زخمِ کهنه بر لشگریانِ رام

من همان سیاهی لشگرم

که ضَربِ سنگی‌ست و صخره‌ای‌ست

بر مفهومِ استعمالِ خارجیِ سَمپاتی.

تاریخِ ترخیصم

سوالی‌ست که هنوز

نه من

و نه حتی آن کس

که او را رعشه‌گر یافتم

پاسخی در رفعِ آن نگرفتیم.

تاریخِ ترخیص؛

شاید، تاریخِ ترس

تاریخِ ترجیحِ مرگ

تاریخِ پایانِ لشگریانِ سیاه که ما باشیم.

و پایانِ تاریخِ نامفهومِ سیاهی

بر پیکرِ لشگرِ رامِ ما

و چیرِگی

بر چُروکیدگیِ زخمی کهنه

که پایانِ تاریخش نامیدند.

تا وقوع آن تاریخ

ترخیصم به تعویق

من همان سیاهی لشگرم!.

علی سالکی