جهت گیری در سوریه پس از کنفرانسG8 و پیامدهای آن

20130627-193546.jpg

نوشته: سرتیب دکتر محمد امین حطیط٬ استاد دانشگاه و متخصص مسائل استراتژیک نظامی٬ لبنان

برگردان: احمد مزارعی٬ ۲۶ ژوئن ۲۰۱۳
منبع سايت آمادور اشتراك
اگر کسی بیانیه پایانی صادره از طرف کنفرانس G8 را به درستی مطالعه کند٬ از آن سو محتوای کنفرانس دشمنان سوریه را که در قطر برگزار شده بود٬ نیز بررسی کند و به محتوای هر دو با دقت بنگرد٬ به اهداف و تمایلات جبهه تجاوز برعلیه سوریه به درستی پی خواهد برد و به مجموعه ای از عناصر مهمی دست خواهد یافت که به جهت گیری جهانی آنچه که در سوریه جاری است٬ می رسد. ببینیم این جهت گیری چگونه است؟

پیش از پرداختن به پاسخ سئوال فوق٬ منطق تحلیلی حکم می کند که موقعیت و اهداف اصلی طرف های درگیر در سوریه را توضیح دهیم و آن عبارت از یک تجاوز خارجی است که از طرف آمریکا برعلیه سوریه انجام گرفته و آمریکا توانسته است همه نیروهای جهانی را که وابسته به خود بوده٬ چه به صورت تمایل و یا به صورت تهدید وارد این جنگ تجاوزکارانه نموده است. بدون شک همه شرکت کنندگان در این تجاوز گسترده جهانی٬ منافعی برای آینده خود درنظر دارند و امیدوارند که پس از سقوط سوریه بتوانند به آن دست یابند. اما باید گفت که صف بندی موجود در جنگ فعلی سوریه٬ شامل سه بخش می گردد: بخش مهاجمان برعلیه سوریه٬ بخش مدافعان از استقلال سوریه و بخش سومی که نقشی ندارند و بر این باورند که این جنگ به هر نتیجه ای منجر شود٬ ضرر و زیانی در منافع و موقعیت آنها نخواهد داشت.

در مورد اهداف مهاجمان یعنی اردوگاهی که آمریکا آن را رهبری می کند٬ هدف این است که رژیم بشار اسد را به هر قیمتی که شده٬ سرنگون کنند و دولتی که اکنون براساس وحدت ملی و حقوق شهروندی بر سر کار است را از میان برده و در موقعیت استراتژیکی فعلی سوریه٬ «انقلابی» ایجاد کنند که محور مقاومت را متلاشی و آن را در خدمت برنامه منطقه ای آمریکا و صهیونیسم درآورند و تشکیل سوریه ای بدهند که براساس طوایف مختلف بوده و زیر حکومت اخوان المسلمین اداره شود. اخوان المسلمین به موجب قراردادی که با آمریکا دارد٬ این چنین است که حکومت و اداره داخلی با آن ها٬ اما سیادت و اختیارات کلی با آمریکا باشد. در حقیقت اخوان المسلمین در درون سوریه حکومت خودمختار خواهد داشت٬ در مقابل امنیت اسرائیل تأمین و قدرت تحکم کلی به دست آمریکایی ها خواهد بود.

در مقابل جبهه مدافعان سوریه بر این باورند که باید کمک کنند تا این کشور٬ وحدت٬ استقلال و اراده ملی خود را در منطقه حفظ و هر آن گونه که ملت سوریه مایل باشد٬ راه و روش سیاسی و حکومت خود را انتخاب کند و با هر کشوری که علاقمند باشد٬ وارد گفتگو و بستن قراردادها و تعهدنامه ها گردد.

جبهه مهاجم برعلیه سوریه در ۲۷ ماه گذشته٬ از تمام امکانات متعدد نظامی٬ تبلیغاتی٬ سیاسی و مالی استفاده کرده تا دولت سوریه را ساقط کند٬ بارها آنان موعد سرنگونی را مشخص کردند. آمریکا به طور مشخص شش بار این تاریخ های سرنگونی را اعلام کرده که همه با شکست رو به رو بوده است. دفاع سرسختانه دولت و ملت سوریه٬ همه امیدهای دشمنان را به یأس تبدیل نموده است. مهم ترین تصمیمات برای سرنگونی تحت نام «نقشه اوباما»٬ به طور مشخص برای سقوط دمشق٬ یایتخت سوریه تنظیم شد که قرار بود پس از آن سراسر سوریه را اشغال کنند. نقشه سقوط دمشق برای سه ماه و نیم تنظیم شده بود و طی آن٬ گروه های متعددی به طور تخصصی روی آن کار کرده٬ از نظر نظامی٬ تبلیغاتی٬ تسلیحاتی٬ نیروی انسانی و مالی با دقت تمام بررسی شده و آماده شده بود. بر روی این «نقشه اوباما» از نظر استراتژیک و کاملا حرفه ای و دقیق٬ کار بسیار شده و دشمنان اطمینان کامل داشتند که بر دمشق تسلط پیدا خواهند کرد٬ اما تهاجم به دمشق با شکستی مفتضحانه رو به رو شد که طی آن٬ دشمنان با دادن کشته های فراوان عقب نشینی کردند. این تهاجم نه فقط با شکست در جبهه دمشق پایان یافت٬ بلکه ارتش عربی سوریه٬ با ادامه تهاجم خود چندی بعد شهر قصیر را نیز آزاد ساخت. پیروزی در قصیر و پاکسازی آن از بیش از هفت هزار تروریست مسلح و انهدام امکانات عظیمی که از چند سال قبل از بحران سوریه توسط آمریکا و اسرائیل فراهم شده بود٬ خود از بزرگ ترین پیروزی های دولت سوریه و شکست بسیار مؤثری برای جبهه دشمنان به حساب می آمد.

کنفرانس کشورهای بزرگ صنعتی که امسال در ایرلند برگزار شد٬ در اساس خود برای برنامه ریزی های اقتصادی تنظیم شده بود٬ اما با تغییراتی که در جهان به وجود آمده٬ مسئله امنیت و سیاست٬ دو عنصر مهمی که در حرکت سرمایه و سرمایه گزاری٬ بسیار تأثیر دارد٬ نیز در برنامه امسال کنفرانس گنجانیده شد٬ به ویژه مسئله سوریه که تبدیل به بحرانی شده که می تواند صلح و امنیت منطقه و جهان را مورد تهدید قرار دهد٬ به این علت بحران سوریه نیز در کنفرانس حضوری جدی داشت.

در این زمینه و نظر به این که اعضای حاضر در کنفرانس نیز متعلق به جبهه متجاوزین و مدافعین بودند٬ روسیه به تنهایی در مقابل هفت عضو جبهه متجاوزان بود. گروه متجاوز می پنداشت که می تواند با فشارهای سیاسی و افزودن بر تبلیغات نظرات خود٬ روسیه را زیر فشار قرار داده تا با تصویب قطعنامه ای بر پیروزی هایی که ارتش سوریه در هفته های اخیر به دست آورده و جبهه های متعددی را بعد از قصیر فتح نموده٬ زیر سئوال و سایه قرار دهد و از روسیه امتیازات سیاسی و استراتژیک بگیرد. جبهه متجاوزین برای دست یابی به اهداف خود با حیله گری تمام٬ پیش نویسی را شامل پنج نقطه نظر ویژه بحران سوریه پیشنهاد دادند که حاوی نکات زیر بود:

تشکیل دولتی با صلاحیت کامل اجرایی٬ بدون وجود رئیس دولت آقای بشار اسد. حفظ ساختار ارتش. حفظ سازمان های امنیتی فعلی٬ که همه این ها در اختیار دولت «کامل الصلاحیات» باشد(شیر بی یال و دم). برگزاری انتخاباتی عادلانه در مدتی مناسب که امنیت برقرار شده باشد. آنها در پیش نویس این را نیز افزودند که کشورهای هفتگانه٬ در این زمینه موضع گیری مشترکی اتخاذ خواهند کرد٬ این موضع مشترک در صورتی اتخاذ خواهد شد که روسیه در پذیرش پیش نویس فوق تردید به خود راه دهد.(کشورهای هفتگانه هنوز به حیال دوره یلسن به سر می برند)!

اما باید گفت که پیشنهاد دهندگان برنامه فوق فراموش کرده و یا این که خود را به فراموشی زده اند و آن این که مذاکرات حقیقی واقعیت تازه ای را خلق نمی کند٬ بلکه حقایقی که میدان مبارزه آن را بر همگان تحمیل کرده٬ تثبیت می کند٬ از طرف دیگر مذاکرات حصول اموری که در آینده وقوعش حتمی است و بخشی از آن هم حاصل شده٬ باید هم پیش بینی درست کند و هم آن را بپذیرد٬ بدون این که از این امر محتوم طفره رود. اما روسیه هم واقع بین بود و هم در عین حال از موضع قدرت مذاکره می کرد. واقعیت از این نظر که روسیه کاملا قانع است که چیزی به مصلحت دولت و ملت سوریه نیست٬ نمی توان بر آنها تحمیل کرد و قدرتمند از این که مرعوب تبلیغات و سوء استفاده های نامشروع نمی گردد.

الف – در نتیجه رو در رویی موجود در کنفرانس٬ قطعنامه ای صادر شد که خواسته های هفت شرکت کننده را برآورده نمی کرد٬ بلکه بر حقایقی تأکید نمود و وعده وعیدهایی را برای آینده در قطعنامه گنجانید که از خلال ملاحظات و تصورات به دست آمده و می توان آنها را این چنین جمع بندی کرده و توضیح داد:

۱- طرف مهاجم آمادگی مذاکرات مسالمت آمیز را ندارد٬ اما این امکان را هم ندارد که آشکارا آن را انکار کند٬ زیرا در حال حاضر گزینه مناسبی برای خروج از بحران نیز ندارد٬ گزینه ای که پیروزی برایش تضمین کند٬ بر همین اساس از یک سو از مذاکرات مسالمت آمیز و از دیگر سو٬ بر موضوع ارسال اسلحه برای «مخالفان» صحبت می دارد و یا کسانی که در دوحه پایتخت قطر تحت عنوان «دوستان سوریه» گرد هم آمده از «ایجاد تغییر در معادله قوا» صحبت به میان می آورند که خود به معنی ادامه جنگ و کشتار برعلیه مردم سوریه معنی می دهد.

۲- غرب باور دارد که زمان اعتراف به شکست هنوز فرا نرسیده و به همین مناسبت در قطعنامه از بشار اسد به هر شکل مثبت یا منفی نامی برده نمی شود و این برعکس کنفرانس ها و جلسات سابق آن ها است. در این جا از هیئتی صحبت می شود که مورد رضایت اکثریت باشد که به معنی نقش اصلی را برای سوریه ای ها قائل شدن است. هم چنین در بیانیه بر نوعی رهبری تأکید می کند که مورد اعتماد و قبول ملت سوریه باشد٬ به این معنی که نمی توان یک رهبری از خارج بر مردم سوریه تحمیل نمود٬ آن چنان که اکنون خواست جریان اخوان المسلمین سوریه است. پس از همه این تأکیدات که به معنی قانونی و فلسفی کلمه٬ معنی آشکار شکست را می دهد٬ اما با وجود همه این ها برای نشان دادن عقب نشینی و پنهان داشتن موفقیت کنفرانس در زمینه های بسیاری به نفع مردم سوریه٬ مجددا رهبران کنفرانس به اظهاراتی منفی پرداخته از قبیل این که رهبری فعلی مشروعیت نداشته و در حکومت آینده جایی نخواهد داشت که می توان گفت این نوع موضع گیری بسیار مبتذل و در عین حال قابل تأمل است.

۳- غرب علی رغم این که قانع شده که رژیم سوریه از نظر سیاسی٬ اقتصادی٬ اجتماعی و نظامی توانایی هایی دارد که نمی توان آن را سرنگون کرد و در عمل برای آنان ثابت شده٬ اما آنها در گفتن و قبول آن تردید دارند٬ ولی می کوشند مجددا تعادلی در میدان های مبارزه با رژیم سوریه ایجاد کنند تا بتوانند در روند مذاکرات از آن به عنوان اهرمی قدرتمند استفاده کنند و ایجاد این توازن تنها از دو راه می توان به وجود آورد که این دو مکمل یکدیگرند:

یکم- مسلح کردن هر چه بیشتر مخالفان بر اساس برنامه های خودشان و

دوم- تشویق رژیم سوریه به جنگ با تروریست های تند رو٬ تا قوی تر یکی را از میان بردارد.

۴- رسوایی نقش غرب و در عین حال دوگانگی و تزلزلشان در این مورد که آنها از یک سو از تروریسم حمایت می کنند و از سویی آنان را به معتدل و تند رو تقسیم می نمایند و خواستار آن هستند که از تند روها جلوگیری شود و این در حالی است که این تند روها ساخته و پرداخته آمریکا می باشند. «ائتلاف ملی»٬ جنگجویان القاعده و وابستگانش و سکوت غرب در برابر مسلح کردن آنها و حمایت از آنان برای به کارگرفتن آنها در «پیشبرد امر صلح» و خیالاتی که آنها در این مورد دارند.

۵- پذیرفتن غرب با این که استفاده از سلاح شیمیایی از طرف رژیم سوریه انجام نگرفته و استفاده از سلاح شیمیایی را مطلقا ممنوع و آن را محکوم کردند و اگر غرب هرگونه دلیلی برعلیه سوریه داشت مطرح می کرد٬ بنابراین آنها به طور عموم استفاده از سلاح شیمیایی را محکوم کردند.

ب- در پرتو ملاحظات و توضیحات فوق و تصمیم تازه ای که برای تشکیل کنفرانس دیگری در ماه سپتامبر در مسکو اتخاذ شده و براساس موضع گیری های علنی در دوحه پایتخت قطر مبنی بر مسلح نمودن گروه های معتدل٬ به نظر ما روند بحران در سوریه در سه ماه آینده محکوم به عملکرد ها و شرایط زیر خواهد بود:

۱- پیش از برگزاری کنفرانس گروهG8 ٬ توسط کشورهای بزرگ صنعتی٬ جلسه یا کنفرانسی در مورد سوریه برگزار نخواهد شد.

۲- افزایش ارسال اسلحه برای تروریست ها تا بتوانند مناطقی را که در کنترل دارند حفظ کنند و در صورت توانایی بتوانند بر مناطق تازه ای تسلط پیدا کنند٬ آن چنان که ارزش استراتژیک داشته و بتواند بر پیروزی ارتش سوریه سایه بیفکند. موضوع دیگر غرب خواهد کوشید با ایجاد انفجارات و عملیات ایذایی٬ آرامش مناطق امن در شهرهای سوریه را در هم بریزد و دولت را دچار مشکلات تازه و روزافزونی کند.

۳- احتمال افزایش تصفیه حساب ها و کشتارهای داخلی گروه های تروریستی٬ به علت شکست های پی در پی و عجز و ناتوانی که با آن روبرو هستند٬ به ویژه این که از طرف مسئولان دولت ها میان آنها تفرقه ایجاد شده و این چنین گفته می شود که وزنه یکی از افسران فراری سوریه در میان تروریست ها٬ بالا گرفته است.

۴- گسترش یافتن تصفیه و پاکسازی از طرف ارتش عربی سوریه و نیروهای هم ردیف و تثبیت و سازندگی در مناطقی که به کنترل دولت بازگشته و در چهار چوب برنامه های امنیت ملی قرار گرفته است. ارتش سوریه با استفاده از تجربیات و تحولات در کشورهای همسایه٬ آن چنان ضرباتی بر تروریست ها وارد آورد که روحیه آنها را در هم شکسته و توانایی های آنان را بسیار کاهش داده است.

۵- کوشش بسیار زیادی به کار برده خواهد شد تا بتوانند در لبنان بحران و درگیری ایجاد کرده تا بدین وسیله حزب الله را مجبور کنند ته هر شکلی که شده از دخالت در سوریه و کمک و همراهی با ارتش عربی سوریه منصرف شود.

۶- این موضوع نیز قابل ذکر است که غرب ممکن است سوریه و هم پیمانانش را زیر فشارهای شدید اقتصادی قرار داده٬ با این امید که بتوانند دولت سوریه را از پیشبرد برنامه های سازندگی و اقتصادی باز داشته و موجب مخالفت و شورش مردم شوند.

در پایان باید بگوئیم که به نظر ما با وجود همه سیاست ها و برنامه های غرب و با وجود همه آن چه در سوریه گذشته و می گذرد٬ نخواسته به واقعیت موجود در سوریه اعتراف کند٬ اما ما اطمینان کامل داریم که غرب در این مبارزه ناعادلانه خود به سختی شکست خواهد خورد. آن ها از این پس می کوشند از خسارت های خود و آینده ارزیابی کرده و برای خروج خود از بن بست فعلی راهی پیدا کنند٬ این سرنوشت محتوم آنها است.