظامیاطلاعاتی قرار می‌دهند که بخش لاینفک رژیم امنیتی ساداتمبارک است، و از طرف ایالات متحده حمایت می‌شود؟ چه کسی باور می‌کند که دستگاه نظامی حقیقتاً انگیره دمکراتیک دارد؟ دستگاه نظامی اگر نتوانست یک سال نادمکراسی مرسی را تحمل کند، چرا برای دهه‌ها دیکتاتوری سادات و مبارک را تحمل کرد؟

این یک کودتای نظامی است که از طرف روشنفکران سکولار عرب که (یا به این دلیل ‌که بخشی از دستگاه تبلیغاتی عربستان سعودیامارات متحده عربی می‌باشند یا چون سکولار‌های بی غل‌و‌غش و صادقی هستند که به دلایل ایدئولوژیگ با اخوان‌المسلمین مخالفند) حمایت می‌شود. برکنار کردن مرسی از قدرت آسان بود، اما برکنار کردن اخوان‌المسلمین از جامعه بسیار دشوارتر خواهد بود. اخوان‌المسلمین در شلیک به پا و حتا به سر خود، خوب پیش می‌رفت، اما این کودتا بدون تردید تاریخ مصرف اخوان‌المسلمین را افزایش خواهد داد. کودتایی که به نام دمکراسی صورت گرفت مقدر است احتمال دمکراسی واقعی را در مصر کم‌تر کند.

http://english.al-akhbar.com/print/16334

5 Comments

  1. خیلی خیلی ممنون بهیزاد مطهرتر از آب زمزم در حوض کوثر از تعیین تکلیف برای بندگان کودن خدا

    فقط در مجله هفته فونکسیون نهی از منکر به عهده دارید یا در جاهای دیگر نیز؟
    در هر حال عنوان مقاله را نظر باندازید:
    “یک کودتای دمکراتیک (و نظامی) در مصر؟
    اگر دموکراسی حاکمیت خلق باشد، کودتای دموکراتیک را نوینسده در تضاد با کودتای نظامی تلقی کرده است.
    آقای عزیز هم گفته که قابلمه مهم نیست، محتوای آن مهم است.

  2. آقای عزیر
    من قصد کلنجار رفتن با شما و تلف کردن فضای این صفحه را ندارم

    شما به اعتراف خودتان در زیر مقاله‌ای که راجع به مصر و تحولات اخیر آن است، مشکلات شخصی خودتان را با دیگرانی که بحث آن‌ها در این مقاله نیست ریخته‌اید وسط. این چه جور تفکر و ذهنیت دیالکتیکی است؟ نقد سیاسی-اجتماعی الفبایی دارد. لطفاً با رعایت آن الفبا راجع به این مقاله نظر بدهید، در غبر اینصورت سکوت کنید و مشکلاتتان را جای مناسب آن مطرح نمایید!

    هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد!

  3. خیلی ممنون بهیزاد دیرآشنا
    آقای بهبودی کجا راجع به مصر حتی یک واژه تلف کرده است؟
    آقای بهبودی برای توضیح مسئله ای دیالک تیک فرم و محتوا را بسط و تعمیم داده است برای بهیزادها به شکل دیالک تیک قابلمه و آش و یا قابلمه و قورمه سبزی

  4. از کرامات شیخ ما این است- شیره را خورد گفت شیرین است
    جناب بهبودی تا دیر نشده برای خودتان و ما معلوم کنید کودتای ارتش مصر قرمه سبزی است یا آش کشک خالته که بخوری پاته نخوری پاته؟
    لطفاً نظرتان را دربارۀ آشپزهای طبقاتی اصلی در پشت این قابلمه و خورندگان این آش یا قرمه سبزی و پرسش‌هایی که در این مقاله مطرح شده بگویید.

  5. در برخی تارنماها مطالبی در زمینه کودتا نوشته می شود که حاکی از سطح دانش نظری نازل نویسنده است:
    مثلا «دو نظر متضاد دو حزب کمونیست راجع به کودتا.»

    کودتا فرم تسخیر ماشین دولتی (قدرت سیاسی) است.
    به همان سان که انتخابات فرم دیگر تسخیر قدرت سیاسی است.
    فرم فی نفسه بیانگر چیز زیادی نیست، البته هیچ واره هم نیست.
    فرم مثل قابلمه است که در آن هم می شود آش پخت و هم قورمه سبزی.
    تعیین کننده همیشه و همه جا محتوای فرم است، غذای پخته شده در قابلمه است.
    مثال:
    هیتلر با انتخابات روی کار می آید که مرتجع ترین و وحشتناک ترین حاکمیت و حکومت بورژوازی انحصاری است.
    سالوادور آلنده هم با انتخابات روی کار می آید که ضد هیتلر است و مظهر پیشرفت اجتماعی، هومانیسم و خدمت به توده ها ست.
    حزب کمونیست اتیوپی (اگر حافظه خطا نکند) و سودان هم با کودتا قدرت سیاسی را قبضه می کنند که تسخیر ماشین دولتی اگرچه بلحاظ فرم بظاهر بدون شرکت مردم صورت می گیرد، ولی از قضای روزگار صادق ترین بیانگران منافع و اراده استراتژیکی خلق بوده اند.
    بهتر است که ساز و برگ دیالک تیک ماتریالیستی را تمرین کنیم و تا دیر نشده فرا گیریم.
    خوداندیشی پیش شرط خودمختاری است.

Comments are closed.