گاهنامۀ هنر و مبارزه
3 آوریل 2013
«هنر جنگ»
سوریه : مسابقه برای طلای سیاه
نوشتۀ : مانلیو دینوچی
Manlio Dinucci
یک پرونده مرتبط به اطلاعات دولتی دربارۀ انرژی در ایالات متحده به تاریخ 20 فوریه 2013 به روشنی آشکار می سازد که منافع مرتبط به انرژی بوده که غربی ها و شورای همکاری خلیج (فارس) را به پشتیبانی از مزدوران مسلح در سوریه تشویق کرده است. گزارش مشخصا محدود است به منابع کشف شده. این پرونده موضوع کشف منابع عظیم گاز را مطرح می کند که ردیابی شده بود ولی هنوز مورد تجسس و ارزیابی قرار نگرفته بود.
شبکۀ ولتر/رم (ایتالیا) 2 آوریل 2013
http://www.voltairenet.org/article178032.html
گاهنامۀ هنر و مبارزه/پاریس/ترجمه توسط حمید محوی/3 آوریل 2013
ویلیام هیگ (وزیر امور خارجۀ بریتانیا) و أحمد معاذالخطیب (رئیس انقلاب و ائتلاف ملی مخالفان بشار اسد رئیس جمهور سوریه).
الخطیب یک لابی گرای شرکت نفتی انگلیسی-هلندی [رویال دوچ شل] است.
ذخائر نفتی کشف شده در سوریه معادل دو و نیم میلیارد بشکه (هر بشکه تقریبا 159 لیتر است) تخمین زده شده است. این ذخائر حتی از ذخائر تمام کشورهای اطراف به استثناء عراق مهمتر است : این محاسبه از سوی مرکز اطلاعات انرژتیک دولت ایالات متحده دربارۀ نفت (به ویژه ذخائر نفت دیگران) منتشر شده است. چنین موضوعی سوریه را به یکی از بزرگترین تولید کنندگان بالقوۀ نفت خاورمیانه تبدیل می سازد. علاوه بر این سوریه منابع گاز طبیعی وسیعی نیز در اختیار دارد که تا کنون برای مصرف داخلی، به ویژه جهت تأمین سوخت گازی (که آلایندگی کمتری نسبت به نفت دارد) برای مراکز ترموالکتریک اختصاص داشته است. ولی به باور آژانس آمریکائی یک مشکل وجود دارد : از سال 1964، مجوز برای صادرات و بهره برداری از این ذخائر به شرکتهای دولتی در سوریه اختصاص دارد. بر اساس این وضعیت و صادرات نفت به ویژه به اروپا برای دولت سوریه تا سال 2010، سالانه درآمدی معادل 4 میلیارد دلار داشته است.
با جنگ این وضعیت تغییر کرد. «ارتش آزاد سوریه» مناطق نفتی مهمی را در منطقۀ دیرالزور به تصرف خود درآورد. مناطق دیگری مانند رومیلان در کنترل کردهای حزب ائتلاف دموکراتیک قرار گرفت که البته با «شورشیان» مخالف هستند و چندین بار نیز بین آنها درگیری هائی روی داده است.
استراتژی ایالات متحده/ناتو در کمک به «شورشیان» برای تصرف مناطق نفتی هدف مضاعفی را در پی داشت : ابتدائا محروم ساختن دولت سوریه از درآمد صادرات که از پیش تحت تأثیر تحریم از سوی اروپا تا حدود زیادی کاهش پیدا کرده بود، و سپس فراهم آوردن وضعیتی که در آینده ذخائر بزرگ با میانجیگری «شورشیان» و تحت نظارت شرکت های بزرگ نفتی غرب صادر شود.
در این چشم انداز، کنترل شبکۀ داخلی لوله های نفت و گاز مسئله ای بنیادی خواهد بود. شورشیان این شبکه را در چندین نقطه، به ویژه در اطراف حمص منفجر کردند، یعنی منطقه ای که دو پالایشگاه کشور در آنجا بنا شده است. عملیات تروریستی برای منفجر ساختن لوله های نفت و گاز با این هدف انجام گرفت که جریان سوخت نفتی را متوقف سازند.
از دیدگاه استراتژیک یک مسئلۀ دیگر نیز حائز اهمیت بسیار زیادی است، و آن هم نقش سوریه به عنوان محل عبور انرژی های آلترناتیو است که از ترکیه و مسیرهای دیگر عبور می کند و تحت کنترل شرکت های آمریکائی و اروپائی قراردارد. «جنگ لوله های نفتی» از مدتها پیش آغاز شده بود : سال 2003 آمریکائی ها پس از تسخیر عراق، فورا لولۀ نفتی کرکوک/بانیاس که نفت خام عراق را به سوریه منتقل می کرد تخریب کردند.
با این وجود، لوله های نفتی عین-صالح تا سویدیوا(1) در وضعیت عملیاتی باقی ماند. دمشق و بغداد، با وجود ممنوعیت هائی که واشینگتن برقرار کرده بود، طرح دو لولۀ گاز و نفت را که باید از سوریه عبور می کرد به اجرا گذاشتند. بر این اساس ذخائر عراق می توانست به مدیترانه و در نتیجه به بازار خارجی منتقل شود. موضوع دیگری که برای منافع غرب خطرناکتر بنظر می رسید، قرارداد مشترک دمشق، بغداد و تهران به تاریخ می 2011 بود که به موجب آن لولۀ گاز از راه عراق، گاز ایران را باید به سوریه و سپس به بازارهای خارجی منتقل کند. این طرح ها و چند طرح دیگر که از پیش تأمین مالی شده بود، به دلیلی که آژانس آمریکائی مطرح می کند یعنی «شرایط نامطمئن سوریه» متوقف شده است.
1) نام این دو منطقه ممکن است اشتباه نوشته شده باشد