رامین نوباوه
این صرفِ نگاه ما نیست که همه چیز را سیاسی میبیند، این سرمایهداری است که همهی پدیدهها را به عرصهی سیاست میکشاند. این نگاهِ «سیاسی دیدن همه چیز»، ربطی به غُر زدنهای سرنگونیخواهانه ندارد که میخواهد هر معضلی را با رویکردِ «آسمان، ریسمان به هم بافتن»، در خدمت اهدافش قرار دهد و آن را برخاسته از ماهیّتِ به قول خودش دَدمنش و ضدِّ مردمیِ دولت ببیند، بلکه نگاه و تلقّیِ ما، «سیاسی بودن همه چیز» را در تحلیلش لحاظ میکند و بر این واقف است که در چارچوبِ شیوهی تولید سرمایهداری و زاد و رشدِ سیاستش، هر پدیدهای، معنای ویژه و سیاسیای مییابد که سرمایهداری بدان میبخشد. طبیعت وجود داشته است، لیکن نوع درک و نگاهِ بدان؛ به منزلهی منبع مالکیت و ثروت، وجهیست که سرمایهداری بدان بخشیده است؛ تبعیض جنسی و ستم بر زنان در جوامع پیشاسرمایهداری وجود داشته است، لیکن سرمایهداری به این تبعیض و ستم و نوعِ بازتولیدش، مکانیسم و معنایی دیگر بخشیده است که همین امر، نوع مواجهه و مبارزه با آن را نیز متفاوت میکند. (هر چند باید بر این امر تأکید کرد که همین فرم و محتوای دگرگونشدهی این ستم و تبعیض، امکان شناخت و مبارزه علیه آن را ایجاد میکند، امری که در دوران پیشاسرمایهداری میسّر نبود و صرفاً به یک شهود بیواسطه و حیاتی از آن ره میبرد و در نهایت در صورتِ عصیان، یک مبارزهی اخلاقی و فردی را موجب میشد.)
آلودگی هوای شهرهای بزرگ ایران و منجمله تهران در سالهای اخیر، به واقع مشکل بزرگی شده است که به نوعی، به عاملی برای قتل و عام شهروندان نیز تبدیل شده است1. این مشکل، کمابیش، با شدت کم و زیاد، در سالیان پیشتر و دور و درازتر نیز وجود داشته و در کنار سایر معضلاتِ کلان شهری، نظیر ترافیک، کمبود فضای زیستی و نیز فضای سبز، جمعآوری ضایعات و زبالههای تولید شده، کمبود فضاهای آموزشی و بهداشتی و ورزشی و … از مشکلات همیشگی و عدیده به حساب آمده است.
لیکن مشکل آلودگی هوا، تو گویی، تبدیل به سلاحی شده است تا با توجه به زد و خوردها و تصادمات سیاسیِ درون و برونحکومتی، از ان استفاده شود تا با نشان دادن دولتِ فعلی به عنوان مسبّب و تنها مسبّبِ این وضع، با توجه به نزدیکیِ انتخابات، به اهرمی انتخاباتی تبدیل شود و یا با نگاه سرنگونیخواهانهی اُپوزیسیونی و برونحکومتی، با نشان دادن جمهوری اسلامی به عنوان مسبّب و تنها مسبّبِ این وضع، به اهرمی برای به اصلاح براندازیِ فوریِ! رژیمِ اسلامی.
میبایست که عاملِ بنیادینِ مشکل آلودگیِ هوا را در منطق سود جست، منطقی که کانونِ برآیندیِ منافع و نظرگاهِ اقشار مختلفِ طبقهی سرمایهدار و پیشبَرَندهی آنهاست. با توجه به حجمِ عظیمِ خودروهای تولیدیِ کارخانجاتِ داخلی و واردات آن بر مبنای منطق سود و تجمّعِ آنها در تهران و شهرهای بزرگ، چندان دور از انتظار نیست که چنین مشکلاتی بروز نمایند. از سوی دیگر نوعِ سیاست جغرافیایی و صنعتی و توزیعِ امکاناتِ برآمده از منطقِ سرمایهداری که به توسعهی ناموزونِ جغرافیایی در سطح محلی، منطقهای، ملّی و بینالمللی منجر میشود، افزایش تصاعدیِ جمعیتِ در جستوجویِ کار و زندگیِ بهتر را در کلانشهرها درپیدارد. دیگر اینکه، سرمایهداری، نوعِ فرهنگ و سبکِ زندگیِ همبستهی خود که مبتنی بر مصرف، تمایز و هویّتِ کالایی و نمایشی است را ایجاد میکند، لذا استفادهی بیشتر نابهجایِ شخصی از اتومبیل، به جای حمل و نقل عمومی را باید در این بستر فهم کرد. فرهنگی که داشتن و مصرف را به جای هستن و بودن، اصل میگیرد.
حال، مشکلِ برآمده از وضعیت و عواملِ پیشگفته، در دستانِ سیاسیّونِ درون و برونحکومتی، تنها به دستمایهای برای درگیری در جدال قدرت درونی و برونی (سرنگونی) تبدیل میشود، بدون آنکه به واقع نگاهی برای حلِّ ریشهای وجود داشته باشد. دست بردن به ریشهها از سوی بورژوازی، یعنی دست کردن در گلوی خودش، که باعثِ مرگش خواهد شد. لذا همیشه بر کنارهها قیل و قال راه میاندازد و در سطح به مدیریتِ ماهیتاً فرومایه مشغول میشود.
شاید این گزاره، اندکی حادـ انقلابی2 جلوه کند: «برای حلِّ مشکلِ آلودگی هوا نیز، راه حلِّ اصلی، انقلاب اجتماعی است.» لیکن با پیگیریِ دلایل این مشکل و رسیدن به سرحدّاتِ منطقش در زمینهی مادّیِ سرمایهداری، این گزاره حقانیّتِ اصیل خویش را بازمییابد. آری در سرمایهداریِ متأخّر، حتّا برای حلِّ مشکل آلودگی هوا نیز، تنها راه حلِّ راستین انقلاب اجتماعی است که با انحلال تضادِّ کارمزدیـ سرمایه و به زوال کشاندنِ منطق سود، زمینهی عینی و مادّیِ غلبه بر چنین مشکلاتی را ایجاد میکند و ممکنبودگیِ3 غلبه بر آنها را میسّر میسازد. این گزاره نه برآمده از تمنّیاتِ درونیِ کمونیستی، بلکه نتیجهی مستقیم منطقِ جامعهای طبقاتیست که سود را به منزلهی خدای اعظم، فراتر از هر چیزی میبیند؛ خدایی که همه چیز باید در مقابل آن به سجده درآید، حتّا سلامتی و هوای پاک و آموزش و بهداشت و …. دور نیست زمانی که سرمایهداری و نخبگانِ طراز اوّلش، راهِ حلّشان برای این مشکل، تولید و فروش کپسولهای اکسیژن باشد، پرسود، مطمئن و البتّه مدرن! با برندهایی چون: اکسیژنِ دماوند، سبلان و یا بهتر آلپ.
1 – به تیتر خبرگزاریها و آمار چندهزار نفری مرگ و میر حاصل از آلودگی هوا توجه کنید.
2 -Ultra-Revolutionary
3 -Contingency