مداحان استراتژی ناتو

 

رضا خسروی

آقای آلن گرش، مفسر ماهنامه « لوموند دیپلماتیک »! در نمایشنامه اخیر خود، ادعانامه ای مشکوک و غلط انداز موسوم به « در سوریه چه باید کرد »؟ طبق معمول خیلی با « حسن نیت »! در کمال « بی طرفی »! یک خروار جفنگ بافته، دروغ شاخدار و ضد و نقیض گفته، بسود استراتژی ناتوچی ها، باب طبع سلاطین مالی و مستغلاتی، بورس و تسلیحاتکلی موهوم بخورد افکار عمومی داده، اوضاع و احوال جاری در سوریه را هماهنگ با الزامات سرمایه تنزیلی در دوران معاصر، در تائید سیاست تروریستی « نظم نوین جهانی »! طرح اشغالگرانه « خاورمیانه بزرگ »! ارزیابی کرده است. پیشکش هواداران « انقلاب جهانی »!

میگوید: بحران سوریه به درازا کشیده است. عجب! پنجه را باز کرد و گفت وجب.

این گفتار عارفانه، اولین جمله نمایشنامه گرش، نشان می دهد که مفسر فرنگی ما سرنا را از سر گشادش میزند. چون در غیر اینصوت، جا داشت که در چند جمله کوتاه، توضیح می داد که این « بحران سوریه »! چه نوع بحرانی است؟ کی و چطور شروع شد؟ از کجا آب میخورد؟

تردید ندارم که منظور گرش بحران جاری و ساختاری سرمایه داری نیست. پس باید به ویژگی « بحران سوریه »! اشاره می کرد. برای رفع سوء تفاهم، باید توضیح می داد که « بحران سوریه »! چه فرقی با بحران های نوبتی در یک سلسله از کشورهای « مزاحم »! مثل یوگسلاوی و عراق و افغانستان و لیبیدارد؟ در این ارتباط، راجع به این مساله « پیش پا افتاده »! از قضا آقای گرش، دریغ از یک جمله، حتی برای خالی نبودن عریضه، چیزی نمی گوید، خفقان مرگ گرفته است.

میگوید: نه ادعای حکومت سوریه در مورد نابودی مخالفان و نه امید غربی ها در مورد فروپاشی رژیم، هیچکدام واقعیت نیافته است. امید غربی ها و نه سیاست جاری ناتوچی ها برای از میان بردن دول و کشورهای « مزاحم »! این نعل وارونه فرنگی، میرساند که جناب گرش، مثل ناتوچی ها، مثل محافل مالی و امپریالیستی، اصلا با مقاومت دولت ملی سوریه در قبال تروریست های صادراتی، از هر قماشی، میانه ندارد.

دلائل و شواهد زنده ای هست، بی طرف و هم با طرف، مبنی براینکه دولت ملی سوریه، مثل همه دولت های مشابه، با تمام اما و اگرها، همه عیب و ایراد های تاکتیکی و استراتژیک، از گشاد بازی های اقتصادی، حماقت های سیاسی در سطح ملی و منطقه ای و بین المللی گرفته تا نقض حقوق فرودستان خودی، اختناق جنبش های کارگری و کمونیسم در سرزمین پایگاه، تا همین چندی پیش درگیر دعوای های مذهبی، درگیر یک جنگ داخلی نبود.

پس امید غربی ها، یا همان قصد محافل مالی و امپریالیستی، سیاست جاری ناتوچی ها برای از میان بردن دولت ها و کشورهای « مزاحم »! بزعم گرش « فروپاشی این رژیم »! از کجا ناشی شده بود؟ جهت اطلاع جناب گرش، همینقدر میگویم که بهانه خررنگ کن برای اشغال یوگسلاوی « قتل عام مسلمانان »! توسط دولت ملی بلگراد قالب شده بود. برای اشغال عراق « سلاحهای کشتار جمعی »! برای اشغال افغانستان « تعقیب تروریست ها، یافتن زنده یا مرده بن لادن »! اشغال لیبی « کشتار احتمالی اهالی بنغازی »!

میگوید: مسئولیت اصلی خونریزی و زنجیره خشونت ها با قدرت حاکم است. جل الخالق! شوخی می کنید، آقای گرش. چون با این حساب، بزعم حضرت عالی، گویا مسئولیت اصلی بمباران کارخانه ها و کارگاههای خرد و کلان، بنگاههای ریز و درشت، همه غیر نظامی، مراکز اداری و امدادی و آموزشی، منابع برق و آب آشامیدنی، مغازه های خرده فروشی، مناطق مسکونی، پل ها و جاده ها، کوچه ها و خیابان ها واز راه دور، از ارتفاع چند صد هزار متری، مسئولیت اصلی قتل عام مردم، کشتار اهالی، کارگر و کارمند و دهقان، دهها هزار زن و مرد جوان و سالمند، بچه های قد و نیم قد در خواب و بیداری، مسئولیت اصلی ویرانی شهرهای کوچک و بزرگ، دهکده ها، نابودی تمام امکانات تولیدی خلق، وسائل کار و معیشت ملتدر یوگسلاوی و عراق و افغانستان و ساحل عاج و لیبی نیز با قدرت های حاکم، با دولت های ملی بود. چرا که با سیاست دول امپریالیستی مهاجم، دول اشغالگر و تروریست غربی، با جهانسالاری صوری امپریالیسم آمریکا، توافق نداشتند. بد یا خوب، سرسپردگی ناتوچی ها را نپذیرفتند.

میگوید: در سوریهمداخله خارجی و شدت خشونت رژیم باعث نظامی شدن اپوزیسیون شدهرژیم موفق شد حمایت بخشی از بورژوآزی سنیپشتیبانی نمایندگان اقلیت ها در حلب ( علوی و مسیحی و… ) که احساس تهدید می کردند، جلب کندتوانست از تشویش رو به رشد بخشی از جمعیت، از جمله در دمشق و حلب، که خود را گروگان رزمندگان اپوزیسیون می انگاشتند، سوء استفاده کند.

بقول عزیز نسیم، شاعر و ظنز نویس مترقی ترک: حیف که تربیت خانوادگی به من اجازه استعمال کلمات رکیک را نمی دهد. ولی چه می شود کرد. آقای گرش دست بردار نیست. مرتب در هوا ذوالفقار می چرخاند و عربده می کشد. با علم کردن جفنگ « مداخله خارجی و شدت خشونت رژیم… »! از پرداختن به اصل مطلب طفره می رود. ریاکارانه به علت جنگ و دعوای مذهبی، منشاء « بحران جاری در سوریه »! هیچ اشاره ای نمی کند.

گرش با نشخوار اصطلاحات تهوه آور، نامگذاری های احمقانه محافل مالی و امپریالیستی، تعابیر ساختگی و غلط انداز، تعاریف حساب شده ناتوچی ها برای تجزیه کشورهای « مزاحم »! مثل: بورژوآزی سنی، اقلیت های علوی و مسیحی وآب به آسیاب اشغالگران می ریزد. با تفسیرهای ارزان بسود محافل مالی و امپریالیستی، بسود ناتوچی ها، مثل: اقلیت های علوی و مسیحی در حلب که « احساس خطر »! می کردند، بخشی از اهالی، شهروندان دمشق و حلب، که خود را « گروگان رزمندگان می انگاشتند »! موهوم بخورد افکار عمومی می دهد. جنایات تروریست های صادراتی، آدمکشی و آدم ربائی سازمان های غیر رسمی ناتو در سوریه را انکار کرده و بازار گشائی زوری غرب، امپریالیست های آمریکائی و اروپائی در اوضاع و احوال جاری را توجیه می کند.

میگوید: نباید بر روی مساله مبارزان خارجی در سوریه انگشت گذاشت، حضور جوانان تونسی یا لیبیائی برای مبارزه با یک دیکتاتوری در سوریه شگفتی ندارد، با گروههائی مثل القاعدهکه توسط عربستان سعودی و قطر و ترکیه مسلح شده اند، فرق دارند.

در عبارت بعدی می آورد: هدف مقدم غربی ها، کشورهای خلیج فارس، برانداختن رژیم سوریه جهت هدف قرار دادن ایران است. معذالک، مدعی است که: « تاکید معلم، وزیر خارجه سوریهمبنی براینکه ایالات متحده مسئول عمده رویدادهای جاری در سوریه است، ادعائی اغراق آمیز است »! بر شیطون لعنت.

مثل اینکه جناب گرش هیچ چیزی در باره موازین شناخته شده بین المللی نشنیده است. این مفسر ابله فرنگی، اصلا نمی فهمد که « مبارزان خارجی، جوانان تونسی و لیبیائی »! برای رفتن به کشورهای دیگر، از جمله سوریه، باید از دولت قانونی کشور مربوطه، استبدادی یا « دمکراتیک »! اجازه ورود بگیرند. مگر اینکه ریگی بکفش داشته باشند. با این حساب، برخورد دولت ملی سوریه در قبال « مبارزان خارجی، جوانان تونسی و لیبیائی »! در قبال گروههای مسلح مثل القاعده، فرستادهای عربستان و قطر و ترکیه، اعضای رسمی و غیر رسمی شرکت سهامی ناتو، یک اقدام بجا و قانونی است. حتی تمام خبر فروشان باختری، آمریکائی و انگلیسی و فرانسوی و آلمانی وبدلیل حضور غیر مجاز در کشور سوریه، فرض میکنیم که فرستاده و جاسوس نباشند! خلافکارند، باید توقیف شوند، باید علت حضور غیر قانونی خود را به مراجع ذیصلاح سوریه توضیح بدهند. ابهام در کجاست؟

اینکه غربی ها نمی توانند اپوزیسیون را متفق کنندطرح فرانسه برای ایجاد دولت موقت در بر گیرنده همه گرایشات نیست، شورای ملی سوریه دیگر مشروعیت زیادی ندارد + پیشنهاد محمد مرسی در باره مذاکره میان حاکمیت و اپوزیسیون واین اراجیف خررنگ کن، پیشکش ماهنامه « لوموند دیپلماتیک »! بموجب موازین شناخته شده بین المللی، طبق منشور سازمان ملل متحد، هیچ دولتی حق دخالت در امور داخلی کشورها را ندارد.

اشغالگری و جنگ، گشایش زوری بازار، استعمال قهر برای حل و فصل مسائل اقتصادی و اجتماعی توسط میراث خواران استعمار کهن، توسط ناتوچی ها، دلائل دیگری دارد. به ورشکستگی تمام عیار سرمایه سالاری بازمیگردد. بنظر من، گرش و شرکاء از اوج بحران جاری و ساختاری، از بیداری خلق ها، رشد نا آرامی های توده ای، از بسط جنبش های کارگری، از برآمد پرولتاریا و کمونیسم، از انقلاب برای مصادره دمکراسی، برای تسویه حساب با بورژوآزی و امپریالیسم، تسویه حساب با سرمایه سالاری، از استقرار دیکتاتوری پرولتاریا در این یا آن جغرافیای معلوم سیاسی هراس دارند.

مقاله آلن گرش”در سوریه چه باید کرد؟”

     

25 Comments

  1. بدون تفسیر, برای آلن گرش و دوستان و خوانندگان محترم هفته منابع در پائین آمده است
    سرویس‌های اطلاعاتی فرانسه، به فرار فرمانده سوری کمک کردند
    بی بی سی فارسی: سرتیپ مناف طلاس، از فرماندهان سابق گارد ریاست جمهوری سوریه که حدود دو ماه پیش از کشورش گریخته در لفافه گفت که سرویس اطلاعاتی فرانسه او را در گریز از کشورش یاری کردند.آقای طلاس گفت که “سرویس های” فرانسوی او را در فرار از کشور کمک کردند. او البته نگفت که این “سرویس ها” چطور کمکش کرده اند. او که در محل اختفایش در پاریس هست، از دولت فرانسه تشکر کرد.
    وزیر خارجه آمریکا در یک کنفرانس خبری تاکید کرد کشورش برای حل سریع بحران سوریه به حمایت مالی و نظامی از مخالفان این کشور ادامه خواهد داد.
    ” واشنگتن پست:جنگ احزاب در سوریه ” می نویسد: مجموعه های مسلح داخلی سوریه اخیراً با یکدیگر اختلاف نظر پیدا کرده اند، به گونه ای که میان ارتش آزادیبخش سوریه به رهبری سرهنگ ریاض الاسعد و شورای ارتش انقلابی سوریه به رهبری سرتیپ مصطفی الشیخ درگیریهائی در مرز اعزاز سوریه رخداده است.
    هانی زاده می افزاید: به اعتقاد شورای ارتش انقلابی، سرهنگ ریاض الاسعد فرمانده ارتش آزادیبخش در طول 17 ماهی که از بحران سوریه می گذرد، بیش از 3 میلیارد دلار از کمک های مالی عربستان وقطر را به حساب های شخصی خود در بلغارستان منتقل کرده است. در مقابل، ارتش آزادیبخش سوریه اعتقاد دارد که سرتیپ مصطفی الشیخ عامل نفوذی نظام بشار اسد است ومأموریت وی درایجاد شکاف میان نیروهای مسلح مخالف دولت سوریه ومتلاشی کردن ارتش آزادیبخش خلاصه می شود.
    بی بی سی: نقل از وزارت خارجه انگلیس، ویلیام هیگ گفت: دولت انگلیس طی هشت ماه گذشته حدود ۷۲۰ هزار دلار(۴۵۰ هزار پوند) به مخالفان دولت سوریه كمك مالی كرده و قرار است بزودی ۸۰۰ هزار دلار(۵۰۰ هزار پوند) دیگر نیز در اختیار آنها قرار بگیرد.
    العربیه:يك منبع نزديك به حكومت قطر، اعلام كرد كه حكومت اين كشور بزودي 300 ميليون دلار به مخالفان حكومت سوريه براي تطميع مقامات دولتي اين كشور پرداخت مي كند.
    در هفته هاي اخير كه برخي از كارمندان سفارتخانه هاي سوريه به دليل فساد از كار خود بركنار شده اند، با پرداخت پول از طرف شورشيان مواجه بودند و اين افراد به دليل همين همكاري، از مناصب دولتي خود بركنار شدند.
    به گزارش خبرگزاری فرانسه ، شاهزاده ˈاحمد بن عبدالعزیز ˈ وزیر کشور عربستان خبر از جمع آوری 72.33 میلیون دلار در جنبشی داد که هدف از آن حمایت از مردم سوریه ادعا شده است.

    بر پایه این گزارش، ملک عبدالله شخصا 20 میلیون ریال سعودی (5.3 میلیون دلار) به این جنبش کمک کرد.
    یورونیوز: فرانسه آماده کمک به مخالفان مسلح سوریه برای اداره مناطق آزاد شده
    ویلیام هیگ در گفت‌وگو با شبکه تلویزیونی الجزیره از نیویورک درباره خبر روزنامه دیلی تلگراف درخصوص اینکه انگلیس و آمریکا مخالفان سوریه را آموزش می دهند ادعا کرد ما در آموزش های جنگی در عرصه های ابزارهای جنگی فعالیت نمی کنیم و سیاست انگلیس نیست و ما آنها را برای اهداف مختلف آموزش می دهیم.

    وی همچنین مدعی شد ما آموزش هایی به برخی از فعالان در بین مخالفان ارائه می دهیم؛ ما به آنها در زمینه ارتباطات کمک می کنیم و آنها را تشویق می کنیم که بایکدیگر همکاری کنند.
    و صدها مورد مشابه

  2. بدون تفسیر، برای اطلاع خوانندگان، به نقل از کیهان تهران، شماره 12 سپپتامبر:
    معاون وزير خارجه ايران با بيان ديدگاه هاي جمهوري اسلامي ايران در خصوص تحولات منطقه و تشريح حوادث تاكيد كرد: سوريه با قوت در مسير مبارزه با تروريست گام برمي دارد. اميرعبداللهيان افزود: حمايت جمهوري اسلامي ايران از مردم سوريه و اصلاحات بشار اسد در محور مقاومت با قاطعيت ادامه مي يابد و شرايط امروز سوريه به گونه اي است كه دشمنان مردم سوريه از ادامه سياست هاي خود نااميد شده و اكنون پيروزي مردم آن كشور آشكار شده است. معاون عربي و آفريقايي وزارت امور خارجه ايران در اين ديدار ضمن تقدير از حمايت هاي سياسي چين در قبال سوريه بر اهميت مواضع مشترك جمهوري اسلامي ايران و چين در حمايت از سوريه تاكيد كرد.

  3. با درود متقابل به شما آقای خسروی.
    بهتربود تفسیر دلبخواهی از سوال من نمی شد. هرچند بخش اول را درست حدس زده اید :
    بله اگر یک دولت بقول شما«اشغالگر، مذهبی و نژاد پرست، دولت صیهونیستی اسرائیل،دولت های تروریست شرکت سهامی ناتو » با دولت ارتجاعی و سرکوبگر«اشغالگر، مذهبی و….» ج.ا.درگیر شود٬
    یعنی جنگ ارتجاعی بین دو دولت ارتجاعی از هر نوعش٬مثلا یکی از آنها امپریالستی٬ پیش آید که در این میان تاسیسات نظامی و امنیتی دو طرف و به طریق اولی ج.ا.
    مورد هدف قرار گیرد چه موضعی باید داشت؟. آیا باید دنبال «جنگ میهنی» بر علیه «شیطان بزرگ» و بقول شما «به سهم خود(تان)از مردم، زن و مرد، پیر و جوان، حتی از نوجوانان، خاصه از طبقه کارگر ایران» میخواهید «که از کشورشان، بهر طریقی، با هر وسیله ای، دفاع کنند. با سنگ و چوب و پاره آجر، با چنگ و دندان، سیخ و میخ و… » یا اینکه موضع لنینی اتخاذ کرد واز موقعیت
    پیش آمده برای مبارزه با بورژوازی و دولت استبدادی خود ی بهره برداری نمود؟
    لطفا سوال مرا در محدوده فرمولبندی شده خودش نگاه کنید و پاسخ دهید

  4. درود بر آقا یا خانم « پرسشگر »!
    این دولت فرضی شما، شباهت غریبی با دولت اشغالگر، مذهبی و نژاد پرست، دولت صیهونیستی اسرائیل، شباهت غریبی با دولت های تروریست شرکت سهامی ناتو دارد. باور کنید که این راهزنان « متمدن »! تابع الزامات سرمایه تنزیلی در دوران معاصر، بسود سلاطین مالی و مستغلاتی، بورس و تسلیحات شمشیر می زنند. فلان فلان شده ها، بنام « آزادی و دمکراسی »! باب طبع گروههای طفیلی، طبقات انگل، زیادی میخورند. من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم…

  5. این واقعا نام بنده است و کرد هم هستم. اگر تشابه اسمی گناه است باز هم ناسزا بگوئی.
    البته من پاسخی به رضا بیک ایمان وردی … ندارم . بحث سیاسی از این حرف های قلدرانه جداست.

  6. مثل بعضی ها اینجا خودشان را زده اند به خ… آلن گرش یا هر نویسنده ای مسئول نوشته خودش است اگر شکر میل کردند و از یک مشت مزدور مسلح ناتوئی به نام مبارزان نام بردند باید پای لرزشان بنشینند. ننگ بر آندسته از وطن فروشانی است که امروز با بادگلو های روشنفکری جاده صاف کن تجاوز امپریالیستی ب سوریه اند و فردا فرش قرمز زیر پای امپریالیست ها در تهران می اندازند میخواهند اسمشان گرش یا قربانی و یا … باشد.
    به جای قلب واقعیت ها جواب سوالاتی که قبلن از شما شده را بدهید علاقه مند جان که امروز به هیبت جاهل قدیمی فیلم های فارسی خدابیامرز ایج قادری درآمده اید.بعد هم تمام استدلالتان همین بود؟ مدافع رژیم خون آشام؟ ۳ روز فکر کردی همین؟
    تا کی صفحه تکراری و خط خورده را روی گرامافون کهنه میگذاری حرف جدیدی داشتید بنویسید. متن حسن را با دقت بخوان شاید چیزی یاد گرفتی

  7. مقاله ای ست ظاهرا در ارتباط با مقاله گرش درباره سوریه. اما بر آن عنوان پرطمطراق مداحان ناتو را گذاشته اند.
    معلوم نیست که اینان چه کسانی اند. با توجه به گذشته مطبوعاتی گرش، این وصله به او نمی چسبد. در مقاله هم مطلبی نیست که چنین برداشتی شود . پس چرا چنین عنوانی؟
    خوب که فکر می کنی و مطالب تفسیرها و نوشته های تکمیلی نویسنده را که می خوانی ، کمی متوجه می شوی که ناسیونال کمونیست های ما سخت بر آشفته اند که رژیم بشار اسد نه از سوی مرتجعین که قابل دفاع نیست، بلکه از سوی افکار مترقی نیز مورد نکوهش قرار گرفته.
    نویسنده، به عمد فقط جنبه «ملی» دولت سوریه را بزرگ می کند و یادش می رود که این رژیم بیش از چهل سال است که خون مردم سوریه و از جمله زحمتکشان این آب و خاک را می ممکد.
    قاطی کردن کلام به جوک های بی جا مسئله ای را عوض نمی کند.
    شما از رژیم استبدادی خون آشامی دفاع می کنید که مردمش را بمباران می کند. تعجب می کنید که محافل غربی و امپریالیستی هم از این موقعیت استفاده یا سوء استفاده می کنند؟ این بهانه را چه کسانی جز سردمداران رژیم بشار اسد دست ان ها داه اند.
    واقعا ننگ دارد که زیر نام کمونیسم و انقلاب و این واژه ها قائم شده و از رژیم های مرتجع دفاع کنید.
    نویسندگان گمنام نمی توانند با این سبک برای خود نامی بسازند و از ورطه فراموشی کوچه های اروپا بیرون بیایند.

  8. آقای خسروی سلام. شما از معدود کساني هستيد که با کامنت گذارهاارتباط برقرار کرده ايد و ادا اطوار در برج عاج نشستن را در نمي آوريد. روش و اخلاق پسنديده و قابل ارزش گذری است . موفق باشيد. حال از فرصت استفاده کرده سوًالم را طرح مي کنم:
    اگرچه جنانچه يک دولت خارجي، هر دولتي که باشد،و به هر دليلي که باشد مثلأ کينه با ج.ا.، قصد و يا انجام حمله، نه به مردم بلکه فقط به تأسيساتِ نظامي-امنيتي و دولتي اين حکومتِ به اصطلاح “ملي”، “مستقل”و”غيروابسته” اما مستبدو ضدمردمي بکند چه موضعي بايد در برابرش گرفت؟
    ممنون

  9. درود بر آقا یا خانم « عزتی »!
    الف – حکومت سوریه یک حکومت خودکامه، ماهیت دولت سوریه بورژوآئی است. من از دولت « ملی »! استقلال دولتی بورژوآزی در این یا آن جغرافیای معلوم سیاسی را ادراک می کنم.
    ب – تجربه نشان داد که برآمد فاشیسم و نازیسم و پتن ایسم، مقدمات اقتصادی خاصی دارد، به رشد معینی از تکامل نیروهای مولد، تمرکز سرمایه و… بازمیگردد. بحث مفصلی می طلبد. بنظر من، سوریه، مثل ایران « اسلامی »! گرچه مستبدند، عربده می کشند، حقوق فردی و جمعی را زیر پا می گذارند، مردم را می چاپند، اعتراضات توده ای، جنبش های کارگری را سرکوب می کنند، با پرولتاریای صنعتی و کمونیسم سر ستیز دارند… هنوز باین مرحله از تکامل نرسیده اند.
    پ – حق با شماست، رژیم بعثی دمشق با امپریالیسم آمریکا و شرکاء برای درهم کوبیدن عراق در سال 1991 میلادی همدستی کرد. من هم به این حماقت های سیاسی اشاره داشتم. ضمنا، در کتابی بنام « فلسطین »! در همان سال 1991 میلادی میلادی، همین مساله را به تفصیل مورد بحث قرار دادم…
    در صورت حمله اسرائیل و یا هر کشور دیگری به ایران، من به سهم خودم، از مردم، زن و مرد، پیر و جوان، حتی از نوجوانان، خاصه از طبقه کارگر ایران میخواهم که از کشورشان، بهر طریقی، با هر وسیله ای، دفاع کنند. با سنگ و چوب و پاره آجر، با چنگ و دندان، سیخ و میخ و… با قوای مهاجم بجنگند. با اشغالگران وحشی، وحشانه بجنگند. اینکه احزاب و سازمان ها، ملی و انقلابی و کمونیست، چه سیاستی را در پیش خواهند گرفت، نمی دانم.
    ت – با حسن ظن بعضی رفقا نسبت به این حقیر، رضا خسروی لنین نمی شود. اینکه « جنگ ادامه سیاست… است »! از لنین نیست. لنین با تائید این فرمول سنجیده، به مساله استعمال قهر برای حل و فصل مسائل اقتصادی و اجتماعی اشاره داشت.
    ث – جنگ داخلی، در سوریه و یا در هر جهنم دیگری، اصلا به معنای مبارزه برسر قدرت سیاسی است. من با انقلاب سوسیالیستی، یعنی جنگ داخلی برای تسویه حساب با مالک و ارباب و سرمایه دار، تسویه حساب با بورژوآزی برای مدیریت جامعه، برای مصادره دمکراسی و استقرار دیکتاتوری پرولتاریا کاملا موافقم. اما در سوریه امروز، داده های مادی و تاریخی، شرایط عینی و ذهنی برای یک چنین تحولی آماده نشده. جنگ داخلی در یک چنین شرایطی اصلا بسود مردم، بسود طبقه کارگر، بسود پرولتاریا و کمونیسم نیست.

  10. درود بر آقا یا خانم « علاقه مند »!
    1 – بنظر من، ماهنامه « لوموند دیپلماتیک »! بد یا خوب، یکی از نشریات رسمی و معتبر دنیاست و می توان به مطالب، گزارشات و تفسیرهای آن استناد کرد. مثل فیگارو، لیبراسیون و… در فرانسه.
    2 – من نه با آقای گرش و نه با سایر نگارندگان این نشریه پدر کشتگی نداشته و ندارم. از شما چه پنهان، که اصلا اینکاره نیستم.
    3 – من فقط با یکی، احتمالا با آخرین مطلب آقای گرش در لوموند دیپلماتیک برخورد کردم. کاش می گفتید که کدام ادعای نامبرده در این مطلب را وارونه جلوه داده و یا تحریف کردم؟
    4 – من این « بحران سوریه » را با ماجراهای نوبتی در یوگسلاوی و عراق و افغانستان و لیبی بی ارتباط نمی دانم. سیاست واحدی را در پشت این « بحران ها »! می بینم.
    5 – موافق با موازین شناخته شده بین المللی، با منشور سازمان ملل متحد، من با دخالت این یا آن دولت، عضو سازمان ملل، در امور داخلی سایر کشورها، ایضا عضو سازمان ملل، بهر دلیل و بهانه ای، بشدت مخالفم…
    در این زمینه ها، اگر ایرادی به مقاله حقیر وارد است، می توانید مورد انتقاد قرادهید، با هر لفظی که خود صلاح می دانید.

  11. درود بر آقا یا خانم « کنجکاو »!
    اینکه با خواندن برخی مطالب، آدم شاخ در می آورد. گناه من نیست.
    ولی من، از دیدن چند میلیون کارگر بیکار، چند صد هزار فقیر و گرسنه و بیمار و آواره و دربدر… در فرانسه، کشوری با بیش از هزار میلیارد ارو درآمد ناخالص ملی، حالم بهم می خورد.
    من منکر اینکه ماهنامه « لوموند دیپلماتیک »! در قیاس با « فیگارو… »! حاوی نوعی ترقی خواهی است، نشدم. معذالک، شاید « اغراق آمیز »! خیلی با فرهنگ تر از آنم که سنگ آقای گرش و شرکاء را به سینه بزنم، خیلی پیشرفته تر از آنم که در مکتب این یا آن فیلسوف رسمی و حرفه ای تلمذ کنم.

  12. ترفندی رهگشا برای علاقه مندان کنجکاو سؤال مند و عزت مند
    از دو حالت قصه خالی نیست:
    یا کسی جهان بینی طبقه کارگر را، یعنی فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی را از آن خود کرده، درک و هضم کرده و می تواند به مثابه شناخت افزاری برای تحلیل مسائل بزرگ و کوچک به خدمت گیرد و یا به عللی از آن بی بهره است.
    در این صورت اگر صداقتی داشته باشد، می تواند «جام جهان بین»ی به جای جهان بینی علمی پیدا کند.
    این جام جهان بین با اندکی هشیاری در دسترس همگان است:
    رسانه های همگانی امپریالیستی امروزه جام جهان بین خوبی است:
    اگر در رسانه های همگانی کشورهای متروپول، در خطوط کلی و تعیین کننده از رژیمی دفاع به عمل آید، می توان از آن رژیم قطع علاقه کرد و اگر به تخریب اعتبار آن رژیم کوشش شود و چه بسا حتی بدیلی (آلرناتیوی) برای ان سر هم بندی شود، می توان به آثاری از ترقی در آن رژیم وقوف پیدا کرد.
    حالا به جای زحمت طرح سؤال از این و آن، پای منابر امپریالیستی بنشینید و به حقانیت خط مشی خسروی ها پی ببرید.

  13. خب به نظر میاید عزتی، علاقمند، کنجکاو بالاخره قبول کرد مقاله گرش جائی برای دفاع ندارد و تصمیم گرفت “جنگ” را داخلی کند!
    خانم و یا آقای عزتی گرامی من به سوالات شما از آقای خسروی کاری ندارم اما با خواندن لیست سوالات شما عزیز گرامی برای من سوالی پیش آمد امیدوارم شما من را قابل بدانید و بی شیله پیله و پیچاندن مطلب به ان جواب دهید چرا که خوانندگان این سایت داوری خواهند کرد. سوال فرموده اید:
    ۳ – آیا در صورت حمله اسرائیل به ایران، باید در کنار پاسداران قرار گرفت و یا سیاست دیگری اتخاذ کرد؟
    عجبا مگر وقتی اسرائیل به غزه و لبنان حمله کرد فقط به حماس و حزب الله حمله کرد؟ اگر اسرائیل بر تاسیسات اتمی ایران بمب بریزد و یا به ایران حمله نظامی کند فقط به پاسداران و احمدی نژاد و خامنه ای و موسوی حمله کرده است؟ جان هزاران ایرانی و منابع ملی و تاسیسات ایران مال پاسداران است؟ وقتی به عراق با دروغ سازی حمله شد فقط صدام و حزب بعث آسیب دیدند؟
    من میخواهم این سناریو را توضیح دهید وقتی که آمریکا به عراق حمله و آنرا اشغال میکرد باید کمونیست ها به مردم عراق میگفتند بابا صدام هم همانقدر بد است که آمریکا بروید خانه هایتان بمباران شوید و بمیرید این جنگ شما نیست به شما چه به مملکتتان نابود میشود استقلالتان به باد میرود خیابان ها خانه ها و پل ها و جاده هایتان نابود میشود بیمارستان هایتان بمباران میشود و هواپیماهایتان و … انقلاب کنید برعلیه صدام و آمریکا چشمتان کور دندتان نرم میخواستید سلاح های کشتار دسته جمعی قایم نکنید و یا دنبال بمب اتمی نباشید.
    یا اینکه لوموند دیپلوماتیک را لوله میکنید یکی میزنید تو سر سربازان آمریکائی یکی تو سر پاسداران؟
    وقتی اسرائیل به لبنان حمله کرد شما گفتید نه لبنان و حزب الله و نه اسرائیل؟ این جنگ متجاوز و جنگ افروز نداشت؟ آیا مسیحیان لبنانی و نباید در کنار خزب الله میجنگیدند کارشان اشتباه بود؟ آیا عراقی ها نباید در برابر تجاوز امریکا میجنگیدند؟
    من به گمانم کمی زرنگ تشریف دارید و دیگران را کم سو فرض میکنید. میخواهید به روش همیشگی بخشی از اپوزیسیون فریاد و فغان وا مصیبت ها را سر دهید که اینها همدستان رژیم و پاسدار ها هستند میخواهند جلوی حمله اسرائیل کنار فرزندان امام زمان بایستند.

    من بحث را فعلن مسکوت میگذارم تا ببینم شما در مورد غزه و لبنان و عراق چه میگوئید اصلن چیزی بنام سیاست های امپریالیستی آمریکا و اسرائیل را قبول دارید یا معتقید رژیم ایران یا صدام و یا حماس و حزب الله هم چندان بی تقصیر نیستند اگر اسرائیل بمبارانشان میکند.

  14. اصلا الن گرش را بگذاریم به کناری….
    من از آقای خسروی چند سوال کوچک دارم که امیدوارم همان طوری که به طرفدارشان مهران اظهار لطف کردند، به این پرسش ها نیز پاسخ بدهند:
    1 – شما رژیم سوریه را چه نوع حکومتی می دانید، گفته اید ملی، ولی ماهیت این دولت ملی چیست؟
    2= آیا هنگام جنگ امپریالیستی، باید مردم هر کشوری در کنار دولت «ملی» شان قرار گیرد، حتی اگر این دولت فاشیست باشد؟
    3 – آیا در زمان جنگ نخست خلیج فارس که دولت حافظ اسد به ارتش عربستان و ناتو پیوست و علیه عراق وارد جنگ شد، باز هم دولت ملی بود و در مقابل امپریالیست «مقاومت» می کرد؟
    3 – آیا در صورت حمله اسرائیل به ایران، باید در کنار پاسداران قرار گرفت و یا سیاست دیگری اتخاذ کرد؟
    4 – حالا که شما را با لنین مقایسه کرده اند، بگوئید که نظر شما در باره این گفته که «جنگ ادامه سیاست به شکلی دیگر» است چیست؟
    5 – به عنوان ضدامپریالیست های خاورمیانه، نقش ایرانیان کمونیسیتی مثل شما در قبال جنگ داخلی در سوریه چه باید باشد؟ آیا باید به سربازان بشار اسد پیوست؟
    6- با حکومتی که به خاطر «توطئه خارجی» مردم کشورش را بمباران می کند، چه باید کرد؟

  15. من به گمانم اینجا سو تفاهمی شده سعی میکنم این مسئله را توضیح دهم. شاید شما بارها مقالاتی از نویسندگان خارجی خوانده باشید که درباره ایران نوشته شده است و تعجب کنید از سطحی بودن و غیر واقعی بودن آنها یا زاویه دید کاملا غیر واقعیی که نویسنده به آن نگاه کرده که معمولا از جایگاه و خواستگاه نویسنده ناشی میشود. کوتاه سخن این گونه مقاله ها حرفی برای اهلش ندارد و اگر حرفی هم زده کج فهمی بوده البته با زهم تکیه میکنم برای ما ایرانی ها یا کسانی که اوضاع ایران را بهتر از نویسنده مورد اشاره میشناسیم وگرنه نویسنده کذا با این مقاله در کشور خودش میتواند به عنوان یک متخصص مسایل سیاسی ایران در مصاحبه ها شرکت کند و کلی هم مورد تشویق مخاطبان داخلی آن کشور قرار بگیرد. بهر حال مقاله آقای گرش سردبیر محترم لوموند دیپلماتیک در مورد سوریه هم در همین کاتاگوری میگنجد مصرف جدی برای عرب زبانان(در اینجا فارسی زبانان علاقه مند به مسایل خاورمیانه هم) ندارد با استاندارد های ژورنالیستی غربی نوشته شده اطلاعات نیم بندی دارد و مخاطبش احتمالن غربی های علاقه مند به مسایل سوریه است. البته چون مسئله سوریه برای ایرانی ها از زوایای مختلف مطرح و پر اهمیت است انتشار این مقاله میتواند حساسیت برانگیز شود چون واقعا چیزی برای ارائه ندارد و کج راهه را نیز نشان میدهد. برای من مخالفت آقای خسروی قابل فهم است و همچنین مباحثات دوستان مهران و علاقه مند.
    ایشان احتمالن اگر مطلبی در مورد سیاست رسانه های فرانسوی در برابر سوریه مینوشت مطلبش برای ما ایرانی های خارج از فرانسه بسیار جالب و خواندنی بود و برای ایرانی های مقیم فرانسه احتمالن بسیار پیش پا افتاده.
    آقای گرش روشنفکر شناخته شده انتقادی است در چهارچوب لوموند دیپلماتیک و برندگی نظری ایشان در حد سوسیال دمکراسی چپ است انتظارات موضع گیری چپ و ضد امپریالیستی از ایشان اغراق آمیز است.
    با تشکر از توجه تان

  16. من دوستانه به کنجکاو پیشنهاد میکنم در بخش جستجوی سایت هفته بنویند
    سوریه شاید بیشتر ۱۰۰ مقاله در باره سوریه پیدا کنید
    در همین بخش بنویسید بشار اسد شاید ۵۰ مقاله پیدا شود بی جهت نیست عرض کردم لطیفه میفرمائید
    http://www.hafteh.de/?s=سوریه

    http://www.hafteh.de/?s=%22بشار+اسد%22

  17. درود بر رفیق مهران
    خیلی ممنون از حسن ظن شما. ضمنا، به یمن محبت مدیران محترم مجله هفته… شما می توانید با شمار دیگری از مطالب حقیر و در همین مجله آشنا شده، با نقد انقلابی و گزنده ، تمام انحرافات مرا، در هر زمینه و با هر لفظی که خود صلاح می دانید، در معرض دید همگان قرار بدهید. کافی است که نام رضا خسروی را کلیک کنید. گر ما زسر بریده می ترسیدم، در محفل عاشقان نمی رقصیدم ( نقل از یکی از ترانه های بند تنبونی وطنی ). پیروز و مغرور و سرفراز باشید.

  18. بیا و کشتی ما در شط شراب انداز!
    هنوز از شر علاقه مند رهائی نیافته بودیم که سر و کله کنجکاو پیدا شد، با رهاوردی نوتر و نوبرتر:
    ژاک دریدا کیست که «آرمان» (؟) خواهان باید به سخنرانی اش گوش فرا دهند؟

    ژاک دریدا (1930 ـ 2004)
    پروفسور تاریخ فلسفه در پاریس
    مؤلف کتب بیشمار
    مؤسس مکتب «ساختمان تفکر»
    ملقب به فیلسوف نما و سوفیست
    اما کنجکاو به کنار، علاقه مند بوی آشنائی دارد:
    من تا چندی پیش دوستی با همین مختصات فکری و اخلاقی داشتم.
    او حتی بمراتب رادیکال تر از علاقه مند بود و دست به سرچشمه می برد:
    مارکس و لنین را خوب نمی شناخت ولی از انگلس آنتی دورینگ را دیده بود و پلمیک او را با دورینگ خوانده بود و با کمال ادب به نکوهش و تحقیر آموزگار پرولتاریا می پرداخت که چرا با دورینگ گفتار نیک مؤدبانه نداشته است.
    از پلمیک های خود مارکس و لنین اصلا خبر نداشت.
    علاقه مند هم ظاهرا چپ اند و طرفدار نه این و نه آن.
    عمرشان دراز باد.
    در جناح راست اوپوزیسیون نیز علاقه مندان زیادی یافت می شوند که به جای استدلال و اثبات نظر، اندرز می دهند و رهنمود اخلاقی برای کمونیست های بی ادب صادر می کنند.
    علاقه مندانی از این دست در سایت اخبار شب و نیمه شب به وفور یافت می شوند.
    رضا خسروی اما سلحشوری از جنس کیمیا ست.
    در سنت مارکس می اندیشد، از ژرف بینی خاص ستایش انگیزی برخوردار است.
    مزید بر این و بیشک به دلیل همین، جانبدار سرسخت پرولتاریا ست. به لنین شبیه است، از این نظر.
    برای درک دلیل نحوه برخورد ایشان باید مثل خود او بود.
    شعور فقط از آگاهی بی غل و غش تشکیل نمی یابد، بلکه آمیزه ای از آگاهی و عاطفه و غیره است.
    آن سان که اگر اشتباه نکنیم، از شعور عاطفی نیز سخن می رود که هم برای درک روندها مددکار آدمی است و هم برای دفاع از موضعگیری ها و سمتگیری ها.
    مطلبی هم عرض شود به خدمت مهران:
    مبارزه طالبان بر ضد ارتش سرخ و حزب دموکراتیک خلق افغانستان بلحاظ ماهیت فرقی با مبارزه القاعده و غیره بر ضد بشار اسد و قذافی و غیره نداشته است.
    یاوه امپریالیسم سرخ جفنگی بیش نبود که طالبان ضد امپریالیست تلقی شود.

  19. گاهی با خواندن برخی مطالب، آدم شاخ در می آورد. گرش و لوموند دیپلماتیک، شده اند طرفدار ناتو و امریکا و چه و چه.
    برای درک نقش لوموند دیپلماتیک در اشاعه افکار ترقی خواهانه ، در مبارزه با سرمایه داری نئو لیبرال، در اشاعه آلترموندیالیسم، در دفاع از آرمان فلسطین و ده ها و صدها موضوع مهم آرمان خواهانه، بهترین راه، خواندن مقالات این نشریه است که خوشبختانه سایت فارسی هم دارد.
    فقط توصیه می کنم به متن سخنرانی ژاک دریدا فیلسوف بزرگ فرانسوی در پنجاهمین سالگرد ماهنامه در پاریس مراجعه کنید:
    پاسخی است روان به افکار پریشان
    http://ir.mondediplo.com/article428.html

  20. علاقمند محترم من اهل تکرار مکررات نیستم میروم سر اصل مطلب مستقل از اینکه شما از نظر من چه برداشتی کرده ای دیگران هم نظرات را میخوانندو میتوانند نظر دهند شما با طرح توفان و یا لیوان چه قصد و قرضی داشته اید.
    اولن مقاله آقای گرش در همین سایت هفته همزمان با لوموند دیپلماتیک منتشر شده و آقای عارفی عزیز هم ترجمه کرده شما نگرانی نداشته باش از بابت اینکه من مقاله را نخوانده باشم در همین سایت به مراتب بیشتر از تصور شما مقاله در مورد سوریه موجود است و بسیاری هم ترجمه اند.(حداقل ده برابر لوموند دیپلوماتیک)
    نتیجتا برویم سر اصل مطلب
    رفیق رضا خسروی میگوید گرش بر خط توجیه حمله نظامی غرب است معتقد است این یک سیاست استراتژیک امپریالیستی است و نه یک مشت اتفاقاتی که حاصل تحولات منطقه ای است برای توضیح مطلبش از شواهد تاریخی مانند یوگسلاوی و … نام میبرد آلن گرش روش همیشگی ژورنالیست های سوسیال لیبرال را بکار میبرد پدیده را از از زمان و مکان جدا میکند سر و ته آنرا میزند هلو پوست کنده ای در دهان خواننده میگذارد که دو سر گذاره عملا شفافند اما نویسنده سعی دارد آنرا در زرورق روشنفکرانه خود طوری بپیچد که مزدوران جوانان مبارز شوند و غرب زیاد هم در میان کاره ای نباشد.(از سر ناچاری برای نجات مردم، زنان افغانی از دست طالبان، نجات مسلمانان در یوگسلاوی و جلوکیری از قتل عام مردم لیبی و نابودی تروریسم بینالمللی و نابودی سلاح های شیمیائی در عراق و سوریه!!! و جلوگیری از آخوند های اتمی بیچاره ها مجبورند از مال و منال خود هزینه کنند برای بشریت ابله که در دام دیکتاتورها اسیرند)
    مردم سوریه نه برخلاف تبلیغات غربی نه فقط برای دمکراسی که برای عدالت اجتماعی و آزادی های سیاسی آن هم در بخش های جنوبی کشور یعنی در آنجا که فقر و بی عدالتی فراوانی موجود بود به خیابان آمدند. این بی عدالتی حاصل سیاست های غلط رژیم اسد با همکاری ترکیه و فرانسه و آمریکا بود حاصل سیاست های نئولیبرالی آن دولت با بزرگترین شرکت های ترکیه ای (یکی از دلایل حملات ترکیه از دست دادن بازارهای پس از تصمیم دولت مبنی بر کنار نهادندن سیاست های نئولیبرالی است)
    غرب و فرانسه و.. از این فرصت استفاده کرده و آتش به زندگی مردم سوریه کشید علت اصلی نابودی و خرابی در سوریه نه اسد و ایران که آمریکا و شرکا و مزدورانش اند مگر تا یک سال پیش در سوریه وضع چنین بود ؟ اصلا شما و گرش بگوئید لیبی ائی ها افغانی ها چرچنی ها ومالیائی هاو … در سوریه چه میکنند؟ فرض بگیرید سوریه نبود ایران بود و این قوم یعجوج و معجوج به ایران میامدند و به بهانه آزادی ایران و نجات اسلام دست به این جنایات میزدند شما چه میکردید؟ استعفا میدادید؟ کشورتان را میدادید دست آمریکا و شیوخ سعودی؟ اصلا فرض بگیریم رژیم اسد یا قذافی خونخوارترین رژیم های جهان این جماعت و آمریکا و فرانسه در آنجا چه میخواهند؟ اگر این اتفاق در آمریکا میفتاد و یک مشت چینی مسلح میرفتند آمریکا را آزاد کنند چه میکردند آمریکائی ها؟
    آلن گرش دروغ میگوید و فریب میدهد در مغزش بجز یک مشت دروغ امپراطوری و رسانه هایش نیست.تکلیف رژیم ایران سوریه عربستان را مردمشان روشن میکنند نه امپریالیست ها و کیف کش هایشان. به محض ورود اولین سرباز و مزدور خارجی به خاک کشوری وظیفه هر انسانی است که در برابر آنها از خود دفاع کند همانطور که افغان ها در برابر روس ها کردند و در برابر آمریکائی ها آلن گرش ها مشاطه گران سیاست های مردم فریب امپریالیسم فرانسه اند سازمان های جاسوسی فرانسه و مشاوران نظامی آنها با پول و اسلحه از مزدوران دفاع میکنند و در قتل عام ها شریکند و شما مدعی میشوید هیچ کس به اندازه لوموند دیپلماتیک مطلب در مورد سوریه نوشته؟ لطیفه میفرمائید. بهرحال من را با اینکه پس از رژیم ایران و احمدی نژاد دفاع میکنم نترسانید من برای این جفنگیات اسرائیلی تره هم خرد نمیکنم این ارزانی آن بخش از اپوزیسیون خوار و بی آبرو ایران بروید این موعظه ها در بی بی سی و صدای آمریکا بکنید.
    برای یاد آوری مگر درعراق همین آمریکائی ها نبودند میگفتند ایران و مزدورانش عراق را بهم میزنند و بمب میگزارند انگار نه انگار این امریکا است که این کشور را اشغال کرده مردمش را قتل عام میکند و به گروگان گرفته.
    این تجاوز آمریکاست که منطقه را به آتش و خون کشیده و به دیگران بهانه دخالت و یا دفاع از خود را میدهد. اینها فاکتند برای اپوزیسیون خود فروخته این ها کابوسند باید آنرا دستکاری کرد و رنگ و لعابش را عوض کرد در این موقع آلن گرش ها مثل شزم وارد صحنه میشوند و با مقالات فریب کارانه شان به مشاطه گری سیاست های امپریالیستی میپردازند.

  21. آقای مهران، نقد فنی است که باید آموخت. نقد با ناسزاگوئی تفاوت دارد. شما اگر مقاله اصلی را خوانده باشید، خوب متوجه می شوید که ادعاهای رضا خسروی با واقعیت انطباق ندارد. در همین سایت هفته بگردید، می بینید که از همین نویسنده و مترجم، چندمقاله دیگر در مورد سوریه منتشر شده و طبیعی است که نباید انتظار داشت که در یک مقاله دو صفحه ای ، نویسنده همه چیز را توضیح دهد. این مقاله در ادامه نوشته های قبلی است که در آن به صف بندی نیروها پرداخته شده است. بر خلاف تصور شما، آقای خسروی به وضوح از «دولت ملی سوریه» و از مقاومت آن صحبت کرده و به روشنی از رژیم سوریه جانبداری کرده است. در سوریه فقط با رژیم اسد از یک سو و امپریالیست ها و دست نشاندگان سعودی و قطری ان و نیز وابستگان سلفی و وهابی شان روبرو نیستیم.
    رژیم اسد شهرهای خود را بمباران می کندو پاسخ مردم اعتراضی را با توپ و تفنگ و هلیکوپتر و هواپیما می دهد. چگونه می توان از چنین رژیم دیکتاتوری دفاع کرد.
    با استدلال شما بایستی از رژیم جمهوری اسلامی و احمدی نژآد هم دفاع کرد. در شرایطی که با رژیمی خونخوار و مستبد سر و کار دارید که با نیروهای امپریالیستی و تجاوزگر روبروست، کار آزادیخواهان راستین به راستی سخت است که در این میان، با برخورد به این دو نیروی ارتجاعی و متجاوز یاد شده، حساب مبارزات مردم را جدا کنند.
    مردم سوریه، در ابتدا با دست خالی به خیابان ها ریختند برای مطالبه دموکراسی.
    این جا صحبتی از کمونیسم و انقلابی گری نیست. گر چه بزرگترین دشمن کمونیست ها در سوریه، رژیم حافظ اسد در گذشته و جمهوری موروثی پسرش در حال حاضر است.
    شما هم به جای ناسزاگوئی و چسباندن منتقد به این و آن دوباره بخوانید ان چه را که سرسری ازش رد شده اید. من اصلا نمی دانم پیک نت چیست و کیست. در مورد رضا خسروی، هم ضرب المثلی آورده بودم که کار ایشان مشابه آشوب در محیطی بسته و یا توفان در لیوان آب است که شما نتیجه دیگری گرفتید.
    حالاایشان توفانی هستند یا نه، به خودشان مربوط است و مسئله من نیست.
    حرف من این است که در نقد مقاله ای، نوشته مقاله را باید در مد نظر داشت. آسمان ریسمان را به هم بافتن شیوه انتقادی نیست.
    کجا کمونیست ها فحش می دهند؟ این فرهنگ کمونیستی را که ایشان با اشاره به عزیز نسین، دشنام را هم جایز می شمرند، از کجا آورده اند و این روش هزاران فرسنگ با نقد و فرهنگ کمونیستی فاصله دارد.
    ایشان شاید خواسته باشند با حمله به لوموند دیپلماتیک، برای خود وجهه ای بسازند. من مدافع این ماهنامه نییسم ولی بیش از بیست سال است که آن را می خوانم. و از نادر نشریه هائی است که تجاوزات امپریالیسم و ناتو را چه در آمریکای لاتین و اروپاو از جمله در یوگوسلاوی سابق، چه در عراق و افغانستان و نقاط دیگر بارها تقبیح و افشا کرده است. شما اگر نکته سنج بودید و آقای رضا خسروی نیز همین طور، به سایت این ماهنامه و صفحات آن مراجعه می کردید و می دیدید که گرش در مورد بحرین و یمن چه نوشته است.
    وصله های آقای رضا خسروی به این نویسنده نمی چسبد. گفتم نویسنده، و نباید از یک نویسنده انتظار عجیب و غریبی داشت . خوب فکر کنید، لقب «مفسر ابله فرنگی» چه چیزی را ثابت می کند جز شباهتش با ادبیات رایج در کیهان تهران.
    فراموش نکنید که وفادارترین هم پیمان رژیم بشار اسد، رژیم جمهوری اسلامی است. نمی توان با دفاع از چنین رژیم هائی به ناتو و آمریکا و وابستگانش حمله کرد. شعار ما باید نه این و نه آن باشد، و جانبداری از مبارزات مردم از جمله در سوریه. وضع در سوریه بسیار وخیم تر از آن ست که در دو سه جمله بگنجد. آری، اپوزیسیون سوریه هم یک شکل نیست و از جریانات مترقی و مبارز و چپ وسکولار تا نیروهای مذهبی افراطی و ارتجاعی در درون آن دیده می شود ولی آیا این دلیل کافی است که سرکوب خونین مردم را از سوی رژیم دیکتاتوری و نه ملی بشار اسد نادیده بگیریم.
    واقعا با دیدن عنوان «مداحان استراتژی ناتو» و چسباندن ان به نویسنده خنده ام گرفت. من در کمتر نشریه ای به اندازه این ماهنامه، در مورد تجاوز گری ناتو و از جمله در لیبی و نقشه هایش برای سوریه مطلب خوانده ام.
    چنین برخوردی نه تنها توهین به نویسنده و مترجم مقاله بلکه اهانت به خوانندگان و شعور انان نیز است

  22. یک نکته را هم اضافه کنم یک عده ای در این سایت تمام توانشان را به کار میگیرند با طرفند های مختلف از انتشار خقایق و افشاگری سیاست های ضد امپریالیستی جلوگیری کنند در سایت های دیگر موفق بوده اند اسم سایت ها را نمی آورم ولی تقریبا همه در بهترین حالت سنگ صبور طبقه کارگر و کیف کش سرمایه داری “دمکرات و سوسیالست” اند و حقوق بشر شام و ناهار و صبحانه شان است یک پایشان تریبونال است یک پایشان جنبش سبزالله. سعی دارند با دلسوزی تهدید ارعاب و فحاشی سایت هفته را تسلیم کنند تا بحال نه یک قدم موفق شده اند که بر عکس هر چه تضاد ها در منطقه حاد تر شده بنظر من سایت هفته بهتر و بهتر شده. تمام این تلاش های برای ایجاد خفقان است محوی ننویسد شیری عامل است خسروی توفانی است شفیق روانی است چهررازی سوسول است سین میم هپروت است احمد مزارعی پاکزاد خدامراد فولادی… چنین است و چنان وووو این همه مطلب از دیگران در این سایت منتشر میشود درد شما ضد امپریالیست و همزمان کمونیست بودن سایت است . امیدوارم مسئولان هفته نظرم را منتشر کنند امیدوارم سر خط تان بایستید این خط لنینیستی شماچشم طیف پیک نتی تا اقلیتی ح ک ک و کومله ای را کور کرده. سرنگون باد رژیم سرمایه داری اسلامی در همه جناح های اش مرگ بر امپریالیسم جهانی و همدستان داخلی اش

  23. علاقمند عزیز من هم مقاله آلن گرش را خوانده ام شما که اینقدر حساس تشریف دارید قلم رنجه بفرمائید بنویسید آقای گرش مطلبش کجایش مارکسیستی است؟ قاطی کردن یوگساوی و عراق یعنی چی؟ مگر این کشورها مورد تجاوز قرار نگرفتند؟ عکس سایت هفته هم بی نظیر است وصف حال مواضع جدید سایت هیچ وقت مارکسیستی نبوده ی لوموند دیپلمانیک است شما هم فرق سوسیال/ لیبرالیسم و مارکسیسم را هر وقت فهمیدی بیا اینجا نظر بده وگرنه برو سایت پیک نت بنویس بی اطلاعی هم حدی دارد رفیق خسروی را چه به توفان(منظورم توهین به توفان یا خسروی نیست ایشان مقالات زیادی در سایت هفته دارند و نشان میدهد توفانی نیستند)؟ خودمانیم در اینترنت چه… پیدا که نمی شوند. هرکس در مقام سردبیر لوموند دیپلماتیک بر مزدوران حقوق بگیر قطر و آدمخوران سلفی – تکفیری – وهابی نام مبارزان و جوانان مبارز میگزارد و کروکان کیری و قتل عام های آنها را مانند محصول طبیعی مبارزه انقلابی ارزیابی میکند زبان تند کم اش است اردنگی لازم دارد.
    رفیق خسروی منتظر مقالات بعدیتان هستیم. دستتاتن پر باد
    نوشتی از دولت سوریه دفاع میکند من چنین اعتقادی ندارم اما من دفاع میکنم از دولت سوریه در برابر اسرائیل و آمریکا و ترکیه و عربستان و قطر و فرانسه و .. از حق حاکمیت ملی و استقلالش از سکولاریسمش در برابر تحجر وهابی دفاع میکنم من اشتباهاتش را افشا میکنم ولی در برابر تجاوز امپریالیستی و آدم هائی وقی.. مثل شما وطن ف… دفاع میکنم.
    شما از چی دفاع میکنی؟ از عربستان؟ از هیلاری کلینتون؟ از اردوغان؟ از بن لادن؟ از یا روسری یا توسری؟ از خودت سوال کرده ای اکثریت سوری ها این جنگ را میخواهند؟ سوری ها خواستار تغییرات سیاسی و عدالت اجتماعی بودند امروز کشورشان کنام جانوران سلفی شده است. اینها را بشار اسد به سوریه فرستاد؟ آلن گرش این را میگوید. تو نمی فهمی برو بفهم انسان!

  24. جناب رضا خسوری، شما نقد سیاسی را با فحاشی یکی گرفته اید. البته نباید از کسانی که حرفه شان ایجاد توفان در لیوان آاب است، انتظار دیگری داشت. هفته هم به دام شما افتاده و مقاله شما را با تصویر ناهنجاری همراه کرده است.
    باز هم بنویسید، خود را بهتر افشا می کنید. از رژیم سوریه دفاع کنید، حق شما ست. اما، نگفته اید که در مقابل کشتار در سوریه چه باید کرد. پس مقصر اصلا رژیم سوریه نیست.
    شما مقاله گرش را تحریف کرده اید و با زرنگی مسئله یوگوسلاوی و عراق و … را وارد مهلکه کرده اید. اما صداقت ندارید که بنویسید لوموند دیپلماتیک که گرش معاون سردبیری اش است در مورد عراق و یوگوسلاوی چه نوشته و در مورد سوریه هم چه می نویسد. این ماهنامه فقط این یک مقاله را ننوشته وتازه در این مقاله هم نقش مداخلات خارجی و امپریالیستی نادیده گرفته نشده است
    صداقت هم خوب چیزی است
    آسمان را بهریسمان بافته اید و آخر سر راضی بیرون آمده اید.
    شما شاید مقالات ضدسرمایه داری لوموند دیپلماتیک را نخوانده باشید ولی دیگران خوانده اند.
    ماجرای شما شبیه ماجرای تربچه قرمز است …

  25. زبان مثل چاقو بران است اما حقیقت گوست، بیشتر از شما بخوانیم شادمانمان میکنید. جان کلام را گفته اید خوش قلم باشید

Comments are closed.