نگاهی به مذاکرات عسگراولادی با مأمور امنیتی سفارت انگلستان
مطلب دریافتی: متنی راکه مشاهده میکنید از «سایت خبری تحلیلی رئیس جمهور ما» محمود احمدی نژاد برداشته و در پایین در فرمات پی دی اف با تمام تصاویر و اسناد و مدراک منتشر میشود.
در این متن سایت هوادار محمود احمدی نژاد به ارتباط اسدالله عسگراولادی مدیر اتاق بازرگانی با سازمان اطلاعات و امنیت بریتانیا اشاره کرده و برای اثبات ادعاهایش اسناد سفارتخانه بریتانیا را شاهد میگیرد.
«سایت خبری تحلیلی رئیس جمهور ما» با اشاره به تناقض گویی های عسگراولادی انگشت بر سیاست پنهان سازی نهاده و مدعی است که کار به جعل اسناد و ترجمه غلط کشیده تا مخاطبان را فریب دهند.
برای دریافت کل متن با تصاویر و اسناد اینجا را کلیک کنید
Sir Ian Forbes McCredie
سر ايان فوربس مکردي کيست؟
نگاهي به مذاکرات عسگراولادي با مأمور امنيتي سفارت انگلستان
6 مهر ماه 1360، کمتر از يک ماه پس از شهادت شهيد رجائي و باهنر و در آستانة انتخابات رياست جمهوري، اسد ا… عسگر اولادي، معاون مدير اتاق بازرگاني و برادر وزير بازرگاني وقت، ديداري با يکي از مأموران سفارت بريتانيا به نام سر ايان فوربس مکردي داشت که تا مدتها بعد، تنها در مکاتبات محرمانة دولت انگلستان به ثبت رسيده بود.
30 سال بعد، در بهمن ماه 1390 يک سندپژوه و محقق ايراني در انگلستان به نام مجيد تفرشيi، به هنگام بررسي اسناد محرمانة تازه آزاد شده در آرشيو ملي بريتانيا درباره تحولات ايران در سال 1981، به سندي دست يافت که ابعاد اين ديدار و جزئيات گفتگوها را آشکار ميساختii. اين سند، پس از 30 سال از حالت محرمانه بيرون آمده بود. در آن زمان، تنها خلاصهاي از سند در روزنامة شرق و سپس در سايت تاريخ ايرانيiii و نيز سايت شخصي اين پژوهشگرiv منتشر شد. اين سند، در بين انبوهي از اخبار روزمره، مغفول ماند تا اينکه پژوهشگري ديگر نه در عرصة تاريخ، بلکه در عرصة اقتصاد سياسي به نام عبدالرضا داوري، در مطالعاتش روي برخي ارتباطات مؤتلفه با انگلستان به آن رسيدv.
پس از اشاره به اين ديدار در شبکة ايران، سايتها و روزنامههاي رنگارنگ زنجيرهاي بدون اشاره به سند منتشر شده مدعي شدند، ارتباط عسگر اولادي با انگلستان تنها يک ادعاست و سندي ندارد! برخي نيز گفتند اين مطلب انتخاباتي است و براي تخريب اين شخصيت باسابقه نوشته شده استvi. در اين بين، يک سايت اصلاحطلب به سراغ دکتر مجيد تفرشي –پژوهشگري که سند را منتشر کرده بود– رفت و با او مصاحبهاي ترتيب داد. هر چند آقاي تفرشي عقيده داشت که گفتگوي آقاي عسگر اولادي با مأمور انگليسي چيز خاصي در بر نداردvii، اما اصل سند که در اين مصاحبه منتشر شد، حاوي مطالب بسيار مهمي است. در ادامه، با بررسي شخصيت ايان مکردي، زمان مذاکرات و مطالب مطروحه در آن که در سند منعکس شده است، اين مدعا را که گفتگوي ايشان «هيچ چيز غيرعادي نداشته است» مورد ارزيابي قرار ميدهيم.
طرف مذاکره
طرف مذاکرة آقاي عسگر اولادي در سفارت بريتانيا، شخصي به نام ايان مکردي است. آقاي تفرشي بر روي سابقة آقاي ايان مکردي، هيچ گونه پژوهشي انجام نداده و تنها يک بيوگرافي ساده از او را نقل کرده است و او را ديپلماتي با اين سابقه معرفي کرده است:
مکردي در دوران خدمتش در وزارت خارجه بريتانيا (از 1975 تا 2004)، ماموريتهاي خارجي زير را داشته است: از 1976 تا 1979 لوساکا، از 1979 تا 1983 تهران، 1986 کپنهاگ و 1992 نيويورک.
تحقيق بيشتر آشکار ميسازد که ايان مکردي، نه تنها يک ديپلمات ساده نيست، بلکه از مقامات ارشد سرويس اطلاعاتي خارجي بريتانيا (MI6) است و به دليل قابليتهاي برجستة خود در زمينة جاسوسي و جمعآوري اطلاعات خارجي، در برحهاي بسيار مهم به ايران فرستاده شده است و به دليل خدمات مهماش به بريتانيا، لقب سر را از ملکه دريافت کرده است.
در سال 2005، روزنامة انگليسي فايننشال تايمز خبري در رابطه با مشکلات امنيتي شرکتهاي نفتي در جهان منتشر کردviii که بخشي از آن مصاحبه با آقاي ايان مکردي بود. در اين مطلب، آقاي مکردي، رئيس بخش امنيت جهاني شل بين الملل بيان ميکند که رشد تهديدات عليه شرکت رويال داچ موجب شده است که اين شرکت نظامات امنيتي اختصاصي خود را در «محيطهاي خصومتآميز» ايجاد کرده که بيشتر مناطق مهمي که در آن فعاليت ميکند، در بر ميگيرد. او به 14 نقطة توليد نفت در جهان اشاره کرده است که در آنها، نيروهاي امنيتي محلي «خيلي غيرکارآ» ارزيابي شدهاند.
اما مهمتر از اشارات آقاي مکردي به ايجاد يک سازمان امنيتي جهاني «خصوصي»، معرفي دقيق او در پايان مطلب ميباشد. در انتهاي مطب نوشته شده است:
ايان مکردي در سپتامبر سال گذشته (2004) به عنوان معاون رئيس با مسئوليت امنيت به شل پيوست. او از سال 1976 براي «سرويس خارجي بريتانيا» در حيطة امنيت و جاسوسي خدمت کرده است.
اين تنها اشاره به سابقة آقاي مکردي در سرويس خارجي بريتانيا نيست. در آگوست سال 2006، سايت تحليل امنيتي کريپتوم (Cryptome.org) نتايج يک بررسي مهم را منتشر کردix. اين سايت با بررسي آدرس استقرار دو مأمور لو رفتة MI6 در نيويورک، به آدرس يکي از مراکز MI6 در نيويورک رسيد. سپس با تطابق آدرس ديپلماتهاي انگليسي با اين آدرس، به فهرست جالبي از مأموران سازمان اطلاعات خارجي بريتانيا در آمريکا رسيد.
آدرس اصلي اين بود:
133 Mercer St
New York, NY 10012
(212) 965-0229
آدرس آقاي مکردي در سرويس جستجوي آدرس ايالات متحده به شرح زير يافت ميشود که با آدرس بالا تطابق کامل دارد:
Ian Forbes McCredie: 76f Lusaka, 79 Tehran, 83 Copenhagen, 92 New York
845 3RD AVE NEW YORK, NY 10022
152 E 82ND ST NEW YORK, NY 10028
524 E 72ND ST 46D NEW YORK, NY 10021
اين سايت در توصيف اين مرکز MI6 چنين مينويسد:
خيابان مرسر در بخش سوهو (منطقهاي نزديک به منهتن، شامل مراکز خريد گسترده) قرار گرفته که تنها چند مايل از از سازمان ملل فاصله دارد، ولي بسيار به مراکز نيويورک سيا و سازمان اطلاعات نيروي دريائي نزديک است و در کنار چندين مرکز اتصال مخابرات بين المللي است که با بررسي ارتباطات بين المللي، دوستان بسيار نزديک سازمان امنيت ملي آمريکا (NSA) هستند.
دو سند بيان شده به خوبي جايگاه مهم ايان مکردي در سيستم امنيتي بريتانيا را نشان ميدهند، اما به لحاظ ارزش، اعتبار و جامعيت، هيچ کدام به پاي سند آخر نميرسند. آقاي مکردي که اکنون از بزرگان امنيت خصوصي در جهان است، از ترتيبدهندگان همايش امنيت زيرساختها و منابع حساس نفت و گاز در وين اتريش ميباشد. اين همايش که دفترش در لندن به ثبت رسيده است سعي دارد مديران ارشد صنايع نفت و گاز در جهان را گرد آورد و آنها را با ديدگاه انگليسي از امنيت آشنا سازد.
آقاي مکردي در فهرست مشورتي همايش خود را اين چنين معرفي کرده استx:
ايان مکردي، معاون سابق امنيت شرکت شل و مدير عامل فعلي شرکت تحقيقات امنيتي فوربس
مدير عامل شرکت تحقيقات فوربس – يک شرکت مشاورهاي مستقر در واشنگتن که اطلاعات و شناخت بيروني به رهبران ارشد کسب و کارها ارائه ميکند تا بتوانند با اطمينان و دقت بيشتري تصميم بگيرند.
و در ادامه، فهرستي از فعاليتهاي خود در گذشته را آورده است:
1975-2004: سرويس خارجي بريتانيا، خدمت در زامبيا، ايران، دانمارک و بسياري از کشورهاي خاورميانه، هيئت اعزامي بريتانيا به سازمان ملل در نيويورک (به عنوان عضوي از شوراي امنيت سازمان ملل) و 5 سال در نيويورک به عنوان هماهنگ کنندة ارشد بين سرويسهاي اطلاعاتي بريتانيا و انگلستان –با تمرکز خاص بر روي پاسخ به حادثة 11 سپتامبر و حمله به افغانستان و عراق. مسئوليتهاي او در لندن شامل رئيس ارزيابي اطلاعاتي در خاورميانه، رئيس کارگروه ايران و رئيس بخش آموزش افسران جديد الورود در بخش اطلاعات بوده است.
2004-2011: معاون امنيت شرکت رويال داچ شل. مسئول در برابر مدير عامل براي مديريت امنيتي خطرات و پايداري اقدامات، کارکنان، دارائيها، ناوگان کالا، اطلاعات محرمانه و اعتبار شرکت شل در بيش از 110 کشور جهان. مسئول براي مديريت خطراتي از منابع زير نشأت ميگيرد: جرائم سازمان يافته، دزدي اطلاعات و جاسوسي (جاسوسي صنعتي و جاسوسي با حمايت دولتي، شامل جاسوسي سايبري و تهديدات نيروهاي داخلي)، جنگ، کودتا، انقلاب و عمليات شبهنظاميان.
رئيس بخش پاسخ به بحرانهاي امنيتي (آدمربائي و اخاذي، حوادث بزرگ، تخلية کشور و دزدي دريائي) و حفاظت اجرائي. رئيس بخش تطابق با اصول داوطلبانه در زمينة امنيت و حقوق بشر. مشاور ارشد مدير عامل و هيئت اجرائي در مسائل راهبردي امنيتي. مشاور اطلاعات رقابتي براي ايجاد کسب و کارهاي جديد، ورود به کشورهاي جديد يا موقعيتهاي مشارکت تازه. رئيس بخش تحقيقات امنيتي و بررسي پيش از استخدام.
زمان خاص و مهم مذاکرات
سال 1360 در تاريخ انقلاب اسلامي ايران، سال بسيار ويژهاي است. کشور درگير جنگ گسترده با عراق است. 29 خرداد 1360، مجلس به عدم کفايت سياسي بنيصدر رأي داد، 30 خرداد 1360، منافقين در سراسر کشور به خيابانها ريختند و قيام مسلحانه را کليد زدند. 31 خرداد سال 1360، وزير دفاع ايران شهيد چمران به شهادت رسيد، 7 تير 1360، در انفجار دفتر حزب جمهوري اسلامي، شهيد بهشتي و بيش از 70 نفر از مقامات برجستة کشوري و نمايندگان مجلس به شهادت رسيدند. 8 شهريور 1360، رجائي رئيس جمهور و باهنر نخست وزير، انفجار دفتر نخست وزيري جلسة شوراي امنيت کشور را به يک فاجعه تبديل کرد و مردم ايران را داغدار نمود. بعدها مشخص شد که نفوذي دفتر نخست وزيري، مسعود کشميري که از منافقين بوده، مسئول بمبگذاري بوده است.
مذاکرة آقاي اسد ا… عسگر اولادي و ايان مکردي در 6 مهر ماه 1360، يعني کمتر از يک ماه پس از شهادت رجائي و باهنر و در آستانة انتخابات رياست جمهوري 10 مهر 1360 به انجام رسيد؛ يعني، اين گفتگو دوشنبه انجام شده و جمعه انتخاباتي بوده است که حجت الاسلام سيدعلي خامنهاي در آن با رأي مردم به عنوان رئيس جمهور انتخاب شده است. رأي ايشان به دليل شهادت رياست جمهور قبلي (شهيد رجائي)، به سرعت و يک هفته بعد يعني در 18 مهر 1360 توسط امام خميني (ره) تنفيذ شد.
تناقضگوئيها و تحريفها
اسد ا… عسگر اولادي چنين ميگويد:
بنده اصلاً چنين شخصي ذکر شده را نميشناسم و هرگز با آن چه در سفارت و چه در خارج از کشور ملاقات و گفتگوئي نداشتم. مراجعه بنده در سالهاي اخير تحريم فقط در حد نيم ساعت براي اخذ ويزا بوده و سالهاي قبل اين موضوع توسط کارگزاران اتاق بازرگاني اخذ ميشد و در چند سال اخير ميبايست شخص متقاضي به سفارت براي اخذ ويزا برود و الحمد لله دو سال است که سفارت تعطيل و بنده هم ويزا براي مسافرت به انگليس را ندارم، حتي براي فرزندان بنده هم چند سال است ويزا ندادهاند.
حال آنکه در بخش ابتدائي سند ميخوانيم:
من (ايان مکردي) در ۱۵ سپتامبر [۲۴ شهريور] گفتگوي جالبي با آقاي [اسدالله] عسگراولادي معاون مدير اتاق بازرگاني که برادرش وزير بازرگاني و نامزد سابق رياست جمهوري است داشتم. پس از آن که ما کارمان– درباره سفر رود و مارتين– [مسئولان هيات اعزامي بازرگاني بريتانيا به ايران] را تمام کرديم، آقاي عسگراولادي مشتاق بود تا درباره امور سياسي صحبت کند و چند نکته جالب گفت.
يعني اصلاً اين گفتگو براي دريافت ويزا نبوده است که آقاي عسگراولادي آن را رد کرده است و همان طور که خود نيز گفته، مسئولين اتاق بازرگاني کار رواديد را انجام ميدادند و البته آقاي عسگراولادي، خود معاون مدير اتاق بازرگاني و مشغول پيگيري سفر مسئولان هيات اعزامي بازرگاني بريتانيا به ايران بودهاند.
بخشهائي از متن، عمداً يا سهواً غلط ترجمه شده است. به طور مثال، در صفحة دوم ميخوانيم:
3. Asghar Oladi asked for suggestions on ways of improving relations with UK
و در سايت عصر ايران و نيز وبلاگ آقاي تفرشي، مطلب چنين ترجمه شده است:
3. از عسگراولادي درباره پيشنهاداتش براي بهبود روابط [ايران] با بريتانيا سوال شد.
خيلي بعيد است آقاي تفرشي پس از سالها زندگي در انگليس، معني عبارت asked for را که درخواست براي چيزي است، نداند. معني دقيق جمله اين است:
عسگر اولادي خواستار پيشنهاداتي براي بهبود روابط با بريتانيا شد.
و البته جالب اينجاست که در متن خلاصة مذاکرات عسگر اولادي و مکردي، چنين آمده بود:
در اين ديدار معاون اتاق بازرگاني ايران نظر ديپلمات بريتانيايي را درباره راههاي بهبود روابط دو کشور سوال کرد.
در ادامه يک جملة کامل حذف شده و تغيير مفهوم يافته است که بسيار اثر گذار است:
من گفتم که بازگشايي سفارت [بريتانيا]، نشانگر اظهار آشکار خواست بريتانيا در به رسميت شناختن استقلال و ثبات ايران خواهد بود. اين مسأله اعلام عمومي به رسميت شناختن حکومت [ايران] توسط ما است و با فراهم آوردن سطوح گستردهتري از ارتباطات کاري کمک ميشود تا سوء ظنهاي انباشته شده که ارتباطات ما را تحت تأثير قرار داده است، حذف شود.
در اشتباهي که به نظر عمدي ميرسد، به صورت زير تغيير يافته است و کلمة suspicion (سوء ظن) از اساس حذف شده و به suspension (تعليق) تغيير يافته است و فعل جمله نيز نادرست ترجمه شده است:
اين مسأله اعلام عمومي به رسميت شناختن حکومت [ايران] توسط ما است و فراهم آوردن تماسها در ابعاد مختلف کاري به رفع موانع تعليق [مناسبات] و پررنگ کردن روابط کمک خواهد کرد.
از اين دست تغييرات، در متن ترجمه شده بسيار است؛ اصل سند و متن تصحيح شدة ترجمه ضميمه شده است که براي درک بهتر موضوعات مورد بحث ميتوان به آن رجوع نمود.
تحليلي بر محتواي مذاکرات
آقاي تفرشي چنين مينويسد:
من منکر تلاش دولتهاي خارجي به دستيابي به برخي اخبار داخلي و محرمانه نيستم. همة کشورهاي خارجي در ايران دنبال چنين مواردي هستند و ايران نيز در ديگر کشورها چنين ميکند. البته بسياري از مقامات ديپلماتيک کشورهاي مختلف، در پوشش فعاليت علني خود کار اطلاعاتي و امنيتي ميکنند و حتي درباره خود آقاي مکردي نيز سالها بعد گزارشهاي تأييد نشدهاي منتشر شد که او «ارتباطات امنيتي» داشته است. ولي اين ارتباط ظاهراً بعد از پايان مأموريت او در ايران بوده و در سال 1981 نه آقاي عسگراولادي و ديگر مقامات ايراني و نه حتي همکاران بريتانيايي آقاي مکردي مطلقا از اين موضوع مورد ادعا –البته به فرض صحت– خبر نداشتهاند.
و ميافزايد:
واقعيت قضيه برابر با متن سند مورد نظر دربارة اقاي اسدالله عسگراولادي، اين است که اين ديدار کاملاً در فضاي علني، طبيعي و عادي صورت گرفته و طي آن هيچ کدام از اسرار مملکتي هم افشا نشده است.
بر خلاف آنچه آقاي تفرشي مدعي شده و گفته است اين ديدار کاملاً در فضاي علني، طبيعي و عادي صورت گرفته و طي آن هيچ کدام از اسرار مملکتي هم افشا نشده است، اين ديدار اتفاقاً بسيار خاص بوده و تهديدها و فرصتها، تاکتيکها، راهبردها و سياستهاي کلان نظام از زبان يک فرد درون سيستم به بيرون درز کرده است. محورهاي اصلي مذاکرة آقاي عسگراولادي با آقاي مکردي اينهاست:
1- ترسيم تهديدات و فرصتها، قوت و ضعف نظام در عرصههاي سياسي، امنيتي و نظامي
آقاي عسگر اولادي در سخنان خود به دقت، تهديدات و فرصتهاي نظام در عرصههاي مختلف از ديدگاه يک فرد نزديک به مقامات ارشد را براي طرف انگليسي شرح ميدهد و براي او روشن ميکند که مجاهدين خلق و وابستگان به شوروي، مهمترين تهديد امنيتي نظام هستند. او همچنين وضعيت نظامي کشور در جنگ را روشن ميکند و بيان ميدارد که احتمال پيروزي براي ايران اندک است. اين در شرايطي است که رسانههاي جمعي ايران، در بحبوحة جنگ تصوير ديگري را ترسيم ميکنند و از موفقيتهاي نظامي ايران در جنگ سخن ميگويند. همچنين آقاي عسگر اولادي وضعيت سياسي کشور و بازيگران اين عرصه را به نقل از منابع مهم و درون نظام را براي طرف انگليسي شرح ميدهد.
روزنامة اطلاعات، روز قبل از مذاکره (5 مهر 1360)
2. شرح تاکتيکها، راهبردها و سياستهاي کلان نظام و برنامههاي دولت آينده
آقاي عسگر اولادي در گفتگوهايش علاوه بر تشريح تهديدات و فرصتها، قوت و ضعف نظام، از زواية ادراک يک فرد نزديک به مراتب بالاي حاکيمت، سياستهاي کلان نظام و نيز راهبردها را به دقت شرح ميدهد و حتي در مواردي به تاکتيکها و افراد دخيل در آنها نيز اشاره ميکند.
به طور مثال، فردي که به نظر مقامات ارشد نظام رئيس جمهور آينده خواهد شد، از سوي ايشان معرفي ميگردد. اولويتهاي اساسي دولت آينده و نيز تغيير روند و حضور پررنگتر روحانيت در عرصههاي سياسي، به دقت توسط آقاي عسگراولادي شرح داده ميشود.
«امکان مصالحه بر اساس مذاکره به دليل شرايط ايران» در جنگ، نکتهاي بسيار کليدي است که آقاي عسگراولادي آن را براي طرف انگليسي بيان کرده است. در سالهاي بعد اين نگاه سرلوحة نوع برخورد غرب با ايران در سالهاي آينده تا زمان پذيرش قطعنامه توسط ايران قرار گرفت:
عسگراولادي گفت که دولت جديد سه اولويت خواهد داشت:
الف– پايان دادن به جنگ، و او امکان مصالحه براساس مذاکره را منتفي ندانست. او تلويحاً اعتراف کرد که در جنگ نميتوان پيروز شد و گفت که هزينة جنگ در حال سنگين شدن است. علاوه بر آن، [جنگ] موجب ضعف ايران و فراهم شدن امکان دخالت اتحاد جماهير شوروي خواهد شد.
سپس اولويتهاي ذکر شده براي دولت جديد، وضعيت فعلي برخورد با مجاهدين خلق و برنامههاي آينده براي «تصفيه شديد» ذکر ميشود:
ب– سرکوب سازمان مجاهدين خلق (ام.کي. او). عسگراولادي مدعي شد که حکومت موفقيتهايي در جمع و جور کردن اعضاي مجاهدين خلق به دست آورده و سلسلة فرماندهي آنان را در هم شکسته است. با اين همه، حکومت هنوز عميقاً نگران نفوذيهاي مجاهدين خلق است و تصفية شديد در پيش خواهد بود. او گفت که مجاهدين خلق بختي ندارد و هيچ کسي آنان را به عنوان بديل حکومت در نظر نميگيرد و آنها حتي جائي در هر دولتي که ممکن است توسط تبعيدشدگان ايجاد گردد، نخواهند داشت.
و در ادامه برنامة برخورد با چپگرايان و اخراج آنها از ادارات دولتي و خدمات کشوري براي طرف انگليسي روشن ميگردد:
ج– تصفية چپگرايان از ادارات دولتي و خدمات کشوري. او گفت که حکومت در حال دريافتن اين موضوع است که نگراني اصلي آنان اتحاد جماهير شوروي و اشتغال چپگرايان و اعضاي حزب توده است که هم موجب خطر و هم تضعيف امنيت است. او گفت که کمونيسم جايي در ايران ندارد و حکومت مراقبت خواهد کرد که در آينده نفوذ چپگرايان نزول نمايد.
اين سياستهاي کلان، راهبردها و تاکتيکها، براي يک کشور درگير جنگ که وزير دفاعش (شهيد چمران) به طور مشکوکي به شهادت رسيده، رئيس جمهور قبلياش (بنيصدر) خائن شناخته شده و با رأي عدم کفايت سياسي مجلس برکنار و به خارج فرار کرده، دبير کل مهمترين حزب و عضو شوراي موقت رياست جمهوري (شهيد بهشتي) و بسياري از نمايندگان مجلس را در بمبگذاري تروريستي از دست داده، رئيس جمهور جايگزيناش تنها پس از 28 روز رياست جمهوري باز هم با بمبگذاري يک خائن به شهادت رسيده بسيار مهم و حياتي بوده است.
در مقابل، داشتن اين اطلاعات متقن از داخل نظام، براي انگلستان که پس از انقلاب اسلامي منافعش را در ايران از دست داده و اکنون به دنبال گشايش مجدد سفارت و بازگشت به عرصههاي سياسي و اقتصادي ايران و تأمين منافع خود ميباشد، بسيار مهم و حتي ضروري بوده است.
3- نشان دادن تمايل افراد ذينفوذ در نظام براي گسترش ارتباطات با غربيها
عسگر اولادي در صحبتهاي خود اين نکته را براي طرف انگليسي روشن کرده است که نظام يکدست نيست و در کنار روحانيون «بنيادگرا»، گروههاي «ميانهرو»ئي هم هستند که قصد دارند در تصميمگيريهاي مهم سياسي و اقتصادي اثرگذار باشند، اما هميشه موفق نيستند. مکردي سخنان عسگراولادي را چنين نقل ميکند:
او گفت که در حکومت دو جناح وجود دارد: روحانيان بنيادگرا و ميانهروترهاي غيرروحاني– بيترديد در اين قسمت او مشخصاً برادرش را در نظر دارد. آنان [غيرروحانيان ميانهرو] سعي ميکنند تا روحانيان را به سوي سياستگذاريهاي مهم حساس اقتصادي و سياسي هدايت کنند، ولي همواره در اين راه موفق نيستند.
مکردي به عنوان يک تحليلگر خبره، به خوبي اشتياق عسگر اولادي براي صحبت فراتر از امور اقتصادي و ورود به مسائل کلان سياسي کشور را ميفهمد و علت پرس و جوي او براي پيشنهاداتي جهت بهبود روابط ايران و بريتانيا را خوب درک ميکند و اينچنين بيان ميکند: «نياز به داشتن چند دوست خوب در غرب». و البته عدم موفقيت آنها در تأثيرگذاري بر سياستهاي سياسي و اقتصادي کشور، نياز آنها به کمک را آشکار ميکند:
پرس و جو درباره بهبود روابط با بريتانيا، نشانه خوشآيندي مبني بر آن است که دست کم جناح ميانهرو در حکومت، به نياز به داشتن چند دوست در غرب پي بردهاند.
حتي اگر عسگر اولادي نميدانسته است مکردي کيست، اين سؤال پيش ميآيد که آيا ممکن است کسي تلاش خودش براي ايجاد ارتباط با شخص ديگري، آن هم در اين ردة بالا از سفارت انگلستان را از ياد ببرد؟ حتي اگر تلاش براي ايجاد ارتباط به شکست منجر شده باشد، ممکن نيست او چنين ديدار مهمي را فراموش کرده باشد.
در يک جمعبندي از مطالب ارائه شده، ميتوان گفت ديدار عسگر اولادي با ايان مکردي، نه تنها مطالب خاصي داشته است، بلکه بسيار مهم و اثرگذار بوده و در طي اين مذاکره، مطالب بسيار مهمي به طرف انگليسي انتقال داده شده است.
ضميمه
تصوير سند مذاکرة اسد ا… عسگراولادي و ايان مکردي در سفارت بريتانيا
ترجمة کامل متن سند
محرمانه
مستشار
آقاي راندل (Mr. Rundle)
آقاي لينگ (Mr. Ling)
دريافت و ثبت شماره 35، 28 سپتامبر 1981 [6 مهر 1360]
اتاق بازرگاني ايران (آي.سي.سي)
1. من در 15 سپتامبر [24 شهريور] گفتگوي جالبي با آقاي [اسدالله] عسگراولادي معاون مدير اتاق بازرگاني که برادرش وزير بازرگاني و نامزد سابق رياست جمهوري است داشتم. آقاي عسگراولادي مشتاق بود تا پس از آن که ما کارمان– دربارة سفر رود و مارتين– [مسئولان هيات اعزامي بازرگاني بريتانيا به ايران] را تمام کرديم، دربارة امور سياسي صحبت کند و چند نکتة جالب گفت.
او گفت که حجتالاسلام خامنهاي قطعاً رئيس جمهور بعدي خواهد بود و او [عسگراولادي] انتظار دارد که مانند گذشته، همه نامزدهاي ديگر، در آخرين دقيقه انصراف دهند. چيزي در قانون اساسي وجود نداشت که مانع رسيدن يک روحاني به سمت رياست جمهوري بشود، ولي او با شگفتي اعلام کرد که روحانيان به زودي هر دو سمت رياست جمهوري و نخست وزيري را اشغال خواهند کرد.
او گفت که در حکومت دو جناح وجود دارد: روحانيان بنيادگرا و ميانهروترهاي غيرروحاني– بيترديد در اين قسمت او مشخصاً برادرش را در نظر دارد. آنان [غيرروحانيان ميانهرو] سعي ميکنند تا روحانيان را به سوي سياستگذاريهاي مهم حساس اقتصادي و سياسي هدايت کنند، ولي همواره در اين راه موفق نيستند. عسگراولادي براي مثال به وجود ناخوشنودي درباره سفر حجتالاسلام هاشمي رفسنجاني به کرة شمالي اشاره کرد. (او اينجا افزود، روابط نزديکتر با کره شمالي نتيجه دخالت و تلاش جاسوسي کرة جنوبي به دستور اکيد آمريکا بود.)
2. عسگراولادي گفت که دولت جديد سه اولويت خواهد داشت:
الف– پايان دادن به جنگ، و او امکان مصالحه براساس مذاکره را منتفي ندانست. او تلويحاً اعتراف کرد که در جنگ نميتوان پيروز شد و گفت که هزينة جنگ در حال سنگين شدن است. علاوه بر آن، [جنگ] موجب ضعف ايران و فراهم شدن امکان دخالت اتحاد جماهير شوروي خواهد شد.
ب– سرکوب سازمان مجاهدين خلق (ام.کي. او). عسگراولادي مدعي شد که حکومت موفقيتهايي در جمع و جور کردن اعضاي مجاهدين خلق به دست آورده و سلسلة فرماندهي آنان را در هم شکسته است. با اين همه، حکومت هنوز عميقاً نگران نفوذيهاي مجاهدين خلق است و تصفية شديد در پيش خواهد بود. او گفت که مجاهدين خلق بختي ندارد و هيچ کسي آنان را به عنوان بديل حکومت در نظر نميگيرد و آنها حتي جائي در هر دولتي که ممکن است توسط تبعيدشدگان ايجاد گردد، نخواهند داشت.
ج– تصفية چپگرايان از ادارات دولتي و خدمات کشوري. او گفت که حکومت در حال دريافتن اين موضوع است که نگراني اصلي آنان اتحاد جماهير شوروي و اشتغال چپگرايان و اعضاي حزب توده است که هم موجب خطر و هم تضعيف امنيت است. او گفت که کمونيسم جايي در ايران ندارد و حکومت مراقبت خواهد کرد که در آينده نفوذ چپگرايان نزول نمايد.
3. عسگر اولادي خواستار پيشنهاداتي براي بهبود روابط با بريتانيا شد. او متوجه شده بود که اميد کمي براي بهبود روابط با آمريکا وجود دارد. ولي من [مکردي] توضيح دادم که اروپائيان کاملاً قادر به تصميمگيري مستقل سياستهاي خود درباره ايران هستند. من گفتم که بازگشايي سفارت [بريتانيا]، نشانگر اظهار آشکار خواست بريتانيا در به رسميت شناختن استقلال و ثبات ايران خواهد بود. اين مسأله اعلام عمومي به رسميت شناختن حکومت [ايران] توسط ما است و با فراهم آوردن سطوح گستردهتري از ارتباطات کاري کمک ميشود تا سوء ظنهاي انباشته شده که ارتباطات ما را تحت تأثير قرار داده است، حذف شود. تجارت در هر دو جهت بهتر خواهد شد و به دنبال آن درک بهتري جريان خواهد يافت.
با اين حال من گفتم که تداوم بازداشت اندرو پايک [بازرگان بريتانيائي متهم به جاسوسي در ايران] مانع عمدهاي در متقاعد ساختن دولت علياحضرت ملکه بر اين است که ايران صادقانه خواهان بهبود روابط است. تنها واقعيت بازداشت او [پايک] نيست، بلکه مسألة عدم تفهيم اتهام و ارجاع او به دادگاه و مخالفت با ملاقات او با اعضاي خانواده و مقامات کنسولگري مطرح است. عسگراولادي گفت که اين موضوع را به «مقامات مربوطه» منتقل خواهد کرد. –لابد منظورش برادرش و همکاران او بود– و منتظر يک جواب در اوائل هفته آينده خواهد بود. او از من پرسيد که آيا رسمي يا «غيررسمي» صحبت ميکنم و من پاسخ دادم که او ميتواند پيشنهاد ما براي گشودن سفارت را سياست رسمي بداند.
4. عسگراولادي به خوبي مطلع و داراي ارتباطات زياد است. ديدگاه او درباره خطر شوروي، به عنوان بزرگترين صادر کنندة خشکبار ايران که در صورت غلبة کمونيسم چيز زيادي براي از دست دادن دارد، را بايد کاملاً جدي گرفت. اگر چيزي که او ميگويد صحت داشته باشد، اين نشانة بيشتري از قصد حکومت براي در منگنه قرار دادن حزب توده و مقابله با نفوذ اتحاد جماهير شوروي است. علاوه بر آن، پرس و جو دربارة بهبود روابط با بريتانيا، نشانة خوشآيندي مبني بر آن است که دست کم جناح ميانهرو در حکومت، به نياز به داشتن چند دوست در غرب پي بردهاند.
[امضاء]
آي. اف. مکردي (I.F. McCredie)
16 سپتامبر 1981 [25 شهريور 1360]
يادداشتها:
i مجيد تفرشي، تاريخ نگار، سند پژوه و محقق مطالعات معاصر ايران، تشيع و بريتانيا، سايت شخصي دکتر تفرشي حاوي نتايج برخي پژوهشهاي ايشان با نام «ديروز و امروز»
http://mtafreshi.persianblog.ir/
معرفي دکتر مجيد تفرشي
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/3715-ashenaei-ba-dr-majid-tafreshi.html
ii ايران 1981 در اسناد تازه ياب آرشيو بريتانيا– بخش 6- حوادث داخلي ايران (قسمت سوم)، سايت دکتر مجيد تفرشي
http://mtafreshi.persianblog.ir/post/162/
iii جناحهاي سياسي ايران در اسناد آرشيو ملي بريتانيا در سال ۱۹۸۱/ عسگراولادي: دو جناح حکومت روحانيان بنيادگرا و غيرروحانيان ميانهرو هستند، سايت تاريخ ايراني
http://tarikhirani.ir/Modules/News/Phtml/News.PrintVersion.Html.php?Lang=fa&TypeId=4&NewsId=1767
iv به يادداشت شماره 3 مراجعه شود
v بازخواني ارتباطات برخي از اعضاء حزب موتلفه با انگليس / بخش اول، اسناد ارتباط اسدالله عسگراولادي با سفارت انگلستان و اقداماتش در لندن، سايت شبکة ايران
http://inn.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=0&Id=129791
vi سناريوي «افشا» به «موتلفه» رسيد، سايت فرارو، به نقل از روزنامه بهار
http://fararu.com/fa/news/138684
vii گفت و گو با مجيد تفرشي درباره سند ادعايي سايت خبري دولت: سند «گفت و گوي عسگراولادي و ديپلمات انگليسي» هيچ چيز غيرعادي ندارد (+اصل سند و ترجمه کامل)، سايت عصر ايران
http://www.asriran.com/fa/news/252304
viii شرکتهاي نفتي با تهديدهاي روزافزون امنيتشان مواجهند، فايننشيال تايمز
Oil groups face rise in threats to security
http://www.ft.com/cms/s/0/4efc9980-353e-11da-9e12-00000e2511c8.html
x فهرست مشورتي همايش امنيت زيرساختها و منابع حساس نفت و گاز در وين اتريش، سپتامبر 2012
Oil & Gas Critical Infrastructure & Asset Security Forum, Advisory Panel
این هم یکی از آن بگم بگم های احمدی نژادی است حالا دارد برای رقیب سند رو می کند .عسگر اولادی یک کم به موسوی و کروبی روی خوش نشان داده ، احمدی نژاد سند رو می کند .احمدی نژاد به محافل حجتیه که از ضد کمونیست ترین احزاب سیاسی در ایران هستند نزدیک است .
لایکلایک
نخستین پرسش این خواهد بود که که چطور شده رییس جمهور محبوب الان یاد افشای عسکراولادی افتاده است؟ از سال 60 تا 1991 داشته سند رو ترجمه میکرده؟
دوم اینکه آقای رئیس جمهوری محبوب خود از مشوقین و حامیان سرکوب چپگرایان و حمله به سفارت شوروی بوده. حالا برادر عسکراولادی خواسته کا را کمی راحتر کنه و یه چراغ سبزی هم به انگلیس بزنه و کار و نفع خودشان رو به حساب دوستی با انگلیسی ها بگذار. این گناه نابخشودنی ست؟!
آن موقع که مجاهدین سرکوب و اعدام میشدند و توده ای ها به جرم جاسوس شکنجه، اقای رئیس جمهور کجا تشریف داشتند؟ داشتند در کردستان همراه آقای مشایی، کردها رو به راست هدایت میکردند؟!
لایکلایک