توسط جان پیلگ، تحقیقات جهانی، 20 ژوئن 2013
دولتمرد جدید
ادوارد برنیز در کتاب خود، “تبلیغات“، منتشر شده درسال 1928 نوشت: « اداره کردن آگاه و هوشمند عادات سازمان یافته و نظرات توده ها یک عنصر مهم در جامعه دمکراتیک می باشند. کسانیکه این مکانیسم نامرئی جامعه را دستکاری می کنند، دولت نامرئی را تشکیل می دهند که قدرت حقیقی حاکم کشور ما می باشد.»
خواهرزاده آمریکائی زیگموند فروید، لفظ “روابط عمومی” را به عنوان اصطلاح برای تبلیغات دولت اختراع کرد. او هشدار داد که یک تهدید پایدارنسبت به دولت نامرئی، حقیقت گوئی است که برای مردم روشنگری کند.
در سال 1971 ، خبرچین معروف، دانیل الزبورگ، پرونده های دولت، معروف به اسناد محرمانه پنتاگون را به بیرون درز داد و از این طریق روشن ساخت که حمله و تجاوز به ویتنام براساس دروغ سیستماتیک استوار بود. چهار سال بعد طی جلسه پرشوری در سنای ایالات متحده آمریکا، سناتور فرانک جورج خاطرنشان ساخت: وی یکی از آخرین نوردرخشانی که از دمکراسی آمریکا است که سو سو می زند. اینها به طور عریان به حد کامل دولت نامرئی را پایه گذاری کردند: جاسوسی داخلی و براندازی و جنگ طلبی توسط سازمانهای اطلاعاتی و “امنیتی” و پشتیبانی که آنها از شرکتهای غول پیکر و رسانه های آنها ، اعم از لیبرال و محافظه کار، دریافت می کنند.
صحبت در مورد سازمان امنیت ملی شد، سناتور جورج گفت: « من آن ظرفیت را که در آمریکا می تواند ظلم و ستم روا کند، می شناسم، و ما باید مطمئن باشیم که این سازمان و تمام سازمانهائی که چنین تکنولوژی را در اختیار دارند، در چارچوب قوانین عمل کنند….به طوری که ما هرگز از آن مغاک عبور نکنیم. این مغاکی است که از آن هیچ راه بازگشتی وجود ندارد.»
در روز 11 ژوئن 2013 ، متعاقب فاش سازی در روزنامه گاردین لندن توسط پیمانکار سازمان امنیت ملی، ادوارد اسنودن، دانیال الزبورگ نوشت که ایالات متحده آمریکا اکنون در ” آن مغاک ” افتاده است.
فاش سازی اسنودن که واشنگتن از گوگل، فیس بوک، اَپِل و دیگر غولهای تکنولوژی مصرف کننده برای جاسوسی نسبت به همه استفاده می کند، شواهد بیشتری است برای شکل گیری فاشیسم مدرن در این کشور– این است آن “مغاک“. با پرورش فاشیستهای قدیمی در سراسر جهان– از آمریکای لاتین تا آفریقا و اندونزی– جن در این کشور به پا خاسته است. درک این موضوع به همان اندازه اهمیت دارد که درک از سوء استفاده مجرمانه از تکنولوژی اهمیت دارد.
فرد برانفمن ، کسی که تخریب “مخفیانه” کشور کوچک لائوس را توسط نیروی هوائی آمریکا در سالهای 1960 و 1970 فاش ساخت، جوابی را به آنهائی که هنوز هم در تعجب اند که یک رئیس جمهور سیاه پوست لیبرال آمریکائی، استاد قانون اساسی می تواند چنین بی قانونی را با فرمان خود به اجرا درآورد را می دهد. « زیر نظر اوباما »، او نوشت، « هیچ رئیس جمهوری تابه حال به این اندازه به ایجاد زیرساختهای لازم برای یک دولت احتمالی پلیسی آینده انجام نداده است. » چرا؟ برای این که اوباما، مثل جورج دبلیو بوش، می داند که نقش او این نیست که دل آنهائی را که به او رأی دادند بدست بیآورد اما، برای گسترش « قدرتمندترین نهادهای سرمایه داری در تاریخ جهان است، نهادهائی که از 1962 تا به حال بیش از 20 میلیون از انسانها را کشتند، زخمی و یا بی خانمان کردند که عمدتاً از غیر نظامیان بودند.»
در قدرت جدید فرمان شناسی (سایبر) ایالات متحده، تنها درهای چرخنده تغییر کرده است. مدیر عامل ایده های گوگل، جارِد کوهن، مشاور کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه سابق دولت بوش بود. کسی که در مورد این که صدام حسین می تواند ایالات متحده آمریکا را با استفاده از سلاح های هسته ای مورد حمله قرار دهد، دروغ گفت. کوهن و رئیس اجرائی گوگل، اریک اشمیت – که آنها در ویرانی ها و خرابه های عراق با یکدیگر ملاقات کردند – کتابی را با هم به رشته تحریر درآوردند، به نام «عصر دیجیتال جدید»، که با الهام گرفتن از افرادی مثل رئیس سابق سازمان سیا، مایکل هایدن و جنایتکاران جنگی به نام های هنری کیسینجر و تونی بلر به امضاء رسید. نویسنده هیچ اشاره ای به برنامه منشور جاسوسی نمی کند، که توسط ادوارد اسنودن فاش شد که به سازمان امنیت ملی دسترسی تام الاختیار با اطلاعات در مورد تمام افرادی که از گوگل استفاده می کنند را می دهد.
کنترل و تسلط در اینجا دو واژه ای است که دراین رابطه مفهوم پیدا می کنند. اینها توسط طرح های سیاسی، اقتصادی و نظامی به کار انداخته شدند، که نظارت جمعی یک بخش مهم و ضروری است اما، با حیله گری و تبلیغات در ذهن مردم اعمال می شود. این نظر ادوارد برنیز بود. او در دو تا از موفق ترین برنامه های تبلیغاتی، آمریکائی ها را قانع کرد که در سال 1917 آنها باید وارد جنگ شوند و در آن موقع زنان را متقاعد می کردند که باید در ملاء عام سیگار کشید؛ « سیگار مثل آزادی ای بود » که آزادی زنان را تسریع خواهد کرد.
در فرهنگ عامیانه آمریکائی چنین جا افتاده که به طور تقلب آمیزی «ایده آل» آمریکائی به عنوان نظر اخلاقی برترین، «رهبر جهان آزاد»، مؤثرترین بوده است. با این حال، حتی در متعصب ترین (یا وطن پرست ترین) دوره هالیوود، فیلم های استثنائی وجود داشت، مانند تبعید استیلی کوبریک ، و فیلم های پر ماجرای اروپائی، توزیع کنندگان آمریکائی داشت. این روزها، ابداً خبری از استیلی کوبریک، استرانج لاو، نیست و بازار ایالات متحده تقریباً به روی این نوع فیلم ها بسته شده است.
وقتی که فیلم خودم را، «جنگ علیه دمکراسی» به توزیع کننده عمده، و آزاد فکر افراطی آمریکائی نشان دادم، به من یک لیست عریض و طویلی در مورد تغییرات لازم قبل از نمایش آن تحویل داده شد برای اینکه «فیلم مورد قبول برای نمایش دادن واقع شود.» چیز خاطره انگیزی که به من گفت این بود « باشد شاید ما بتوانیم شان پن را که به عنوان راوی این فیلم است از این فیلم رها سازیم. آیا این شما را راضی خواهد کرد؟» به تازگی شکنجه کاترین بیگلوو، عذر خواهی «صفر سی تاریک » و فیلم الکس گبنیز «ما اسرار را به سرقت می بریم »، فیلم سینمائی عداوت آمیز در مورد جولیان آسانژ با پشتیبانی سخاوتمندانه یونیورسال استودیوز ساخته شده، که در واقع شرکت هم خون جنرال الکتریک می باشد. جنرال الکتریک تولید کننده سلاح، قطعات برای هواپیماهای جنگنده، و تکنولوژی پیشرفته نظارت جمعی می باشد. این شرکت هم چنین دارای منافع سودآور زیادی در عراق می باشد.
قدرت حقیقت گوئی برادلی منینگ، جولیان آسانژ و ادوارد اسنودن در این است که آنها طلسم افسانه ای را که با دقت توسط سینمای این شرکتها، آکادمی این شرکتها و رسانه های این شرکتها طرح ریزی شده بودند را شکستند. ویکیلیکس به خصوص برای آنها خیلی خطرناک است، زیرا حقیقت گویان را وسیله ای برای بیرون دادن حقیقت آماده می سازد. این کار توسط « خسارت تضمین شده » بدست آمد، ویدئو کلیپی که از کابین خلبان هلیکوپتر آپاچی آمریکائی توسط برادلی منینگ به بیرون درز پیدا کرد. در این جا نیروی هوائی ایالات متحده آمریکا روزنامه نگاران را به قتل می رساند و سبب ضرب و جرح و نقض عضو کودکان در یکی از خیابانهای بغداد می شود، و از این عمل به روشنی لذت می برند و عمل قساوت انگیز خود را «مطلوب» جلوه می دهند. با این حال، با یک مفهوم حیاتی آنها نتوانستند از زیرش در بروند، ما هم اکنون شاهدیم، و کلاً بقیه به ما بستگی دارد.
نصویر از تسایت، ارسالی از رفقای رنجبر