نوشته : سرهنگ دکتر امین محمد محیط ٬ استاد دانشگاه لبنان و متخصص مسائل استراتژیک
ترجمه : احمد مزارعی ۱۲ فوریه۲۰۱۳
تایپ و ویرایش : آمادور – اشتراک
اردوغان چنین گمان برد که آتشیکه در کشورهای عربی تحت نام «بهار عربی» رواج پیدا کرده و او باین آتش دامن میزند ٬ میتواند برکل توانائی ملت عرب غلبه کرده و آنان را آنچنان ناتوان سازد که راه را برای رهبریت جهان اسلام و اردوغان هموارد سازد.
اردوغان با خیال بازگشت بتاریخیکه زمانش بسر آمده و با تکیه بر ابزارهای عربیت و اسلامیت و مسلح به آنچه فکر میکرد در قبضه قدرت خود دارد ٬ یعنی سلاح «ناتو» ٬ اداره جنگ برعلیه سوریه را بعهده گرفته و خود را «خلیفه» و «ولی امر» بحساب آورد که کنترل همه امور را در منقار خود دارد . چاپلوسی و حقارت بعضی از اعراب نیز اشتها و شجاعت او را تحریک و پیوستن تعدادی از سوریه ایهای خائن به وطن و ملیت خود٬ اوضاع را بر او مشتبه ساخت. اما میدان نبردیکه سوریه در مقابلش گشود ٬ کذب و واهی بودن آرمانهای اردوغان را برملا و در برخورد با سنگ خارای مقاومت ملت سوریه درهم شکسته شد. آری این مقاومت و پایداری تأثیر منهدم کننده ای برهمه آنچه که اردوغان و جبهه جنگ و تجاوز همراه وی برای نابودی سوریه براه انداخته بودند٬ بجاگذاشت. اردوغان و جبهه همراهش هرآنچه را که برای یک جنگ تبهکارانه نیاز بود برعلیه سوریه بکار گرفتند. آری اردوغان رهبری تجاوزکارانه خود را برعلیه کشوری بکارگرفت که هرآنچه در امکان داشت برای برقراری یک رابطه خوب با ترکیه بکار برده بود. سوریه همه امکانات و روابط گسترده ای را که ضرورت حسن همجواری است را در مورد ترکیه بکار برد تا جائیکه یک پیمان استراتژیک امضاء نمودند. اما عذر و پیمانشکنی ترکیه همه این روابط و قول و قرارهای مکتوب و نامکتوب را زیر پا نهاده و در اینراه ترکیه تا آنجا پیش رفت که خنجر برکشید و بر پشت دوست و همپیمان دیروزی خود فرو برد و بدتر اینکه بشیوه ی سادیستی وحشتناکی از ریختن خون سوریه ایها احساس لذت نمود و بدینوسیله همه اصول و ضوابط اخلاق اسلامی ٬ احکام شرعی و قانونی را از دست داد و زیر پا نهاد. اردوغان شخصا شاهد جنایات گسترده ای در حق اهالی زن و مرد سوریه بود که بعنوان پناهنده به ترکیه پناه برده و در اردوگاهها زندگی میکردند. اردوغان خود رواج دهنده جنایات مذکور بود. اردوغان همچنین مسئول اداره منظم سرقت سازمانیافته کارگاهها و کارخانجات سوریه بویژه در استان حلب را بعهده داشت تا از اینطریق دولت سوریه را دچار اضحملال و تلاشی نموده تا تسلیم شدن به امپراطوری خیالی خود را تضمین کرده باشد و براحتی بتواند بر ویرانه های کشورهای عربی که دچار «حریق عربی» هم شده ٬ حاکمیت خود را مستقر سازد.
پس از همه آنچه که گذشت ٬ اردوغان اکنون به لحظه حقیقت رسیده که بوضوح نشان میدهد باینکه سوریه از دایره خطر خارج شده و از این پس چیزی جز استقلال و وحدت سوریه را تهدید نمیکند ٬ زیرا غرب که جبهه اصلی تجاوز به سوریه را هدایت میکرد٬ پی برد که شکست خورده و تروریسمی که بر رویش حساب باز کرده و از سراسر جهان در سوریه و اطرافش گرد آورده بودند ٬ همراه با همه فشارهای سیاسی و اقتصادی که بر ضد دولت و ملت سوریه بکار برده بودند ٬ اهداف از قبل برنامه ریزی شده آنها را برآورده نکرد. از این مرحله در عملکرد غربیها تِغئیر و تحول پدیدار شد و مرحله عقب نشینی و تجدید نظر آغاز گردید ٬ بطوریکه دیپلوماسی و سیاست را بر خشونت و تروریسم نسبت به سوریه ترجیح دادند. در اینجا چنین شرح میدهم :
در مورد موضعگیری تازه آمریکا:دولت آمریکا که تاکنون بطور آشکارا از مسلح کردن مخالفان دولت سوریه حمایت میکرد و از آنان میخواست که اسلحه را بر زمین نگذارند ٬ بیکباره سیاست تازه ای در پیش گرفت و با تشکیل «دولت انتقالی» مخالفت نمود و کار ائتلاف را که چندی پیش در قطر و با حمایت آمریکا تشکیل شده بود مختل نمود٬ همزمان ناوهای جنگی خود را نیز از ساحل سوریه به بیرون برده که نشاندهنده پایان دادن به سیاست میلیتاریستی و حمایت از گروههای تروریستی که برعلیه دولت سوریه میجنگیدند ٬ محسوب میشود و اخیرا میتوان به موضعگیری تازه جان کری اشاره کرد که بطور آشکاری مخالف جنگ و کشتار مردم سوریه و در پیش گرفتن سیاست دیپلوماتیک و سیاسی برای حل مسئله سوریه است. وی در صدد است که بزودی «اطاق عملی» برای پیشبرد سیاست تازه خود بوجود آورد. همه اینها نشاندهنده آنستکه سیاست آمریکا در سوریه علنا و بطور آشکاری در جهت اقدامات دیپلوماتیک برای توقف جنگ و پرهیز از خشونت است که ناکارآمدی خود را باثبات رسانیده است.
در مورد موضعگیری فرانسه:دولت فرانسه نسبت به تروریسم و خشونت و کشتاریکه در سوریه انجام میگیرد ٬ موضعی خجولانه در پیش گرفته و کمتر از خشونت حمایت میکند٬ زیرا در دمشق آنقدر قدرت و وحدت مشاهده کرده که کوشش در جهت سرنگونی دولت سوریه را عملی احمقانه میبیند. دولت فرانسه شدت نیاز خود را به تغئیر سیاست در سوریه و دوری گزیدن از سازمانهای تروریستی را کاملا احساس کرده ٬ بویژه این در تضاد کامل با سیاست تازه فرانسه قرار دارد که مدعیست برای مبارزه با تروریسم به آن کشور کشکر کشیده است. سیاست یک بام و دو هوا را نمیشد بیش از این آشکارا ادامه داد. اکنون فرانسه به تجربیات ضد تروریستی دولت سوریه نیازمندست تا بتواند بنا به ادغای خود مبنی بر «مبارزه با تروریسم» از آن استفاده کند. وانگهی با تغئیر و تحولاتیکه در عرصه بین المللی بوقوع پیوسته و شکست تروریسم در میدانهای مختلف ٬ فرانسه راهی بجز تغئیر در سیاست خود ندارد و ضروریست که با سایر گروههای بین المللی وارد مذاکراتی گردد که منجر به پیشبرد عملیات سیاسی و دیپلوماتیک در میان طرفهای مختلف و بطور عمومی در سوریه بینجامد.
موضعگیری اسلامی در مورد سوریه:در کنفرانس اخیر کشورهای اسلامی ٬ عقب نشینی آشکاری مشاهده شد. در کنفرانس قبل از اینکه در عربستان برگزار شده بود ٬ موضعگیریها عمدتا برعلیه دولت سوریه و جنگ طلبانه بود.
در قطعنامه پایانی کنفرانس اخیرا از توقف خشونت و جنگ در سوریه و تأکید بر روی یافتن راههائی برای تحقق امر صلح آورده شد. در بخشی از قطعنامه از شرکت همه ملت سوریه صرفنظر از طایفه و مذهب و غیره صحبت بمیان آمد. در اینمورد باید گفت که تشکیل این کنفرانس بطور عملی تأثیری نداشت ٬ زیرا اکثر شرکت کنندگان در کنفرانس نه دارای استقلال رأی و نه موضعگیری مستقلی نداشتند. تنها بخاطر تبعیت از آمریکا ٬ حضورشان ضرورت یافته بود. تنها امر مفید این کنفرانس اینستکه نشان میدهد چگونه «کشتیبان را سیاستی دگر آمده است».
اما در مورد اوضاع عمومی کشورهای عربی٬ ما در تونس و مصر شاهد شقه شدن جنبش و درگیری بر سر تسلط بر دولت هستیم که به روش انکار و طرد و لغو یکدیگر میپردازند. بسیاری گروههای ملی و توده ایکه خواب و خیال نظامی دمکراتیک در سر میپرورانده و فریب مقوله «بهار عربی» را خورده بودند٬ آنها اکنون در برابر وضعیت دهشتناک «حریق عربی» قرار دارند و اینکه چه فرقی با وضعیت سابق دارد. در زمینه امنیت ٬ اکنون باب ترور گشوده شده و بدتر اینکه بوسیله فتواهائی جنبه حقانیت بخود میگیرد ٬ زیرا احکام مبین اسلام آنرا تأئید نموده است و البته این اعمال بر اساس فهم آنها از اسلام است که شیوه ای ایست انحرافی و اعمال آن مخالف روح و جوهر دین است.
هم اکنون در مصر فتواهائی صادر میشود مبنی براینکه قتل مخالفان دولت واجب است ٬ اما در تونس مردم دچار بهت و ناباوری شدند از اینکه آقای غنوشی رئیس نهضت اسلامی حاکم در تونس ٬ قتل یکی از رهبران جنبش ملی تونس٬ یعنی آقای بلعید را ٬ بطور ضمنی تأئید نمود و گفت اینگونه قتلها در جریان انقلابات اتفاق میافتد ٬ گویا امر مهمی نیست. موضعگیری عمومی در تونس و مصر بآنسو حرکت کرده که نسبت به حوادث سوریه عقب نشینی چشمگیری مشاهده میشود و حمایت از تروریسم بسرعت در حال عقب نشینی است و درخواست حرکت بسوی حل سیاسی در حال افزایش است. مردم در این دو کشور با تجربه از اوضاع پیش آمده ٬ از آینده خود نگرانند ٬ زیرا دعوت بقتل و فتواهای غیر مسئولانه که بهیچ قانونی و انسانی پایبند نیست ٬ گسترش یافته است. سرنوشت آزادیهای عمومی بشدت نامعلوم و در معرض خطر قرار گرفته ٬ «مسلمان و نامسلمان» در برابر یکدیگر قرار گرفته اند.
در چنین شرایطی ترکیه خود را تقریبا منزوی میبیند . تنها قطر است که در کنار ترکیه مانده است. ترکیه باینسو و یا آنسو میرود و اظهار نظرات منتاقصی ابراز میدارد ٬ اما حاضر نیست از فکر اولیه خود عقب نشینی کند ٬ چرا اردوغان اینهمه اصرار و لجاجت در به آتش کشیدن و تخریب سوریه دارد و چرا بر روی تخریب سوریه اینهمه از خود تعصب نشان میدهد؟
وقتی ریشه ای به سرمایه گزاری ترکیه بر روی سوزاندن و تخریب سوریه دقت کنیم ٬ هدف اینستکه سوریه کاملا ویران شود تا آنگاه ترکیه بآسانی بتواند بر آن مسلط شود و این درست با اهداف اسرائیل همخوانی دارد. اسرائیل نیز سرزمینهای فلسطینیان را کاملا تخریب ٬ آنانرا اخراج و بر آن مسلط میشود. هم اکنون اسرائیل کاملا همین سیاست را از طریق ترکیه در مورد سوریه پیش میبرد ٬ زیرا با انهدام قدرت سوریه استکه اسرائیل آرام میگیرد.
بایندلیل ترکیه حاضر نیست آتش زدن سوریه را متوقف کند ٬ پیش از آنکه به هدف خود دست یابد ٬ زیرا میداند که هرگونه صلحی که موجب شود ملت سوریه حقوق و آزادی خود را بازیابد و اختیار دولت و ملت خود را در دست بگیرد٬ بمعنی سقوط خواب و خیالهای ترکیه در سوریه و در سایر کشورهای اسلامیست. بر باد رفتن هدف احیای امپراطوری عثمانی باین معنیست که ترکیه و اردوغان در تمام زمینه ها دچار شکست بزرگی خواهد شد.
دولت ترکیه از چند سال پیش براساس یک استراتژی ٬ قرار بود مشکلات خود را در منطقه به صفر برساند و برعکس رابطه سالم و دوستانه ای را با همه کشورهای همسایه برقرار سازد ٬ اما ترکیه در حال حاضر درست برخلاف سیایت مذکور عمل کرده و تقریبا با همه کشورهای منطقه دچار مشکل است.
از جمله «موفقیتهای» دیگر اردوغان ٬ درهم شکستن معنویت ارتش ترکیه بود. وی بسیاری از ژنرالها را یا بزندان افکنده و یا مجبور به بازنشستگی نموده است. «موفقیت» دیگر ترکیه این بود که فکر میکرد با تسلیم شدن به همه خواستهای پیمان ناتو ٬ به جامعه اروپا راه خواهد یافت. مسلما وعده هائیکه به اردوغان در اینمورد داده میشد ٬ دروغ بود. «موفقیت» دیگر ترکیه عقب نشینی مفتضحانه اردوغان در برابر کشتار شهروندان و سربازان ترکیه بدست سربازان اسرائیلی بود. دولت ترکیه آنقدر حقیرانه عقب نشینی کرد که اسرائیل هنوز حاضر نشده حتی یک عذرخواهی ساده نیز بپذیرد٬ بلکه «دولت» اسرائیل چند نوبت کشتار شهروندان ترک را عملی قانونی و دفاع از خود دانسته است (بعید نیست صهیونیستها از دولت ترکیه ادعای خسارت کرده و پول گلوله های خود را که بوسیله آن شهروندان ترکیه را بقتل رسانیده اند ٬ مطالبه کنند.مترجم). خلاصه اینکه اردوغان از هول حلیم در آنچنان دیگی افتاده که مجبورست در برابر کردها نیز عقب نشینی کرده و کرامت و عزت و روابط بین المللی خود را نیز از دست بدهد. از نظر اقتصادی ٬ اردوغان فکر میکرد که با تسلط بر سوریه و کنترل بازار حلب بتواند خسارتهای خود را جایگزین کرده و مشکلات را از چشم ملت ترکیه پنهان بدارد٬ اما این خیال به واقعیت تبدیل نشد و بدون شک ملت ترکیه در انتخابات آتی با اردوغان تصفیه حساب خواهند کرد.
آری و بدینسان ترکیه اردوغانی بآتش کشیدن سوریه را «بهار» خود و همپیمانان استراتژیک همچون غرب و صهیونیسم میشمارد و میداند که توقف جنگ برعلیه سوریه بمعنی برباد رفتن همه آرمانهای واهی او میباشد٬ بهمین دلیلست که سرسختانه هرگونه صلح و مذاکره ای را رد میکند ٬ اما نمیداند که مخالفت او با صلح ٬ سیر احداث را تغئیر نخواهد داد و ارتش سوریه که سرسختانه در دفاع از میهن خود استوار به پیش میرود ٬ تحت هیچ شرایطی شکست نخواهد خورد. اردوغان باید بداند که اصرار در انکار مذاکرات صلح ٬ زیانهای بمراتب بیشتری نصیب وی خواهد کرد. برعکس سوریه که اکنون به پیروزی استراتژیک دست یافته ٬ با گامهای استوار بسوی تثبیت کردن پیروزی استراتژیک خود و بطور تصاعدی پیش خواهد رفت و دیر یا زود امنیت و استقرار را بکشور باز خواهند گرداند و سازندگی و ترمیم خرابیهائی که از قبل جنگ و آتش اردوغان بوجود آمده ٬ را شروع خواهد نمود.