استراتژی غرق کردن سوریه در خرابی و نابودی کامل – فصل دوم از برنامه بندر بن سلطان و جفری فیلتمان*

برگردان و توضیح: احمد مزارعی

از سایت: Filkkaisrael.blogspot.ca   

   همه کوششها برای سرنگونی رژیم سوریه با شکست روبرو شده و برای آمریکا و هم پیمانانش چاره ای بجز اینکه با بقایای همین دولت کنار بیاید٬ راهی نمانده است. رژیم سوریه بوسیله ارتش نیم میلیونی٬ و نیروهای اطلاعاتی مخفی که از افسران و طیف گسترده ای که در اطلاع رسانی به آنان کمک میکنند و تعداد اینان هم به نیم میلیون میرسد٬ باضافه اینکه بشار اسد از محبوبیتی برخوردار است که نه بن علی٬ نه قذافی و یا حسنی مبارک٬ از آن برخوردار نبودند٬ از همه اینها مهمتر٬ دخالت روسیه و ایران در جهت حفظ رژیم در سوریه می باشند. ضربات خرد کننده ای که بر نیروهای مسلح مخالف دولت سوریه وارد آمده٬ دستاویز قدرتمندی برای آمریکا و هم پیمانانش می باشد تا برنامه تازه ای تنظیم کنند که با وضعیت تازه مناسب باشد و هدف باید این باشد تا بشار اسد را وادارد از موضع ضعف با آمریکائیها وارد مذاکره شود تا موقعیت مناسب کنونی از وی گرفته شود.

هدف اول: تحلیل بردن قدرت ارتش سوریه و رسانیدن این پیام به بشار اسد٬ نیروهای مسلح٬ دستگاههای امنیتی و ملت سوریه که٬ همه شما در اسارت اراده انفجارات آمریکا هستید و امنیت٬ آسایش و آرامش تنها با اراده آمریکا تحقق می یابد.

هدف دوم: درمانده و شکسته کردن طرفداران دولت و تبدیل آنان به مثابه وبالی برای دولت که هیچ کمکی به آنان نمیشود و اینکه آنان را دچار یأس و نا امیدی کنیم٬ از این طریق که هیچ گونه صلحی در چشم انداز نیست و بوسیله تبلیغات و فعالیتهای جنگ روانی به آنان تفهیم کنیم که هیچ امیدی برای بازگشت به دوران زندگی سابق برایشان مقدور نیست.

  اما اینکه چرا آمریکائیها از سرنگون کردن رژیم سوریه بوسیله جنگ منصرف شده اند٬ باین دلیل است که در چهارده ماه گذشته شواهد و دلایل زیر آنان را به این امر قانع کرده است که:

   اینکه ارتش سوریه وحدت خود را حفظ و بشار اسد هم چنان زمام امور ارتش را در دست دارد٬ از طرفی ارتش بسیار حرفه ای و دقیق عمل کرده٬ بطوریکه ضربات خردکننده ای بر دشمنان وارد کرده٬ آنچنانکه آنها اکنون دیگر «ارتش آزاد» نبوده٬ بلکه مجموعه هایی پراکنده٬ بدون داشتن استراتژی روشن و افراد آن اعتماد به نفس را از دست داده و در حال حاضر به نوبت خود را تسلیم ارتش دولت سوریه میکنند و این سرنوشت سیاهی است که در انتظار بیشتر آنان است.

   دستگاه امنیتی سوریه در همه جا حضور و میدان را در اختیار دارد و حتی همه مناطقی را که مخالفان اشغال کرده اند. می توان گفت دستگاه امنیتی سوریه همیشه دو قدم جلوتر از مخالفان بوده و اطلاعات دست اول را در اختیار دارند و این به علت نفوذ اطلاعاتی در میان مخالفان است. این وضعیت در طول و عرض کشور وجود دارد.

   اقتصاد سوریه اگر چه ضربات سختی دید٬ اما بسوی بهبودی میرود. هم اکنون اقتصاد جنگی به جای اقتصاد رفاه نشسته و در زمینه معاملات تجاری داخلی و خارجی عمل میکند. از آنسو اموالی که کشورهای امارات به مخالفان میدهند٬ بطرق مختلف وارد گردش اقتصادی دولت میشود٬ زیرا مناطق زد و خورد در ارتباط با سایر مناطق سوریه بوده و عمدتا معاملات از طریق بانکهای مرکزی سوریه انجام میگیرد. هم اکنون بخش هایی از اقتصاد سوریه آنچنان وضعشان بهبود یافته که با کشورهای روسیه٬ چین٬ هند٬ برزیل و کشورهایی هم چون اردن٬ لبنان و عراق تجارت آزاد دارند و قاچاق انواع کالاها نیز تحریم ها را بی اثر کرده است.

   بخش هایی بزرگ از اقلیت های مذهبی و طایفه ای که اکثریت را تشکیل میدهند٬ یعنی سنی ها در کنار دولت قرار گرفته اند. تعداد کسانی که بی طرف شده و یا از رژیم بشار اسد حمایت میکنند٬ رو به فزونی نهاده و از «انقلاب» کنار می کشند.

   دولت آمریکا و هم پیمانانش فرصت خوبی دارند تا رژیم سوریه را تضعیف نموده و محبوبیت آنرا در مقابل مردم دچار تزلزل کنند و از این طریق وارد معاملاتی با رژیم شده که در مقدمه آن مطالب زیر باشد:

حمایت از منافع آمریکا و هم پیمانان آمریکا در منطقه خلیج فارس. اگر آمریکا در این امر عجله به خرج ندهد و از شرایط موجود استفاده نکند٬ زیان خواهد کرد٬ زیرا زمان به نفع نیروهای «انقلابی» حرکت نمی کند٬ شیوه امنیتی که رژیم سوریه در پیش گرفته و طریقه ای که از نظر سیاسی برای حل مشکلات بکار میگیرد٬ «انقلابیون» و مخالفان را از «خدمت» به ملت خود محروم خواهد کرد و آنان را از گردونه خارج خواهد ساخت. بازی ای که روسیه با استادی در عرصه بین المللی به پیش میبرد٬ بشار اسد نیز آنرا هشیارانه از نظر داخلی و منطقه ای به نفع خود انطباق می دهد.

طراحان استراتژی غرق کردن سوریه در هرج و مرج و خرابی

کمیته سیاسی شامل:

*هیلاری کلینتون٬ نظارت کننده

*هودریک شولیه٬ مدیر اجرایی

*روبرت فورد٬ عضو٬ سفیر سابق آمریکا در دمشق

*فردریک هوف٬ عضو

*جفری فیلتمان٬ عضو و هم آهنگ کننده.

   جفری فیلتمان به نمایندگی از طرف کمیته سیاسی٬ در کمیته سیاسی دیگری نیز با شرکت وزیر خارجه عربستان سعود فیصل و حمدبن جاسم قطری٬ شرکت میکند.

*جفری فیلتمان هم چنین بر دفتر هم آهنگ کننده امنیتی ویژه سوریه که در قطر مرکز دارد٬ نظارت میکند. این دفتر هم آهنگی شامل شخصیت های زیر است:

نماینده سی آی ای٬ دو نفر از اداره اطلاعات عربستان٬ قطر و شخصیت های امنیتی دیگری از ترکیه٬ پیمان «ناتو». یک نفر از لیبی(به تازگی به کمیته پیوسته است)٬ امیر بندر بن سلطان٬ تجربیات خود را در مورد پرونده سوریه به کمیته گزارش خواهد کرد و فیلتمان مباحث و آرای جمعی کمیته را جمع بندی خواهد کرد.

کمیته نظامی:

رئیس: ژنرال دیمپسی٬ ژنرال کلیولند ٬ژنرال فرانک گب

   این کمیته در ارتباط دائم با سایر کمیته ها بوده٬ اما تصمیم نهایی در مورد کمک های لجستیکی که باید به «انقلابیون» سوریه شود٬ در اختیار آنها است. آنان براساس گزارشات اطلاعاتی که بدست می آورند٬ حجم کمک ها٬ نوع آن و اینکه کدام گروه باید کمک را دریافت کند٬ تصمیم میگیرند. هم چنین سی آی ای٬ از طریق همین کمیته٬ اطلاعات لازم را در اختیار «انقلابیون» سوریه قرار میدهد.

کمیته امنیتی:

   این کمیته شامل ۷ تا ۱۰ سازمان اطلاعاتی و امنیتی است و بر اساس نیاز و نوع تخصص افرادش معین میشوند.

اعضای ثابت کمیته عبارتند از:

تام دانیلون٬ رئیس (مشاور امنیت ملی)

جیمز کلابر٬ عضو(مدیر امنیت ملی)

ژنرال پترایوس٬ مدیر اجرایی (مدیر سی آی ای)

   کمیته امنیتی دارای شعبه های فراوانی است. مهمترین وظایف آنها توافق بر روی برنامه های امنیتی و دادن گزارش بطور هفتگی٬  به رئیس کمیته و آنچه که در سوریه میگذرد٬ هم چنین تهیه گزارشات استراتژیک و امنیتی آمریکا در خصوص اوضاع سوریه و اجرای عملیاتی که موجب شود دولت سوریه عقب نشینی کرده و تسلیم شود. هم چنین کمیته وظیفه دارد تا اجازه ندهد در نتیجه جنگ در سوریه٬ جنگ منطقه ای و گسترده با اسرائیل اتفاق بیفتد.

سیاست های عمومی استراتژیکی که باید رعایت شود:

*وارد آوردن فشار بر دولت سوریه در جهتی که تسلیم اراده و سیاستهای آمریکا شود.

*منع روسیه از اینکه جای پایی در سوریه بدست آورد.

*کوشش در جهت درهم شکستن هم پیمانان ایران و سوریه و ودارکردن سوریه به اینکه برای سلامت خود باید به آمریکا روی آورد و  از روسیه دوری گزیند.

*بکار گیری گسترده امکانات جنگ روانی که آمریکا و هم پیمانان عرب در اختیار دارند و هم چنین استفاده از رسانه های بین المللی وابسته به ناتو٬ در جهت اعمال سیاست تسلیم کردن دولت سوریه٬ تا تبعیت و پیروی از آمریکا و سیاستهای آن را بپذیرد.

*تأمین انتقال دمکراتیک زندگی سیاسی در سوریه بدون درگیری با روسیه و یا وارد آوردن آسیب به امنیت اسرائیل ( بدین منظور که بشار اسد میتواند بر سر کار بماند٬ به این شرط که به جبهه اعراب معتدل بپیوندد).

*قطع رابطه سوریه با ایران وحزب الله.

اقدامات اجرایی استراتژیک:

*فعالیت مستقیم نظامی علیه دولت سوریه به توسط گردان های داوطلب از طریق مرزهای سوریه که «انقلابیون» میتوانند براحتی از آن مناطق مرزی استفاده کنند٬ هم چون شمال و شرق لبنان٬ مرز ترکیه٬ اردن٬ جولان٬ کردستان عراق و بخشی از مناطق قبیله ای مرز عراق در نزدیکی منطقه جزیره سوریه(جزیره نام منطقه ای در کردستان سوریه است).

*ادامه جنگ چریکی و جنگ شهری در مناطق «انقلابیون» سوریه.

*اجرای عملیات ویژه در مناطقی که قلب رژیم سوریه به حساب می آید. عملیات انفجاری و تهاجمات مسلحانه انتحاری٬ درون شهرها٬ بویژه پایتخت.

*عملیات نظامی جمعی شبه نظامی٬ تظاهر کنندگان به همراهی افراد مسلح در مناطقی که زیر نفوذ دولت قرار دارد و اشغال و تسلط بر آن.

*فعالیت های جنگ روانی در همراهی با عملیات نظامی و امنیتی بطور خاص.

خطرهای استراتژیکی که باید در نظر داشت:

*جنگ تمام عیار میان سوریه – حزب الله – ایران – اسرائیل – ترکیه – کشورهای امارات٬ نباید اتفاق بیفتد.

(اسرائیلی ها از ترس وقوع چنین جنگی از طرف سوریه – ایران و حزب الله٬ حکومت وحدت ملی تشکیل دادند. آنان ترس این داشتند که در نتیجه دخالت آمریکا در سوریه٬ جنگ برعلیه اسرائیل آغاز شود).

*تجاوز مستقیم و یا غیرمستقیم ایران در خلیج فارس.

*تجاوز نظامی ایران به قطر٬ بحرین و عربستان.

*تهاجم تروریستی برعلیه نیروهای آمریکایی در خلیج فارس و ترکیه.

تهاجم موشکی به اسرائیل از طریق غزه و سینا.

*تهاجم موشکی از طرف لبنان و سوریه به اسرائیل.

*هرج و مرج امنیتی در لبنان و شروع زد و خورد که در نهایت قدرت بدست حزب الله و طرفدارنش خواهد افتاد.

*گسترش عملیات تروریستی از طرف پ ک ک به ترکیه٬ از طریق سوریه – عراق و ایران.

*درگیری مستقیم نظامی میان سوریه و ترکیه.

*وقوع هرج و مرج گسترده در سوریه٬ بطوری که اوضاع از کنترل خارج شود.

مراحل تکمیلی استراتژی تخریب سوریه:

یکم: وزارت اطلاعات دو کشور عربستان و قطر با موافقت قبلی آمریکا٬ برنامه های زیر را تنظیم نموده اند:

   آنان با شرکت های امنیتی اسرائیلی و آمریکایی که مرکزشان در ژنو است٬ به توافقاتی رسیدند که مدیریت جنگ برعلیه دولت سوریه را از درون کشورهای همسایه پیش ببرند٬ بدون اینکه کشورهای همسایه نقشی مستقیم داشته باشند و یا از طرف خودشان نیرو بفرستند. تنها شرکت های پیمانکار هستند که مسئولیت ارسال نیرو را به درون سوریه به عهده دارند. کسانی که از جنگ از آنها استفاده میشود٬ عمدتا کسانی هستند که دارای افکار سازمان القاعده هستند. آنان که تعدادشان به هزار میرسد٬ مستقیما از زندانهای عربستان٬ اردن٬ لبنان و عراق آزاد و به جبهه های سوریه ارسال میشوند. بخش زیادی از این افراد کسانی هستند که با ایده جهاد می آیند و در گذشته در عراق٬ چچنیا٬ افغانستان و جنگ اردوگاه «نهرالبارد» لبنان شرکت داشته اند. همکاری میان این دو بخش جنگجویان زیر نظر دولت قطر و عربستان انجام میشود. عنوان جنگ٬ دشمن مشترک یعنی بشار اسد٬ رژیم و اعوان و انصارش میباشند که البته عراق و ایران نیز بحساب می آیند.

دوم: آمریکایی ها در شمال و شرق لبنان٬ اماکنی محدود ولی منزوی که از دیده ها پنهان است را برای ایجاد اردوگاه کوچک٬ استراحت٬ آموزش و..برای جنگجویان فراهم میکند.

سوم: آمریکایی ها به همراهی با عربستان و قطر٬ اردوگاههایی را برای القاعده و مخالفان دولت سوریه در درون خاک عراق ایجاد میکند٬ اما اینان از عشایر وابسته به عربستان بویژه در استان انبار میباشند. مشابه اینها در کردستان زیر نظر مسعود بارزانی و اداره اطلاعات کردستان که رابطه تنگاتنگ با اسرائیل دارد٬ عمل میکنند.

چهارم: دولت عربستان ضمانت میکند که بسیاری از عشایر بزرگ سوریه را برعلیه دولت بشوراند. با پول دولت عربستان در مناطق دیرالزور٬ مناطق الجزیره سوریه و صحرای شام روابطی با بخشی از قبایل برقرار میشود که از آنان استفاده میکند.

پنجم: قطر و عربستان باید ماشین های تبلیغاتی رسمی خود را بیشتر تقویت کرده و از طرفی به رسانه های تلویزیونی مخالفان دولت سوریه نیز کمک مالی کافی کنند تا بتوانند در درون سوریه مؤثر واقع شوند٬ شایعاتی رواج دهند تا بتوانند وحدت گردانها و دسته های ارتش را دچار تفرقه کرده تا به «انقلابیون» بپیوندد. از طرفی دیگر همگان باید برنامه هایی را به اجرا در آورند تا بتوانند کوشش های یاران بشار اسد را در شهرها فلج کرده و در خلال برنامه هایی منظم و تحقیقی٬ هر گروهی را به شیوه مناسب وضعیت خودش٬ از میدان به در کنند. در این مورد بویژه باید از جاسوسان فعالی که در دون شهرها وجود دارند٬ آنچنان استفاده کرد که روحیه شکست را در میان آنها رخنه دهند. در ماه های آینده صاحب نظران آمریکایی٬ ترکیه ای٬ قطری٬ لبنانی٬ سوریه ای و سعودی باید موج گسترده ای را از عملیات٬ اخبار و شایعات ساختگی که حالت رسوا کننده داشته باشد٬ برعلیه مؤسسات و ارگان هایی که در اطراف و حاشیه بشار اسد کار میکنند٬ از خانواده وی و از فرماندهان ارتش و نیروهای امنیتی٬ تهیه و انتشار دهند. باید از شبکه جاسوسان ناشناخته خواسته شود که با دامن زدن به تبلیغاتی گسترده در میان مردم شایع کنند و به مردم بباورانند که دولت٬ ارتش و بشار اسد از مبارزه با مخالفان عاجزند و نخواهند توانست برعلیه آنان پیروزی بدست آورند.

اصطلاحاتی که باید در این رابطه در میان مردم رواج داد٬ به قرار زیرند:

*رئیس جدی نیست و کاری از دستش برنمی آید.

*چرا این همه طولش داده؟

*دولت خون مخالفان را می ریزد ٬ ولی از کشتاری که در حق ما میشود٬ سکوت میکند.

*برایش فرق نمیکند.

*از حل مسائل درمانده شده است.

*ما کشته میشویم عیبی ندارد٬ اما مخالفان را آزاد میکند.

*رژیمی که نتواند از خودش دفاع کند٬ چگونه میخواهد از ما دفاع کند؟

*حتی یک جوان در این کشور باقی نخواهد ماند٬ همه کشته میشوند و فردا نوبت ما میرسد.

*کشور استالین میخواهد نه دکتر.

*مشکل این است که رئیس فکر میکند در سوئیس حکومت میکند٬ با حرف و سخنرانی نمیشود٬ باید توی سر ملت زد تا بفهمد.

*این ملت را باید با چماق به سرش زد٬ نه برایش سخنرانی کرد.

*خسته شدیم٬ یک خبرچین هم از ما نمی ماند.

*باید قتل عام راه انداخت.

*اگر حافظ اسد زنده بود٬ مسئله تمام شده بود.

هنگامی که مردم عادی بدست تروریست ها قتل عام میشوند٬ شایعات اینچنین است:

*شکر خدا که ارتش با ماست.

*ای ارتش ما بجز تو کسی را نداریم.

*به نظر میرسد٬ خدا ما را فراموش کرده است.

*همه اینها بوسیله مأموران اطلاعات انجام میگیرد.

*بشار اسد با اسرائیل و آمریکا دست به یکی است و گر نه٬ ناتو دخالت میکرد.

*مأموران اطلاعات ماشین ها را در مناطق مسکونی منفجر میکنند که مردم بگویند ما «انقلاب» نمیخواهیم٬ بگذار رژیم بر سر کار بماند.

*عمو جان همین آمریکایی ها به بشار اسد مهلت میدهند.

*اگر اسرائیل بیاید٬ در خلال ده سال از سوریه اخراجشان میکنیم٬ اما علوی ها چهل سال است٬ حکومت میکنند.

*همه تظاهرات در شهرها مأموران دولت هستند.

ششم: آمریکایی ها٬ سعودی ها و قطری ها می کوشند جنگجویان باتجربه را از زندان های کشورهای منطقه آزاد کنند.

   دولت اردن پذیرفته است تا بخشی از برنامه های آمریکایی ها و کشورهای امارات و عربستان را به اجرا در آورد. به موجب این توافقنامه قرار شده است٬ شخص سوم در سازمان القاعده٬ ابو قتاده محمد عثمان٬ اردنی٬ بوسیله دولت انگلستان از زندان در لندن آزاد شود و به منطقه بیاید. از نظر اعضای القاعده٬ این شخص رهبر دینی و مرجع و مفتی اعلی است. در حقیقت ایشان «امیر جهاد» در منطقه بلاد شام و امیر دولت اسلامی کشورهای اسلامی است و حکومت او در هر نقطه ای از خاک سوریه آغاز خواهد شد و سپس توسعه پیدا خواهد کرد. هر چقدر که «ارتش آزاد سوریه» منلطقی را در سوریه آزاد کند٬ در زیر حکومت این امیر قرار خواهد گرفت. همه اعضای القاعده٬ جیش نصره و سایر گروههای جهادی از وی تبعیت میکنند.

   در مورد لبنان باید گفت که خانم دبیل٬ معاون جفری فیلتمان٬ وسام حسن٬ مسئول بخش اطلاعات در لبنان را زیر فشار قرار داده تا ۲۳۸ نفر از افراطیون القاعده که در لبنان زندان هستند٬ زودتر از از پایان محکومیتشان از زندان آزاد کند. اینان جنگجویان افراطی هستند که وابسته به تشکیلات فتح الاسلام و جندالشام و سایر گروههای بنیادگرای وهابی بوده اند. اکنون قرار است آنان قبل از موعد محکومیتشان تحت عنوان «تعدیل قانونی» آزاد شوند.

   آزادی این زندانیان که ابتدا بتوسط خانم دبیل مطرح شده بود٬ در زمان میقاتی و بوسیله جفری فیلتمان ادامه پیدا کرد و پایان یافت.

هفتم: دولت ترکیه و اداره اطلاعات این کشور اجازه دادند تا بنیادگرایان وهابی لیبیایی آزادانه وارد ترکیه شده و به منطقه ادلب و حلب رفته و جهاد خود را آغاز کنند. دولت ترکیه بوسیله اینان توانست فعالیتهای نظامی خود را در دو شهر حلب و ادلب گسترش دهد.

پایان

*اصل این گزارش و شرح آن در سایت:  Filkkaisrael.blogspot.ca   به چاپ رسیده است. این سایت متعلق به نیروهای منتقد دولت اسرائیل است.

این گزارش در سایت نیروهای مترقی کشورهای عربی نیز به گستردگی پخش شده است.

توضیح مترجم:

   امروز کمتر کسی است که حداقلی از انصاف و شعور سیاسی داشته باشد و تشخیص ندهد که آنچه در سوریه میگذرد٬ تهاجمی امپریالیستی٬ استعماری و ارتجاعی است. آنچه در سوریه میگذرد٬ ادامه سیاستهای تجاوزکارانه سرمایه داری است که پس از جنگ دوم جهانی در قطبی قرار گرفت که باید همه جهان را بزیر سلطه خود در می آورد.

بعضی کودن های سیاسی که بسیار هم وجیه المله هستند٬ حوادث سوریه را به نیروهای «اسلامی»٬ «علوی» و دیکتاتوری «خاندان اسد» نسبت میدهند. به این اپورتونیستها باید گفت:« مگر آن سرباز بلژیکی که در سومالی یک جوان چهارده ساله را بر روی آتش کباب میکرد٬ آن سرباز آمریکایی که در افغانستان از انگشت بچه های افغانی تسبیح درست کرد٬ آن سرباز آلمانی که با سر بریده افغانها توپ فوتبال درست کرده بود٬ آن سرهنگی که در زندان ابوغریب ۱۷ نفر کودک زیر ده سال را با سوزندان٬ کوبیدن شی بر سرشان و لواط کردن با آنان در مقابل والدینشان کشته بود هم اسلامی بود٬ آن افسری که ۳۰۰ نوجوان عراقی را با آوردن تعدادی سرباز همجنس گرا از آمریکا مجبور به یا همکاری و یا لواط کرده بود٬ هم اسلامی بود. البته آن نوجوانان همکاری نکردند٬ افسر مذکور با رها کردن سگ های وحشی آنها را بقتل رساندند»(از گزارش سیمون هرش در مجله نیویورکر). اسلامیون فعلی نه مستقل٬ بلکه مزدورانی هستند که با پول عربستان نفس می کشند.

   به این اپورتونیستها باید گفت که نه٬ اینان پیامبران سرمایه و مهاجمان امپریالیستی برای استعمار مجدد منطقه خاورمیانه هستند. کمونیستها مسائل را با دید طبقاتی٬ مارکسیستی و دیالکتیکی باید بنگرند٬ نه اینکه در چهارچوب تنگ منافع شخصی٬ تشکیلاتی وبا داشتن یک سایت و یک تلویزیون بسنده کنند ویا اینکه اسم چپ و مارکسیسم و کارگر را از روی خود بردارند.

   لنین در سال ۱۹۲۱ ٬ در مورد تهاجم انگلیس به افغانستان میگفت:« دولت افغانستان و نخست وزیرش امان الله خان٬ از دولت انگلیس دمکراتیک تر است»٬ زیرا لنین در آن جنگ موقعیت طبقات را ارزیابی میکرد و نتیجه میگرفت و گرنه انگلیسی ها در آن دوره کت و شلوار و کراوات می پوشیدند و ظاهرا «دیپلوماتهای مؤدبی» بودند.

   کمونیستها و کسانیکه بواقع خواستار برقراری سوسیالیسم هستند٬ کسانیکه باور دارند نظام گندیده سرمایه داری رو به زوال میرود٬ باید شهامت داشته باشند از طبقات فرودست حمایت کنند٬ ضعف طبقات محروم را نسبت به طبقات غارتگر و استعمارگر مشخص کنند و بدان سو حرکت کنند.

   بدون شک در سوریه نا به سامانی هایی وجود داشت٬ اما نمی توان بدون یک بررسی دقیق از موقعیت سیاسی٬ اقتصادی و تاریخی سوریه٬ حکم را به نفع سرمایه داری جهانی صادر کرد و در برابر جنایات و برنامه هایشان سکوت کرد. احمد مزارعی٬ ۱۹ مه ۲۰۱۳