نبرد خلق!

از : حسن جداری

این منظومه، در آبان ماه سال1357، چند ماه قبل از انقلاب بهمن و سرنگونی رژیم سلطنتی، ساخته شده است.

روز نبرد خلق است

روز قیام خونین

هنگام جنگ و شورش

روز ستیز و پیکار

با دشمنان خونخوار

با ارتجاع مزدور

با شاه دیو سیرت

با لشگر زر و زور

+++++

اینک به خاک ایران

در کوچه و خیابان

در کوه و دشت و برزن

در شهر سرخ تبریز

در کازرون و نیریز

در بانه و سنندج

در رشت و شهر بابل

در رزمگاه آمل

در یزد و لار و شیراز

در کوچه های اهواز

در بیرجند و مشهد

در زاهدان و در قم

در اصفهان و جهرم

در سیستان و کرمان

در اردبیل و زنجان

در کوی و بام تهران

با خشم وقهر و عصیان

فریاد می زند خلق

خلق دلیر و بیدار

از کودک و زن و مرد

نفرین به دشمن خلق

نفرین به شاه جلاد

این دیو شوم خونخوار!

+++++

در سرزمین ایران

هنگام رزم خلق است

دشمن، زبون و عاجز

از عزم جزم خلق است

در توده، خشم و کین است

در خلق، شور پیکار

زحمتکشان ایران

صدها هزار انسان

اینک چو موج دریا

در جوش و در خروشند

انبوه خلق محروم

انبوه لشکر رنج

آنها که سال ها سال

درچنگ شاه مزدور

بس ظلم و جور دیدند

بس رنج ها کشیدند

در گوشه های زندان

در دخمه های تاریک

صد جور و صد ستم را

بر جان و دل خریدند

اینک به خاک ایران

در سرزمین پیکار

در رزمگاه خونین

با شوق صبح فردا

هر یک به دل، نهفته

صد آرمان والا

در عزم و پایداری

محکم چو سنگ خارا

رزمنده و دلاور

بی باک و بی محابا

در سعی و جنب و جوشند

تا کاخ ظلم و کین را

یکسر فرو بریزند

وین شاه دیو خو را

جلاد کینه جو را

با قهر انقلابی

با رزم تا به آخر

با مشت کارگرها

با داس برزگر ها

مغلوب و خوار سازند

وز بعد این زمستان

فردای توده ها را

در خرمی و شادی

همچون بهار، سازند

1 Comment

Comments are closed.