در دفاع از خردجمعی‌ هیأت‌مدیره‌ی سندیکای کارگران شرکت واحد

هیأت‌مدیره‌ی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه در نامه‌ای که در تاریخ 2 بهمن‌‌ 1391 خطاب به فدراسیون جهانی کارگران حمل و نقل نوشته است آقای «منصور اسالو» را از سمت ریاست هیأت‌مدیره‌ی این سندیکا خلع کرده است و همچنین خواستار قطع تمامی ارتباط‌ها، همکاری‌ها و حمایت‌ها از نام‌برده به عنوان رئیس هیأت‌مدیره‌ی سندیکا شده است و متذکر شده است که سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه هیچ نماینده وسخن‌گویی در خارج از کشور ندارد.

ماده‌ی 17 اساس‌نامه‌ی سندیکا چنین می‌گوید: «اعضاي هيأت‌مديره در اولين جلسه‌اي كه حداكثر 15 روز پس از قطعي شدن انتخابات تشكيل مي‌شود از بين خود يك نفر را به عنوان رئيس، يك نفر نايب‌رئيس، يك نفر دبير، يك نفر خزانه‌دار و يك نفر را به عنوان مسئول روابط عمومي انتخاب مي‌كند و طي تنظيم و امضاي صورت‌جلسه‌اي اسامي انتخاب‌شدگان را جهت اطلاع اعضا و هم‌چنين انجام تشريفات قانوني و صدور كارت شناسايي اعلام مي‌كند.»

اکنون سؤال این‌جاست که مگر بر اساس ماده‌ی مذکور، رئیس هیأت‌مدیره و سایر مناصب ذکرشده اعتبار خود را از آرای هیئت‌مدیره کسب نمی‌کنند؟ و اگر جواب آری است پس چرا از نظر برخی افراد هنگامی که همین هیأت‌مدیره منصب ریاست را از فردی (حالا به هر دلیلی که خرد جمعی اعضای هیأت‌مدیره‌ی فعلی تشخیص داده‌اند) بازمی‌ستاند، کاری عجیب و خارق‌العاده انجام داده است!؟ به نظر می‌رسد اینان فردگرایی را به ساز و کار و خردجمعی  یک تشکل کارگری ترجیح داده‌اند. نوشته‌جاتی که در حمایت از اسالو و در مقابل تصمیم جمعی هیأت‌مدیره‌ی سندیکا به رشته‌ی تحریر درآمده است در نهایت حاصلی جز تقویت فردگرایی در مقابل حرکت و خردجمعی ندارد. در این نوشته‌جات از سندیکا درخواست شده است که دلایل این اقدام را به صورت علنی عنوان کنند. افرادی که چنین درخواستی دارند علی‌العموم کسانی هستند که خارج از مرزها و شرایط ایران زیست می‌کنند و به همین دلیل دریافتی از شرایط داخلی ایران نداشته و نمی‌دانند که تشکل‌ها و فعالان کارگری داخل کشور با چه مشکلاتی دست‌به‌گریبان هستند. اینان از درک این نکته عاجزند که در شرایط حاضر به هیچ روی امکان مطرح کردن همه‌ی موارد نیست و اگر بود به یقین هیأت‌مدیره‌ی سندیکا دلایل این کار را به صورت شفاف رو به جنبش کارگری ارائه می‌کرد. اما واضح‌ترین دلیل این برکناری که حتا نیاز به فکر زیادی هم ندارد این است که آقای اسالو از ایران خارج شده است و چه‌گونه ممکن است فردی که دیگر در ایران نیست رئیس هیأت‌مدیره‌ی یک سندیکای کارگری داخلی باشد!؟

اِشکال دیگری که به نامه‌ی سندیکا وارد می‌کنند این قسمت نامه است که می‌گوید: « . . . و از آن نهاد کارگری خواستار قطع همه‌ی ارتباطات، همکاری‌ها و حمایت‌ها از نام‌برده می‌باشد». مضمون این انتقادها این است که فرضاً اقدام برکناری اسالو صحیح باشد اما چرا سندیکا درخواست کرده است که هیچ‌گونه حمایتی از شخص اسالو هم صورت نگیرد! در این‌جا باید دقت شود که نامه‌ی مذکور خطاب به  فدراسیون جهانی کارگران حمل و نقل و چند تشکل بین‌المللی کارگری دیگر نوشته شده است؛ تشکل‌هایی که تا کنون اسالو را به عنوان رئیس هیأت مدیره می‌شناخته‌اند. بنابراین منظور این بوده است که دیگر اسالو را به عنوان رئیس هیأت‌مدیره نشناسند و حمایت و ارتباط با او را تحت این عنوان انجام ندهند و نه این که هیچ‌کس از شخصیت حقیقی اسالو هم دفاع نکند! در بدبینانه‌ترین حال می‌توان گفت نامه در این‌جا کمی ابهام دارد و می‌شد با یکی دو کلمه منظور را بهتر رساند. البته فعالان کارگری در دیدار با اعضای هیأت‌مدیره‌ی سندیکا در این مورد سؤال کردند و جوابی که دریافت شد نیز همان بود که فکر می‌کردیم: «ما تنها منظورمان قطع حمایت و ارتباط به عنوان هیأت‌مدیره است و نه شخصیت حقیقی اسالو».

منتقدان اقدام به‌جای هیأت‌مدیره‌ی سندیکا به جای اشک ریختن برای آقای اسالو چرا از ایشان سؤال نمی‌کنند که به چه حقی اقدام به نوشتن مطلبی با عنوان «گزارش سالیانه‌ی سندیکای شرکت واحد در سال 1391» کرده است (به تاریخ 4 بهمن‌ماه و 2 روز پس از برکناری از سمت ریاست هیئت‌مدیره) و در این مطلب به صورتی غیرمسئولانه، مسائل حساس درونی و اسناد سندیکا را بدون هماهنگی با دیگر اعضای سندیکا منتشر کرده است! هر کس تنها چند روزی فضای ایران را درک کرده باشد به نیکی می‌داند که این اطلاعات می‌تواند برای افراد سندیکا مشکلات امنیتی زیادی ایجاد کند و به ذهن انسان می‌رسد که گویا آقای اسالو به گونه‌ای قصد داشته‌اند با این کار پلیسی از اعضای هیأت‌مدیره انتقام بگیرند! البته مطلب فوق و اسناد ضمیمه‌ی آن تنها ادعاهای آقای اسالو است و بدون تأیید رسمی توسط سندیکا فاقد اعتبار لازم است.

قصد این نوشته تنها حمایت از اقدام جمعی هیأت‌مدیره‌ی سندیکا در مقابل اظهارنظرهای عجولانه و بعضاً غیرطبقاتی است و بنای ورود به اقدامات و طرز فکر اسالو را نداریم؛ اما تنها ذکر این نکته را خالی از لطف نمی‌بینم که به آن دسته از فعالانی که شناخت دقیقی از طرز فکر و اقدامات آقای اسالو ندارند به صورت سربسته متذکر شوم که ایشان در خیال‌شان خواب «لخ‌والسا» شدن می‌بینند و شگفتا که این آرزو را به زبان هم آورده‌اند! فعالان کارگری و نیروهای چپ و مترقی باید به جای اظهارنظرهای عجولانه و غیرمسئولانه، مسائل را با دیدی ریشه‌ای (رادیکال) بررسی کنند و از اظهارنظرهای عجولانه و سطحی پرهیز کنند.

سعید کیوان

9 بهمن‌ 1391