‫شورش در الکوی سوسیال دمکراسی و دولت رفاه!‬

محمدغزنویان‬

مختصری دربارۀ وقایع شب گذشته در استکهلم‬

 

استکهلم شبی منحصر به فرد را از سر گذراند! سراسر شب گذشته و در پیش چشمان ناباور پلیس و سیاستمدارن سوئدی، خودروها در آتش شعله ور و یگانهای ضد شورش با چوب و سنگ جوانان خشمگین مواجه گ‬شتند.

این اتفاقات در پی قتل مردی مهاجر با تیراندازی مستقیم پلیس استکهلم رخ داد. دو روز قبل و پس از تماسی از سوی برخی اهالی محله هوسبی (Husby) گزارش می شود که مردی در حال آزار و ضرب و شتم همسر خود می باشد. پس از حضور نیروهای پلیس و محاصرۀ آپارتمان ، مرد در حالی که چاقویی ( در برخی گزارشها این سلاح شمشیر عنوان شده است ) در دست داشته، شروع به عربده کشی و تهدید پلیس و همسایگان می کند. پلیس استکهلم نیز در اقدامی عجیب فرد مذکور را به گلوله بسته و به قتل می رساند!

در پی انتشار این خبر جوانان ساکن محله با آتش کشیدن تعداد قابل توجهی خودرو و تخریب شیشه های برخی فروشگاهها و اماکن نسبت به عملکرد پلیس واکنش نشان میدهند. این در حالی است که هوسبی نه تنها یکی از عمده ترین مراکز تجمیع مهاجران در استکهلم محسوب می شود بلکه عمده ساکنان آنرا نیز کم بضاعت ترین لایه های مهاجر تشکیل می دهند. چنانکه مسوول خانه جوانان این محله در مصاحبه ای گفته است؛ با افزایش روزافزون هزینه های زندگی، امید به آینده نیز به میزان چشمگیری در بین ساکنان تنزل یافته است.

بنابراین اعتراضات شب گذشته که ناشی از امکان بالقوه شورش در محلات حاشیه ای است، نشانی از جدی شدن نابرابریهای اجتماعی، تبعیض و حتی نژاد پرستی است. چنانکه ساکنان معترض در این منطقه می گویند پلیس سوئد همواره با تبعیض با آنها برخورد کرده و به روایت برخی از جوانان رنگین پوست این محله نیز ، پلیس با الفاظ نژادپرستانه ای چون “کاکاسیاه” آنها را مورد خطاب قرار می دهد.

 

علیرغم این مسائل ، طبیعی است که کارشناسان اجتماعی و تحلیلگران سیاسی به سرعت دست به کار شده و به عادت مالوف این اقدامات را به خشونت عده ای افراد اجتماع گریز و ناهنجار تقلیل خواهند دهند. همانگونه که وزیر امور هم پیوستگی سوئد در مصاحبه ای چنین تلاشی را به کار بست و چند جوان شورشگر را که تنها به دنبال خرابکاری هستند مسئول حوادث دانست !

حومه های شهری در هر کجای دنیا که باشند ، پیش از هر چیز به عنوان محلات و مراکز تجمیع بزه و آسیبهای اجتماعی توصیف می شوند. در حالیکه که این محلات را می توان به عنوان رسوبگاه تبعیض و نابرابریهای اجتماعی تحلیل کرد. اما این معجزۀ رسانه های مسلط است که خشونت را به واکنشهای افراد ساکن در محلاتی از این دست تقلیل داده و اذهان عمومی را از درک خشونت ساختاریمنحرف کند. این عام ترین فرمول سرمایه داری برای سرپوش گذاشتن به خشونتی است که ، خود باعث و بانی بازتولید و در گردش افتادن آن است.

آنچه در استکهلم رخ داد اگر چه ابعادی به مراتب کوچکتر از رخدادهای مشابه در پاریس یا لندن دارد با این وجود از این منظر که اسکاندیناوی عموما و سوئد خصوصا همواره ساحل امن اقتصاد سرمایه داری محسوب شده است، حائز اهمیت دو چندان است. هنوز هم در بسیاری از تحلیلهای معطوف به جنبشهای اجتماعی و شورشهای طبقه فرودست، این مناطق همچون استثنا ارزیابی می شوند و جناح راست احزاب سوسیالیست ، آنها را مایۀ دلگرمی و مدلهای موفق سوسیال دموکراسی قلمداد می کنند.

اتفاقات استکهلم می تواند تیر خلاصی باشد به نظرورزیهای کسانی که با چسبیدن به سوسیالیسم لایت ، در توهم سنگرهای فتح نشدۀ نئولیرالیسم هستند و اسکاندیناوی را همچون افق روشن و واقعاً موجود، پیش روی طبقه کارگر کشورهای در حال توسعه لحاظ میکنند.