شبکۀ ولتر/ نوشتۀ تی یری میسان/دمشق (سوریه)/17 اکتبر 2012
گاهنامۀ هنر و مبارزه/ترجمه توسط حمید محوی/پاریس/18 اکتبر 2012
سازمان پیمان امنیت جمعی، 8 اکتبر در قزاقستان مانورهای خود را تحت عنوان «برادری خدشه ناپذیر» آغاز کرد
(« НЕРУШИМОЕ БРАТСТВО »)
اجرای طرح تخیلی این رزمآیش ها بر اساس استقرار نیروی حافظ صلح در کشوری تخیلی و در محیطی متأثر از تقسیم بندی های قومی– مذهبی انجام گرفت که توسط جهاد طلبان بین المللی و سازمان های تروریستی اشغال شده است. هیئت دیپلماتیک که برای تماشای تمرینات دعوت شده بودند، به دقت به بیانیۀ معاون سردبیر سازمان در گشایش رزمآیش گوش دادند. او مشخصا اعلام کرد که سازمان امنیت جمعی برای مداخلۀ احتمالی در خاورمیانه آماده می شود. و برای آنهائی که گوش شنوائی نداشتند، نیکلا بوردیوزا مشخصا توضیح داد که معاون او از افغانستان حرف نمی زده است.
در اعلامیۀ ژنو، 30 ژوئن به مدیریت کوفی انان، پیشبینی شده بود که در صورتی که دولت سوریه و اپوزیسیون، یکی و دیگری درخواست کنند، نیروی حافظ صلح می تواند مستقر شود. ارتش «آزاد سوریه» این توافق نامه را نفی کرد. در نتیجه باید دانست که اصطلاح «اپوزیسیون» تنها به احزاب سیاسی که در دمشق به پشتیبانی سفرای روسیه و چین گردهمآئی تشکیل داده بودند اتلاق می شود.
توافقنامۀ ژنو با تصویب شورای امنیت، استقرار «شپکا بلو» (کلاه آبی ها) می تواند بی آن که نیازی به قطعنامۀ ویژه داشته باشد انجام گیرد. والری سمریکوف مشخصا اعلام کرد که 4000 نفر از نیروی صلح از هم اکنون آماده اند، و 46000 نفر دیگر نیز آموزش دیده و به فوریت می توانند به عنوان قوای پشتیبانی بسیج شوند.
در چنین شرایطی، می بینیم که علائم عقب نشینی غرب از سوریه افزایش یافته است. موج اسلحه و نفرات غربی متوقف شده، تنها ارسال کمک های مالی عربستان سعودی و قطر ادامه دارد.
شگفت آور تر از همه این است که، شش بار پیاپی، فرماندهی ناتو در انجیرلیک به جهاد طلبان فرمان صادر کرده است که برای حملات گسترده در مناطق مشخصی تجمع کنند. درنتیجه، اگر ارتش ملّی سوریه ( مترجم : تی یری میسان در برخی موارد بجای ارتش ملّی سوریه یا ارتش رسمی سوریه، از اصطلاح ارتش عربی سوریه استفاده می کند)، برای رویاروئی با ارتش اسرائیل تدارک دیده شده و برای جنگ های چریکی مناسب نیست، ولی برعکس در جنگ کلاسیک توانائی های خوبی دارد. درنتیجه ارتش ملّی سوریه در هر یک از موارد، تجمعات ارتش آزاد سوریه را محاصره کرده و از بین برده است. در مورد اوّل می توانستیم شکست ارتش آزاد سوریه را به اشتباه تاکتیکی نسبت دهیم، و دومین حملۀ آنها را نیز می توانستیم به عنوان پافشاری تلقی کنیم، ولی برای ششمین بار باید در پی فرضیۀ دیگری باشیم : فرضیۀ دیگر احتمالا چنین است که ناتو عمدا مبارزان را به قتل گاه می فرستد.
خلاف تصورات عمومی، انگیزۀ جهادطلبان کاملا ایدئولوژیک یا مذهبی نیست، بلکه باید برای آن وجه زیبائی شناختی نیز قائل شویم. جهاد طلبان نمی خواهند برای هدف خاصی بمیرند، و به سرنوشت اورشلیم نیز بی اعتنا هستند. آنها غرقه در جهان رمانتیسم در پی شعله ور ساختن احساسات از طریق مواد مخدر یا مرگ هستند. رفتارشان به شکلی است که به راحتی بازیچۀ دست این و آن می شوند : آنها وضعیت های ماجراجویانۀ افراطی را جستجو می کنند، و آنها را در چنین وضعیتی قرار می دهند و دستهایشان را نیز در اجرای اعمال افراطی هدایت می کنند. طی سال های اخیر، شاهزاده بندار ابن سلطان مبتکر و معمار گروهک ها به انضمام القاعده بود. این شاهزاده با قول بهشت با 70 باکره و لذت های بی بدیل این گروه ها را سازماندهی می کرد، نه برای اهداف نظامی یا سیاسی مشخص، بلکه نوشیدن شربت شهادت تنها در آن جائی که شاهزاده بندار ابن سلطان به آنها نیاز دارد.
این شاهزاده پس از سوء قصد 26 ژوئیه از صحنه خارج شد، که احتمالا مرده است. از مراکش تا شین کیانگ (ترکستان چین) جهاد طلبان بی هیچ همآهنگی واقعی به حال خود رها شده اند، و به همان شکلی که در جریان قتل سفیر ایالات متحده در لیبی دیدیم، می توانند به خدمت هر فردی درآیند. در نتیجه، واشینگتن از این پس مایل است که خود را از این پیاده نظامی که دست و پا گیر و خطرناک شده است آزاد سازد، و یا این که دست کم تعداد آنها را کاهش دهد. شاید به همین علت است که ناتو به جهاد طلبان دستور می دهد که زیر آتش ارتش ملّی سوریه دست به عملیات بزنند، و ارتش ملّی سوریه نیز آنها را دسته دسته از بین می برد.
از سوی دیگر، پلیس فرانسه 6 اکتبر یک سلفی گرای فرانسوی را که مرتکب سوء قصد علیه یک تاجر یهودی شده بود از پای درآورد. تجسسات بعدی نشان داد که او به شبکۀ ای تعلق داشته که افرادی را برای جهاد به سوریه می فرستاده است. پلیس بریتانیا چهار روز بعد به کشف مشابهی نائل می آید.
پیغام پاریس و لندن، این است که فرانسوی ها و بریتانیائی هائی که در سوریه کشته شده اند مأموران رسمی نبوده اند که به مأموریت سرّی فرستاده شده باشند، بلکه فناتیکهائی بوده اند که به اختیار خود عمل کرده اند. بی گمان چنین ادعائی صحیح نیست زیرا برخی از این جهاد طلبان تجهیزات ارتباطاتی رایج در ناتو را به کار برده اند که به تدارکات فرانسه و انگلستان تعلق داشته و در اختیار آنها بوده است. در هر صورت، این صحنه پردازی ها پایان مداخلۀ فرانسه و بریتانیا در کنار ارتش آزاد سوریه را نشان می دهد، در حالی که دمشق به شکل پنهانی اسرای انها را آزاد می کند. برگی از تاریخ به پایان رسید.
بر این اساس، دلیل افسردگی ترکیه و رژیم های سلطنتی وهابی برایمان آشکار می شود، زیرا به درخواست متفقین بی هیچ محدودیتی وارد جنگ مخفیانه شدند، ولی شکست عملیات را باید به تنهائی تحمل کنند.
آنکارا تمام را برای تمام بازی می کند، و دست به تحریکاتی زده است که مانع رفتن ناتو شود. دست به هر کاری زده است، از استقرار توپخانه علیه مرز سوریه تا هواپیما ربائی – هواپیمای غیر نظامی. ولی چنین تحریکاتی بی حاصل بوده است.
هواپیمای سوری که از مسکو به پرواز درآمده بود، توسط شکاری های ترکیه تحت کنترل قرار گرفت، ولی هیچ سلاحی در آن کشف نکردند. هواپیما حامل تجهزات الکترونیک برای حفاظت مدنی بود که کارکرد آن کشف مهمات انفجارهای قوی است. در حقیقت، ترکیه قصد نداشت که برای روسیه در ارسال چنین تجهیزاتی به سوریه که در حفاظت مدنی کاربرد دارد، مانعی ایجاد کند، ولی هدفش افزایش تنش بود، و به همین علت نیز با مسافران روسی این هواپیما بدرفتاری کرد و اجازه نداد که سفیر روسیه به کمک آنها بیاید.
ولی تلاش ترکیه بیهوده بود و ناتو به اتهامات تخیلی رجیب طیب اردوخان واکنش نشان نداد. و تنها نتیجه ای که به بار آورد، لغو سفر رئیس جمهور پوتین به آنکارا برای 15 اکتبر بود، بی آن که تاریخ دیگری را پیشنهاد کند.
راه صلح هنوز بسیار طولانی به نظر می رسد. ولی، اگر امروز ترکیه و فردا رژیم های سلطنتی وهابی بخواهند به جنگ ادامه دهند، امر مسلم این است که [روند] آغاز شده است. ناتو چمدانش را بسته و رسانه ها به تدریج نگاهشان را به افق های دیگر می دوزند.
L’Otan plie bagage, la Turquie au bord de la crise de nerfs
par Thierry Meyssan
Réseau Voltaire | Damas (Syrie) | 17 octobre 2012