القاعده، میلیشیای نولیبرالیسم
فرشته دلاور
مجله مهرگان شماره ده – بقیه مقالات نشریه وزین مهرگان را در اینجا مطالعه کنید
یک بار دیگر رسانههای همگانی هدایت شده غربی و عربی انباشته شده از تصویرهای زنان و کودکان آواره، خانههای ویران شده در شهرها و جنازهها و خونهای ریخته شده بر آسفالت خیابانهای سوریه و زنمجورههای گویندگان و مجریان دلسوز این رسانهها در رثای صلح و آزادی سبک آمریکا برای مردم ستمدیده این کشور. نمایش چندین باره رزمندههایی که در خیابانها بی هدف و به هوا رگبار مسلسل شلیک میکنند بدون این که پرسیده شود که این سلاحها و مهمات چگونه تامین و از چه راههایی به دست این مردان مسلح رسیده است. خانم کلینتون که دفاع از مردان مسلح در کشورهای عربی غیر دوست مانند عراق، لیبی و سوریه را از وظایف ذاتی خود میداند بدون توجه به چگونگی دستیابی مخالفان به سلاح و مهمات در حالی که حضور گسترده افراطیهای مسلح اسلام گرا را که با دعوت نامه رسمی ایالات متحده آمریکا به این کشور سرازیر شده اند دستاویزی برای دخالت مادالعمر در سوریه و سایر کشورهای عربی ناتوان از تامین امنیت میسازد، از سوریه بدون اسد صحبت کرده برای آینده خاورمیانه با همدستی امپراتوری نو ظهور عثمانی و دولتهای ارتجاعی عربی منطقه خلیج فارس نقشه میکشد.
سناریوی هالیوودی: سگ را بجنبان
سناریوی هالیوودی نوشته شده اجرا میشود. امپریالیستهای آمریکایی این بار نیز مانند گذشته در ارتباط با لیبی و عراق چنان کارزار تبلیغاتی علیه دولت سوریه در ارتباط با اعتراضهای اخیر که کسی منکر زمینههای عینی و حق آن نیست، به راه میاندازند که کسی را جرئت ابراز مخالفت با روش و راه و رویه ضد انسانی و ضد استقلالی مخالفان باقی نمیگذارد. از سوی دیگر دولت اوباما پس از نمایش صحنههای بزن بزن وسترنی طبق نقشه، و بزرگنمایی فاجعههایی چون “حوله” که در این کشور میگذرد بدون این که فرصت تفکر در باره این نمایشهای نخ نما شده را به تودههای مبهوت و صاعقه زده غرب بدهد شروع به دحالت مستقیم با پوشش انسان دوستانه برای نجات مردم درمانده سوریه میکند. و چه زمینهای بهتر از نمایش ناامنی!
در همین رابطه دیلى تلگراف گزارش می دهد که دولت آمریکا اجازه گردآوری و ارسال کمکهای مالی را به سازمان SSG بازوی مالی و لجستیک شورشیان سوریه مستقر در واشنگتن را میدهد. در واقع وزارت دارایی آمریکا به این سازمان اجازه میدهد که در شرایط تحریم به شورشیان کمک مالى و لجستیکى برساند.
سپس داستان منطقه پرواز ممنوع برای دپوی مهمات و پشتیبانی لجستیک از مخالفان و همچنین ایجاد امکان برای رفت و آمد کارشناسان نظامی و جاسوسان در منطقههای آزاد شده به اجرا در میآید و دست آخر مجوز دخالت مستقیم در حریم هوایی این کشور برای نابودی زیر ساختهای کشورصادر میشود. عملی که خیلی مورد علاقه دولتهای امپریالیستی است زیرا به شرکتهای عمرانی دولتهای غربی نوید سفره گستردهای را با لقمههای چرب از فعالیتهای عمرانی برای بازسازی کشور آزاد شده را پس از پیروزی مجتمع نظامی صنعتی میدهد و برای خیل میلیونی بیکاران غربی نوید کار!
پس از آن نوبت حمایت دولت آمریکا از شورشیان تحت عنوان کمک مالی میشود. طبق گزارش رسانهها ، آمریکا حمایت موسوم به “پشتیبانى غیر کشنده”٬ خود را به شورشیان تا ١٢ میلیون دلار افزایش داده و در مجموع مبلغ صرف شده براى کمکهاى بشر دوستانه را به ٧۶ میلیون دلار میرساند. پیش از دستور اقدام مستقیم مسلحانه آمریکا در سوریه، رسانهها خبر از امضاى فرمان محرمانه اوباما مبنی بر مجوز به CIA و دیگر سازمانهاى جاسوسى برای حمایت از نیروهاى شورشى مخالف اسد میدهند. البته آمریکا برای نشان دادن انزوای کشور دشمن– بخوانید سوریه– و همچنین نشان دادن هژمونی خود همراهانی برای خود میتراشد و به آنها اجازه میدهد– بخوانید خط میدهد– که به شورشیان سوریه کمک کنند. نتیجه چنین اعمالی به زودی به صورت حضور گسترده اعضای القاعده و سازمانهای شبه نظامی حرفه ای از این دست در جبهه مخالفان بروز میکند که تحت حمایت گسترده دولت کشورهای عربستان و قطر هستند.
حملههای تروریستی، قتل، بمب گذاریهای انتحاری، اعدامهای خیابانی٬ آدم دزدی و قتل عامهای مشکوک (که نمونه آن را در کشتار شبانه سربازان آمریکایی در افغانستان تحت سلطه آمریکا به خوبی میتوان دید) ارکستر ناکوک رسانههای غرب و عرب و چپهای مرعوب را کوک میکند که فریاد واانسانا سر داده و بی صبرانه و با عصبیتی انسان دوستانه منتظر تنبیه رژیم ضد انسانی اسد بشوند. این همصدایی امپریالیسم و ارتجاع زمینه سازی ایجاد فضا برای تغییر خشونت آمیز رژیم است حتی نزد بدیبنترین افراد و محافل مخالف در دنیا.
رسانهها نیز در همان دام چاله ای میافتند که آمریکا در جنگهای گذشته عراق و لیبی و یوگسلاوی با داستان سراییهای سازمانهای حقوق بشری و شورشیان برای آنها کنده بود تا از شدت جو سازی رسانههای امپریالیستی چشم خود را بر حضور صدها جنگجوی افراطی القاعده و سایر مرتجعان از جنس وهابی و سلفی در جبهههای شورشیان علیه دولت اسد بندند. ولی در پس پرده چه میگذرد! چگونه است که هرجا ارتش آمریکا پای میگذارد، در افغانستان، عراق، لیبی و یمن سر و کله نیروهای القاعده که تا پیش از این هر روز و در همه جا هدف هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا هستند به راحتی پیدا میشود؟
برای یافتن پاسخ این پرسش به مقاله سیمون هرش مراجعه میکنیم که در سال ۲۰۰۷ در باره چگونگی تغییر ناگهانی به اصطلاح جبهه نبرد آمریکا علیه تروریسم از القاعده به سمت شیعیان افراطی ( این اصطلاح توسط جرج بوش در یک سخنرانی در همان سال ۲۰۰۷ برای نام بردن از دولت ایران، حزب الله لبنان و جنبش صدر عراق و علویان سوریه به کار برده شد.) پرده برداشته و نشان داد که دولت آمریکا برای تغییر نقشه خاورمیانه و تسلط بی چون و چرا بر جریان انرژی خاورمیانه دیگر نیازی به لولوی القاعده نداشته برعکس شیعیان مخالف سلطه آمریکا و اسرائیل بر خاورمیانه را مشکل اصلی بر سر راه اجرای نقشه خود میداند. سیمون هرش در این مقاله مستند به خوبی نشان داد که دولت آمریکا در این زمینه با همکاری دولتهای عربستان و لبنان و کشورهای کوچک منطقه خلیج فارس قصد داشت تا با ایجاد اختلافهای قومی و مذهبی و حمایت از تندروهای سلفی و وهابی به ایجاد تنش و درگیری در ایران، لبنان و سوریه بپردازد. همان گونه که اشاره شد دولت آمریکا برای اجرای نقشه راه خود و ایجاد خاورمیانه جدید به همکاری با نیروهای تندرو سنی مذهب تن داده و در برخی موارد به تقویت آنان دست زده است همچنان که در جریان جنگ مجاهدین افغان علیه دولت چپ گرای افغانستان از هیچ گونه همکاری و تقویت تندروهای سنی که نمونه برجسته آن طالبان و القاعده بود کوتاهی نکرد.
خاورمیانه جدید، سلام!
برای بررسی این چرخش آمریکا نیاز است که کمی به عقب تر برگردیم. پس از انقلاب سال ۵۷ در ایران ایالات متحده آمریکا نه تنها ژاندارم و دوست بزرگی را در منطقه از دست داد بلکه به جای دوست دیرین یک دشمن تمام عیار به جای او نشست و آمریکا را در زمینه پشتیبانی و حمایت از جنبشهای مخالف اسرائیل و آمریکا در سرتاسر منطقه دچار مشکلات بزرگی کرد. دولت آمریکا که جریان انرژی در منطقه را که پس از جنگ دوم و کودتای ۲۸ مرداد به طور کامل به زیر سیطره خود در آورده بود دچار دردسر بزرگی شد. با فروپاشی شوروی و تغییراتی که در اثر سازش مصر با اسراییل روی داد کشورهای عضو جبهه پایداری دچار مشکلهای جدی شدند. الجزایر پس از یک سری جنگهای داخلی از جرگه این کشورها خارج شد. لیبی تحت خودرایی و دیکتاتوری قذافی از جهان منزوی شد و ایران به تدریج از شعارهای نخستین انقلاب دور شده و با فتور و ضعف جنبش چپ و تاثیرات ویرانگر آن در منطقه خاورمیانه دچار دگردیسی شد. فلسطین با نقش مخرب کشورهای همسایه دچار دوپارگی شد و مسئله کشور فلسطینی در سایه کشمکشهای سیاسی و نظامی کشورهای مرتجع منطقه در تنگنا افتاد. در همه این سالها عربستان زیر سلطه حکومت قرون وسطایی حکام آل سعود و غرق در دلارهای نفتی نقش تعیین کننده ای هم به لحاظ ایدئولوژیک و هم به لحاظ مالی و سیاسی در معادلات سیاسی و ژئوپلتیک برای آمریکا ایفا کرد.
پس از تلاطمهای سیاسی ملتهای عرب از شمال آفریقا تا خاورمیانه آمریکا با فرصت طلبی موقعیت را مناسب دید تا در جهت نقشهی راه و خاورمیانه جدید گام بردارد. این بار نوبت اخوان المسلمین بود تا با حیله و نیرنگ بر جای خالی مبارک در مصر و بن علی در تونس و حتی قذافی در لیبی تکیه بزند. سیمون هرش در همان مقاله به تفاهمی میان آمریکا و عربستان اشاره میکند که در سال ۲۰۰۷ آمریکا با عربستان وارد یک تقسیم کار دقیق شدند. بر این پایه قرار شد که برای تضعیف و منزوی ساختن اسد که در نهایت به برکناری او از قدرت منجر گردد آمریکا به عربستان سعودی کمکهای مالی و لجستیک برساند. در همین زمان بود که آمریکا قانع شد که جنبش اخوان المسلمین همان جنبشی است که آمریکا باید بر روی آن سرمایه گذاری کند تا جانشین مناسبی برای اسد از کار درآید. آمریکا ابتدا در لبنان به زور آزمایی آشکار با متحدان سوری برخاست، زمانی که تنش میان دولت حریری میلیاردر تحت حمایت عربستان توسط حزبالله و و سایر جنبشهای مستقل لبنان شدید شد و دولت لبنان زیر فشار متحدان سوری قرار گرفت. آمریکا شروع به پخش کردن پول در میان گروههای افراطی در لبنان برای رودر رویی با گروههای فلسطینی و حزبالله و جنبش امل کرد و نتیجه آن فرزند حرام زادهای به نام فتح الاسلام شد که با حدود ۶۰ میلیون دلار آمریکا با سزارین در دامن لبنان افتاد. یک مقام بلند پایه لبنانی در همان زمان در یک گفتگو به سیمون هرش میگوید “که نگرش لیبرالی ما به القاعده اجازه میدهد که در این کشور حضور داشته باشد.”ولی به زودی تندرویهای گروههای افراطی ناخلف مشکلاتی برای دولت لبنان و گروههای هوادار غرب ایجاد کردند. گروه افراطی فتح الاسلام در اردوگاه فلسطینی نهرالبارد سنگر گرفته و طی سه ماه درگیری با ارتش لبنان تعداد بسیاری سرباز کشته و بیش از ۳۰ هزار پناهنده فلسطینی ساکن اردوگاه پراکنده شده و اردوگاه به طور کامل نابود میشود. در حالی که اکثر اعضای این گروه سختگیر اسلامی از کشورهای گوناگون عربی در این اردوگاه تجمع کرده و اکثر آنها پیشتر در درگیریها و بمب گذاریهای خونین میان شیعیان و سنیها در عراق حضور داشتند. البته این تنها سرمایه گذاریهای آمریکا بر سر نیروهای افراطی اسلامی یا به اصطلاح دشمنِ دشمن آمریکا نبود. طبق گزارشی که سیمون هرش در سال ۲۰۰۸ منتشر کرد دولت آمریکا حدود ۴۰۰ میلیون دلار روی گروههای سنی افراطی در ایران برای تنش آفرینی و ایجاد خشونت که در نهایت منجر به تکه تکه کردن ایران شود سرمایه گذاری کرده بود. سیمون هرش خود در یک گفتگو جداگانه دلیل اصلی حمایت آمریکا از این گروههای افراطی را وادار کردن دولت ایران به اعمال خشونت و ایجاد درگیری و ذهنیت سازی در افکار عمومی مبنی بر ناتوانی ایران در کنترل کشور برای مجال دادن آمریکا به اعمال قدرت در این کشور برشمرده است. اگر آمریکا نتوانست دولت ایران را وادار به اعمال خشونت بکند اما در باره سوریه این اتفاق افتاده و اینک دست دولت آمریکا و مرتجعان منطقه برای دخالت در کشور سوریه و منحرف کردن مبارزه مردم این کشور علیه دیکتاتوری و برای آزادیهای اجتماعی باز شده است و به نظر میرسد که برنامه ریزیها و سرمایه گذاریها بر روی اخوان المسلمین درست از کار درآمده و هنگام خوشه چینی آمریکا و متحدان آن است. حمایت و پشتیبانی آمریکا و متحدان مرتجع منطقهای آن از اخوان و سایر گروههای افراطی مسلمان دلیلی آشکارتر از آن ندارد که اینک خانم کلینت
ن از ارسال سلاح برای شورشیان سوری و ایجاد منطقه پرواز ممنوع در این کشور گفتگو میکند، دولت میلیتاریست ترکیه نیز زیر نقاب اسلام دوستی در حال دخالت آشکار نظامی و غیر نظامی در سوریه است. دلیل ایجاد انحراف مبارزه مردم سوریه علیه اسد توسط دولتهای غربی و ارتجاع عرب گفتگوی سخنگوی کمیته هماهنگی برای تغییر در سوریه است که یکی از گروههای پرنفوذ و مستقر در پاریس است. هنگامی که حاتم مننا به یکی از نشریههای چپ سوئد از دولتهای غربی شدیدا انتقاد میکند که به جای حمایت از مخالفان سکولار از مذهبیهای افراطی حمایت میکنند. گزارشهای جسته و گریخته یورو نیوز و برخی گزارشهای انگشت شمار و معدود بی بی سی از گریختن هزاران مسیحی و دگر کیش سوری که سالیان دراز در کنار پیروان سایر مذاهب و ادیان در این کشور سکوت داشتهاند نشان دهنده موج خشونتهای بی رحمانه و غیر انسانی شورشیان افراطی سنی علیه این اقلیتهای دینی است. تا جایی که طبق گفته مقامهای کاتولیک در “حمص” در اثر آزار و اذیت شورشیان، مسیحی ای در این شهر باقی نمانده است. همچنین طبق گفته یکی از مسیحیان گریخته از سوریه (که در انبوه فیلمهای خبری رسانههای امپریالیستی به قصد گمراه کردن اذهان مخاطبان از آنها تحت عنوان مبهم و گنگ فراریان سوری نام برده میشود) به خبرنگار یورونیوز میگوید: برنامه این است که دیگر هیچ مسیحی و غیر مسلمانی در سراسر منطقه خاورمیانه باقی نماند. سوء ظن افکار عمومی در باره حضور آشکار جنگجویان سلفی و وهابی تحت نامهای گوناگون از جمله القاعده، دولت آمریکا را به مخمصه نمیاندازد و برعکس این دولت اوباما است که در برابر اعتراضها علیه این گروههای افراطی برای خود این حق را ایجاد کند که تا زمانهای دور به عنوان مبارزه با تروریسم و افراطی گری در این کشورها حضور نظامی و غیر نظامی مشروع داشته باشد.
در سوریه چه کسی علیه چه کسی میجنگد؟
مخالفان افراطی اسد در سوریه به ابراز خوشحالی از این که جهاد اسلامی در سوریه باعث گرد آمدن برادران عرب مسلمان از همه مناطق جهان در سوریه شده است میپردازند، اما این حضور گسترده ترس در دل بسیاری از مخالفان سوری اسد انداخته است. یکی از مخالفان سوری اسد در گفتگویی با رویترز اذعان میکند که: گروههای خارجی به شدت افراطی هستند و خواستار نابودی همه مظاهر دولت اسد در سوریه هستند. آنها حتی مدارس را نیز نابود میکنند. آنها پول، اسلحه و مهمات خود را دارند و از کسی در سوریه دستور نمیگیرند. یکی دیگر از شورشیان سوری در این باره میگوید: اینها به شدت کارآزموده هستند و از کسی دستور نمیگیرند. ورود این جنگجویان با تجربه به سوریه موجب تحول در نبرد علیه رژیم اسد شده است زیرا این شورشیان خارجی مهارتهای تاکتیکى را به نیرویهای بی تجربه سوری یاد دادهاند تا در برابر نیروهای ارتش ایستادگی کنند.
از یک سو آمریکا با تمرکز بیش از اندازه بر روی سرنگونی اسد اهداف دمکراسی خواهانه تودهای مردم ناراضی سوریه را به سمت یک دمکراسی لیبرالیستی به سود منافع غرب منحرف میکند و چپ سوری را که خواهان دمکراسی و عدالت است سخت در تنگنا و انزوا قرار میدهد و از سوی دیگر یورش همه جانبه و گسترده تندروهای بی وطن وهابی و سلفی عرصه را بر تودههای طبقه متوسط و خواسته های مدنی آنها تنگ کرده و آنان را به حاشیه میراند. به طوری که پس از سرنگونی دولت کنونی، ملت و کشور هرج و مرج زده نه تنها امتیازی در عرصه اقتصادی و آزادی های سیاسی به دست نمیآورد بلکه برای کمترین امنیت و حفظ جان خود ناچار است به خواستههای دولتهای مداخله گر غربی تن در داده و در زیر بیرق بیگانه با ترس و اندوه گذشته از کف رفته بسازد. و در نهایت این اقتصاد نولیبرالی است که از پی میآید و بر ویرانههای کشور خیمه میزند تا آخرین دینارهای مردم فقر زده را از چنگ آنها برباید. همان گونه که در بوسنی، عراق، افغانستان و لیبی شاهد هستیم.
اما درک این که مرز مناقشه تا کجا است برای بسیاری از شورشیان سوریه سخت است. آنها خواهان سرنگونی رژیم اسد بی کم و کاست هستند ولی به این که در آینده این مهمانان ناخوانده سلاح را زمین خواهند گذاشت یا نه پاسخی داده نمیشود. جالب این جا است که دولت اسراییل با همه حساسیتها و موضع گیریهایش در رابطه با کوچکترین تحول و هر رویدادی در جهان عرب و خاورمیانه در این باره سکوت کرده است و ظاهرا ترسی از آینده در رابطه با این مجاهدان بی وطن ندارد.
پازلهای نقشه راه خاورمیانه به تدریج در حال تکمیل شدن است. اینک دیگر اتفاق بر سر درک بهار عربی کم و سخت و دشوار شده است. دولتهای بسیاری از این تغییرات نگران هستند. کسی چه میداند شاید روزی مدل سوری مدلی جهانی شود. مدلی برای مداخله و تکه تکه کردن کشورها به قومیتهای ریز و ضعیف و درگیر با یکدیگر. مدلی که شاید دامن ایران و حتی فراتر از خاورمیانه، دامن روسیه را هم بگیرد.
…آمریکا جنگ اوکراین رو یک نعمت استراتژیک میداند تا قدرت روانی مردم روسیه را با ادامه اقدامهای پهبادی به مراکز…
۱- هرتزوک در سفر آذربایجان غلط خیلی بزرگتر از دهان خودش کرد. او گفت: پرچم اسرائیل، پرچم آذربایجان است و…
جناب محترم مددوف میفرمایید: «امروز بریتانیا به عنوان متحد اوکراین عمل می کند و به این کشور کمک های نظامی…
بیش از ۷۰ تروریست اوکراینی کشته شدند، چهار خودروی زرهی جنگی و پنج کامیون وانت منهدم شد. این تقریبا بخشی…
کمتر ولی بهتر نویسنده مقاله کیست؟ یا اینکه باید نوشت: شاهد از همانی که «آقای علوی» برگردان کننده آن است؟؟…