منتشر شده در تارنماي “انسان شناسي و فرهنگ”
گفتگو با میشل لووی ترجمه ی مهرداد امامی
برنار ریو: .چرا امروز باید در مورد اکوسوسیالیسم سخن گفت؟
میشل لووی: ما با بحرانی اکولوژیک مواجهیم که در شکل تغییرات آب و هوایی زندگی انسان را بر روی کرة زمین به خطر میاندازد. تمدن- سرمایهداری صنعتی مدرن، که مبتنی است بر تولیدگرایی، مصرفگرایی، بت-وارگی کالایی و انباشت نامحدود سود، ریشة این بحران است؛ منطق بسط نامحدود سرمایهداری نشان داده که اساساً با حفاظت از طبیعت ناسازگار است.
از این رو نیاز به ارائة یک بدیل رادیکال، غیر-نظاممند و ضد سرمایهداری، یعنی همان اکوسوسیالیسم، احساس میشود. آنچه در خطر قرار گرفته، سرنوشتساز است: این مسئلة جلوگیری از یک فاجعه است که ممکن است در تاریخ بشریت بیسابقه باشد. اکوسوسیالیسم تلاشی است راستین برای بیان صریح ایدههای بنیادی سوسیالیسم همراه با پیشرفتهای نقد اکولوژیک. هدف از آن، تمدنی نوین است، سبک دیگری از زندگی که مبتنی بر ارزشهای اجتماعی و اخلاقی است- همبستگی، آزادی-برابری (به معنایی که اتیین بالیبر به کار میبرد) و با احترام به طبیعت.
برنار ریو: دنبالة فرجامخواهی بینالمللی در مورد اکوسوسیالیسم در 2001 چه بوده است؟ تأثیر کنونی اکوسوسیالیسم چیست؟
میشل لووی: فرجامخواهی 2001 کمک کرد به طرح مجدد بحث پیرامون اکوسوسیالیسم و ایجاد یک شبکة بینالمللی اکوسوسیالیستی. اما تأثیر اکوسوسیالیسم امروز بیشتر از این ابتکار عمل است. ما در اروپا و آمریکای شمالی و جنوبی، از جانب نیروهای مختلف چپ، و سازمان کنفرانسها و سمینارها- چند ماه پیش در پاریس و و به زودی در کیوتو و کاراکاس -شاهد تعداد زیادی اعلامیه در حمایت از اکوسوسیالیسم و این بدیل هستیم. در ایالات متحده مجلاتی چون سرمایهداری، طبیعت و سوسیالیسم، مانتلی ریویو و اِگینست دِ کارِنت، به اکوسوسیالیسم (یا اکولوژی سوسیالیستی) اشاره میکنند.
برنار ریو: مثال احزاب اکوسوسیالیست در اروپا وجود دارد- حزب ضد-سرمایهداری جدید فرانسه (NPA)، حزب چپ فرانسه و حزب چپ آلمان (Die Linke)، و خواه ما از احزاب یا کل جمعیتهایی مثل بومیان آمریکای لاتین صحبت کنیم یا نه، آیا اکوسوسیالیسم به عنوان رویکردی که امروزه بیشتر و بیشتر مناسبت داشته باشد نمایان میشود؟
میشل لووی: این واقعیت مسلّم که در فرانسه NPA و چپ ضد-سرمایهداری و همچنین حزب چپ و حتی حزب جوانان سوسیالیست با اکوسوسیالیسم شناخته میشوند، بسیار مهم است. با این وجود، محتملترین تحول، برآمدن مبارزات اجتماعی-اکولوژیکی مردمان بومی در آمریکای لاتین است که برای دفاع از سرزمین، رودخانهها و جنگلهایشان در برابر طمع ویرانگر شرکتهای نفتی چندملیتی و تجارت محصولات کشاورزی سرمایهداری مبارزه میکنند. برخی از رهبران این جنبشهای بومی از قبیل هوگو بلانکو اهل پرو، خود را اکوسوسیالیست معرفی میکنند. به زعم هوگو بلانکو، اکوسوسیالیسم با شیوة زندگی اجتماعات بومی قارة آمریکای لاتین که مبتنی است بر اَعمال اشتراکی و احترام به «مام زمین» تطابق دارد.
برنار ریو: آیا شاهد سختتر شدن مواضع بورژوازی و حکومتهای قدرتهای اصلی نیستیم؟ (شکست معاهدات کیوتو- چشمپوشی از سیاستها علیه گرم شدن جهانی- شروع دوبارة استثمار سوختهای فسیلی: قیر شن، نفت خام و گاز)؟
میشل لووی: شکست غیرعادی کنفرانسهای بینالمللی آب و هوا- از کپنهاگ تا دوهه، از طریق ریو- و معاهدات کیوتو و نیز آغاز به کار مجدد بهرهبرداری جنونآمیز از سوختهای فسیلی، از جمله آنهایی که «هزینهبردارتر» و از نظر آب و هوایی و محیطزیستی ویرانگر و فاجعهبارند- مانند قیر شنها، پیامد صرف منطق نظام سرمایهداری است. تجارتها، بانکها، دولتها و آن به اصطلاح «نهادهای بینالمللی» (سازمان تجارت جهانی، صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی) بر مبنای اوامر سرمایهداری فعالیت میکنند: یعنی بر مبنای «گسترش»، قابیلت سودآوری، سود بیشینه، رقابت، مبارزة شدید برای سهم بازار. «سخت و صُلب بودن» اینان همانند سختی خود سرمایهداری، بیرحمانه و کورکورانه است. الیگارشیهای سرمایهداری به نظر میرسد ملهم از اصل کهنی باشد که لویی پانزدهم بیان میداشت: «پس از من، ملت دچار گرداب حوادث خواهد شد» (after me the deluge).
برنار ریو: در این بستر، چالشهای جدید جنبش با عدالت آب و هوایی و پیشنهادات اکوسوسیالیستها چیست؟
میشل لووی: پیشنهادات اکوسوسیالیستها از این واقعیت مسلّم نشئت میگیرد که راه حل بحران اکولوژیکی و به ویژه گرم شدن جهانی کرة زمین، نمیتواند در چهارچوب محدودیتهایی که از جانب نظام جهانی سرمایه-داری تحمیل میشود، به دست آید. اما باید مبارزه برای اکوسوسیالیسم را از همینجا و اکنون شروع کنیم، آن هم پیرامون اهداف انضمامی و بیواسطه از قبیل اهداف جنبش برای عدالت آب و هوایی. چالش این جنبش کمک به آگاهی جمعی و بسیج تودهای در مورد موضوع تغییرات آب و هوا و برابری اجتماعی است، پیش از آنکه دیر شود. برای جنبش ضرورت دارد که حمایت جوانان، زنان، کارگران و اتحادیههای کارگری را جلب کند و توضیح دهد که نوع دیگری از سیاست میتواند میلیونها «شغل سبز» به وجود آورد.
برنار ریو: در آمریکای شمالی، با تلاش برای خودمختاری انرژی از سمت ایالات متحده و شروع مجدد بهرهبرداری از نفت و گاز، آیا مسئله بیش از هر زمان دیگری غامض نیست؟ شیوههای مقاومت کدامند؟
میشل لووی: کشورهای صنعتیشدة سرمایهدار در آمریکای شمالی در میان یاریگران اصلی فرآیند تغییر آب و هوا قرار دارند. وجه تمایز کانادا از منظر اکولوژیکی، بهرهمندی از ارتجاعیترین حکومت دنیاست. ما شاهد هجومی کورکورانه برای بهرهبرداری از سوختهای فسیلی هستیم، آن هم هر مرتبه با پیامدهای محیطزیستی وحشتناک، مانند موارد گاز خام، قیر شنها یا نفت آبهای عمیق (قضیة خلیج مکزیک!). قابیلت سودآوری کوتاه مدت در حیطة سیاستهای انرژی در ایالات متحده و کانادا یگانه و تنها معیار است. مبارزه علیه خط لولة XL مهمترین مسئلة پیش روست و مشاهدة موفقیت بسیج نیروها در ایالات متحده در برابر این پروژة آسیبرسان، امیدبخش است. شکلدهی مقاومتی مشترک میان ساکنان کانادا و ایالات متحده علیه افتضاح جدید الیگارشی بهرهبرداری از سوختهای فسیلی، ضروری است.
برنار ریو: اکوسوسیالیستها در بستر بینالمللی کنونی با کدام وظایف عمده رو به رو هستند؟
میشل لووی: ما باید در هر جنبشی مشارکت کنیم، در هر مبارزهای که سعی دارد پویاییهای ضد-اکولوژیک (ecocidal) سرمایهداری را مسدود کند، در حالی که میکوشد میان تحرکات اجتماعی و اکولوژیکی همگرایی ایجاد نماید. در عین حال، درون این تحرکات، همانگونه که در جنبش برابری جهانی و عدالت آب و هوایی، تحلیلهای ضد-سرمایهداری و برنامة اکوسوسیالیستیمان، یعنی اتوپیای انضمامیِ (ارنست بلوخ) یک تمدن نوین را، برای بحث ارائه میدهیم. کار بسیار است و مخالفانمان شدیداً نیرومندند. با این حال، همانطور که برتولت برشت گفته بود، اگر مبارزه کنید ممکن است بازنده شوید، اما اگر مبارزه نکنید از پیش بازندهاید…
12 می 2013
منبع:
http://www.internationalviewpoint.org/spip.php?article2965
میشل لووی (روشنفکران به مثابة دسته ای اجتماعی): http://anthropology.ir/node/15161
من در کشورهای دیگر را نمیدانم ولی در کشور خودمان کمونیست که ظاهرآ پشنیبان محرومان است. هیچ جایگاهی در میان کارگران و محرومان ندارد .حال چگونه میتوان این اشکال را رفع کرد.شاید از طریق حفاظت محیط زیست یا ایجاد بنگاههای کمک به افراد محروم و مثلآ کمک به فرزندان محروم برای تحصیل دانش.همانطورکه اخوان المسلمین در با کمکهای خیریه ای مصر نفوذ دارند . بنظر من مبارزه در مورد مخیط زیست یک کار ضد امپریالیستی است
برخی نظریات و جریان ها جذبه های فریبنده ای دارند. ولی فرمولی وجود دارد که باید بخاطر داشته باشیم، و آن هم این است که هر گاه به سوسیالیسم یا کمونیسم پسوند و یا پیشوند خاصی اضافه کردند _ اکو سوسیالیسم _ کمونیسم انقلابی _ کمونیسم کارگری یا کونیسم ضد سرمایه داری…_ باید با احتیاط به آن نزدیک شویم چون که ممکن است انحرافی از آب در بیاید.
ژان میشل ورنوشه در کتاب «ایران، تخریب ضروری» در بررسی جغرافیای انرژی در مورد اکولوژیسم هشدار می دهد :
«در مورد تغییرات آب و هوائی، فورا می بینیم که چه کارکردی در بطن بازار جهانی می تواند داشته باشد. محدودیت اقتدارمدارانۀ گازهای گلخانه ای، مالیات روی کربن و موادهای دیگر، علاوه بر گشایش تجارت و معامله در بخشی خاصه بارآور با بازدهی بالا می گردد، در عین حال چشم انداز بی بدیلی را برای مداخله در امور داخلی کشورهای دیگر را _ موجه یا نا موجه _ فراهم می آورد»
در نتیجه با توجه به وضعیت نامشخص و مشکوک جریان های چپ در اروپا، بهتر است خیلی زود شوق زده نشویم. و به «کارکرد» آن «در بازار جهانی» نیز توجه نشان دهیم.